در این موارد افشای راز آزاد است
حفظ اسرار را باید از خدا آموخت.
خداوند بیش و پیش از هر کس، از اعمال و عیوب و گناهان بندگانش باخبر است، اما …
بردباری و پرده پوشی و رازداری او بیش از همه است.
اگر خداوند، کارهای پشت پرده و پنهانی بندگانش را افشا کند، آیا کسی با کسی دوست می شود؟ اگر خداوند،
«آن کارهای دیگر» مردم را رو کند، برای چه کسی آبرو و حیثیتی باقی می ماند؟
بهترین رازدار
انسان اسرار خویش
را بهتر از هر کس دیگری می تواند حفظ کند.
بسیارند کسانی که بر زیان خود می کوشند.
بنابراین، آدمی باید مراقبت کند در اینکه چه می گوید و با که می گوید.
آیا هر کسی شایستگی شنیدن همه گفته های او را دارد یا خیر؟ ممکن است کسی رازی را بشنود، آن
گاه نه از سر دشمنی، بلکه به خاطر نداشتن ظرفیت درونی و آمادگی روحی بر پذیرش آن سخن، ناخودآگاه به
افشای آن بپردازد.
چنین نیست که انسان راز خویش را با هیچ کس نگوید، بلکه گفتن راز و با محرم اسرار درددل کردن،
روح و جان را سبک می کند و آدمی با پشتیبانی دیگران دلگرم و آرام می شود که البته در
این میان، بهترین رازدار بندگان، خالق ستار است.
موارد مجاز در افشای راز
افشای راز دیگران در پارهای از موارد مجاز شمرده شده استکه برخی از آنها را در زیر میخوانیم:
الف – دادخواهی:
فردی که از ناحیه دیگری مورد ستم قرار گرفته، برایدادخواهی ناگزیر است آن ظلم را به مراکز صلاحیتدار و یا
مسۆولبالاتر گزارش دهد تا به موضوع رسیدگی و از تضییع حقشجلوگیری به عمل آید.
قرآن مجید درباره حق دادخواهی مظلوم از ظالم میفرماید:«لاَ یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ اِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کَانَ
اللَّهُ سَمیِعاً عَلیِماً»(۱) خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (یدیگران) را اظهار کند، مگر آن کسی که مورد
ستم واقعشده باشد.
خداوند، شنوا و داناست.
در مواردی که فاش کردن راز، حدّ و تعزیری را ثابت کند،رازداری لازم نیست، البته تعداد افرادی که برای اثبات
حدّ یا تعزیر لازم است باید تکمیل شود؛ مثل شهادت چهار مرد عادل نسبت به زانی که میتوانند عمل او
را به قاضی بگویند
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «لِصَاحِبِ الْحَقِّ مَقَالٌ»(۲) برای صاحب حق، جای
سخن گفتن است [و میتواند علیهمتجاوز حرف بزند.]
ب – استعانت بر نهی از منکر:
در مواردی که انسان از منکری مطلع شود و بداند که اگر
اقدامینکند، این گناه شیوع پیدا کرده، زیان ناشی از آن به عموم مردم برمیگردد و خود نیز به تنهایی نتواند
جلوی آن را بگیرد و ناگزیر باشد از مردم کمک بخواهد، باید چنین کند و با استمداد از دیگران مجرم
را از کردار زشتش بازدارد، گرچه مردم از راز او باخبر شوند.
ج – پیشگیری از خطر:
هر چند فاش کردن راز کسی ممکن است باعث ضرر و زیان وی شود، ولی در جایی که پای ضرر
و خطر بیشتری در میان باشد، سکوت کردن جایز نیست و برای جلوگیری از خطر میتوان افشاگری کرد و پرده
از اسرار برخی برداشت؛ مثل جایی که ضرر و خطری متوجه دین یا نظام شود و لازمه پیشگیری آن خطر،
فاشکردن رازهای فرد و یا افرادی باشد، چون حفظ نظام مهمتر است و فاش کردن رازها مجاز میشود.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَالبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا البَرَاَءَهَ مِنْهُمْ وَ
اَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَالْقَوْلَ فِیهِمْ وَالوَقِیعَهَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلاَ یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الاِسْلاَمِ وَ یَحْذَرُهُمُ النَّاسُ وَ لاَیَتَعَلَّمُوا مِنْ
بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَهِ.»(۳) هرگاه پس از من شبهه افکنان و
بدعتگذاران را دیدید، آشکارا از آنان، دوری جویید، زیاد از آنان بدگویی کنید و به آنان بتازید و به مردم
معرفی شان کنید تا مردم در موردشان دچار بهت شوند، تا از تبهکاری در اسلام منصرف شوند و مردم از
آنان حذر کنند و بدعتهایشان را یاد نگیرند.
[آنگاه] خداوند در ازای این کار به شما پاداشمیدهد و مقامتان را در آخرت بالا میبرد.
د – در مقام استشاره:
فردی که برای خدمت در نهاد و یا ارگانی داوطلب شده است و در زمان
گزینش وی از دیگری سۆالاتی درباره وی بهعمل میآید و او میداند که وجود این شخص در آن نهاد یا
ارگان به زیان و ضرر نظام میباشد، میتواند رازهای وی را – که مربوط به موضوع است – فاش سازد؛
چنانکه تحقیق و بررسی ارگانها و نهادهایانقلابی در این زمینه تا تحصیل اطمینان به صلاحیت شخص برایخدمت، اشکالی ندارد.(۴)
رسول
گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «اَتَرْغَبُونَ عَنْ ذِکْرِ الْفَاجِرِ حَتَّی لاَ یَعْرِفَهُ النَّاسُ، اُذْکُرْهُ بِمَا فِیهِیَحْذَرْهُ النَّاسُ»(۵)
آیا از گفتن آنچه درباره فاجر میدانید، خودداری میکنید تا مردم او را نشناسند؟ عیوب وی را برای مردم بازگو
کنید تا از او کنارهگیری کنند و برحذر باشند.
چنین کاری در مورد افرادی که نامزد پستهای کلیدی مثلریاست جمهوری، وزارت، نمایندگی و…
میشوند، به حد ضرورت میرسد و افشا نکردن نقاط ضعف آنان، خیانت به نظام و امت است.
از این رو، لازم است مراتب امر به مسۆولان مربوط گزارش داده شود.
هر چند فاش کردن راز کسی ممکن است باعث ضرر و زیانوی شود، ولی در جایی که پای ضرر و
خطر بیشتری در میان باشد،سکوت کردن جایز نیست و برای جلوگیری از خطر میتوانافشاگری کرد و پرده از اسرار برخی
برداشت؛ مثل جایی که ضرر وخطری متوجه دین یا نظام شود و لازمه پیشگیری آن خطر، فاشکردن رازهای فرد و
یا افرادی باشد، چون حفظ نظام مهمتر است و فاش کردن رازها مجاز میشود
هـ – اثبات حدّ و تعزیر:
در مواردی که فاش کردن راز، حدّ و تعزیری را ثابت کند، رازداری لازم نیست، البته تعداد افرادی که برای
اثبات حدّ یا تعزیر لازم است باید تکمیل شود؛ مثل شهادت چهار مرد عادل نسبت به زانی که میتوانند عمل
او را به قاضی بگویند.
و – در مقام تجاهر به فسق:
کسی که به طور علنی گناه میکند، حرمت خود را از بین میبرد،دربین
مردم احترامی نداشته و بدگویی از وی غیبت تلقی نمیشود و افشای رازهایش جایز است.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ثَلاَثَهٌ لَیْسَ لَهُمْ حُرْمَهٌ: صَاحِبُ هَویً مُبْتَدِعٍ.
وَالْاِمَامُ الْجَائِرُوَالْفَاسِقُ الْمُعْلِنُ بِفِسْقِهِ»(۶) برای سه کس حرمتی در نگاه داشتن رازشان نیست: شخص بدعت گذار و هواپرست، پیشوای ظالم
و فاسقی که فسقش را آشکار می کند.
کلام آخر:
اسلام بر حفظ اسرار تأکید دارد؛ زیرا این امر، تمرینی است برای حفظ آبروی خویش و پاسداری
از رازهایی که دیگران نزد شخص به امانت گذاشته اند.آنکه رازدار خویش نیست، نمی تواند اسرار دیگران را حفظ کند.
ازسوی دیگر، شخصی که در حفظ اسرارش، ناتوان یا نسبت به آن بی اعتناست، نباید توقع داشته باشد که مردم
سر او را پوشیده نگاه دارند.اما در مواردی افشای اسرار مجاز می شود مانند: دادخداهی، پیشگیری از خطر، هنگام استشاره
و هنگام اثبات حد و…..
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد
اخلاق
پرسمانی