پریناز ایزدیار از زندگی شخصی و کاری اش می گوید ، می توانم خیلی بهتر باشم
پریناز ایزدیار
از همان روزهایی که نقش روحی سرگردان را در سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» بازی می کرد و همدم مهدی
سلوکی در آن دنیا بود! تا بعد از آن که سر از «زمانه» حسین فتحی درآورد، می شد حدس زد
که یک بازیگر خوب دیگر به همراه موج جدید بازیگران تلویزیونی وارد هنر هفتم شده است.
پریناز ایزدیار، بازیگری که کم کم در حال تبدیل شدن به یکی از جوان اول های سینما و تلویزیون
است و اگر باهوش باشد، می تواند در این راه خوش بدرخشد و اگر حواسش را جمع نکند، مثل خیلی
از ستاره های تلویزیون که سر از سینما درآوردند، مهمان یکی دو ساله این عرصه پرزرق و برق می شود
و بعد به گوشه سوپرمارکت ها و فیلم های ضعیف سینما پرتاب می شود.
نام ایزدیار این روزها با بازی در نقش شیرین سریال پرهزینه و پربازیگر «شهرزاد» و حضورش در اولین فیلم
سینمایی سام قریبیان، «۳۶۰ درجه» حسابی سر زبان ها افتاده.
به بهانه همین دو کار که این روزها در حال پخش هستند به سراغ او رفتیم و گپ و گفت
کوتاهی با او داشتیم.
من اگر هزار تا کار دیگر هم بازی کنم، باز می گویم بهتر از این هم می توانم
چطور شد
که سر از سریال پربازیگر شهرزاد درآ وردید؟
تابستان سال گذشته، زمانی که نام آقای عفیفه به عنوان تهیه کننده
شهرزاد مطرح بود، حضور در این سریال به من پیشنهاد شد، البته آن موقع فیلمنامه هم هنوز کامل نبود.
با توجه به شناختی که از آقای فتحی داشتم، مطمئن بودم که قطعا یک کار موفق دیگر خواهد بود و
قبول کردم.
از بازی تان در شهرزاد راضی بودید. همانی که می خواستید شد؟
فعلا که یک قسمت بیشتر از کار پخش نشده!
نه فقط همین قسمت. با توجه به اینکه کل فصل اول تمام شده، از کلیت بازی تان در نقش شیرین رضایت داشتید؟
من اگر هزار تا کار دیگر هم بازی کنم، باز می
گویم بهتر از این هم می توانم؛ این نهایت توان من در بازیگری نبود، اما تمام تلاشم را کردم و
امیدوارم مخاطب هم آن را بپسندد.
این چیزی که الان از شهرزاد مردم می بینند، نهایت تلاش همه عوامل و بازیگران سریال است، اصلا آقای فتحی
نمی گذارد که کار در نیامده باشد!
فکر می کنید شهرزاد مخاطب تلویزیون را به سمت خود جذب می کند؟
این سریال جاذبه های زادی دارد، مثلا بخش اول آن بر می گردد
به قصه.
داستان شهرزاد به قدری جذاب است که اگر به عنوان یک رمان هم آن را دست کسی بدهند، دوست دارد
تا آخر آن را بخواند.
سوای از آن کارگردانی خوب آقای فتحی، بازیگردانی خوب شان و تک تک بازیگران خوبی که در این کار هستند
و من افتخار داشتم که در کنارشان بازی کنم، باعث شده یک مجموعه خوب و دوست داشتنی و در حد
شعور مخاطب تولید شود و فکر کنم مخاطب هم آن را بپسندد.
شما سابقه کار کردن با حسن فتحی را در زمانه داشتید، کلا کر کردن با این کارگردان چه دشواری هایی دارد؟
کار کردن با حسین فتحی خیلی خوب است، ایشان کارشان را به شدت بلد هستند و سختگیری های خاص خودشان
را دارند.
من کار کردن با کارگردان های سختگیر را بیشتر دوست دارم؛ چون چیزهای بیشتری از آنها یاد می گیرم؛ البته
نه سختگیری های الکی؛ سختگیری آدم های پخته، باتجربه و کاربلد.
