در مغز عاشق چه میگذرد؟ + تست عاشقی!
همه ما کم و بیش حس عشق و عاشقی را در خود و یا اطرافیانمان
مشاهده کرده ایم فرد عاشق هیچگاه نمی تواند تصمیم درستی بگیرد و تجزیه و تحلیل کند در ادامه مطلب از پرشین وی قصد
داریم بگوییم که در مغز عاشق چه میگذرد و چه دلایلی دارد
در مغز عاشق چه میگذرد
آیا شور عشق یا همان عشق رمانتیک قابل اعتماداست؟ آیا در بین همهی اقوام و ملتها شور عشق وجود دارد؟
آیا عشق نوعی بیماری است؟ شور عشق (یا همان عشق رمانتیک) احساسی موقت، زودگذر و غیرقابل اعتماد است.
شور عشق، یعنی همان احساساتی که اوایل آشنایی با یک نفر، ما را مشغول میکند و خواب و خوراکمان را
میگیرد، مبنای درستی برای زندگی مشترک نیست.
شور عشق؛ استارت یا سوخت شور عشق، یعنی همان احساساتی که اوایل آشنایی با یک نفر، ما را مشغول میکند
و خواب و خوراکمان را میگیرد، مبنای درستی برای زندگی مشترک نیست؛ یعنی این قبیل عواطف مثل استارت ماشین عمل
میکنند.
خداوند آنها را در وجود انسان قرار داده که آدم را به حرکت درآورد.
ولی ما نمیتوانیم فقط با استارتزدن و باک ِ بدون بنزین حرکت کنیم.
شواهد زیادی هم برای اثبات این نکته وجود دارد- مثلاً پژوهشگری به نام آرون تعداد زیادی از افرادی را که
دچار عشق حاد و آتشین بودند زیر دستگاهی که از کارکرد مغز عکس میگیرد گذاشت و از آنها خواست به
معشوق خود فکر کنند و عکس آنها را نشانشان داد.
کارکرد مغزی این افراد نشان داد که هنگام فکر کردن به معشوق، فقط آن قسمتهایی فعال میشود که مربوط به
«پاداش فوری» است- همان قسمتهایی که اگر گرسنه باشیم و غذا بخوریم فعال میشود؛ یا در افراد معتاد به کوکائین،
همان قسمتی که بعد از مصرف مادهی مخدر به فعالیت میافتد.
این قسمتهای مغز، تشکر فوری را اعلام میکنند، و یک چیز فوری طبعاً دوام زیادی هم ندارد.
در حالی که مغز، قسمتهای دیگری هم دارد که مربوط به پاداشهای طولانیمدت است.
دو پژوهشگر دیگر به اسمهای بارتل و ذکی آمدند همین کار را روی کسانی کردند که عشقشان تداوم پیدا کرده
بود و به اصطلاح عشق رفیقانه داشتند- همان نوع عشقی که شور و هیجانش از بین رفته اما صمیمیتش مانده
و با مرور زمان، بیشتر هم شده است.
در مغز عاشق چه میگذرد و نحوه عملکرد مغز انها
عکس کارکرد مغز این افراد نشان داد که فکرکردن به عشقشان قسمتهایی از مغز آنها را فعال میکند که مربوط
به «پاداشهای بلندمدت» است- همان قسمتهایی که وقتی شما به شغل مورد علاقهتان فکر میکنید یا موسیقی مورد علاقهتان را
گوش میکنید، یا در لحظات آرامش مذهبی، در ذهنتان فعال می شود.
نتیجهی این پژوهشها نشان میدهد چون پاداش فوری همیشه تاییدکنندهی چیزهایی است که قابل اتکا نیستند، عشق رمانتیک هم که
دستمایهی شعر و غزل و رمان و فیلمهای زیادی شده است و چیز قشنگی هم هست قابل اتکا نیست.
در عوض، عشق رفیقانه قابل اعتماد، اصیل و ماندگار است.
بعضی اقوام اصلاً نمیدانند عشق چیست؟ عشق رمانتیک نه تنها کوتاهمدت و غیرقابل اتکاست که حتی اصیل هم نیست.
یعنی این طور نیست که جزو سرشت و ذات انسان باشد و ابتلا به آن، از ضروریات زندگی محسوب شود.
