گفت و گویی جذاب با نیما شاهرخ شاهی درباره زندگیش/ او بازی در فیلم مکس را شانس بزرگش میداند
گفت و گو با نیما شاهرخشاهی
متولد ۱۳۶۰ است و به قول خودش شانس این را داشت که از میان هزار نفر برای بازی در
فیلم مکس به کارگردانی سامان مقدم انتخاب شود و مقابل فرهاد آئیش که تازه از خارج آمده بود و در
این فیلم کمدی موزیکال نقش اول را از آن خود کرده بود بازی کند.
نیما شاهرخشاهی از سال ۸۲ تاکنون توانسته نقشهای خوبی در سینما و تلویزیون بازی کند؛ از فیلمهایی مانند پارکوی و
دایره زنگی بگیر تا سریالهایی مانند فاصلهها، ملکوت و شمسالعماره.
با این بازیگر همصحبت شدیم تا با نظراتش درباره زندگی و حرفه بازیگری بیشتر آشنا شویم.
یک دهه شصتی چطور پلههای موفقیت را طی کرد و به بازیگری تبدیل شد که توانست نقشهای مختلف را از آن خود کند؟
این شانس را داشتم که بعد از پایان تحصیلاتم در رشته مهندسی عمران، از بین تقریبا هزار جوانی که برای
بازی در فیلم مکس تست دادند، انتخاب شوم.
شدیدا به حضور خداوند در زندگی و سرنوشتم اعتقاد دارم.
از موقعیتی که برایم پیش آمد نهایت استفاده را کردم.
در زندگی همه آدمها شانس پیش میآید، مهم این است که از آن چگونه استفاده کنی.
از جایگاهی که دارم راضیام اما آرزوهای زیادی دارم که امیدوارم به آنها برسم.
به نظرم موفقیت و این که در زندگی موقعیتهای خوبی نصیبت شود ارتباط مستقیم با ذات آدمها دارد.
اگر آدم خوبی باشی حتما اتفاقات خوبی برایت رقم میخورد.
خوب بودن نسبی است. از نظر شما خوب بودن یعنی چه؟
اینکه وجود خدا را هر لحظه در زندگیات احساس کنی و باور داشته باشی سرنوشتت در دستان اوست، بد کسی
را نخواهی و یقین داشته باشی کوچکترین بدیای که انجام دهی بازتابش را در زندگیات خواهی دید.
اینکه همیشه احساس کنی زیر ذرهبین خدا هستی و او همه رفتار، گفتار و قلب تو را رصد میکند.
از پیشرفت دیگران از ته دل خوشحال شوی.
البته همه اینها به تربیت خانوادگی بستگی دارد که در چه فضا و محیطی رشد کرده باشی.
برای موفقیت بهترین روش این است که موقعیتها را شناسایی کنی و برای رسیدن به هدف با همه وجود، زحمت
بکشی.
به مشیت الهی اشاره کردید و اینکه از آن تمکین میکنید، بیشتر آدمها این جمله را بر زبان میآورند اما اعتقاد قلبی و عملی کردن آن، کار دشواری است، این یقین شما ریشه در کجا دارد؟
بخشی از آن ذاتی است و ارتباط کامل به نوع تربیت دارد؛ تربیتی که به تو میآموزد در هر لحظه
از زندگی وجود خدا را لمس کنی.
تاکنون چندین بار از ته دل از خدا درخواستی داشتهام که اجابت کرده و آن را به من داده است.
تمام تلاشم را میکنم که به دیگران بدی نکنم و آزارم به کسی نرسد.
نباید داد و ستد کرد؛ وقتی به کسی خوبی میکنی نباید انتظار داشته باشی طرف مقابل به همان اندازه یا
حتی بیشتر به تو خوبی کند.
باید انتظارت از خداوند باشد.
اگر چنین کنیم اتفاقات خوبی در زندگیمان رخ میدهد، به قول معروف شاید به نخ برسد اما پاره نمیشود.
آن کسی که باید حواسش به ما باشد، هست.
خانواده روی این دیدگاه شما تاثیر داشته است؟
دقیقا تاثیر دارد.
شخصیتی که در خانواده شکل میگیرد، سهم زیادی در نگرش و انتخابهای ما دارد.
خانوادهام به من آموخت که خودم را با دیگران مقایسه نکنم.
از زندگی راضیام، چون انتظاری از کسی ندارم! بیتوقعی باعث شده آرامش روحی و ذهنی خوبی داشته باشم.
حتی وقتی بیکار هستید و به شما نقشی پیشنهاد نمیشود باز هم آرامش دارید؟
ثبات در حرفه ما معنا ندارد.
وقتی کار کم است و نقش خوب به بازیگر پیشنهاد نمیشود به هرحال ذهنش بههم میریزد.
