شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

همه چیز در مورد فریب دادن و فریب خوردن

اشتراک:
فریب روانشناسی
خیلی از افراد به راحتی فریب می خورند و به دیگران به راحتی اعتماد می کنند ما در این مطلب به بررسی فریب خوردن و فریب دادن دیگران خواهیم پرداخت

برخی از افراد ذاتا فریب دادن دیگران را در خود پرورش می دهند و دوست دارند با این کار به امیال
خود برسند گروهی برای کسب منفعت و گروهی نیز برای تفریح دست به این کارها می زنند حال
گروهی نیز هستند که همواره فریب می خورند ما در این مطلب از پرشین وی قصد داریم نکاتی
پیرامون فریب دادن دیگران و فریب خوردن را برایتان به اشتراک بگذاریم

فریب دادن دیگران

این روزها با دختر و پسرهای زیادی گفتگو می‌‌کنم که به من می‌‌گویند گول خورده‌اند! می‌‌گویند جنس مخالف یا همان
طرف مقابل آنها، با رفتار یا با حرف‌‌هایش آنها را فریب دادن دیگران ! می‌‌گویند زمان و انرژی زیادی برای طرف
مقابل مصرف کرده اند اما طرف مقابل، آنها را رها کرده، به اندازه آنها، برایشان انرژی مصرف نکرده، یا آنگونه
که نشان می‌‌داده آنها را دوست نداشته و سرانجام هم آنها را با یک عالم سوال و ابهام تنها گذاشته
و رفته است.این دختر و پسرها با اصرار به من می‌‌گویند که فریب خورده اند و من همیشه این سوال را
از خودم و گاهی از آنها می‌‌پرسم که فریب دادن دیگران و طرف مقابل؟

یا خود
آنها ؟!!! وقتی با خودمان صادق‌ترهستیم و گذشته را مرور می‌‌کنیم متوجه می‌‌شویم که در بسیاری از موارد، از همان
ابتدا نشانه‌‌هایی را دیده و حس کرده بودیم که به ما می‌‌گفتند که باید دقت بیشتری کنیم و موضوع را
با عقل و درایت بیشتری بررسی کنیم و بدتر این که همیشه نشانه‌‌هایی هستند که به ما می‌‌گویند خودت را
به خواب نزن و برای خودت رویا بافی نکن، اما به این نشانه‌‌ها هم دقت نمی‌کنیم! تجربه درد آور فریب
خوردن تقریباً همه ما این تجربه ناخوشایند و حتی دردناک را داریم که گول خورده و گرفتار تبعات منفی فریب خوردن شده باشیم.

این گول خوردن ممکن است اختصاصی، یعنی مربوط به یک موضوع خاص باشد که نسبت به آن حساسیت داشته
و آن را در سرنوشت خود مؤثر می‌دانیم، یا عمومی باشد مثل زمانی که در خرید کالا یا پرداخت وجه
یا موارد مشابه کلاه سرمان می‌رود.
معمولاً وقتی متوجه گول خوردنمان می‌شویم که دیگر کار از کار گذشته و جبران ضرر، سخت یا غیر ممکن شده
است.

فریب دادن دیگرانفریب دادن دیگران

از طرفی، گرفتار شدن در این چاله‌‌ها آنقدر ناخوشایند است که بعضی اوقات از ترسِ گول خوردن و تجربه ناخوشایند
افتادن در آنها، از آن طرف بام می‌افتیم، یعنی زیاده از حد محتاط و بی­اعتماد می‌شویم و همه رفتارها و
حرکات افراد را به حساب فریب دادن خود می‌گذاریم و تصور می‌کنیم همه آدم‌ها می‌خواهند از ما سوءاستفاده کنند.
در این حالت هم از تعادل خارج شده و به سمت حالتی بیمارگونه پیش خواهیم رفت که به بدگمانی و
بی‌اعتمادی شدید نسبت به اطرافیان، و به از دست‌دادن عشق و محبت نزدیکانمان در دراز مدت منجر می‌شود.

فریب دادن دیگران و فریب خوردن هم مانند هر اتفاق دیگری دلایلی دارد.
در اینجا می‌‌خواهیم به برخی از این دلایل اشاره کنیم :وقتی خودشناسی ما ضعیف است اکثر ما در طول شبانه
روز، و حتی در طول زندگی، بارها گول می‌خوریم.
گاهی این گول خوردن ناشی از عدم خودشناسی است.