به نظر شما آیا در بین همهی اقوام و ملتها شور عشق وجود دارد؟ یعنی مردم ِ همهی جوامع و
فرهنگها عشق رمانتیک را به این مفهومی که ما میشناسیم میشناسند؟
یعنی آن رمانتیسیسم که در ادبیات غربی و در ادبیات ایرانی خودمان هم میبینیم در آن فرهنگها معنایی ندارد.
پس عشق رمانتیک چیزی نیست که بگوییم لازمهی هر زندگی است؛ بلکه همان موتور محرک اولیه است.
۱۹ قومیت از این موتور استفاده نمیکنند و ماشینشان بدون این استارت هم روشن میشوند.
در پژوهش دیگری از حدود شش هزار دختر و پسر قبل از ازدواج پرسیدهاند که «شما دوست دارید عشق رمانتیک
مبنای ازدواجتان باشد یا نه؟» ۹۰ درصد آنها جواب مثبت دادهاند.
یعنی گفتهاند «دوست داریم این احساسات را تجربه کنیم.» اما بعد از چند سال، از همین افراد، بعد از ازدواجشان
پرسیدهاند «آیا آن رمانتیسیسم اولیه در ازدواجتان وجود داشته یا نه؟» ۳۳ درصد مردان و ۷۵ درصد زنان گفتهاند در
نهایت با فردی ازدواج کردهاند که عاشقش نیستند و رابطهی رمانتیکی هم با او ندارند؛ یعنی حتی خود افراد هم
قبول دارند که «عشق» نه شرط کافی برای ازدواج است و نه حتی شرط لازم.
عشق نوعی بیماری است؟! برخی از پژوهشگرها روی این موضوع متمرکز شدهاند که «آیا عشق آتشین صرف نظر از عشق
نافرجام، یک بیماری پاتولوژیک است یا نه؟» و جالب است بدانید روانشناسان بیشترین شباهت را بین عشق و یک بیماری
خاص روانی به نام وسواس اجباری مشاهده کردهاند.
در این بیماری، افکار خاصی به ذهن هجوم میآورد که فرد گریزی از آنها ندارد؛ این افکار او را مجبور
به ایجاد رفتارهای خاصی میکند که اگر انجام ندهد دچار تنش و اضطراب زیادی میشود.
مثلا کسی عادت دارد هر شب ۱۰ بار دستهایش را بشوید و اگر ۸ بار این کار را انجام بدهد
درونش منقلب میشود و نمیتواند آسوده بخوابد.
عشق نه فقط در ظاهر و علایم بالینی شبیه این بیماری است، که از نظر آزمایشگاهی هم به آن شباهت
دارد.
در بیماری وسواس اجباری، یک ناقل خاص در سلولهای پلاکت خون بیمار افزایش پیدا میکند.
پژوهشگری به نام مارازیتی، افراد عاشق را به این طریق آزمایش کرده و به این نتیجه رسیده که آنها هم
درست همین حالت را دارند.
پس عشق یک حالت وسواس اجباری ایجاد میکند که در آن فرد عاشق دچار افکار و عادتهای خاصی میشود که
نمیتواند از دست آنها خلاص شود- مثل تماس گرفتن پی در پی با معشوق و فکر کردن مداوم به او
که عملکرد عادی ذهنش را مختل میکند.
هوش عاطفیات را بالا ببر با تمام این حرفها، امروز دانشمندان به این نقطه رسیدهاند که «اگر عشق و احساسات
قابل اتکا نیستند پس چه چیز قابل اتکا است؟» یعنی چه چیزهایی باید وجود داشته باشد تا عشق افراد پایدار
بماند.
ابتدا نظریهای شکل گرفت که اگر برخی شباهتهای اولیه بین افراد وجود داشته باشد صممیت و رفاقت بیشتری بین آنان
به وجود میآید که میتواند ازدواج موفق را تضمین کند.
اما تجربه نشان داد که این اتفاق هم نمیافتد.
آقای اشتنبرگ که مثلث عشق را ارائه کرده بود به این نتیجه رسید که خیلی از طلاقها، بر خلاف انتظار،
در مواردی اتفاق میافتد که انتخاب اولیه اشتباه نبوده است.
