چهارشنبه, ۲۸ شهریور , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

کاوه آفاق ، راکر عاشق‌پیشه ای که مجاز شد ، از زندگی کاری اش می گوید! + عکس

اشتراک:
کاوه آفاق ، راکر عاشق‌پیشه ای که مجاز شد ، از زندگی کاری اش می گوید! + عکس مهارت های زندگی
کاوه آفاق کاوه آفاق آخرین زیرزمینی‌ای بود که مجوز گرفت و رسما به جمع خواننده‌های مجاز اضافه شد.او سال‌ها با گروه the ways به عنوان خواننده اصلی همکاری می‌کرد با پایان تلخی از آنها جدا شد. کاوه آفاق آخرین زیرزمینی‌ای بود که مجوز گرفت و رسما به جمع خواننده‌های مجاز اضافه شد.او که سال‌ها با […]

کاوه آفاق

کاوه آفاق آخرین زیرزمینی‌ای بود که مجوز گرفت و رسما به جمع خواننده‌های مجاز اضافه شد.
او سال‌ها با گروه the ways به عنوان خواننده اصلی همکاری می‌کرد با پایان تلخی از آنها جدا شد.

کاوه آفاق آخرین زیرزمینی‌ای بود که مجوز گرفت و رسما به جمع خواننده‌های مجاز اضافه شد.
او که سال‌ها با گروه the ways به عنوان خواننده اصلی همکاری می‌کرد با پایان تلخی از آنها جدا شد
اما همان زمان در مصاحبه‌های متعددی گفت که می‌خواهد مجاز شود و از اینکه حاصل کارش بدون بازخورد مستقیم هوادارانش
منتشر شود، خسته شده است.
حالا پس از مدت‌ها سکوت کاوه آفاق با آلبوم «با قرص‌ها می‌رقصد» یک بار دیگر ثابت کرده که حرف‌های زیادی
برای گفتن دارد(dot)

 کاوه آفاق ، راکر عاشق‌پیشه ای که مجاز شد ، از زندگی کاری اش می گوید! عکس

این روزهای من

این روزها با استاد مهربان درگیر جمع‌کردن آلبوم بعدی هستم و با گروه برای اجرای کنسرت‌ها
تمرین می‌کنم.
اوقات فراغت هم اگر داشته باشم، نقاشی می‌کنم و کتاب می‌خوانم و البته به علت کم‌خوابی چند ساله‌ای که داشتم
به دستور پزشک باید در طول شبانه‌روز حتما هشت ساعت خواب مفید داشته باشم.

سبک بی‌نام من!

آلبومی که منتشر کرده‌ام، تقریبا ۸۰درصد همان چیزی است که می‌خواستم.
سبک ما اسم ندارد! ما شیرین‌ترین جنس راک را که گوش مخاطب عموم ایرانی را آزار ندهد و همچنین استانداردهای
زیبایی‌شناختی لازم را هم برای مخاطب خاص داشته باشد، ارائه می‌کنیم.
بدون هیچ شائبه‌ای ما شیرین‌ترین ، دلنشین‌ترین و روشنفکرانه‌ترین موسیقی با کلام راک فارسی را تا به امروز ارائه داده‌ایم.

به عشق هواداران

با همه تعویق‌ها و مشکلات و طولانی شدن مجوز، فقط و فقط دیدن هوادارانم در کنسرت‌ها در شهرهای مختلف
انگیزه اصلی من برای ادامه کار بوده است.

گلادیاتورهای خوش‌شانس

شاید حدود ۲۰درصد از موفقیت خود را مدیون شانس باشم! یعنی یکی از پنج پارامتر موفقیت در موسیقی و
سینما متاسفانه شانس است و من این ۲۰درصد را کامل همراه خودم داشته‌ام و همواره خدا را سپاس گفته‌ام.

یک‌درصد از ۹۹ درصد

به نظرم این شکل صحبت که بگوییم جای من خالی بود و باید وارد فضای
موسیقی می‌شدم، قشنگ نیست.
اما در هر حال موسیقی عشقی است که نمی‌توانی از آن صرف‌نظر کنی؛ یعنی اگر حتی کارم دیده نمی‌شد، برای
دلم خودم کار می‌کردم حتی اگر شاید زندگی‌ام تباه می‌شد.
واقعیت است که در این کار وارد شدن ریسک است.
همه شاخه‌های هنر همین است؛ مثلا کسی شاید دوست داشته باشد وارد عرصه سینما شود اما حتی ۹۹ درصد امکانش
هست که اصلا به سینما نرسد.
همیشه درصد کمی از علاقه‌مندان هنر به آنجایی که می‌خواهند می‌رسند اما من این ریسک را کردم؛ زیرا خلق موسیقی
عشق من است.

کاوه آفاق ، راکر عاشق‌پیشه ای که مجاز شد ، از زندگی کاری اش می گوید! عکس

عشق قبل از رقابت

به نظر من در کار ما رقابت وجود ندارد چون بازار حرفه‌ای وجود ندارد و
صنف هم نداریم!

رسالت دور از شعارزدگی

کلا مخاطب موسیقی ما مخاطب خاص است و اصولا مخاطب عام سمت ما
کشیده نمی‌شود.
من مخاطب عام را مخاطبی می‌دانم که تحصیلات و سواد مناسب علوم انسانی را ندارد؛ یعنی شاید آن مخاطب مدرک
دکترا داشته باشد ولی هنوز از شعور فلسفی لازم برای شنیدن یک موسیقی فاخر برخوردار نیست.
موسیقی ما موسیقی فاخر است و مخاطب خاص دارد ولی بزرگ‌ترین هنر کسانی مثل من یا رضا یزدانی این بود
که آدم‌هایی را که مخاطب عام محسوب می‌شدند با جنس ملودی‌های‌مان یا ابزارهای دیگر به سمت موسیقی فاخر بکشانیم تا
حدی که در توان‌مان بود.

جاودانه‌های موسیقی

در آهنگ‌های مطرح جهان به نظرم show must go on از گروه کوئین، جاودانه است.
در آهنگ‌های ایرانی واقعا حضور ذهن ندارم اما بی‌شک فرهاد و فریدون فروغی برای من یک معنای جداگانه دارند.
از میان آهنگ‌های خودم هم به نظرم بهترین آهنگم آهنگ «دل» است اما نظر مردم و هواداران متفاوت است، عموما
در میان ۸۰درصد هواداران یکسری «شال»، یک عده «اتاق آبی»، گروهی «بدرود»، جمعی «همهمه» و «فلوکستین» و عده دیگری «عطر
تو» را بهترین کار ما می‌دانند؛ البته تا به امروز؛ چراکه آهنگ «دل» هنوز منتشر نشده است.

رویاسازی از کودکی

خوانندگی همواره برایم جدی بوده است.
از کودکی و خردسالی من همیشه در حال اجرای آهنگ در خانه راه می‌رفتم و تا امروز هم این روشم
ادامه داشته است.
خوانندگی شدیدا برایم جدی است.

ساز مخصوص من

من یک گیتار دارم که خودم آن را ساختم و اسمش را هم k.
special گذاشتم.
در این گیتار الکتریک قابلیتی در پیکاپ‌ها و کاسه‌اش به وجود آوردم که منحصر به فرد است و ان‌شاءلله پس
از اجرای کنسرت‌ها و دیده شدن قابلیت‌هایش قصد داریم برنامه‌ای برای تولید کی‌اسپشل یا همان کی‌اسپشیال به معنای مخصوص‌کاوه داشته
باشیم.
(باخنده)

آموزش و تجربه

من شبانه‌روز در حال مطالعه، تمرین، نوشتن و آموختن هستم و کاری جز یاد گرفتن
بلد نیستم.

هوش و گوش مخاطب

به نظرم مخاطبان کارهایم و هوادارانم مرا به خوبی تربیت کرده‌اند، به گونه‌ای که هرگز
از آرمان‌هایم، اعتقاداتم، کشورم و کیفیت آهنگسازی و ترانه‌هایم عدول نکردم و گواه این ماجرا آلبوم مجاز «با قرص‌ها می‌رقصد»
است که کیفیت آهنگ‌ها و اشعار و تنظیم‌ها و…
هیچ فرقی با دوره گذشته زندگی من نه‌تنها نداشته بلکه به گفته اکثریت هواداران آهنگ‌های جدید از قدیم هم بهتر
بوده است.

الگوهایی برای شنیدن

من از کودکی هوادار فرهاد، فریدون فروغی، کریس دی‌برگ، متالیکا، پینک فلوید و از همه مهم‌تر
گروه کوئین بودم و بی‌شک مثل تمام موزیسین‌های جهان الگویی داشته‌ام.

آشنایی کاوه و آراد

من و آراد بیش از ۱۲سال است که با هم صمیمی هستیم و تنظیم‌کننده اصلی
گروه The Ways عملا من، آراد و پویا ثابتی بودیم و علیرضا پوررضای عزیز.
اما آراد و پویا با بزرگواری هیچ‌وقت از نام گروه سوءاستفاده نکردند!

من مریض هستم!

موضوع آهنگسازی و جنس آهنگسازی
و ترانه و نهایتا تنظیم در کارهای من قضیه خیلی پیچیده‌ای دارد؛ مثلا آهنگ «دل» یک سال و نیم تا
دوسال طول کشید.
دائم مشغول تغییر دادن شعر و تنظیم بودم و از هاردراک تنظیم کردیم تا پاپ.
ترانه «شال» هشت بار تنظیم شد و دوباره سراغ تنظیم جدید می‌رفتم و فکر می‌کنم می‌توانم یک آلبوم به نام
«شال» منتشر کنم (باخنده).
حتی آراد به من می‌گوید که تو مریض هستی و باید بروی دکتر! حساسیت زیادی روی کارهایم دارم و بارها
یک کار را تنظیم و در نهایت بهترین نوع آن را انتخاب کرده‌ام.
خیلی دوست دارم یک کارگاه راه‌اندازی کنیم که این تجربیات را به بچه‌های دوستدار موسیقی یاد دهیم.

مکمل خوب همدیگر

هر چه که میان من و آراد اتفاق افتاده در اعماقش جای پای موسیقی محسوس است.
همه‌چیز ما موسیقی بود و دیالوگ طبیعی روزانه ما هم اصولا حول همین محور می‌چرخید.

فرصت‌سوزی فاجعه

اصولا و متاسفانه فرصت نمی‌شود در جامعه بگردیم و این یک فاجعه است.
من اصولا اخبار جامعه را از دوستانم دریافت می‌کنم حتی سلایق و رفتارشناسی مردم را هم به همین شکل متوجه
می‌شوم چون واقعا افتخار و فرصت حضور در بین مردم، در خیابان، مترو، تاکسی، اتوبوس، فروشگاه‌ها و…
برایم پیش نمی‌آید.

برخورد نزدیک مردم

شهرت عالی است.
بدون شک شهرت، ثروت و قدرت می‌توانند لذت‌بخش‌ترین اتفاقات برای انسان‌های معمول روزگار باشند.
اما من هنوز نه ثروتمندم و نه قدرتمندم و شهرت هم در موردش نظری ندارم.
کلا در این وادی نیستم که الان مشهور هستم یا نیستم یا قدرتمندم یا نیستم و…
آنهایی که مرا از نزدیک می‌شناسند قاعدتا بهتر متوجه حرف‌هایم می‌شوند که کلا این‌طور مسائل در ذهنم جایی ندارند.

حلقه یاران من

کلا از نظر دوستان بسیار نزدیک، اطراف من خلوت است! شاید صدها دوست داشته باشم اما
تعداد دوستانی که در بحرانی‌ترین لحظات بدانم که به دادم می‌رسند و پشت و پناه من هستند، متاسفانه یا خوشبختانه
کمتر از انگشتان دو دست است.

شبکه‌های اجتماعی

نگاه خاصی به شبکه‌های اجتماعی ندارم چون شبکه‌های اجتماعی دیگر عضوی از زندگی ما شده‌اند؛ مثل موبایل،
تلفن و اتومبیل.

علاقه‌های سینمایی ما

چند شب پیش برای سی‌امین بار فیلم «زیرزمین» اثر امیرکاستاریکا را برای سی‌امین بار به قدرت
کارگردانی و متن و اجرای این شاهکار تاریخ سینما سر تعظیم فرود آوردم.

رضایت از زندگی

کلا از همه‌چیز ناراضی‌ام؛ در عین حال همه‌چیز به بهترین نحو برای من اتفاق افتاده است.
خلاصه همه‌چیزم به هیچ‌چیزم نمی‌آید و همه‌چیزم به هیچ‌چیزم می‌آید! واضح‌تر عرض کنم، فکر می‌کنم دیگر دارم دیوانه می‌شوم.

از ورزش تا استایل

ای‌کاش مجال و زمانی را ‌که می‌توانستم برای ورزش جایگاهی در زندگی‌ام فراهم کنم داشتم.
متاسفانه پزشک‌ها هم دستور ورزش می‌دهند و اما من بیشتر به ارزش‌ها فکر می‌کنم تا ورزش‌ها…
!

عشق، خانواده، ازدواج

عشق همه‌چیز یک انسان است.
من اسم انسان بی‌عشق را حیوان‌ ناطق و مرده متحرک می‌گذارم.
نگاه من هم مثل اکثریت هموطنانم به خانواده و ازدواج شدیدا مثبت است و البته در قرن بیست‌یکم ازدواج زودهنگام
را بزرگ‌ترین آفت عشق می‌دانم که منجر به مرگ عشق می‌شود اما ازدواج در سنین پختگی را زیباترین اتفاق زندگی
می‌دانم.

همیشه پاک و امیدوار

من یک آدم خوب هستم که دستانش هنوز پاک مانده و هنوز خدا را سپاس
که غریق در کثافت و گناه و پلیدی معمول اهالی به اصطلاح روشنفکری زمانه فعلی نشده‌ام.
امیدوارم تا ابد پاک بمانم.
من اگر می‌خواستم پاک نباشم الان خیلی‌خیلی جلوتر از این جایی‌که هستم بودم، چه از نظر مادی و چه از
نظر غیرمادی.

مجمع‌الجزایر نوابغ

آلبوم «با قرص‌ها می‌رقصد» حاصل پیوند مجمع‌الجزایر نوابغ شناخته‌شده و شناخته‌نشده عرصه موسیقی ایرانی است که باهم
یک مجموعه شیرین و پاک و متعهد و روشنفکرانه را تحویل هواداران‌شان دادند.

سفر برای تجربه

من تنها تفریح زندگی‌ام رفتن به طبیعت یا سفر به دیگر شهرهای ایران است.
متاسفانه یا خوشبختانه هیچ تفریح دیگری در زندگی‌ام نداشتم.
پیشنهاد من تجربه رویت طبیعت سه استان کهگیلویه و بویر احمد و چهارمحال بختیاری و کردستان است و البته طبیعت
سیستان و شهر چابهار.

تفریحاتی برای فراغت

خارج از فعالیت موسیقی، نقاشی، فیلمنامه‌نویسی و شعر نوشتن اصولا تفریحاتم است و اوقات فراغت خود
را حتی در سفر با یکی از اینها پر می‌کنم.

سبک زندگی من

زندگی من یک سبک دارد و خواهد داشت.
از خواب بیدار می‌شوم، کار می‌کنم، کار می‌کنم و کار می‌کنم و مطالعه و تعمق روی ایده‌هایم و باز می‌خوابم.
این زندگی ۱۴ سال گذشته من است که کم‌خوابی هم عضو جدایی‌ناپذیر آن شده است؛ البته بگویم که در اثر
این سال‌های بی‌استراحتی و بی‌تفریحی و بی‌خوابی، ضررهای جبران‌ناپذیری هم به جسم من وارد شده است.

پول، ثروت و لیاقت

من معتقدم زندگی بدون عشق و کار و پول می‌تواند بزرگ‌ترین فاجعه ممکن برای روح
یک مرد باشد و البته که آنهایی که ایده‌ها و استعدادها و لیاقت‌های کافی را دارند، پول ندارند و آنهایی
که پول‌شان به هیچ دردشان نمی‌خورد، متاسفانه عموما ثروتمند هستند.
این نشان از یک جامعه بیمار و یک اقتصاد بیمارتر دارد چون مرزبندی و طبقه‌بندی افراد بر اساس لیاقت‌های‌شان به‌هم
خورده و صاحبان خرد اصولا قدرت اجرای ایده‌های‌شان برای رشد و تعالی جامعه را ندارند و در بسیاری مواقع صاحبان
ثروت متاسفانه خردمند نیستند!

بخش عمده زندگی

کلا موسیقی بخش زیادی از زندگی مرا تشکیل می‌دهد و برای آدمی مثل
من کاملا این موضوع طبیعی است ولی در این بین نکته‌ای وجود دارد که برخی از بچه‌های این عرصه فقط
آهنگساز ، برخی فقط خواننده، برخی فقط نوازنده، برخی فقط تنظیم‌کننده یا برخی فقط ترانه‌سرا هستند ولی متاسفانه یا خوشبختانه
افرادی مانند من تقریبا همه کارها مثل آهنگسازی، ترانه‌سرایی، نوازندگی و خوانندگی را خودمان انجام می‌دهیم و کلا ذات موسیقی
راک این است که یک راکر باید همه کارهایش را خودش انجام دهد تا بتواند روح خودش را به‌درستی در
آثارش منتقل کند.
پس خودبه‌خود در تمام لحظات باید به کارهای موسیقی یا کارهای جانبی آن فکر کنم و در نهایت اگر وقتی
برایم بماند به مطالعه و نقاشی اختصاص پیدا می‌کند.

گروه یا بدون ‌گروه؟!

در گروه‌ها و سبک‌هایی مثل ما کلا بهتر است که بند ثابت باشد.
یک بند ثابت مطمئنا بازدهی بهتری دارد.
من همواره به کار گروهی معتقد هستم و دلیل اینکه از گروه The Ways هم بیرون آمدم همین موضوع بود
که اصلا آنجا کار گروهی انجام نمی‌شد.
آنجا همه کارها را من انجام می‌دادم و در نهایت پدرام گاهی کمک می‌کرد و عملا بقیه دوستان چون یا
تهران نبودند یا اصلا ایران نبودند، نمی‌توانستند خیلی کمک کنند و چون دیگر تحمل این فضا برایم سخت شده بود
از این گروه جدا شدم ولی خدا را شکر الان در گروه‌مان به‌شدت کارها به صورت گروهی انجام می‌شود و
من به همه توصیه می‌کنم که حتما کار گروهی انجام دهند؛ چراکه این‌شکل از کار می‌تواند سرعت را به شدت
در کار بالا ببرد.

مجله ایده آل

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
مهارت های زندگی
بیشتر >