گذری بر زندگی علی مطهری ، او از مسابقه فوتبال بین ایران و کره جنوبی میگوید
علی مطهری
چه حرف های علی مطهری اشتباه باشد و چه درست، چه به لحاظ منطقی سیر استدلالاتش محکم و مرصوص
باشد و چه متزلزل و سست چه قائل به تغییر دیدگاه هایش باشیم و چه به ثابت بودن بنیان
عقایدش، این واقعیتی است که وجود علی مطهری در فضای سیاسی امروز کشور ما موهبت است.
شخصا بارها و بارها از استدلال های او گیج شده ام.
از شیوه برخوردش با ماجرای سال ۸۸ می توانم نگرانی اش از کاهش احتمالی محبوبیتش را درک کنم.
حدس می زنم که گاهی می خواهد شجاعت خود را به رخ مخاطبان بکشد و گاه از قصد جملات دل
خنک کن می گوید.
معتقدم که در اساس دیدگاه هایش می شود چرخش های نرم به سمت تساهل و تسامح را احساس کرد.
فقط کافی است اظهارنظرهای سال ۸۵، ۸۹ و ۹۵ را کنار هم گذاشت.
می دانم که خودش این تغییر را قبول نمی کند و از بن مایه ثابت دیدگاه هایش حرف می زند.
خب ما هم حق داریم که این ادعا را در ترازوی محک و سنجش بگذاریم.
اما با همه این احوال صدای او همواره صدای مخالف جریان است.
نقشی که مثلا احمد توکلی و صادق زیباکلام هم به شیوه هایی ایفا می کنند.
اما تاثیر مطهری بیش از آن دو نفر است.
زیباکلام این مخالف خوانی را در هیبتی اپوزیسیون وار انجام می دهد و احمد توکلی نیز در سر بزنگاه ها
بیش از حد محافظه کار می شود.
هر چند بعد از بیرون آمدن از مجلس صراحت بیشتری یافته است.
صدای مطهری اما از دل نظام است.
فرزند موثرترین روحانی نهضت اسلامی (البته بعد از امام خمینی)، مردی که محل اتصال جریان های مختلف عقیدتی بود.
از جریان فقهی و انقلابی امام خمینی تا حلقه سنتی فلسفی علامه طباطبایی تا جریان تندرو حسینیه ارشاد و بالاخره
نحله فرا مرزی امام موسی صدر و مهندس چمران.
علی مطهری فرزند چنین پدری است.
مشخص است که او نمی تواند همچون پدر یک تئوریسین بزرگ اسلامی باشد.
دیدگاه هایش برخلاف پدر بزرگوارش، معمار یک جهان بینی سیاسی مهاجم نیستند.
او در نهایت یک صاحب نظر و یک روشنفکر اسلامی است.
چیزی که اطرافمان به وفور یافت می شود.
اما نکته مهمش شجاعت و صراحتش است.
شجاعتی گاه آزارنده و گاه خودنمایانه اما معمولا مفید.
او همیشه بر احترام به نظر مراجع تقلید پافشاری می کرده است.
چه در دوران احمدی نژاد و چه در دوران روحانی.
مهم ترین چالش او با احمدی نژاد کم اعتنایی دولت دهم نسبت به دیدگاه های مراجع بود.
اما در یک سطح دیگر او بی مهابا به مخالفت با دیدگاه های علمای طراز اول نظام پرداخته است.
نقطه نظرات آیات مصباح، یزدی، علم الهدی، جنتی، حائری شیرزای و ایمانی.
علمای متنفذ و محترمی که اظهرنظرهایشان موجی در جامعه ایجاد می کند و در بیشتر مواقع حتی رسانه های اصلاح
طلب شهامت ابزار انتقاد به دیدگاه های آنان را ندارند.
اما علی مطهری معمولا این موج یک طرفه و قدرتمند را می شکند.
گاه حتی غیرمنصفانه!
او دیروز به آیت الله یزدی نامه ای نوشت و در مورد دیدگاه ایشان بر لزوم لغو
شدن بازی ایران و کره جنوبی در شب عاشورا نوشت: «درخصوص بازی فوتبال ایران و کره جنوبی در عصر تاسوعا،
روشن است که بهتر بود این بازی به زمان دیگری موکول می شد.
اما اکنون که امکان این امر وجود ندارد و لغو این بازی هم خسارت های جبران ناپذیر برای کشور دارد،
به نظر می رسد که ابراز حساسیت بیش از حد نسبت به این موضوع، امری ضدتبلیغ دین به شمار می
رود.
