پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

شعر کودکانه بچه شیعه (یادگیری چهارده معصوم)

اشتراک:
شعر بچه شیعه کودک و نوزاد
ما در این مطلب برای شما کودکان عزیز شعر بچه شیعه آماده کرده ایم در ادامه مطلب همراه ما باشید

اگر تمایل دارید که کودکانتان با سرودهای زیبای مذهبی و
دینی آشنا شوند ما در این مطلب از پرشین وی قصد داریم
برای شما عزیزان  شعر بچه شیعه و شعر زیبای نماز را
به اشتراک گذاریم.

شعر بچه شیعه

من بچه شیعه هستم خدا را می پرستم خدای پاک و دانامهربان و توانا

پیامبرم محّمد (ص)که با او قرآن آمددین را
به ما رساندهاو ما را شیعه خوانده

دختر او زهرا (س) بودفاطمه کبرا بودفدای دین شد جانشلعنت به دشمنانش

در
روز عید غدیربر ما علی (ع) شد امیرامیر مومنین استامام اوّلین است

امام دوّم مابخشنده بود و تنهانام ایشان حسن
(ع) بودصبور خوش سخن بود

حسین که شاه دین استامام سوّمین استشهید کربلا شدتربت او شفا شدوقتی که آب می
خورمبر او سلام می کنم

چهارم امام سجّاد (ع)به ما دعاها یاد دادهر یک از آن دعاهاپُر معنی است و
زیبا

پنجم امام باقر (ع)که علم از او شد ظاهرشاگردها تربیت کرداسلام را تقویت کرد

شعر بچه شیعهشعر بچه شیعه

ششم امام جعفر(ع)برای شیعه رهبرصادق
و راستگو بودخدا هم یار او بود

هفتم امام کاظم(ع)صبور بود و عالماگر چه در زندان بودمعلّم جهان بود

امام
هشتم ماامام رضای والاامید شیعیان استچه قدر مهربان است

نُهم امام جواد (ع)رحمت حق بر او بادکریم و بخشنده بودماه
درخشنده بود

دهم امام نقی (ع)پاک دل و متّـقیهادی راه دین بودیاورِ مومنین بود

یازدهم عسگری (ع)ازهمه عیب ها بَریدر
خانه بود زندانیشهید شد در جوانی

یازده امام معصومشهید شدند چه مظلومولی به امر خداامام آخر ما

از چشم مردم
بدغایب شد و نیامدهزار و چندین سالهشیعه در انتظاره

بالاخره یه روزیمی شه وقت پیروزیمهدی (ع) ظهورمی کنهدشمن رو دور
می کنه

جهان می شه پُر از گُـلنرگس و یاس و سُنبلما بچّه های شیعهدعا کنیم همیشه با هم بگیم
خدایابیار امام ما را

بیشتر بدانید از شعر کودکانه راز و نیاز با خدا

پیش از طلوع خورشید

وقتی سپیده سر زد
وقتی پرنده‌ی شب

از بام خانه پر زد
بر خواستم من از خواب

رفتم وضو گرفتم
دست دعا گشودم

یاری از او گرفتم
از پشت بام مسجد

آمد ندای توحید
بار دگر به دلها

نور نشاط بخشید
من جانماز خود را

آهسته باز کردم
آنگاه با خدایم

راز و نیاز کردم

 

شعر بچه شیعهشعر بچه شیعه

شعر کودکانه از باغ جانمازم

از باغ جا نمازم
آهسته پر کشیدم
رفتم به سوی باغی
یک باغ سبز و خرم
دیدم که گل در آن باغ
روییده دسته دسته
دیدم کنار گل‌ها
یک شاپرک نشسته
آن شاپرک مرا دید
پر زد به سویم آمد
او با خودش گل آورد
گل را به چادرم زد
گفتم: به شاپرک جان
این گل چه خوب و ناز است
او شادمان شد و گفت:
این گل، گل نماز است

آسمونی / beytoote

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس