جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

آذرخش فراهانی ، پسر بهزاد فراهانی از زندگی شخصی اش می گوید

اشتراک:
آذرخش فراهانی ، پسر بهزاد فراهانی از زندگی شخصی اش می گوید مهارت های زندگی
آذرخش فراهانی اینکه تا امروز اسمی از او نبوده دلیل نمی شود.انگار ژن «فراهانی» را نمی شود مهار کرد.حتی اگر یکی بخواهد در مقابل برانگیخته شدن و دیده شدن مقاومت کند. اینکه تا امروز اسمی از او نبوده دلیل نمی شود.انگار ژن « فراهانی » را نمی شود مهار کرد.حتی اگر یکی بخواهد در مقابل […]

آذرخش فراهانی

اینکه تا امروز اسمی از او نبوده دلیل نمی شود.
انگار ژن «فراهانی» را نمی شود مهار کرد.
حتی اگر یکی بخواهد در مقابل برانگیخته شدن و دیده شدن مقاومت کند.

اینکه تا امروز اسمی از او نبوده دلیل نمی شود.
انگار ژن « فراهانی » را نمی شود مهار کرد.
حتی اگر یکی بخواهد در مقابل برانگیخته شدن و دیده شدن مقاومت کند.
خیلی از آنها که آذرخش فراهانی را دورادور می شناختند و می دانستند که بچه وسط خانواده چه عشق تمام
نشدنی به موسیقی دارد، شاید همیشه با این سوال مواجه بوده اند که خب، این استعداد و عشق قرار است
کی بروز کند؟ با خودش که حرف بزنی، انگار تردیدی وجود نداشته.

می دانسته که بالاخره روزش خواهد رسید.
البته که عجله ای هم نداشته.
حالا هم ندارد.
همان طور که اشتیاق و عطشی برای کار کردن با چهره های مشهور موسیقی و مشهور شدن به هر شکل
ندارد.

اگر نام خانوادگی «فراهانی» را داشته باشی، شناخته شده بودن در جامعه سینما و تئاتر گریزناپذیر است.
برادر وسطی شقایق و گلشیفته این را می داند.
قبلا هم با پدر در صحنه تئاتر حاضر شده، اما همیشه دغدغه اش موسیقی بوده.
الان هم با همین دغدغه است که به سینما آمده.
پرویز شهبازی برای «مالاریا» دنبال یکی می گشته که نقش نوازنده خیابانی را بازی کند.
بعد یاد آذرخش افتاده و همه چیز به سرعت برق اتفاق افتاده.

فراهانی پسر می گوید حتی نیازی به خواندن سناریو هم نبوده.
اسم شهبازی برای هر جوانی کافی است تا پیشنهاد بازی را جدی بگیرد و پاسخ مثبت بدهد.
لابد همان حس و حالی که- به شکلی مشابه- پرویز شهبازی را مجاب کرده تا برای پذیرفتن آذرخش، در کنار
همه آن بازیگرانی که باید از آزمون تست بازیگری رد می شدند، شک به خود راه ندهد.
و این هم شده اولین تجربه سینمایی آذرخش.
خودش می گوید وقتی خودم را روی پرده می بینم خنده ام می گیرد.
می گوید خیلی حس خوبی دارد که موسیقی بزنی و فکر کنی چند روز بعد آن را همراه مردم روی
پرده خواهی دید.
هر چند که مدام تاکید می کند که باید به کارش یعنی «موسیقی» برگردد.
موسیقی فیوژن.
راک.
خاص و متفاوت.

آذرخش در اولین حرکتی که زده یک نامزدی نقش مکمل را به حساب ریخته.
این یعنی موفقیت.
حتی برای بی خیال ترین آدم دنیا هم قرار گرفتن بین نامزدهای جشنواره ای که خیلی ها دنبالش می کنند
و حسرت نامزدی و جایزه اش را دارند، فوق العاده است.
بگذارید ببینیم خودش چه می گوید.
با آن خنده های بامزه.
اینقدر کول و کیوت!