یعنی افراد در ابتدای ازدواج، شباهتهایی به هم داشتهاند اما پس از ازدواج تغییر کردهاند.
پس خیلی وقتها مشکل اینجاست که آدمها تغییر میکنند؛ اما با هم تغییر نمیکنند: در دو مسیر یا با سرعتهای
متفاوتی تغییر میکنند.
پس حالا این سوال به وجود میآید که «اگر شباهت اولیه هم ضامن صمیمیت نیست پس چه چیز میتواند صمیمیت
و رفاقت درازمدت بین زوجها را تضمین کند؟» پژوهشهای زیادی نشان دادهاند که هوش عاطفی یکی از مهمترین عوامل موفقیت
ازدواج است.
هوش عاطفی نوعی از هوش است که به ما کمک میکند به احساساتمان آگاه باشیم.
بتوانیم عواطفمان را خوب بیان کنیم.
آنها را خوب کنترل و هدایت کنیم در مغز عاشق چه میگذرد .
ظرفیت های خودمان را بشناسیم و در مجموع یک حس مثبت کلی نسبت به خودمان داشته باشیم.
از طرف دیگر بتوانیم عواطف فرد مقابلمان را درک کنیم و نسبت به آن واکنش اجتماعی یا بین فردی مناسب
داشته باشیم.
هوش عاطفی به ما کمک میکند که وقتی دچار تعارض در احساساتمان میشویم فرو نریزیم و بتوانیم به عنوان مسالهای
معمولی حلش کنیم.
این نوع هوش، یک چیز ذاتی نیست و در شرایط محیطی شکل میگیرد و در میان تمام عوامل موثر در
موفقیت در ازدواج، کلیدیترین نقش را دارد.
اگر دو طرف دارای هوش عاطفی بالایی باشند میتوانند بفهمند که چطور همراه و همگام با تغییر احساسات و عواطف
یکدیگر تغییر کنند تا زندگیشان به رشد و صمیمیت بیشتری منجر شود.
چه قدرعاشق هستید؟ عشق هم بالاخره اتفاقی است که به قول شاعر، خواه ناخواه رخ میدهد.
برای خیلی از روانشناسها مطالعه این پدیده جالب است.
نظریه درباره اینکه در مغز عاشق چه میگذرد
بعضیها مانند استرنبرگ حتی نظریهای علمی درباره عشق دارند.
استرنبرگ معتقد است که یک عشق کامل سه جنبه دارد در مغز عاشق چه میگذرد.
اولین جنبه، وفاداری به معشوق است، دومی، احساس صمیمیت نسبت به او و سومی، داشتن میل جنسی به معشوق است.
به نظر استرنبرگ، هر کدام از اینها که وجود نداشته باشد، یک جای کار دارد میلنگد.
پرسشنامه زیر خیلی به جزییات عشق کاری ندارد و میخواهد به طور کلی بگوید که آیا شما عاشق هستید یا
نه؟ این تست در دانشگاه نورس ایسترن بوستون تهیه شده است و خوب، معلوم است که بیشتر برای دانشجوها کاربرد
دارد در مغز عاشق چه میگذرد .
چگونه از این تست استفاده کنیم؟ عبارات زیر را بخوانید.
معشوقتان را تصور کنید و نام معشوقتان را به جای کلمه او بگذارید.
حالا اگر با هر عبارت به طورکامل موافق بودید، عدد ۷، اگر نسبتا موافق بودید، عدد ۶، اگر کمی موافق
بودید عدد ۵، اگر عبارت را هم درست میدانستید و هم غلط (یعنی در مورد نظرتان مطمئن نبودید)، عدد ۴،
اگر با آن کمی مخالف بودید، عدد ۳، اگر نسبتا مخالف بودید، عدد ۲ و اگر بهطور کامل مخالف بودید
عدد ۱ را جلو عبارت بنویسید در مغز عاشق چه میگذرد .
۱) برای رسیدن به او خیلی عجله دارم.
۲) او را خیلی جذاب میدانم.
۳) او نسبت به بیشتر مردم، عیبهای کمتری دارد.
۴) برای او هر کاری که لازم باشد، انجام میدهم.
۵) به نظر من، او خیلی دلربا است.
۶) دوست دارم احساساتم را با او در میان بگذارم.