ولی ما در قسمت آخر سریال سر فیلمبرداری بودیم، او چنان فریادی سر یکی از هنرورها زد که بنده خدا
رنگش پرید!
واقعا؟ (می خندد) خب کار همین است، ولی آقای فتحی بداخلاق نیستند.
سختگیرند.
ایشان خیلی متمرکز هستند این توقع را از همه دارند و می خواهند عوامل با تمام وجود سر صحنه باشند
و بهترین انرژی را سر کارشان بگذارند.
همین سختگیری ها باعث می شود بعضی ها فکر کنند او بداخلاق است.
ولی در اصل این طور نیست.
سه سال از بازی شما در سریال زمانه گذشته، کار کردن با فتحی آن سریال و فتحی شهرزاد چه تفاوتی
کرده؟
من واقعا تفاوتی نمی بینم، قضیه این بود که مدیوم این دو کار با هم تفاوت داشت.
زمانه برای تلویزیون بود و ما زمان خیلی کمی برای کار داشتیم؛ یعنی فاصله تولید تا پخش خیلی کم بود
و همین باعث می شد فشار روی عوامل و بازیگران خیلی زیاد شود، اما آقای فتحی برای ساخت شهرزاد آرامش
بیشتری داشتند و فشار روی کار نبود.
قبول دارم که من هم در انتخاب هایم اشتباهاتی داشتم
زمانی که حضور در شهرزاد به شما پیشنهاد شد، از
همان ابتدا نقش شیرین را برایتان در نظر داشتند؟
بله.
از همان اول هم قرار بود شیرین را بازی کنم.
دوست نداشتید بازیگر نقش شهرزاد باشید؟
بالاخره شهرزاد کاراکتر اصلی قصه است و مسلما هر کس بگوید دوست نداشتم نقش
اول بازی کنم، دروغ می گوید، ولی من عاشق کاراکتر شیرین هستم و از اینکه شیرین را بازی کردم، خیلی
راضی ام.
این دختر پیچیدگی هایی دارد که مطمئنم در قسمت های بعد به چشم می آید.
سری هم به فیلم سینمایی تان روی پرده بزنیم، چه شد که به ۳۶۰ درجه، اولین تجربه آقای قریبیان پیوستید؟
من با سام قریبیان قبلا یک تئاتر کار کرده بودم و در خط ویژه هم با اینکه سکانس مشترکی نداشتیم،
ولی به نوعی همکار بودیم و این پروژه برای من تجربه خیلی دلنشینی بود.
اولین کار سام قریبیان شما را غلغلک نداد که این ریسک را نپذیرید و کار را قبول نکنید؟
نه اصلا
درست است که آقای قریبیان کاراولی بود، اما این در کارشان اصلا مشخص نبود.
البته نمی خواهم بگویم که کارگردان هایی که کار اولشان است، ضعیف کار می کنند، ولی سام کاملا روی کار
احاطه داشت و تکلیفش مشخص بود.
۳۶۰ درجه قصه شسته رفته ای داشت و من خیلی با آن کیف کردم.
البته فروش کم فیلم نشان می دهد که بسیاری از مخاطبان با این فیلم ارتباط برقرار نکرده و مثل شما
کیف نکردند!
تا حدودی حق با شماست، ولی این فیلم خیلی سلیقه ای است.
شاید بعضی از مردم خوششان بیاید و بعضی هم اصلا نپسندند.
به خاطر اینکه خیلی وقت است مردم ما عادت ندارند فیلم های این چنینی ببینند.
سال هاست یک ژانر در فیلمسازی ما تکرار می شود و مردم به آن فیلم ها عادت کرده اند.
فکر نمی کنید آقای قریبیان خیلی ناگهانی خواسته مخاطب را وارد یک فضای جدید بکند؛ فضایی که اصلا با آن
آشنایی ندارد؟
شاید این تغییرات در ابتدای کار برای بعضی ها جذاب نباشد، اما به نظر من اتفاق خیلی خوبی
بود که یک کار متفاوت ساخته شد و سینما از کلیشه ای بودن درآمد.
پس به نظر شما ۳۶۰ درجه از آن آثاری است که چند سال دیگر قدر آن را می دانند؟!
