چرا جنگ دامادها و مادرزنها تمامی ندارد؟
چند وقت پیش یکی از تیترهای صفحه حوادث روزنامه توجهم را به خود جلب کرد؛ دامادی با نارنجک مادرزنش را منفجر کرده بود! امیدوارم همه مادرزنها مرا ببخشند از این که از فعل «منفجر کردن» استفاده میکنم، اما آخر انفجار طبیعیترین خصلت نارنجک است.
وقتی این خبر روزنامه را میخوانیم ناخودآگاه به ذهنمان خطور میکند که رابطه داماد با مادرزن تا چه حد باید خصمانه باشد که داماد متن زندگی را با صحنه جنگ اشتباهی بگیرد. اگرچه همه دامادها و مادرزنها با نارنجک سراغ همدیگر نمیروند، اما بعضیهایشان نارنجک را رقیق میکنند یا به تکههای مساوی تبدیل میکنند که برای یک عمر قابل استفاده باشد. برای تنظیم رابطهای مثبت میان مادرزنها و دامادها بدون آن که ضامن نارنجک چکانده شود، چه باید کرد؟
راهنماییهای خواسته نشده بحران ایجاد میکند
دکتر ویدا علیخانی، روانشناس میگوید: عوامل متعددی میتواند به ایجاد درگیری در خانواده منجر شود. متداولترین عاملی که اغلب مورد توجه قرار میگیرد درگیری «داماد با مادرزن» یا «عروس با مادرشوهر» است.
مشکل مشترک، قدرت کشمکش نسلهاست. هر شخصی سلیقهها و احساسات خاص خود را دارد، بنابراین اختلاف داماد با مادرزن تعجب ندارد. این اختلاف ذائقه در موضوعاتی نظیر کجا زندگی کردن، چگونگی تعیین خطمشی زندگی و … خود را نشان میدهد.
در این میان برخی ترجیح میدهند شیوه ترکیبی زندگی را انتخاب کنند و برخی به سبک مستقل روی میآورند. به هر حال نمیتوان انکار کرد یکی از عوامل شایع و ویرانگر ازدواج، کشمکش بر سر قدرت است. بیشترین کشمکشها هم بین «داماد و مادرزن» یا «عروس و مادرشوهر» اتفاق میافتد. در کشمکشهای طولانی به ندرت میتوان برنده را پیدا کرد. وجود کشمکش زیاد به این معناست که مردم اصلا فراموش کردهاند برای چه چیزی میجنگند.
گاهی مادرزنها یا مادرشوهرها احساس میکنند با ارائه تجربیات زندگی خویش میتوانند گامی برای سعادتمندی فرزندانشان بردارند اما به این مساله توجه نمیکنند که داماد یا عروس پذیرای تجربیات آنها هستند یا نه
دکتر علیخانی از «راهنماییهای درخواستنشده» به عنوان یکی از اهرمهای ایجاد بحران در روابط داماد و مادرزن نام میبرد و ادامه میدهد: گاه مشکل داماد با مادرزن به روزهای اول آشنایی و خواستگاری برمیگردد. بعضی وقتها مادرزن به دلیل ایجاد محدودیت، تعیین خطمشی و… رنجش را در دل داماد ایجاد میکند که مدتها آن رنجش بر روابط آنها سایه میافکند و طبیعتا در ادامه به تعارضات شدید زوج دامن میزند.
البته بسیاری از خانوادهها هم هستند که با برخورداری از فرهنگی غنی میان فرزندان خود و افرادی که به عنوان داماد یا عروس وارد خانوادهشان میشوند تبعیضی قائل میشوند و تجربیات خود را بدون غرضورزی در اختیار آنها قرار میدهند، با این همه تازهواردها آن را به عنوان دخالتی در زندگیشان تلقی میکنند و به خاطر همین پیشداوری این رابطه مثبت را به پرتگاه میبرند.
نقطه مقابل نیز وجود دارد؛ مادرزنها و مادرشوهرهایی که به دلیل کنترل زندگی فرزندانشان به قصد و عمد، سعی بر دخالت مستقیم مینمایند و با امر و نهی سعی میکنند به زندگی فرزندانشان آنطور که خود میپسندند سمت و سوی بدهند، غافل از آنکه عملکرد آنها آغازی بر مشکلات حاد میان زوجها است.
تلقینات منفی، شکاف در رابطه
بسیاری از دخترها و پسرها سالها پیش از ازدواج در بمباران اطلاعات منفی از کاراکتر «مادرشوهر» و «مادرزن» قرار میگیرند. در جامعه ما عموما تصویری منفی از «مادرزن» ارائه میشود، از این زاویه شاید بتوان بخشی از اختلافات داماد و مادرزن را ناشی از این تلقینات دانست.
دکتر علیخانی این تلقینات منفی را در شکاف رابطه، تاثیرگذار میداند و معتقد است: بسیاری از زوجهایی که با این ذهنیت غلط زندگی خویش را آغاز میکنند بدون آنکه واقعا دخالتی از جانب بزرگترها به زندگی آنها وارد آید از همان ابتدا سعی بر جداسازی میکنند و محدودیتهایی برای آمد و شد قائل میشوند که همین مساله نیز میتواند به شروع چالشهای خانوادگی بعدی منجر شود.
