طلاقی از نوع ثبت نشده ! ( داستان واقعی زندگی مجتبی و ندا )
حتما که نباید طلاق رسمی و اسمی باشد متاسفانه امار بالایی از زندگی های زناشویی
درونشان طلاق عاطفی رخ می دهد که می تواند منشا انواع طلاق نیز باشد بسیاری از زوجین
در رابطه زناشویی و رابطه احساسی خود سردی بسیاری را حس می کنند این سردی نیز ریشه در
نداشتن عاطفه و احساس تعلق کردن به یکدیگر است در ادامه مطلب از پرشین وی قصد داریم زندگی
زوجی که طلاق عاطفی و طلاق ثبت نشده گرفتنه اند را مورد بررسی قرار دهیم
طلاق ثبت نشده
مجتبی هم دیگر تنها با دوستانش خوش است، شبها دیر به منزل میآید، تنها میخوابد و شام را هم بیرون
با دوستانش میخورد، تحمل این زندگی برای هردوی ما سخت شده است، مهرم حلال، جانم آزاد…
این تنها گوشهای از درد دلهای ندا بود، مجتبی هم با شنیدن این حرفها سکوت کرد و تلخ، خندید…
جدایی تنها به معنای حک شدن مهر طلاق در شناسنامه زن و شوهر نیست.گاهی دو نفر سالها زیر یک سقف
زندگی میکنند اما در حقیقت از یکدیگر جدا هستند؛ هیچ احساس، محبت و عاطفهای بین آنها حکمفرما نیست، و به
دلایل مختلف ترجیح میدهند به صورت قانونی از یکدیگر طلاق نگیرند.
این دلایل هم می تواند نوع های مختلفی داشته باشد.
دل نکندن از فرزند، ترس از آبرو، وابستگی مالی به همسر یا واهمه از واکنش های خانواده و اجتماع از
دلایلی است که برخی زوج ها ترجیح می دهند از همدیگر طلاق قانونی نگیرند و به اجبار با یکدیگر زیر
یک سقف زندگی کنند.
طلاق عاطفی حادثه ای فوری و آنی نیست که در یک روز یا چند هفته اتفاق بیفتد، بلکه معمولا طلاق
های عاطفی محصول فرآیندهای طولانی مدت هستند؛ فرآیندی که در آن زوج ها بتدریج زمان از یکدیگر فاصله می گیرند،
حرف های یکدیگر را نمی فهمند و مهر و اعتماد بین آنها رفته رفته کمرنگ می شود.
مدیریت نکردن مشکلات مالی
مشکلات مالی شوخی بردار نیست و هر خانواده ای ممکن است روزگاری در تنگنای مالی
قرار بگیرد، اما برخی زوج ها هستند که در مواجهه با فشارهای مالی سخت، مشکلات را سر یکدیگر خالی می
کنند و با بداخلاقی و جهنم کردن زندگی مشترک، مشکلات مالی زندگی زناشویی را فرافکنی می کنند.
این اتفاق را باید محصول مدیریت نکردن مشکلات مالی دانست، زیرا بسیاری از زوج ها را می توان یافت که
باوجود مشکلات مالی زیاد، تلاش می کنند با همکاری یکدیگر، این مشکلات را حل کنند و پای دغدغه بی پولی
را به زندگی مشترکشان نکشانند.
بی اعتمادی، بی مهری می آورد
هیجان، صمیمیت و تعهد را سه ضلع دوست داشتن صادقانه می دانند که
این مولفه ها باید در زندگی مشترک جاری باشد.
زمانی که تعهد به همسر رنگ ببازد و دروغ و خیانت به زندگی مشترک سرک بکشد، بدیهی است صمیمیت هم
از آن زندگی رخت برمی بندد.
هیجان، شور و اشتیاق برای زندگی مشترک هم بدون تعهد و صمیمیت امکان پذیر نیست و می بینیم وقتی بی
اعتمادی مثل موریانه به جان زندگی مشترک افتاد، راه برای طلاق عاطفی هموارتر می شود.
مشغله کاری
وقتی زندگی مشترک، در رتبه دوم قرار می گیرد
کم نیستند زنان و مردان شاغلی که از
صبح تا شب کار می کنند تا درآمد بیشتری داشته باشند و کمترین زمان ممکن را با همسرشان می گذرانند.
حتی در مواردی می بینیم توجه به فرزندان برای والدین در درجه اهمیت بالاتری از زندگی زناشویی قرار می گیرد
یا خانواده پدری مهم تر از زندگی مشترک می شود.
برای این گونه زنان و مردان که شغل، فرزند یا خانواده پدری در اولویت است و زندگی مشترک در رتبه
دوم قرار می گیرد، احتمال طلاق عاطفی بیشتر است.
طلاق ثبت نشده چیست
البته اهمیت شغل، فرزند و خانواده پدری بر کسی پوشیده نیست، ولی وقتی اهمیت زندگی مشترک در رتبه های دوم
و سوم قرار بگیرد، نباید توقع داشت که آن زندگی زناشویی از گرمای دوست داشتن لبریز باشد.
همچنین مشکلات جنسی، مراجعه نکردن به مشاوره های خانواده، دخالت مکرر خانواده ها در زندگی مشترک زوج ها و یاد
نگرفتن مهارت های زندگی مشترک از عوامل دیگری است که در صورت تکرار طولانی مدت، می تواند طلاق عاطفی و
حتی گاه طلاق رسمی را به زندگی مشترک تحمیل کند.
زندگی زناشویی
زن و مردی که باهم پیمان زناشویی میبندند، قرار است تمام نیازهای یکدیگر را به بهترین شکل
برطرف کنند.
شما قرار است تنها شریک جنسی همسرتان باشید و او هم همین طور.
اگر برای این رابطه برنامه مشخصی نداشته باشید، تکراری و از روی اجبار عمل کنید، خیلی زود از کیفیت و
کمیت آن کم خواهد شد و این موضوع خود علتی برای دور شدن شما از هم میشود.
حرفهایی مثل نمیخواهم همسرم مرا برای این رابطه بخواهد ”‹یا دوست داشتن ما والاتر از این رابطه است، تنها خودتان
را گول میزند.
در دنیای پرجاذبه امروز، زن و مردی میتوانند همسر خوبی باشند که بهترین شریک جنسی ممکن برای همسرشان شوند.بسیاری از
سرد شدنها و دور شدنهای زناشویی به این علت است که دو نفر نمیدانند هر حرف آنها میتواند چه تاثیری
بر زندگیشان داشته باشد.
کلماتی چون دوستت دارم، عزیزم، تو زیباترینی مرد رویاهای منی مثل شارژر زندگی عمل میکنند اما توهین، ناسزا و کلمات
نامناسب مانند بمبی تمام داشتههای عاطفی زن و شوهر را دود کرده و بینشان فاصله میاندازد
دنیای کلمات و خط قرمزهایش
تو آنقدر بیمسئولیتی که
نمیدانم چرا با تو ازدواج کردم؟ در آینه به خودت نگاه کردهای؟ چرا مثل زنهای امروزی نیستی؟ همان بهتر که
صبح زود از خانه بروی و دیر وقت برگردی، حضور تو فقط کار مرا زیادتر میکند……
نه اشتباه نکنید اینها جملات یک نمایشنامه کمدی نیست بلکه مکالماتی است که در خیلی از خانوادهها، عادی شده است.
برخی همسران وقتی مدتی از ازدواجشان میگذرد و با هم خودمانی میشوند، فکر میکنند هرچیزی که به ذهنشان رسید را
به هر نحوی که بخواهند باید ابراز کنند.
اما از این موضوع غافلند که حرفهای خیلی ساده که گاهی در وسط دعوا و بدون منظور بیان میشود، میتواند
قلب طرف مقابل را جریحهدار کند و اثر آن برای همیشه بماند.
بسیاری از سرد شدنها و دور شدنهای زناشویی به این علت است که دو نفر نمیدانند هر حرف آنها میتواند
چه تاثیری بر زندگیشان داشته باشد.
کلماتی چون دوستت دارم، عزیزم، تو زیباترینی مرد رویاهای منی مثل شارژر زندگی عمل میکنند اما توهین، ناسزا و کلمات
نامناسب مانند بمبی تمام داشتههای عاطفی زن و شوهر را دود کرده و بینشان فاصله میاندازد.
عواقب بی چون و چرای طلاق عاطفی
بدیهی ترین نتیجه ای که می توان از طلاق عاطفی گرفت، طلاق رسمی است؛ یعنی یک زوج پس از چند
سال تحمل همدیگر به پایان خط می رسند و دیگر به طور رسمی و قانونی از هم جدا می شوند
اما این فقط بخشی از عوارض طلاق عاطفی است.
سه نوع مشکل اصلی در کمین مردان و زنانی است که به اجبار با یکدیگر زندگی مشترک دارند و به
اکراه زیر یک سقف زندگی می کنند.
مشکلات پزشکی، مشکلات روانشناختی روابط خارج از چارچوب خانواده، اصلی ترین مشکلاتی است که به گفته این روان شناس می
تواند از عواقب طلاق ذهنی ناشی شود.
اعتیاد، خودکشی و وسواس هم از دیگر عوارضی است که غفاری آن را از عواقب طلاق ذهنی در بین برخی
زوج ها می داند که البته این عوارض فقط احتمالی است و به این معنی نیست که همه زوج ها
کارشان به این اوضاع کشیده می شود.
بیشتر بدانید از پیامدهای طلاق برای زنان
زنان بعد از طلاق در معرض فشارهای روحی و روانی زیادی قرار میگیرند. آنها دچار یأس و ناامیدی میشوند و در بعضی
از موارد ممکن است تا مرز افسردگی نیز پیش روند. اضطراب و نگرانی از بازگشت به منزل پدری، واکنش اطرافیان،
نگرانی آینده، ترس از سرزنش شدن، و در بعضی مواقع عذاب وجدان و پشیمانی از جمله مشکلاتی است
که زنان مطلقه را با خود درگیر میسازد. برای کسب اطلاعات بیشتر مقاله زنان بعد از طلاق را مطالعه کنید. در ادامه برخی از مهمترین آثار طلاق بر زنان را شرح دادهایم:
تزلزل در هویت فردی و اجتماعی
نخستین پیامدی که زن پس از طلاق تجربه میکند، از دست دادن پایههای هویت و منزلت اجتماعی است.
در خصوص زنانی که جدا شدهاند در فرهنگ عامه عقاید، باورها و حتی تکیه کلامهایی وجود دارد که موجب
آزار و در هم شکسته شدن منزلت زن میشود. زنان مطلقه، تهدیدی برای زندگی خانوادگی دوستان و
خویشان بوده و این نگاه آنان را منزوی و تنهاتر میکند. در مجموع از دست دادن حمایتهای اجتماعی، انزوا،
کاهش روابط اجتماعی، احساس عدم امنیت، طردشدگی، نگرش منفی جامعه، برچسبهای اجتماعی،
بازخوردهای منفی دیگران، آزار و خشونت آشکار و پنهان جنسیتی و… از آسیبهایی است که زنان بعد از طلاق در جامعه تجربه میکنند.
احساس عدم امنیت
یکی از تجربههای مشترک زنان پس از جدایی احساس عدم امنیتی است که به دلیل پیشنهادهای مردان
اطراف در خصوص ازدواج مجدد، آن هم به صورت موقت صورت میگیرد. این مسئله به شدت امنیت روحی و روانی زن را به هم میریزد.
آثار طلاق بر مردان
هرچند مشکلات مردان بعد از طلاق بسیار کمتر از زنان است. زیرا اکثریت شاغلاند و فشار روانی و تنهایی
طلاق را کمتر احساس میکنند. اما واقعیت این است که طلاق در مردان نیز به بروز دشواریهای هیجانی میانجامد.
آمار خودکشی در بین مردان طلاق گرفته بیشتر از زنان است. طبق تحقیقات، مردانی که مسئولیت اصلی مراقبت
از فرزندان را به عهده میگیرند، کمتر از دیگران دست به خودکشی میزنند.
سلامت جسمانی مردان مطلقه نسبت به مردان متاهل بسیار کمتر است. از آنجا که بسیاری از مردان توانایی
کمتری در کنار آمدن با مشکلات دارند هنگام متارکه، به دلیل وابستگی به همسر از نظر مسائل تربیتی و مسائل حاکم بر زندگی ضربه بیشتری میبینند.
جام جم آنلاین/آفتاب/تبیان