دقیقا.
من فکر می کنم همین اتفاق برای این کار می افتد.
چند سالی می گذرد و بعد که چند نفر دیگر در همین ژانر کارهایی بسازند، چشم و گوش مخاطب به
این مدل فیلم ها عادت می کند و از آنجا به بعد همراه می شود.
سام یک جورهایی ریسک کرد و این کار را استارت زد و به نظرم این نوع فیلم ها سلیقه مخاطب
را عوض می کنند.
از ابتدای پیوستن شما به کار فیلمنامه کامل بود؟
بله، فیلمنامه تمام شده بود.
پس از همان اول کار می دانستید که آخر کار تکه تکه می شوید و سر از کلمن درمی آورید؟
_(می خندد) بله، کاملا در جریان بودم که قرار است چه بلایی سرم بیاورند.
حالا اگر از ابتدا می دانستید که این کار با استقبال خوبی رو به رو نمی شود و در اکران
ضعیف عمل می کند، باز هم این کار را قبول می کردید؟
صددرصد.
واقعا چیزی که برای من مهم است، کاری است که در آن لحظه انجام می دهم نه زمان اکران پروژه
یا اینکه در سینما دیده می شود یا نه.
دغدغه من این چیزها نیست که اگ ربود در این سال ها فیلم های خیلی زیادی بازی می کردم که
اکران های آنچنانی داشتند، ولی فیلم های خوبی نبودند.
پس در این سال ها پیشنهادهایی برای حضور در سینما داشتید و قبول نکردید؟
تا دلتان بخواهد از این پیشنهادها
داشتم، ولی اصلا دلم نمی خواست به هیچ کدام از آنها بروم.
دقیقا از چه نظر کارهای ضعیفی بودند؟
بسیاری از این کارها که به من پیشنهاد شد، سر تا پا پر
از ایراد بود؛ مثلا صفحه اول فیلمنامه را می خواندی، ولی نمی توانستی به صفحه بعد بروی.
خب چطور باید دلم راضی شود که در این فیلم بازی کنم؟
ولی خیلی از همکاران تان که اکثر مثل
شما با تلویزیون هم چهره شدند، این مسیر را انتخاب کردند و بازیگران این مدل فیلم ها شدند…
به نظرم هر کس باید دلیل این را که وارد این حرفه می شود، بداند.
بالاخره شما به عنوان بازیگر یک کاری را قبول می کنی که از آن لذت ببرید و در عین حال
چیزی هم به شما اضافه کند، نه اینکه کم کند یا کاری را بکنید که فردا بتوانید بگویید من در
فلان فیلم بازی کردم.
شما خودتان دلیل وارد شدن به این حرفه را می دانستید؟
من از همان ابتدا تکلیفم با خودم روشن بود
و از روزی که آمدم ،گفتم دلم می خواهد فیلم خوب بازی کنم؛ فیلمی که با بازی در آن هم
به خودم احترام گذاشته باشم، هم به مخاطبم، نه اینکه صرفا برای دیده شدن و معروف شدن بروم در هر
فیلمی بازی کنم.
اصلا این چیزها دلیل ورودم به این حرفه نبود.
البته شما هم در انتخاب هایتان یکی دو کار گل درشت داشتید!
قبول دارم که من هم در انتخاب هایم
اشتباهاتی داشتم، ولی خدا را شکر به آن فضاحتی نبوده که نتوانم جبران شان بکنم.
انتخاب هایم هم به خاطر تجربه کم یا مشورت های نادرستم بوده، بالاخره اشتباه در زندگی حرفه ای هر کسی
پیش می آید.
ملاک شما برای انتخاب کارها چیست؟ اصلی بودن یا فرعی بودن نقش تان چقدر در انتخاب ها تاثیر دارد؟
خیلی
چیزها در انتخاب یک نقش اهمیت دارد، ولی اولین چیزی که برای من مهم است، متن کار و فیلمنامه اثر
است بعد از آن نقشی که خودم بازی می کنم و بعد هم کارگردان.
البته نه اسم کارگردان و کوچک و بزرگ بودنش، میزان هوش و خلاقیت کارگردان.
