همه چیز درباره زندگی ستسوکو هارا ، یکی از بزرگ ترین بازیگران زن تاریخ
ستسوکو هارا
از روزگار ما و صنعتی شدن سینما و تبدیل شدن بازیگری از یک هنر به یک شغل که چندان
نمیتوان انتظار داشت، اما حتی در روزگار خوش سینمای کلاسیک هم یافتن بازیگری که درست همان چیزی را
زندگی کرده باشد که در برابر دوربین بازی میکرد، کار دشواری است(dot) کار دشواری که ستسوکو هارا
آن را بهتمامی انجام داد.
در قیاس با عمر ۹۵ سالهاش، سابقه تنها ۲۸ سال بازی در سینما حتی جاودانه شدن نام او در این
هنر را هم شگفتانگیز میکند.
اما تاریخ سینما او را بهعنوان یکی از بزرگترین بازیگران زن تاریخ ستوده است.
زنی غافلگیرکننده، به غافلگیرکنندگی سینمایی که جریان غالب تازه داشت کشفش میکرد.
زمانی کوروساوا در وصف فیلمهای میکیو ناروسه گفته بود: «هر فیلم او مثل رودخانهای است عمیق که در سطح آن
هیچ جنبشی نیست، اما در اعماقش آشوبی در جریان است.» اگر میشد نام ناروسه و واژه فیلم را از ابتدای
این جمله با دست پوشاند، بهراحتی میشد «سیمای ستسوکو هارا» را به جای آنها نشاند.
این حقیقت که ستسوکو را بیش از هر چیز با شش فیلمی که با یاسوجیرو اوزو کار کرده بود، به
یاد میآورند هم نشانه دیگری است از صحت این ادعا.
در هر شش فیلم ستسوکو نقش دختران و زنانی (از سنین جوانی تا میانسالی) را بازی میکند که در منگنهای
میان تمایلات شخصی، علایق خانوادگی و انتظارات اجتماعی اسیر شدهاند و در جریان این کشمکش میکوشند به فردیتشان وفادار بمانند.
در «اواخر بهار» ستسوکو دختر جوانی است که برخلاف انتظار اجتماع قصد ندارد وارد زندگی مشترک شود و ترجیح میدهد
در سایه امنیت خانه پدری باقی بماند.
به عکس در «اوایل تابستان» او ایفاگر نقش دختری است که قصد دارد ازدواج کند، اما این کار را بدون
رضایت خانواده انجام میدهد(dot) در «داستان توکیو» و «بامداد در توکیو» او نقش زنان بیوه یا جدا از همسری را
بازی میکند که در تقابل با بافتار سنتی اجتماع ژاپن قرار میگیرند.
در «اواخر پاییز» او ایفاگر نقش مادری است که دخترش مانند نقش خود او در اواخر بهار تصمیمی برای ازدواج
ندارد و سرانجام در «اواخر تابستان» هارا باز هم نقش زن بیوهای را دارد که اینبار قصد ازدواج مجدد دارد،
اما باز هم بر فردیت و تمایلات شخصیاش برای انتخاب همسر آینده تاکید میکند.
نخ مشترکی که تمامی نقشهای او در شش فیلم را به هم پیوند میدهد، تضاد میان فردیت زنان و انتظارات
خانوادگی و اجتماعی است و ستسوکو این دوگانگی دردناک را به گونهای درخشان ایفا میکند.
در تضاد با چهره آرام و لبخند کمرنگی که عموما به لب دارد، حالت چشمان و رفتار ستسوکو در فیلمها
بهخوبی آشوبناکی رودخانهای را که در درون او جریان داشت، به نمایش میگذاشت.
خود اوزو زمانی بهصراحت گفته بود که این نقشها را تنها به این دلیل در فیلمنامههایش خلق میکرد که میدانست
ستسوکو هارا برای بازی در آنها حضور دارد.
هنگامی که از او سوال کردند اگر زمانی ستسوکو حاضر به بازی در فیلمنامهای نباشد با آن چه میکند، بدون
حتی لحظهای درنگ پاسخ داده بود: «آن را دور میریزم.»
کسی نمیداند که اگر اوزو بعد از ساخت «اواخر تابستان»
فیلمنامه دیگری به هارا پیشنهاد میکرد، او میپذیرفت یا اوزو ناچار به دور ریختن نوشتهاش میشد، اما قدر مسلم اینکه
بعد از مرگ اوزو، ستسوکو هارا درحالیکه تنها ۴۳ سال داشت، بازیگری را برای همیشه کنار گذاشت و تا زمانی
که بیش از نیم قرن بعد، در سپتامبر ۲۰۱۵، از دنیا رفت هرگز، حتی در مستندی که درباره اوزو ساختند،
حاضر به قرار گرفتن در برابر دوربین نشد.
ستسوکو در جواب درخواستهای عاجزانه استودیویی که روی او سرمایهگذاری کرده بود، گلههای منتقدانی که منتظر موفقیتهای او در جشنوارههای
بینالمللی بودند یا طرفداران بیشماری که دوست داشتند سیمای او را در لباس «زن معصوم و نمونهای شرقی» ببینند، فقط
به این جواب قناعت کرد که « مدت زیادی را ستسوکو هارا بودهام.
این نام هنری را استودیوها برای من انتخاب کردند.
ترجیح میدهم برای بقیه عمر ماسایی آییدا (نام اصلی و غیرمستعارش) باشم.»
بیتردید این ستسوکوییترین جوابیبود که میشد به این
درخواستها داد.
هارا حتی تا پایان عمر ازدواج هم نکرد و به این خاطر عنوان خوشآهنگ اما طعنهآمیز «باکره ابدی ژاپن» را
به دست آورد.
روزنامههای زرد علت ترک بازیگری او را رابطه عاطفی میان او و اوزوی فقید میدانستند و منتقدان جدیتر معتقد بودند
او بهخاطر ترس از ناتوانی در ایفای نقش در فیلمهای کارگردانان جدید بازیگری را کنار گذاشته است.
هیچکس متوجه نبود که او وفادارانه در حال ایفای نقشی است که در زمان ستسوکو هارا بودنش در او آمیخته
بود.
ستسوکو با همان آرامش و سکونی که در فیلمهای اوزو در برابر طعنههای خانواده و همسایگان و اجتماع نشان میداد،
با انواع و اقسام واکنشهای کنایهآلود و ناجوانمردانه روبهرو شد.
هیچگاه تصمیم نگرفت جملهای بیشتر از چیزی که پیشتر گفته بود، در توجیه کنارهگیریاش بر زبان بیاورد.
رودخانه خروشان نادیده گرفتن انتظارات دیگران در برابر حفظ فردیت مثل همیشه در درون او جاری بود، اما نشانهای از
آن در رفتارهایش هویدا نبود.
هارا نزدیک نیم قرن از پایان عمرش را وقف ایفای حقیقت نقشی کرد که سالها همه برای نمونه مجازی آن
روی پرده تشویقش کرده بودند.
این احتمالا تنها باری بود که ماسایی آییدا واقعا با ستسوکو هارا یک نفر شده بود.
زمانی از دانلد ریچی، کاشف بزرگ سینمای ناشناخته ژاپن، پرسیده بودند چرا میزوگوچی، ناروسه و اوزو این همه درباره زنان
فیلم میسازند.
ریچی با لبخند جواب داده بود.
«احتمالا بهخاطر داشتن ستسوکو هارا و چند بازیگر خوب زن دیگر.»
هفته نامه چلچراغ