دلهره های کودکانه
این حال کودکانی هستند که دچار اضطرابی مفرط و ناتوان کننده هستند.
این کودکان به اختلالات اضطرابی که یکی از رایج ترین مشکلات بهداشت روانی در کودکان و نوجوانان تلقی می شود،
دچار هستند.
این اختلالات به شکل های گوناگونی در کودکان بروز می کند.
برخی از آنان هر گاه از مادرشان جدا می شود یا دور از خانه قرار می گیرند دچار اضطراب می
شود.
برخی نیز نسبت به هر چیزی نگرانند و اغلب بدون دلیل مضطرب می شوند.
دسته ای دیگر از این کودکان فقط در موقعیت های مشخصی (مثلا حضور در جمع) اضطراب پیدا می کنند.
در حقیقت می توان گفت اندکی اضطراب برای کودکان خوب است، مثلا اضطراب باعث می شود آنان خود را برای
امتحان آماده کنند یا به کودک کمک می کند تا با تلاش فراوان خود را برای امتحان شفاهی آماده سازد.
در واقع اضطراب به کودکان، بخصوص دانش آموزان کمک می کند تا برای آینده برنامه ریزی و مشکلات احتمالی پیش
رو را پیش بینی کنند و خود را برای برخورد با آنها آماده سازند.
از این جهت می توان گفت اضطراب نوعی هیجان کاملا سازگارانه است که کودکان را هم از نظر بدنی و
هم از لحاظ روان شناختی، برای کنار آمدن با افراد، هدف یا رویارویی با خطرات آماده می کند.
با تمام این شرایط اضطراب بیش از حد برای کودکان نگران کننده است.
اضطراب مفرط و کنترل نشدنی پیامدهایی منفی به دنبال دارد.
برای نمونه زمانی که کودک قادر نیست بر اثر اضطراب زیاد حواس خود را روی سوال ها متمرکز کند، در
امتحان مردود می شود یا ممکن است در برخی موقعیت های اجتماعی، دچار ناراحتی، دلشوره و نگرانی شود، به طوری
که حتی یک کلمه هم نتواند حرف بزند و این برای کودک می تواند زیانبار باشد.
شایع ترین اختلالات اضطرابی کودکان شامل اختلال اضطراب جدایی، اختلال اضطراب تعمیم یافته و هراس (هراس اجتماعی) است که به
آن می پردازیم.
ٓ● اختلال اضطراب جدایی در مورد اختلال اضطراب جدایی می توان گفت، کودکان مبتلا به این اختلال وقتی احساس می
کنند جدایی نزدیک است یا در لحظه جدایی (از والدین، مراقبان و کسانی که به آنان دلبستگی دارند) گریه می
کنند و علائم ناراحتی را نشان می دهند.
این کودکان در زمان جدایی از والدین، اغلب نگران هستند که مبادا اتفاق وحشتناکی بیفتد یا اتفاقی مثل دزدیده شدن
یا گم شدن، آنها را از والدین و اطرافیان جدا کند.
این کودکان وقتی که از خانه دور می شوند، دچار احساس بدبختی و وحشت زدگی و غم غربت می شوند
و چنان تمایلی برای بازگشت به خانه از خود نشان می دهند که تمام کارهای خود را رها می کنند.
نحوه بروز این اختلال متناسب با سن کودک تغییر می کند.
نشانه های کودکان کم سن مبتلا به اختلال اضطراب جدایی از نشانه های کودکان بزرگ تر مبتلا، بیشتر است.
کودکان ۵ تا ۸ سال بیش از بچه های دیگر نگران صدمه دیدن کسانی که به آنها دلبستگی دارند، هستند.
سایه به سایه تعقیب کردن، یعنی پشت سر والدین حرکت کردن و وارسی دائمی آنها در طول روز یکی از
ویژگی های خردسالان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی است.