در حرفه بازیگری امنیت شغلی وجود ندارد و همین باعث ناراحتی میشود.
عمر مفید بازیگر محدود است، مگر تا چند سالگی میتوانی نقشهای خوب را از آن خودت کنی و به عنوان
بازیگر موثر و خوب تثبیت شوی؟ در کشور ما برای تعداد محدودی از بازیگران این اتفاق میافتد.
با همه اینها خدا را شاکرم.
در ۱۵ سالی که در حرفه بازیگری فعال هستم، نقشهای خوبی را بازی کردهام اما این را هم در نظر
گرفتهام که شاید روزی کمکار شوم اما خودم را برای این شرایط هم آماده کردهام! فوتبالیستها هم عمر و دورهای
مفید دارند و بعد با فوتبال خداحافظی میکنند.
امیدوارم که تا عمر بازیگریام تمام نشده بتوانم نقشهای خوبی را در کارنامهام ثبت کنم.
در دورههای بیکاری یا کمکاری، ندیده شدن بیشتر اذیتتان میکند یا مشکلات مالی؟
برخی از بازیگران امورات زندگیشان با دستمزدی
که از سینما میگیرند، میگذرد که خدا نکند اینجوری باشد.
اما هستند بازیگرانی که شغل دیگری هم دارند و وابسته به پول سینما نیستند.
اما همه بازیگران دوست دارند دیده شوند و تمایل دارند نقشهای خوب را از آن خود کنند.
در این میان رقابتی هم وجود دارد که باعث پیشرفت میشود.جایی از زد و بند و مافیایی که بر انتخاب
بازیگران وجود دارد، صحبت کرده بودید …
نه! به این شکل نگفتهام! همیشه میگویم هر کسی که شغل بازیگری را دوست دارد از هر راهی که میتواند
باید وارد این حرفه شود! اگر پول دارد، نقش بخرد! چون مهم ماندگاری است نه بازی کردن در یک یا
دو فیلم یا سریال.
مگر چند تا نقش میتوانی بخری؟ فرض کن پول داشتی و یک نقش خریدی اگر توانایی و استعداد نداشته باشی،
نمیتوانی ادامه بدهی.
اگر با زد و بند و پارتیبازی هم توانستی در یک کار بازی کنی، اگر بازیگر نباشی و به اصطلاح
«آن» بازیگری را نداشته باشی، خود به خود از این حرفه دور میشوی.
نمیتوان آویزان حرفه بازیگری شد و دوام آورد.
مردم بسیار باهوش هستند و بازیگر حرفهای و کاربلد را از کسی که به زور خودش را به این حرفه
چسبانده، تشخیص میدهند.
البته برخی هم هستند که برای یک فیلم سرمایهگذاری میکنند و نقشی هم در فیلم میگیرند که به نظرم این
هم ایرادی ندارد! سفرهای پهن میکند هم خودش استفاده میکند هم دیگران.
اما باید دید او هم چقدر میتواند در این حرفه بماند.اینجوری که سنگ روی سنگ بند نمیشود! بازیگری که کارش
را بلد است، اما رابطه خاص یا پول ندارد یا عزت نفساش بالاست باید خانهنشین شود…
هیچ بازیگر کاربلد و حرفهای خانهنشین نمیشود! بازیگر باید خودش را توانمند کند، نباید در خانه و در انتظار نقش
بنشیند.
وقتی بیکار میماند، تئاتر کار کند تا مهارتهای خود را فراموش نکند.
مطمئن باشید بازیگر خوب، پنج گزینه اول کارگردانان و تهیهکنندگان است.
نقشهای خوب چطور به یک بازیگر میرسد؟ یک عده منتظر نقش خوب مینشینند و گروهی هم حرف شما را تائید
میکنند که باید خودشان را توانمند کنند؟
نقش خوب وقتی رقم میخورد که فیلم خوب هم ساخته شود! اما در
سینمای ما چندین سال است که فیلم خوب به اندازه انگشتان یک دست هم ساخته نمیشود.
در دهه ۷۰ و ۸۰ فیلمهای خوب زیاد ساخته میشد و امکان دیده شدن بازیگران بیشتر بود.
اما الان باید خیلی خوششانس باشی که بتوانی در یکی از مثلا پنج فیلم خوبی که ساخته میشود، نقشی به
دست آوری.
افرادی هم هستند که نقشهای خوب را بین چند بازیگر خاص تقسیم میکنند و مجال دیده شدن بسیاری از بازیگران
توانمند را نمیدهند.
پس حرف مرا تائید کردید که روابط و مافیا برای انتخاب بازیگران وجود دارد؟
برای نقشهای خوب، بله وجود دارد!
نمیشود انکارش کرد !
جامجم