چه شد که تصمیم گرفتی در مترو اجرای موسیقی داشته باشی. فضای واگن مترو برای این کار خیلی بسته نیست؟

ما سوار متروهایی می شدیم که واگن هایش از سر تا ته مترو به هم راه
دارد.

ایده این کار چطور به ذهنت رسید؟

در اروپا دیده بودم.

جدای از اینکه عنوانت آذرخش است، نام خانوادگی ات هم فراهانی است. به این فکر نکردی که کسی تو را بشناسد؟

چه اشکالی دارد؟ کار بدی نمی کردم.

در خاطراتت نوشته ای که برایتان پول هم می ریختند.

بله.
حالا یکی از اعضای خانواده فراهانی هم بدش نمی آید یک پولی دربیاورد.

دانشجو بودی؟

سال ۸۹ بود.
نزدیک عید بود و مردم شاد بودند.
آن زمان دلار هنوز هزار و ۳۰۰ تومان بود ولی مردم اسکناس ده هزار تومانی می ریختند.
این هم از تاثیرات تحریم است که همین الان اگر بزنیم، اسکناس دوهزار تومانی می ریزند با وجودی که دلار
۳ هزار و خورده ای است.

گیتار می زدی؟

انواع و اقسام سازها را می زدیم.
در بیشترین حالت که فیلمش را هم در یوتیوب گذاشته ام یک ارکستر کامل بودیم.
چند گیتار، طبل هندی، ویولن و…
داشتیم.
همین سیاوش که در فیلم جزو بند مالاریاست و ویولن می زند هم، در مترو با ما بود.

چطور شد که به موسیقی علاقه مند شدی؟ تئاتر و سینما که در خانواده تان وجود دارد.

من در بچگی کلاس ارف رفته ام و از همان زمان به موسیقی علاقه داشتم.
در ده سالگی هم گیتار می زدم.
سال ۱۳۷۱ هم در فرهنگسرای بهمن به مناسبت ۲۲ بهمن کنسرت دادم.

چند ساله بودی؟

یازده سالم بود.

ساز زدن در مترو و شلوغی اش آن هم در سال های ۸۸ و ۸۹ سخت نبود؟

من آدم سیاسی
نیستم و به این چیزها فکر نمی کردم.
مردم اصولا در مترو د پرس هستند و خیلی شاد نیستند ولی وقتی ما شروع به زدن می کردیم همه
شاد می شدند.

ریتم شاد انتخاب می کردید؟

نه غمگین هم داشتیم.
یک بار هم یک آقای روحانی برایمان ده هزار تومان انداخت که خیلی برایم جالب بود.
اگر براساس قیمت دلار حساب کنیم حدود ۴۰ هزار تومان الان می شود.
یک بچه فال فروش هم شاید پول فروش چهار پنج فالش را برای ما انداخت که این هم برایم خیلی
ارزشمند بود.

ساززدن خیابانی در اروپا خیلی مرسوم است.
ولی در ایران خیلی جا نیفتاده.

اینجا هم الان زیاد شده.
دو سه سال است خیلی باب شده.
ما سال گذشته هم حوالی اسفندماه در میدان ونک می زدیم.

ماموران شهرداری یا ارگان های دیگر ایرادی به شما نمی گیرند؟

پیش آمده که مثلا در یک جایی داریم می
زنیم، بگویند بروید جای دیگر بزنید.
اما اذیت نمی کنند.
حتی راهنمایی می کنند.
امسال می خواستیم در خیابان ونک بزنیم که پولش هم کمتر بود، گفتند بروید در میدان بزنید آنجا شلوغ تر
است.

یکی دو سال پیش موجی راه افتاد و می گفتند کسانی که در خیابان موسیقی می نوازند بیشتر قصدشان این
است که فرهنگ غربی را رواج بدهند و به پول آن هم نیاز ندارند.