۷) وقتی با هم کاری را انجام میدهیم، کار برایم خیلی خوشایند است.
۸)دوست دارم که او حتما مال من باشد.
۹) اگر اتفاقی برای او بیفتد؛ خیلی ناراحت میشوم.
۱۰) خیلی وقتها به او فکر میکنم.
۱۱) خیلی مهم است که او به من علاقه داشته باشد.
۱۲) وقتی با او هستم، کاملا خوشحالم.
۱۳) برایم دشوار است که برای مدتی طولانی از او دور باشم.
۱۴) خیلی به او علاقه دارم.
راهنمای نمرهگذاری: حالا عددهایی را که جلوی هر عبارت گذاشتهاید، با هم جمع بزنید.
* شمایی که بالای ۸۹ نمره آوردهاید، وضعتان خراب است.
شما بدجوری عاشق شدهاید و اگر صادقانه به پرسشها پاسخ دادهاید، در عشقتان هیچ شکی نمیتوان کرد.
جواب تست عاشقی
* اگر نمرهتان حول و حوش ۷۸ تا ۸۸ میچرخد، شما هم به احتمال خیلی زیاد عاشق هستید و چیزی
نمانده است که در بالای قله عشق بایستید.
* اما اگر نمرهتان بین ۶۸ تا ۷۷ باشد، احتمال کمتری وجود دارد که عاشق باشید.
اما شما هم به هر حال عاشقاید در مغز عاشق چه میگذرد .
* کسانی که از ۶۸ پایینتر آوردهاند، بهتر است که خودشان را گول نزنند.
به احتمال زیاد چندان عاشق نیستند.
* کسانی که از ۵۸ پایینترند، به هیچوجه عاشق نیستند.
این گروه بهتر است پیشه دیگری برای خودشان دست و پا کنند و یا اسم احساسات رقیقشان را نگذارند عشق.
بیشتر بدانید از در مغز عاشق چه می گذرد؟
محققان تحقیقی انجام داده اند تا دریابند در مغز عاشق چه می گذرد و برای آن مراحلی را در نظر گرفتند.
هلن فیشر که انسان شناس تکاملی است به موضوع نگاه دقیقی داشته و عشق را در سه مرحله
تقسیم بندی کرده است؛ مرحله اول جذب شدن (Attraction) به هم. در این مرحله ما و معشوق
چنان به هم جذب می شویم که بخش مهمی از انرژی و ساخت زمان مان نسبت به هم یا حداقل
در مفهوم با هم است. بعد از آن مرحله الحاق و الصاق (Attachment and bonding) به هم است
که در این مرحله دو نفر تمایل پیدا می کنند در کنار هم باشند و رابطه را شروع می کنند و در این رابطه با هم مفهوم عشق را تجربه می کنند.
مرحله سوم صمیمیت و تعهد (Intimacy and commitment) است. در هر یک از این مراحل در مغز
ما با توجه به ناقلان عصبی اتفاقاتی می افتد که باعث می شود ما احساس عاشقی کنیم.
در تحقیق گسترده ای که در سوئد انجام شد به این نتیجه رسیدند که بین مغز عاشق و مغز
فرد معتاد شباهت هایی وجود دارد و این شباهت ها را مورد سنجش قرار دادند و بدین ترتیب
الگوی ثابتی پیدا کردند.
دلایل عاشق شدن فرد
در هر دوی این افراد یعنی فرد عاشق و فرد معتاد، تمایل زیادی به آنچه که به آن وابستگی وجود دارد،
دیده می شود. آنچه که به آن عاشق یا معتادیم ما را به این سمت می برد که بخواهیم آن را برای
خودمان تکرار کنیم. اسم یا بوی آن یا نزدیکی به آن، برایمان هیجان دارد و میل به تکرار، در ما رفتار
ایجاد می کند که این رفتار در فرد معتاد رفتارهایی مربوط به اعتیاد و در فرد عاشق انواع عاشقی کردن هاست.
در مرحله یک، ما جذب کسی می شویم که ویژگی هایی دارد که منابع ناخودآگاه ما را تحریک
کرده اند و عوامل زیستی هم در کنار آن وجود دارد که ما شاید در سطح خودآگاه مان آنها را تجربه نمی کنیم.
acpower.mihanblog.com / مجله موفقیت