شهرزاد با هیچ کاری قابل مقایسه نیست
این برای دومین بار است که ایزدیار در شبکه نمایش خانگی حضور دارد،
البته اولین سریالی که بازی کرد «روبیک» نام دارد و هیچ وقت رنگ توزیع به خود ندید و این بازیگر
در میانه راه از آن جدا شد.
حالا او امیدوار است شهرزاد خاطرات تلخ سریال روبیک (اولین تجربه حضورش در شبکه نمایش خانگی) را از بین ببرد
و مخاطبان خاص این شبکه را راضی نگه دارد.
فکر می کنید داستان شهرزاد کشش دارد که تا آخر مخاطب را با خود همراهی کند؟
بله، شهرزاد از آن
کارهایی است که زحمت زیادی برای آن کشیده شده و مطمئنم که دیده می شود.
با توجه به فروش خوب در قسمت اول و بازخوردهایی که سریال در شبکه های اجتماعی داشته، می شود حدس
زد که شهرزاد جایش را بین مخاطبان باز کرده و کاری است که استقبال زیادی از آن خواهد شد.
اما کارهای دیگری هم بودند که در ابتدا با استقبال مخاطب رو به رو شدند و بعد کم کم ریزش
مخاطب داشتند.
بعید می دانم چنین اتفاقی برای این سریال بیفتد.
شهرزاد با کارهای دیگر شبکه نمایش خانگی قابل مقایسه نیست؛ کارهایی که معمولا زمین خوردند، عموما طنز بودند، اما این
کار هم از نظر ژانر و هم از نظر نوع ساخت و هم انتخاب بازیگر با کارهایی که پیش از
این در شبکه نمایش خانگی بودند، متفاوت است.
شهرزاد هرچه می گذرد، جذاب تر می شود و حتی خود من هم بی صبرانه منتظر قسمت های بعدی هستم.
ولی قلب یخی هم که سریالی در ژانر کمدی نبود، در ابتدا پرفروش ظاهر شد، اما نهایتا سرنوشت خوبی نداشت…
راستش من نمی دانم دقیقا چرا برای قلب یخی این اتفاق افتاد و پخش نامنظم یا دانلود غیرقانونی کار دلیل
آن بود، ولی واقعا امیدوارم شهرزاد به سرنوشت قلب یخی دچار نشود، من هیچ دلیلی نمی بینم که شهرزاد موفق
عمل نکند؛ چون تمام المان های یک کار خوب را دارد.
کلا یکی از دلایل ثابتی که به کارهای شبکه نمایش خانگی ضربه می زند، همین دانلود غیرقانونی است؛ بلایی که
شاید سر شهرزاد هم بیاید.
بله.
متاسفانه دانلود غیرقانونی و کپی خیلی به این مدل کارها ضربه زده است.
البته در این سال ها فرهنگ کپی نکردن بین مخاطبان جاافتاده، اما هنوز هم هستند کسانی که کارها را به
صورت رایگان دانلود می کنند و امیدوارم این اتفاق برای شهرزاد نیفتد.
دانلود غیرقانونی خیلی به هنر ضربه می زند.
فکر می کنم شما یک کار دیگر هم برای شبکه نمایش خانگی داشتید؛ کاری که هنوز هم توزیع نشده و
به نوعی یک خاطره تلخ برای شما از این شبکه است.
بله، سریال روبیک که برای چند سال پیش است و تقریبا هم زمان با قهوه تلخ ساخته می شد، زمانی
که شبکه نمایش خانگی مثل امروز سر زبان ها نیفتاده بود.
خب چه اتفاقی برای آن سریال افتاد؟
راستش زمانی که آن پروژه خوابید، من خودم بنا به دلایلی از ادامه
کار با آنها منصرف شدم و با آن سریال قطع همکاری کردم.
حالا خبر دارید در چه حالی است و چه بلایی سرش آمده؟!
نه واقعا نمی دانم که در چه مرحله
ای است و چه اتفاقی برایش افتاده، فقط دورادور می دانم که دو بار نام سریال عوض شده و من
هم به این خاطر که دیگر هیچ علاقه ای به آن کار نداشتم، پیگیر حال و روزش نبوده ام.
هفته نامه همشهری