فرضا مردم برای گلی که ایران به کره جنوبی بزند خوشحال شوند و عده ای ابراز شادی کنند آیا این
امر به معنی خوشحالی و شادی برای شهادت امام حسین علیه السلام و هتک حرمت و اهانت به ساحت سیدالشهداست؟
علاوه بر این که مردم در چنین موقعیت هایی به خوبی می دانند که چگونه رفتار کنند و چندین سال
پیش شبیه این اتفاق برای مسابقه تیم استقلال تهران و دالیان چین افتاد و تماشاگران رفتار قابل ستایشی داشتند…
وظیفه روحانیت و مصلحان جامعه است که با نقاط ضعف جامعه و آداب و رسوم خرافی که مانند زنجیر به
دست و پای مردم بسته شده است مبارزه کنند نه این که سوار بر این موج ها شوند…
اینجانب جناب عالی را در مجموع یک روحانی عالم و روشنفکر می دانم ولی رویکردی مانند آنچه درباره مسابقه فوتبال
ایران و کره جنوبی ابراز کردید برایم قابل هضم نیست و معتقدم عده ای را از دین گریزان می کند
و انسان را به یاد اقدامات کلیسای کاتولیک در قرون وسطی می اندازد که منجر به گریز مردم اروپا از
دین شد.»
می دانم نویسندگان جوان و رادیکال اصولگرا این مخالف خوانی های مطهری با علمای طراز اول نظام را
بر نمی تابند.
همین دیروز در سایت رجانیوز به بهانه نامه علی مطهری به آیت الله یزدی چند واکنش تند منتشر شده است.
در یکی از آنها می خوانیم: « علی مطهری که چند سالیست بابت شنا کردن در جهت خلاف آب تبدیل
به چهره محبوب رسانه ها برای تیتر یک خود شده است از آخرین نام سرگشاده زنجیره ای خود رونمایی کرد
تا یافتن نقطه پایان بر تناقض رفتاری و گفتمانی خویش را سخت تر از سابق کند…
مطهری که روزی رییس قوه مجریه را برای نخستین «سوال از رییس جمهور» تاریخ جمهوری اسلامی به صحن علنی مجلس
شورای اسلامی کشاند تا پاسخگوی کم کاری اش پیرامون اجرایی کردن طرح عفاف و حجاب باشد با مطرح کردن این
مساله که «پس از مخالفت گسترده مراجع تقلید، ائمه جمعه، علمای بلاد و نمایندگان مجلس با سخنان شما (احمدی نژاد)،
در مصاحبه زنده تلویزیونی بعدی اعلام کردید که سخن من همان است که گفتم» او را بابت عدم تمکین به
موضع مراجع تقلید شایسته پاسخگویی دانست اما خود چندی پیش بعد از اجماع مراجع تقلید و علما مبنی بر عدم
برگزاری کنسرت در شهرهای مذهبی هنگامی که وزیر ارشاد را برای مقاومت در برابر نظر علمای دینی تنها یافت به
کمک او شتافت و با نامه ای سرگشاده حرمت داشتن حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) را منکر و
خواستار برگزاری کنسرت برخلاف نظر علما در مشهد شد تا ابن الوقتی خود را برای تغییر اصول به نفع احیای
دولت ثابت کند.»
یا در مطلب دیگری در همین سایت آمده است: «غم انگیزتر اینکه نایب رییس «آخوندزاده» مجلس ایران
بجای اینکه «مدعی بی کفایت دیپلماسی ورزش» را به ملجس احضار کند و به نمایندگی از جوانانی که او را
برای حراست از حقوق فرهنگیشان بر کرسی مجلس نشانده اند قدمی بردارد یا راه های تغییر تاریخ مسابقه روز تاسوعا
را به بررسی بنشیند، سراسیمه به جنگ آیت الله مسوول معتبرترین نهاد مذهبی و فقهی شیعه آمده است که چرا
از همپوشانی تاسوعا با مسابقه فوتبال استقبال نمی کند؟»
از همه جالب تر دیدگاه افشین علا در سایت اصلاح طلب
جماران بود: «هر مسلمان شیعه ای در این دو روز خاص به چهارچوب هایی پایبند است که بسیاری از آنها
نه تنها بی مبنا نیست که مایه افتخار ماست.
بله فوتبال مهم است، ولی احساسات اکثریت مردم سوگوار سالار شهیدان (ع) مهم تر از آن است.
آن قدر مهم که به احترام آن از بازی فوتبال در شب عاشورا صرفنظر کنیم! فرمودید هزینه به کشور وارد
می شود! کدام هزینه؟ نهایتا از قبل، باخت را بپذیریم! آیا این باخت به هزار پیروزی شرف ندارد؟»
اما قبول
کنید که در نهایت دیدگاه علی مطهری و نظر مخالفش فضا را برای یک تصمیم خردمندانه تر بیشتر باز می
کند.
او نمی گذارد فضا یک دست شود.
او متوجه شده است که بازی نکردن تیم ملی مقابل کره جنوبی و اعلام شکست سه بر صفر و دور
شدن رویای جام جهانی چه فشار روانی سنگینی بر نظام وارد می کند و فشار روانی که از سوی گروهی
از مردم بر نظام وارد خواهدشد که شاید به اندازه نویسندگان جوان و رادیکال و خوش نیت رجانیوز و یا
افشین علا دیدگاه های غیرقابل تغییر ندارند.
مطهری خیلی بهتر از افشین علا مسئله فیفادی را درک کرده است و این که گاه می توان یک مسئله
سخت را با شیوه های دیگری حل کرد.
برای همین است که علی مطهری مهم تر از افشین علاست.
هفت صبح