در الگوی عمومی، زوجها خانوادههای ترکیبی دارند، بنابراین ما مجبوریم دو مجموعه گسترده و سببی را یک پارچه سازیم. برخورد واقعگرایانه در مسائل و نگرش مثبت اعضا میتواند به استحکام پیوندها کمک کند.
سکوت در جمع، مشاجره در خلوت
دکتر علیخانی در پاسخ به این سوال که اختلاف جنسیتی سنی، تحصیلاتی و جایگاه اجتماعی میتواند نقش تنشآفرین در این رابطه داشته باشد، میگوید: اختلاف جنسیتی و سنی در بروز چالش بین مادرزن و داماد بیتاثیر نیست اما بالا بودن میزان تحصیلات یا طبقه اجتماعی اقتصادی نمیتواند به مثابه روشی برای کاستن یا از بین رفتن اختلافات تلقی شود.
این روانشناس از «پذیرا بودن تجربیات» به عنوان شرط بزرگ ارائه تجربه از سوی بزرگترها یاد میکند؛ عنصری که همچنان در خانوادههای ما مغفول مانده است: گاهی مادرزنها یا مادرشوهرها احساس میکنند با ارائه تجربیات زندگی خویش میتوانند گامی برای سعادتمندی فرزندانشان بردارند اما به این مساله توجه نمیکنند که داماد یا عروس پذیرای تجربیات آنها هستند یا نه، اتفاقی که اینجا میافتد اتخاذ سیاست سکوت از سوی جوانترهاست.
زوجهای جوان در برابر این پیشنهادها معمولا سکوت میکنند اما آیا این سکوت دلیلی بر تایید حرف بزرگترها است یا اینکه این سکوت در خلوت زوجها به آتشفشانی از مشاجرهها تبدیل میشود؟ اتفاقی که امروزه در مجتمعهای قضایی و دادگاههای خانواده به عینه دیده میشود. ما با بسیاری از پروندههایی روبهرو هستیم که دلیل جدایی زوجها صرفا دخالتهای اطرافیان بوده که شعلههای این دخالت حریم آن دو را نیز دامنگیر کرده است.
همه افراد (در اینجا مادرزن و مادرشوهر) دارای نقاط ضعف و قوت هستند. با احساسی فکر کردن فقط نقاط ضعف آنها را میبینید. از آگاهی به عنوان محرکی که از تکرار این الگوها جلوگیری میکند بهره بگیرید
والدین در حاشیه زندگی زوجها باشند
اگر داماد، مادرزن و همسر را اضلاع یک مثلث بدانیم، نقش همسر را در تنظیم رابطه مثبت بین دو ضلع دیگر نمیتوان نادیده گرفت. دکتر علیخانی در اینباره میگوید: زن نقش بسیار مهمی در کاهش یا افزایش تنش بین داماد و مادرزن دارد. ما باید روی رشد فکری زن وقتی زندگی مشترک را آغاز میکند، حساب باز کنیم.
اگر زن جوانی که به تازگی ازدواج کرده صرفا به آنچه مادرش گوشزد میکند بسنده کند رابطه خود و همسرش را به پرتگاه نزدیک کرده است، بنابراین اگر زن جوانی با دخالتهای بیمورد مادرش (مرد جوان با دخالتهای بیمورد مادرش) روبهرو شد و احساس کرد این دخالتها به رابطه او با همسرش لطمه میزند باید محترمانه از مادرش بخواهد در حاشیه زندگی او (نه در متن) قرار گیرد.
ما گاهی میبینیم دختران جوان با درددل کردن راه دخالت مادرشان را هموار میکنند، آنچه ما پیشنهاد میکنیم در گام اول طرح مساله و مشکل در یک فضای آرام بین زوجها است و در صورتی که به پاسخ نرسید مراجعه به متخصصان «زوجدرمانی» و «خانوادهدرمانی» است.
چند پیشنهاد برای بهبود رابطه
برای ایجاد علقههای مثبت و پویا در این رابطه چه باید کرد؟
دکتر ویدا علیخانی چند پیشنهاد دارد:
ازدواج شما بسیار مهمتر از تعصبهای خانوادگی است، هیچ احتیاجی به کشمکشها نیست.
جوانان باید زمان و انرژی خود را صرف ایجاد روش زندگیشان کنند.
از هشیاری برای ایجاد تغییر استفاده کنید و آن را بهانهای برای منطقی جلوه دادن رفتار قرار ندهید.
همه افراد (در اینجا مادرزن و مادرشوهر) دارای نقاط ضعف و قوت هستند. با احساسی فکر کردن فقط نقاط ضعف آنها را میبینید. از آگاهی به عنوان محرکی که از تکرار این الگوها جلوگیری میکند بهره بگیرید.
در وفاداری به ازدواج و خانوادهها، تعادل داشته باشید.