هیچ ربطی به فرهنگ غربی ندارد.
از قدیم در ایران عاشق ها و درویش ها در خیابان می زدند.
این صحبت شما را نشنیده ام.
شاید هم چنین موجی درست شده باشد.

خودت برای پولش در خیابان ساز می زنی؟

بله پولش خیلی خوب است.
من بالاترین درآمدی که تا حالا بعد از سینما داشته ام از نوازندگی در خیابان بود.

چقدر درآمد دارد؟

مثال ساعتی صد هزار تومان.
در چهار ساعت چهارصد هزار تومان.
خوب است دیگر.
البته بستگی به تعداد اعضای گروه هم دارد.
اگر یک نفر باشی، ساعتی صد تومان در می آوری.

می توانی چهار ساعت متوالی اجرا کنی؟

بین آهنگ ها استراحتی می کنیم.
البته من در خارج از کشور هم این کار را کرده ام.
ترکیه هم خلی خوب است.
یک بار در گالاتاسرای می زدیم که یک دفعه از این تظاهرات های ضداردوغان راه افتاد و گاز اشک آوری
زدند که من در عمرم چنین چیزی نخورده بودم.
فرار کردیم و تبدیل به تعقیب و گریز شد.
تظاهرات خیلی خشنی بود و من تازه فهمیدم تظاهرات چیست.

دو اجرا در فیلم مالاریا داری!

همان اجرایی است که سر صحنه زدیم.

کات هم دادی یا کامل زدید؟

نه همان اجرایی که سر صحنه زدیم همان را در فیلم گذاشتند.
کلا شش آهنگ است که چند تای آن غیر از اجرای سر صحنه است.
یک موزیک هم در سکانس آرایشگاه پخش می شود که سلکشنی از موسیقی پاپ است و من در آن نقشی
نداشته ام.
موزیک تیتراژ را هم همین دو هفته اخیر زدم.
خیلی جالب بود که مثلا سولوی گیتار برای موسیقی تیتراژ را که داشتم می زدم، می دانستم زیر دو هفته
دیگر در سینما آن را می شنوم.

منظورت این است که استرس داشتی؟

نه خیلی برایم جالب است که الان هر چی می زنی کمتر از دو
هفته بعد آن را می شنوی

می توانی در خانه از خودت فیلم بگیری و دو دقیقه بعد ببینی.

در سینما مخاطب خیلی بیشتری دارد.
من سال ها موزیک کار کرده ام ولی مخاطب سینما خیلی بیشتر است.
مثال ما یک کنسرت اجرا می کنیم که فقط یک اجرا است.
ولی الان ده روز است که هر روز فیلم اکران شده.

اولین بار فیلم را کی دیدی؟

روز اول جشنواره در سینما آزادی.

خودت را که دیدی چه حسی داشتی؟

به خودم می خندیدم.

خوشت می آمد؟

به نظرم بامزه بود.
یک جورهایی خودگویی و خودخندی شده بود.

از کجا لو رفت که آذرخش فراهانی هستی؟

من که چیزی نگفتم.
همین طور راه می رفتم.
بعضی ها خوششان آمده بود و بعضی ها هم از فیلم انتقاد داشتند.
جالب بود.

نظرات در مورد تو چطور بود؟ به نظر می رسد بهتر از نظرات نسبت به فیلم بود.

درباره فیلم نمی دانم.
به هر حال زحمت کشیده اند.

انتظارات از آقای شهبازی بالاتر بود.

این را بگویم کسی که از کار من خوشش نیامده جلو نمی آید.
اینها که می آیند کسانی هستند که خوش شان آمده.
هنوز زود است که من شخصا بخواهم بگویم کارم خیلی موفقیت آمیز بوده.

انتظار زیادی هم ایجاد نکردی غیر از اسمت و…

من اصلا به اسم خودم کاری ندارم.
فیلم اولم بوده.
از خودم اصلا انتظار نداشتم عالی باشد.
الان نمی دانم فضا چگونه است.
باید زمان بگذرد و اکران عمومی شروع شود.
آن وقت آدم بازخوردها را می بیند و می فهمد که چند مرده حلاج است.
اینجا کسی که خوشش آمده جلو می آید و کسی هم که خوشش نیامده وسط فیلم بلند شده و رفته.
هنوز زود است بخواهم درباره کلیت آن حرف بزنم.

برنامه ای برای ادامه کار در سینما داری؟

فیلم آقای براهنی را امروز دیدم.
در این تیپ فیلم ها دوست دارم حضور داشته باشم؛ البته در حدی که نخواهد وقفه ای در کارم ایجاد
کند.
چون برای موسیقی برنامه دارم.
اگر سالی یک بار یا دو سال یک بار باشد، خوب است.
ولی اگر جوری باشد که بخواهد تبدیل به حرفه ام شود برنامه هایم را به هم می ریزد.
بعضی فیلم ها اثر هنری محسوب نمی شوند.
الان بیشتر فیلم ها تقلید است.
مثلا می گویند چون فلانی اسکار گرفته من هم مدل او بسازم.
این درست نیست.
هر کس باید مدل خودش باشد.
هر حیوانی باید مثل خودش راه برود.
بحث کبک و کلاغ است.

با حرفه ای های شناخته شده موسیقی ارتباطی داری؟

شاید ۹۰ درصد ارتباطات داخلی دارم.
در آلبومی که کار کرده ام بهترین موزیسین های کشور به من افتخار همکاری داده اند.
مثلا حمزه یگانه، آرش پژند مقدم، دارا دارایی، سیاوش امامی و…
اینها همه بهترین ها هستند.
مثلا بهترین درامر ایران آرش پژند مقدم است، یا حمزه یگانه که بهترین پیانیست ایران است.

با خواننده ها همکاری نداشته ای؟

در یک کار بیژن موسوی بیس زدم، ولی تا به حال برای اهالی پاپ
کار نکرده ام.

خیلی اعتقاد هم نداری.

حالا اگر خیلی بی پول شدم شاید یک بیسی هم آنجا زدم.
بالاخره پول خیابان بهتر است.
آنجا اگر لایوی بخواهد به من ۵۰۰ تومان ندهد، این پول پنج ساعت در خیابان زدن است؛ در حالی که
یک هفته ده روز تمرین می خواهد.

اعتبارش هم برایت مهم نیست؟

چه اعتباری وقتی او موزیک بلد نیست.
من در خیابان موزیک خودم را می زنم.
نمی گویم من بلدم، آنها بلد نیستند.
من هم بلد نیستم.

پس چرا همین افرادی که اسم بردی نمی آیند در خیابان بزنند؟

به این دلیل که او باید اجاره خانه
اش را بدهد؛ ولی من هنوز پیش پدرم هستم و…

پول خیابان که می گویی بهتر است.

مدل آدم ها با هم فرق می کند.
مثلا من در خیابان ساز می زنم؛ یک مدل دیگر هست که در خیابان زندگی می کند.
به آن چغر بودن آن آدم بستگی دارد که مثلا یک نفر فقط در سالن می زند، یک نفر در
بار و رستوران هم می تواند بزند، یک نفر در خیابان هم می تواند بزند، یکی هم در خیابان می
خوابد.
من در خیابان نمی توانم بخوابم ولی می توانم بزنم.
حالا یکی دوست دارد در جایی بزند که صدا را خوب بشنود و سیستم صوتی خوب باشد.

از خواننده یا آهنگساز خاصی دعوت رسمی نداشته ای؟

داشته ام ولی متاسفانه فرصت همکاری نداشتم.

کار پاپ که نمی روی؟

اصلا.
البته نمی خواهم به سبک خاصی توهین کنم ولی کار پاپ نمی روم.
آن قدرها برایم دعوت نامه نفرستادند.
یکی دو بار شانسی از دست شان در رفته که من هم وقت نداشتم بروم.
سبک خودم راک است.
کار هیپ هاپ و جاز هم کرده ام.
موزیسین هایی هم که با آنها کار کرده ام از بهترین های ایران هستند که به شاگردی آنها افتخار می
کنم.
در گروهی که داشتیم تقریبا ۴۰ نفر تا به حال کار کرده اند.
به خاطر وقتی که این ۴۰ نفر گذاشته اند من کارم را ادامه می دهم.

می توانی این آهنگ های آماده را به صورت یک آلبوم بیرون بدهی؟

آلبوم داشته ام.
کارهایی هم که برای فیلم مالاریا ساخته ام هفت هشت ترک است، یعنی می تواند یک ای پی شود.
با آقای ردایی برای انتشار آن صحبت کرده ام.
اگر ایشان موافقت کند یک ای پی می دهیم.
البته من برنامه های خودم را دارم و اگر ایشان هم استقبال نکند خودم آنها را منتشر می کنم.
در واقع حق رایت موزیک ها با فیلم نیست.

خودت می خوانی؟

بله.
صدایم خیلی خوب نیست ولی در حد نیاز آهنگ هایی که ارائه می دهیم خوب است.
در آلبوم کورال هم خوانده ایم.
سبک اپرا هم خوانده ایم.
یعنی طیف های مختلف را با سبک راک مخلوط کرده ایم و خوانده ایم.

برای مردم هم پاپ می زنی؟

پاپ های کلاسیک را خیلی دوست دارم.
مثلا آهنگ گل گلدون را می خواندیم.
یا مثلا نمی توان گفت فرهاد خواننده پاپ است ولی الگوی من است.
خواننده های پاپ خیلی خوب هم داریم.
یک آهنگ عباس قادری را هم در آلبومم کاور کرده ایم.

کدام آهنگ؟

آهنگ زیارت را به صورت راک اند رول ۱۶ میزانی تنظیم کردیم.
من خیلی مُبلغ خوبی نیستم؛ اگر بودم حتما کارم بیشتر مطرح می شد.

در خانواده علاقه نداشتند شما را بیشتر در سینما آلوده کنند؟

سینما آن طور هم نیست که چون من پسر
یا برادر فلانی هستم حتما بتوانم وارد شوم.
درست است که پیشنهادهایی داشته ام و رد کرده ام ولی اگر یکی از آنها مدل مالاریا بود حتما قبول
می کردم.
پیشنهادها هم آنقدر جذاب نبودند که من را جذب کنند.
این طور نیست که زور این خانواده حتما آنقدر برسد که اگر من بخواهم وارد سینما شوم، حتما بتواند من
را داخل کند.
آقای شهبازی هم تصادفا من را انتخاب کردند.

این اواخر چند مصاحبه از پدرت منتشر شده که خیلی از فضا و برخوردها ناراضی بوده و در تندترین آنها
گفته بود می خواهم از ایران بروم؛ درباره این چیزها با ایشان صحبت کرده اید؟

دلخوری های ایشان زیاد است.
مدت زیادی است که شرایط باب میل ایشان نیست؛ هم شرایط فرهنگی و هم شرایط خودشان.
خیلی انتقاد می کنند که مثلا بودجه تئاتر مملکت از رقم قرارداد مثلا یک بازیکن پرسپولیس با یک باشگاه اماراتی
خیلی کمتر است.
موارد مختلف این چنینی وجود دارد که ایشان از آن دلگیر هستند.

استقلالی هستید؟

من خیلی طرفدار تیم خاصی نیستم.
بیشتر، بازی های ملی یا بازی های مهم جام جهانی را می بینم.
مثلا برای دیدن بازی آرژانتین و آلمان، ترکیه بودم، ساعت ها در کوه ها راه رفتم تا به یک تلویزیون
برسم و این بازی را ببینم.

به کوه و کمر می زنی؟

شاید سالی یکی دو ماه را در چادر زندگی می کنم.

رابطه ات با پدر و شقایق چطور است؟

خیلی خوب است.
پدرم بزرگترین حامی من است.
بعد از ایشان هم شقایق و مادرم خیلی حمایتم می کنند.
خیلی به آنها متکی هستم.

چطور با آقای شهبازی آشنا شدی؟

دوازده سال پیش در خانه یکی از آشنایان اکران خصوصی یک فیلم بود که
آنجا با ایشان آشنا شدم، ولی دیگر ایشان را ندیدم.
خواهرم با ایشان تماس گرفته بود برای اینکه پسرش را معرفی کند، آقای شهبازی یاد من افتاده بود و سراغ
من را گرفته بود.
بعد هم شماره ام را از خواهرم گرفتند.
بعد به دفترشان رفتم و درباره فیلم صحبت کردیم.

قرار بود پسر شقایق در این فیلم بازی کند؟

نه؛ برای این فیلم از هزار و ۵۰۰ نفر تست گرفتند.
شقایق هم شنیده بود تست می گیرند با آنها تماس گرفته بود.

یعنی برای این نقش دنبال یک موزیسین غیرمعروف بودند؟

دنبال شخصی بودند که موزیک غیررسمی یا حتی رسمی کار کند.
فکر می کنم یک بار هم قرار بود از یک رپر معروف هم استفاده کنند.
به هر صورت به دنبال یک موزیسین بودند.

به دفتر آقای شهبازی رفتید چه شد؟

رفتم و صحبت کردیم.
دیگر تست هم نگرفتند و قرار شد من بازی کنم.

در این فیلم خیلی خودت هستی و ترس از دوربین هم نداری.

آقای شهبازی خیلی به من کمک می کردند.
چون ایشان خیلی راحت بودند من هم ریلکس می شدم.

قبل از این کار تجربه صحنه داشتی؟

به صورت خیلی جزئی تئاتر کار کرده بودم

در تئاتر خانوادگی ای که
آقای فراهانی داشتند؟

در سال ۸۸ یک نقش کوتاه در یک تئاتر با آقای فراهانی داشتم که اسمش دقیق یادم
نیست.
تجربیات بازی ام آن قدر کم است که به حساب نمی آید ولی موزیک را از بچگی دوست داشته ام
و دنبال می کردم.

ارتباط دیگری با سینما نداشته ای؟ مثلا پشت صحنه کار کنی یا در کل سینما را پیگیری کنی؟

متاسفانه سال
ها بود که اصلا سینما را پیگیری نمی کردم.
ساخت موسیقی چند فیلم هم به من پیشنهاد شد که انجام ندادم.
چند بار هم پیشنهاد بازی داشتم که قبول نکردم.
ولی چون آقای شهبازی را از قبل دوست داشتم و با کارهای شان آشنا بودم حتی حاضر شدم بدون این
که فیلم نامه را بخوانم با ایشان کار کنم.
ما حتی تا دو سه ماه بعد از فیلم برداری، فیلم نامه را نمی دانستیم.
با بازیگرهای دیگر اطلاعات مان را به هم چسباندیم و یک موهومی از داستان متوجه شدیم.

قطره چکانی به شما اطلاعات می دادند؟

اصلا اطلاعات نمی دادند.
ما می رفتیم سر صحنه و اصلا نمی دانستیم چه کار باید بکنیم.
ایشان می نشستند و می گفتند مثلا بگو الان به سینما برویم؛ بعد من می آمدم می گفتم بچه ها
پایه هستید برویم سینما؟ یعنی دیالوگم را خودم انتخاب می کردم.
اگر هم ایشان در دیالوگ ها از جمله ای خوشش نمی آمد بعد از برداشت اول به من می گفت
که مثلا این کلمه یا جمله را نگو یا این عبارت را حتما بگو؛ ولی کلا همه بازیگرها دیالوگ ها
را خودمان درمی آوردیم.

هفته نامه تماشاگران

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
مهارت های زندگی
بیشتر >
آرون گروپس