اغلب این کودکان از دیگران توقع دارند تا وقت خواب کنار آنها بمانند یا اصرار دارند که کنار پدر و
مادر یا خواهر و برادر خود بخوابند.
کودکانی که هنوز به مرحله بلوغ نرسیده اند (کودکان ۹ تا ۱۲ سال) وقتی از والدین خود جدا می شوند،
گوشه گیر، بی تفاوت، غمگین و دچار افت تمرکز حواس می شوند.
برخی مطالعات نشان داده اند که کودکان مبتلا به این اختلال بشدت در معرض خطر ابتلا به هراس اجتماعی هستند
که در آن وضعیت اجتماعی، برای مثال معاشرت با غریبه ها یا قرار گرفتن در وضعیت هایی که انسان را
دستپاچه می کنند، مضطرب می شوند.
● اختلال اضطرابی تعمیم یافته کودکان دچار اختلال اضطراب تعمیم یافته معمولا در مورد کارها یا عملکرد اجتماعی، درسی و
ورزشی خود نگران هستند.
حتی وقتی هیچ کس عملکردشان را ارزیابی نمی کند، آنها معمولا کمال گرا هستند و کارها را آنقدر تکرار می
کنند تا مورد قبول واقع شوند.
این کودکان نیاز شدیدی به قوت قلب دارند و گاهی اوقات خیلی کمرو هستند و از فعالیت های اجتماعی و
ورزشی طفره می روند.
اطرافیان این بچه ها معمولا به اختلال آنها توجه نمی کنند و رفتارهای افراطی و شدیدتر از حد معمول آنها
را در نظر نمی گیرند.
این کودکان رفتارهای مختل ندارند و به همین دلیل پدر و مادر نیازی به درمان فرزندشان احساس نمی کنند مگر
آن که رفتارهای آنها آزارنده شود، ناراحتی شدیدی فراهم آورد یا به عملکرد اجتماعی و تحصیلی کودک لطمه بزند.
● هراس ها (هراس های اجتماعی) هراس اجتماعی (اختلال اضطراب اجتماعی) شایع ترین اختلال اضطرابی است که کودکان مبتلا به
فوبی اجتماعی (ترس اجتماعی) تا مدت ها پس از سنی که ترس از غربیه ها طبیعی است، از رو به
رو شدن با افراد ناشناس اجتناب می ورزند.
این اضطراب گاه به قدری شدید است که موجب بروز حالت هایی نظیر سرخ شدن چهره، لکنت زبان، تعریق، دل
درد، افزایش ضربان قلب، لرزش یا حمله و وحشت زدگی کامل می شوند.
نکته: اضطراب نوعی هیجان کاملا سازگارانه است که کودکان را هم از نظر بدنی و هم از لحاظ روان شناختی،
برای کنار آمدن با افراد هدف یا رویارویی با خطرات آماده می کند.
با تمام این شرایط اضطراب بیش از حد برای کودکان نگران کننده است.
کودکان مبتلا به این اختلال به هنگام حضور سایر کودکان یا بزرگسالان سرخ می شوند.
این کودکان ترس خود را افراطی و ناموجه نمی دانند در حالی که نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به هراس اجتماعی،
ترس خود را افراطی و ناموجه می دانند.
این ترس گاه آن قدر فراگیر است که به طور جدی در فرصت ها و فعالیت های اجتماعی افراد اخلال
ایجاد می کند و غالبا منجر به تنهایی و رنج می شود.
اگرچه کودکان مبتلا به فوبی اجتماعی مایلند مورد علاقه دیگران باشند، نگرانی دائم درباره در معرض دید دیگران قرار گرفتن
یا پرداختن به کارهایی که آنها را احمق جلوه دهد، مانع از شکل گیری هر گونه رفتاری می شود که
دوست دارند با دیگران داشته باشند.
اگرچه اضطراب اجتماعی و کم رویی گذرا به عنوان بخشی از رشد بهنجار تلقی می شوند، نوجوانان مبتلا، دچار اضطرابی
ماندگار می شوند و اغلب اضطراب های آنان با تمرکز بر خود همراه است که به افزایش انتقاد از خود
می انجامد و نشانه های هیجانی را تشدید می کند.
● اختلالات اضطرابی در دانش آموزان مدرسه نقش مهمی در چگونگی اختلالات اضطرابی دانش آموزان ایفا می کند بخصوص این
که هر نوع اضطرابی می تواند به ضعف تمرکز و اختلال حواس منجر شود که تاثیر مخربی بر پیشرفت تحصیلی
دانش آموزان دارد.
اقدامات پیشگیرانه مدرسه در مورد این اختلال باید بر تشویق این دانش آموزان به حضور در مدرسه و تبدیل مدرسه
به محیطی خوشایند، امن و مطلوب متمرکز باشد.
اگر مدارس برای این دست از دانش آموزان قابل پذیرش باشد و در برخورد با نیازهای هیجانی، اجتماعی، تحصیلی آنها
منعطف باشد، احتمال بروز تعارض های داخلی و در نتیجه اضطراب در این دانش آموزان کمتر می شود.
برای مثال اگر دانش آموزی در مهارت های اجتماعی ضعف داشته باشد و آمیختن با همکلاسان و تعامل مناسب با
معلمان برای آنها دشوار باشد، همین وضعیت می تواند به عامل مهمی در ایجاد اضطراب و اجتناب از مدرسه در
وی تبدیل شود.
در بسیاری از موارد، ترکیبی از تنش های مرتبط با خانه و مدرسه در ایجاد این اختلال، مشارکت دارند.
در برخی کودکان، اضطراب بیش از آن که به ترک منزل یا جدایی از والدین مربوط باشد به جنبه های
خاص موقعیت های مدرسه مربوط است برای مثال تغییر مدرسه یکی از شایع ترین عوامل آشکارسازی مدرسه ـ هراس به
شمار می آیند.
در مورد هر شکل از اختلال های اضطرابی، باید به عوامل مرتبط با مدرسه توجه خاصی داشت.
حتی در مواردی که عامل ریشه ای ربطی به مدرسه ندارد توجه به عکس العمل های دانش آموز در مدرسه،
در جلوگیری از عمیق شدن مشکلات کودک مضطرب اهمیت بسیار دارد.
در مورد اختلال های اضطرابی دانش آموزان مبتلا، کارهای بسیاری وجود دارند که معلمان می توانند به عنوان اقدام پیشگیرانه
جهت کاهش موفقیت های اضطراب زا برای دانش آموزان در محیط مدرسه انجام دهند، چرا که به هر حال برخی
از دانش آموزان، مستعد ابتلا به مشکلات مرتبط با اختلالات اضطرابی هستند و شناخت و درمان زودرس آنها برای پیشگیری
از مشکلات وخیم تر اهمیت بسیاری دارد.
معلمان لازم است بدانند حتی در مواردی که عامل اضطراب در جای دیگری به جز مدرسه نهفته است، راهبردهایی برای
کمک به تسکین مشکلات چنین دانش آموزانی می تواند وجود داشته باشد.
ارتباط مناسب میان والدین، دانش آموزان و مدرسه برای امنیت هیجانی هر کودک اهمیت اساسی دارد.
والدین باید تا حد ممکن و در حد توان در تشخیص علل ریشه ای و دسترسی به بهترین شیوه یا
عملکرد کمک کنند.
عدم تفاهم بین خانواده و مدرسه فقط می تواند منجر به جبهه گیری و متهم سازی شود چرا که ممکن
است از یک سو والدین، مدرسه را عامل اصلی آشفتگی کودک خود بدانند و از سوی دیگر معلمان، عوامل خارج
از مدرسه (بویژه خانواده) را مسوول این اختلال بدانند و این کشمکش منجر به تاخیر در کمک رسانی مناسب و
به موقع به دانش آموز شود.
روزنامه جام جم