درگیری شخصی یا حمایتگرایانه صدمات ناخواستهای به ازدواج میزند. شما به صورت ایدهآل حالت دوستانهای با اعضای خانوادهتان دارید بنابراین با دیگران نیز روابط مهربانانه را حفظ کنید.
خانوادهها مجموعههایی با ویژگیهای ارزشمند و آسیبپذیر هستند.
بعضی از خانوادهها با هم گروههای بزرگی را تشکیل میدهند و انتظار این که چه کسی را دوست بدارید غیرواقعی است.
اولویت شما ایجاد ازدواج راضیکننده است. شما خواهان یک خانواده سببی و گسترده با پشتیبانانی قوی برای ازدواج خویش هستید. این امر لازم نیست اما مفید است.
والدین تصور میکنند بچههای بالغ به کمال مطلوب نرسیدهاند، بنابراین آرزوی همدلی کامل برای آنها میکنند. تصمیم این که فرزند آنها با چه کسی ازدواج میکند، مهمترین تصمیم زندگی آنها است. طرحریزی ازدواج بخصوص خدمات و هزینهها میتواند ارتباطهای خانوادگی را متشنج کند.
رنجشها تا بعد از مراسم نیز طول میکشد، از طرفی رجوع کردن به والدین یا خانواده سببی جهت پشتیبانی از مشاجرههای خانوادگی به جدال بدی منجر میشود و درگیریهای حمایتی را تشدید میکند.
اگرچه گاهی فراوانی برخوردهای اجتماعی میتواند تکنیک عاقلانهای باشد اما اجتناب و تاخیر در رسیدگی به این موضوعات باعث ایجاد کینه و سوءظن میشود.
تمرکز بر شناسایی مشکلات و حل آنها اثر منفی بر زندگی و ازدواج شما ندارد. این تمرین برای قوی شدن در برخوردها با خانواده سببی و گسترده است و به تبع آن تنشها و مشکلات را کاهش میدهد. درگیری با خانواده خود یا همسر میتواند تنش ایجاد کند و به زوج سرایت کند. ایجاد مرزهایی از شفافیت و سلامت بین ازدواج و خانواده اولیه، وظیفه مهمی است.
بیشتر وقتها آنچه موجب ظهور اختلافات عمیق بین زوجها میشود نه اختلاف اصلی (فرض کنید اختلافات داماد و مادرزن) بلکه پسلرزهها و نحوه مدیریت و برخورد با آن اختلاف از سوی زوجها است
خانوادهها یک احساس بامحتوا و پیوسته را ارائه میدهند که هم پشتیبانیکننده است و هم به پشتیبانی نیاز دارد. تماس خانوادگی به شما اجازه میدهد طیفی از رویدادهای زندگی و احساسات را در قالب افراد بالغ تجربه کنید. این حس پیوستگی و توجه، بعد مهمی به زندگی و ازدواج شما میافزاید.
راهنمایی در برخوردها و آسیبهای گذشته نباید از سر حسادت و اکراه باشد. بر روابط کنونی تمرکز کنید و با ناامیدی یا عصبیت آن را کنترل نکنید.
اختلافها را بگویید، اما حرمتشکنی نکنید
این مشاور اعتقاد دارد تا آنجا که مقدور باشد زوجهای جوان باید اختلافات پیشآمده را با درایت نزد خود تحلیل و بررسی کنند، با این حال اگر از حل اختلافات پیشآمده عاجز ماندند به افراد معتمد باتجربه یا متخصصان این حوزه اعم از مشاوران و روانشناسان مراجعه کنند.
از این زاویه مشاوره پیش از ازدواج و پس از ازدواج میتواند بسیاری از نقطههای تاریک و ابهامآمیز در روابط زوجها را روشن کند. از طرفی زوجها وقتی از طرف پدر و مادرهایشان احساس دخالت و اختلاف میکنند در عین این که باید اجازه دهند صورت مساله به صورت کامل طرح شود، اما نباید بگذارند دامنه این اختلاف به حرمتشکنی و مخدوش شدن شخصیت طرفین منجر شود.
در واقع بیشتر وقتها آنچه موجب ظهور اختلافات عمیق بین زوجها میشود نه اختلاف اصلی (فرض کنید اختلافات داماد و مادرزن) بلکه پسلرزهها و نحوه مدیریت و برخورد با آن اختلاف از سوی زوجها است.
وقتی تاثیرهای منفی بلااثر میشود
انگجی، کارشناس ارشد مشاوره وجود ارتباط بین اختلاف سن با مخدوش بودن این رابطه را رد میکند و میگوید: ما با مواردی مواجه بودهایم که با وجود فاصله سنی زیاد داماد با مادرزن رابطهشان کاملا مثبت بوده، مواردی هم داشتهایم که این فاصله به حداقل رسیده، اما رابطه این دو نفر با هم منفی و مخدوش تعریف شده بود. من معتقدم حتی اگر اختلاف سنی را به عنوان یک مانع در ایجاد رابطه مثبت بین مادرزن و داماد بپذیریم شیوه درست مدیریت و برخورد و برنامهریزی زوجها تاثیرهای منفی را بلااثر خواهد کرد.
منبع:جام جم/ چاردیواری