در واقع برای بعضی از ما، لازم است قبل از آن که دیگران را مسئول فریب دادن خود بدانیم، نگاهی
به خودمان بیندازیم و از خود بپرسیم چه شد که هشیاری ام را از دست دادم؟ چه شد که متوجه
حیله‌‌های طرف مقابل نشدم؟ چرا حواسم را جمع نکردم؟ فریب دادن دیگران.؟

چه شرایطی باعث شد از عقل و منطق خود به درستی
استفاده نکنم؟ چه شد که گول خوردم؟ و با یافتن جواب این سؤالات، یک یا چند گام به شناخت خود
و رفع نقاط ضعفمان نزدیکتر شویم و کمبودها و نیازهایمان را بشناسیم و آنها را از راه‌های معقول‌تری جبران کنیم.
چون عدم شناخت صحیح خود، در بسیاری موارد موجب می‌شود نیازهایمان را هم نشناسیم و گاه برای رفع آنها اقدام
مسئولانه ای نکنیم و در نتیجه به سادگی در دام‌‌هایی که سهواً یا عمداً آماده شده بیفتیم.

دلایل فریب خوردن

متاسفانه گاهی ثروت طرف مقابل، زیبایی یا شرایط اجتماعی او، محبت او و بسیاری چیزهای دیگر باعث می‌‌شوند خیالبافی کنیم
و رسیدن به طرف مقابل را حق خود بدانیم در حالی که نظر او اینگونه نیست.
همچنین گاهی طمع کردن و در نظر نگرفتن احتمالات مثبت و منفی در هر کاری باعث نرسیدن به هدف می‌‌شود
که ما اسم آن را گول خوردن می‌‌گذاریم تا مسئولیت خود را کمرنگ کنیم .

نداشتن شاخص و معیارهای روشن یکی دیگر از دلایل فریب خوردن، نداشتن شاخص و معیار درست است.
وقتی معیار و شاخص درستی نداریم هر جا که پای تشخیص یا انتخاب در میان باشد احتمال گول خوردن مان
افزایش می‌یابد.

بنابراین در این حالت، انتخاب دوست، همسر، شغل، حتی انتخاب یک شبکه خبری، یک کالا یا یک تفریح می‌تواند ما
را در جایگاه فردی فریب خورده قرار دهد.
همچنین تشخیص کیفیت مناسب یک کالا یا یک منبع اطلاعاتی یا حتی یک کتاب، تشخیص دروغ از حقیقت یا باطل
از حق، تشخیص راه درست از راه انحرافی یا گمراه کننده و… نمونه‌‌هایی از تشخیص‌‌هایی هستند که می‌توانند ما را
در صورت نداشتن معیار و محک صحیح به دامهای مهلک بکشانند.

اما منظور از معیار چیست؟ معیار ابزاری است که به وسیله آن می‌توانیم از ورود انتخاب‌‌های تحمیل شده از خارج،
جلوگیری کنیم، بدین معنا که وقتی معیار داریم همه ورودی‌‌هایی که از بیرون به سیستم ما پیشنهاد می‌شوند با آن
معیار، مقایسه شده و اگر با آن همخوانی نداشته باشند از ورودشان جلوگیری میکنیم، در حالیکه اگر معیار درستی نداشته
باشیم، چون به طور روزمره در معرض دهها انتخاب و تشخیص قرار میگیریم احتمال گول خوردن مان هم افزایش پیدا
میکند.

فریبفریب

متاسفانه گول خوردن به این دلیل، یعنی به دلیل
نداشتن معیار یکی از عمده ترین فریب دادن دیگران است.
چون بسیاری از افراد همین که کسی به آنها پیشنهادی می‌‌دهد یا به هر شکلی خود یا کالایی را وارد
زندگی آنها می‌‌کند نقش خود را از این پذیرش حذف می‌‌کنند و همه تقصیر را بر عهده فرد دیگر می‌‌دانند.
در حالی که مراقبت کردن از حوزه انتخاب‌‌ها و اختیارات، از وظایف اصلی همه ما محسوب می‌‌شود.
این ما هستیم که همان طور که درب خانه مان را باز نمی گذاریم لازم است ورودی‌‌های دیگر به زندگی
مان را نیز کنترل کنیم و هر کس یا هر چیزی را که به ما عرضه می‌‌شود نپذیریم .

یک بعدی یا یکطرفه نگاه کردن
یکی دیگر از دلایل فریب خوردن، و فریب دادن دیگران داشتن نگاه تک بعدی نسبت به مسائل، و نسبت به فضای پیرامون و فرایندهای
اطراف است.
وقتی تنها از یک زاویه به کارها و مسائل نگاه می‌کنیم، مثلاً فقط زاویه مثبت یا منفی را می‌بینیم، احتمال
گول خوردنمان بیشتر می‌شود.

چگونه فریب نخوریم؟

تجربه نشان می‌دهد که اکثر مسائل و امور، دارای وجوه سیاه و سفید و مثبت و منفی توأم هستند یعنی
وقتی ذهن را در اطراف آنها چرخش داده و از چند زاویه به آنها نگاه کنیم، هم وجوه مثبت و
هم وجوه منفی را در آنها تشخیص می‌دهیم و انتخاب صحیح‌تربسته به هدف، و این که وجوه مثبت و منفی
از نظر کمی چقدر و از نظر کیفی تا چه حد همسو یا ناهمسو با اهداف ما هستند، رخ خواهد
داد.

متأسفانه اکثر ما نگاه کردن از زوایای متفاوت را بلد نیستیم، یا به اندازه کافی برای کامل نگریستن تلاش نکرده
و وقت نمی‌گذاریم و شرطی شده نگاه می‌کنیم.
در حالیکه داشتن نگرش چند بعدی یا نگاه کردن از بالا، یعنی در حالتی که امکان دیدن کل (و نه
فقط اجزا) وجود داشته باشد احتمال ارتکاب به خطایی را که مولوی، آن را با تمثیل فیل مطرح میکند،
کاهش خواهد داد.

این را هم بگوییم که چاله‌‌ها، محدود به حوزه‌‌های مرتبط با گول خوردن نیستند.
بسیاری از اتفاقات و رویدادهای زندگی و بسیاری از رفتارها و موضع گیری‌‌های اطرافیان، مانند چاه عمل کرده و ما
را در وضعیتی قرار می‌دهند که دچار هرز شدید انرژی، زمان و امکانات می‌شویم.
تقویت ویژگی‌‌هایی که مطرح شد، منجر به هشیاری بیشتر شده و می‌توانند در جهت پیشگیری از به دام افتادن در
انواع چاه‌‌ها یا چاله‌ها عمل کنند.

بیشتر بدانید از چگونه فریب می‌خوریم؟!

حالا چه می­شود که انسان فریب می­خورد؟ مهم این است که این را بفهمیم. مقدماتی را که تا الآن بیان کردیم،
فهرست­وار می­گوییم و بعد نتیجه‌گیری می‌کنیم. خیلی هم روشن است.اول؛ همه انسان ها زیستِ
دائمی و بهتر زیستن را می­خواهند. منشأ هم خودخواهی و حبّ به بقا است.

می­خواهم از بین نروم، باشم و خوش باشم. دوم؛ انسان از نظر حدوث، در دامن مادّه است.
من و شما می‌فهمیم که به دنیا آمدیم، زائیده دنیاییم و داریم می‌بینیم که زندگی دنیا دوام ندارد.
این را می‌بینیم و شهود ماست. امام حسین و آیات قرآن همین مشاهدات ما را بیان می‌کند. این
را کنار آن خواسته درونی بگذار، میبینی که قابل جمع نیست ولی چون این جلوات مادیّت جذبه دارد
و با تمایلات درونی و حیوانی من نیز هم‌سو است، لذا من مجذوبش می‌شوم. مطلب خیلی واضح است و هیچ پیچشی ندارد.

فریبفریب

اشتباه، سرآغاز فریب خوردگی

همان‌طور که می‌بینیم دنیا دوام ندارد و خوشی‌هایش ناخالص است و این یک امر وجدانی واقعی است
که شهود می‌کنیم، این هم همان‌طور است و نمی‌توانیم انکار کنیم که حدوث ما در بستر ماده بوده و
ادامه‌ آن نیز در همین بستر است. از آنجا که ماده این همه برای من جلوه دارد و این جلوه‌ها با تمایلات
درونی من همسو است، لذا من مجذوبش می‌شوم. چرا مجذوبش نشوم؟کسانیکه مغرورمی‌شوند،
دلیل دارند. نعوذ بالله خیال نکنید که می‌خواهم ازمغرورین حمایت کنم! نه؛بحثم را می‌خواهم جلو ببرم.

خداوند راه درست را نشان داده است

این‌طور نیست که خداوند راه درست را برای من مشخص نکرده باشد. یک راه، آن راهی است
که هم عقل ـ‌که حجّت درونی من است‌ـبه من می‌گوید درست است و هم وحی می‌گوید
که حجت بیرونی است و خالق من است. یک راه دیگری هم هست که از طرفی هم هواهای
نفسانی من مجذوب آن شده است. حال چه باید کرد؟! من متحیر شدم و نمی‌دانم کدام را باید
انتخاب کنم! از این طرف انبیا و اولیا آمده‌اند و به من می‌گویند: نگاه کن این دنیا نه برایت جاودانگی
می‌آورد و نه خوشی دائمی! هیچ‌کدام را در بر ندارد؛ خودت هم داری میبینی. از آن طرف هم وعده
آخرت است که من آن را ندیده‌ام امّا این نامشهود، چیزی است که عقلم آن را پذیرفته و نمی‌توانم انکارش کنم.

زیباشو / mashreghnews

گردآوری:
برچسب ها:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس