چهارشنبه, ۲۹ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

چگونه پذیرش مرگ را برای خود آسان کنیم؟

اشتراک:
سوگواری روانشناسی
مرگ عزیزان مهم ترین رویداد در زندگی است و باعث بحران عاطفی شدید می شود ، ما در این مطلب به بررسی پذیرش مرگ خواهیم پرداخت

مرگ واژه جدانشدنی از زندگی مردم است خیلی از افراد پذیرش مرگ برایشان
سخت است و نمی توانند به راحتی با سوگواری عزیزشان کنار بیایند باید در وهله اول
بدانیم که پذیرش مرگ برای هر فردی بسیار متفاوت است و هر کسی نمی تواند به راحتی
مرگ و سوگ عزیزانش را بپذیرد و برخی از افراد با مشکلات عدیده روحی و روانی دست و
پنجه نرم می کنند در ادامه مطلب از پرشین وی قصد داریم  در مورد پذیرش مرگ را برایتان به اشتراک
خواهیم گذاشت

پذیرش مرگ

بعضی از ما از پشت شیشه کدر و غبار گرفته باورهای نادرست که یادمان داده اند به آن می نگریم
و برخی با نگاهی زیبا، آن را در آب و هوای خوش اندیشه مان جای داده ایم و منتظر می
مانیم تا در زمانی که نمی دانیم کی است، سراغمان بیاید، ولی چه نگاهی به مرگ درست است و نشان
دهنده سلامت روان؟ در این مطلب درباره مرگ و نگاه تیپ های شخصیتی مختلف به آن، از دکتر حامد محمد
کنگرانی، روان پزشک و عضو کمیته های روان درمانی و رسانه انجمن روان پزشکان ایران پرسیده ایم.

قبل از اینکه درباره مگر صحبت کنیم می خواهم بدانم نگاه شخصی شما به مرگ چگونه است؟
مرگ واقعیتی است که برای خیلی ها چندان خوشایند نیست اما بیشتر مردم معتقدند حق است و به هر حال
سراغ هر آدمی می آید.
افراد براساس تیپ شخصیت خود از مکانیسم های دفاعی مختلفی برای کنار آمدن با این پدیده استفاده می کنند.

منظورتان این است که تیپ های شخصیتی مختلف هر کدام نگاه متفاوتی به مرگ دارند؟

می دانید که ما ۳
تیپ شخصیتی A، B و C داریم.
افراد تیپ A که شخصیت عجیب و غریبی هم دارند و دوری گزین هستند، معمولا ارتباط اجتماعی خوبی برقرار نمی
کنند.
به همین دلیل نمی توانیم اطلاعات دقیقی در مورد نگاهشان به مقوله مرگ داشته باشیم.

پذیرش مرگپذیرش مرگ

اما افراد گروه B، هیجانی و برونگرا هستند و خیلی راحت درباره مرگ فکر می کنند.
مثلا شخصیت های ضداجتماعی چون معمولا خیلی اهل خطر کردن هستند، به دلیل ویژگی هایی که خیلی وقت ها ذاتی
و ژنتیکی است، از خطر کردن نمی ترسند، محافظه کاری کمتری دارند، راحت تر به سمت مرگ می روند و
با آن کنار می آیند.

البته از آن طرف شخصیت های مرزی را داریم که به علت تجربه دوره های یاس و افسردگی، خیلی به
مرگ می اندیشند و اقدام به خودکشی می کنند.

آنها در دوره هایی که چنین حالت هایی را می گذرانند، از مکانیسم «جداسازی» استفاده می کنند و در لحظه،
آدم هایی می شوند که از مرگ اصلا نمی هراسند و ممکن است حتی خودکشی کنند.
اما افراد خودشیفته، به دلیل اینکه از آسیب دیدن می ترسند و دلشان می خواهد همیشه سالم باشند، در ظاهر
سعی می کنند غرور خود را حفظ کنند و بگویند با همه مسائل و حتی مرگ منطقی برخورد می کنند،
اما در واقع از آن می ترسند و نمی خواهند بمیرند.

افراد دارای شخصیت نمایشی هم معمولا با مرگ سخت کنار می آیند و دوست ندارند آسیبی ببینند.
آنها می خواهند همیشه در حالی که در معرض توجه دیگران هستند، زندگی کنند اما وقتی در موقعیت های سخت
قرار می گیرند، دست به خودکشی می زنند.
به طور کلی، خودکشی یکی از مسائلی است که می تواند نگاه افراد را به مرگ نشان بدهد.

کلا در افراد گروه B (هیجانی ها) نگاه منطقی به مرگ کمتر داریم و بیشتر نگاه هیجانی، احساسی و ناگهانی
نسبت به مرگ دارند.
آنها یک نگاه و احساس بیرونی و ظاهری دارند که در صحبت هایشان بروز می دهند و یک نگاه درونی.
به طور کلی، شخصیت های نمایشی و مرزی چون افراد تلقین پذیری هستند، ممکن است تحت تاثیر صحبت هایی که
در جمع می شود و فضای حاکم، خود را آدم هایی معرفی کنند که خیلی از مرگ می ترسند یا
برعکس وانمود کنند اصلا از مرگ نمی ترسند.

نحوه پذیرش مرگ

افراد با شخصیت های وسواسی، ظاهرا بهتر از دیگران با مرگ کنار می آیند؛ در مجلس ترحیم عزیزانشان خیلی گریه
نمی کنند، منطقی برخورد می کنند و می گویند مرگ حق است! آنها دیگران را هم به آرامش دعوت می
کنند اما این مکانیسم، ناخودآگاه است و این افراد هیجان ها و حساس های خود را بروز نمی دهند چون
نمی خواهند پیش چشم دیگران شکسته به نظر برسند یا نشان دهند تحت تاثیر قرار گرفته اند.

آنها سعی می کنند از مسائل عاطفی و احساسی دور بمانند که آسیب کمتری ببینند.
البته کار به اینجا ختم نمی شود؛ متاسفانه، مدتی بعد که حتی ممکن است به یکی- دو ماه هم برسد،
به شدت دچار علائم افسردگی و اضطرابی می شوند و سوگ تاخیری در آنها آغاز می شود که عوارض زیادی
دارد.

شخصیت های وابسته چطور؟
آنها هم در گروه C قرار می گیرند.
افراد با این شخصیت، به علت وابستگی هایشان معمولا از مرگ خوششان نمی آید و سعی می کنند به آن
فکر نکنند و اتفاقا به علت ترسی که از نابودی، ضعف و مرگ دارند به فرد برتری می چسبند
و هر کاری می کنند تا او را از دست ندهند.
علاوه بر اینها شخصیت های اجتنابی هم هستند که از حضور در جمع اجتناب می کنند.

این افراد هم با مرگ خوب کنار نمی آیند.
آنها همیشه دلشان می خواهد در گروهی باشند و از طرف اعضای آن حفاظت شوند ولی چون آرامش لازم را
برای حضور در جمع ندارند، دچار اضطراب می شوند، با اضطراب و تنهایی دست به گریبانند و این تنهایی باعث
می شود همیشه بترسند که نکند در تنهایی بمیرند.

سوگواریپذیرش مرگ

این بخش در نگاه به مرگ هم تاثیر دارد؛ بعضی افراد به طور سرشتی، علاقه زیادی به انجام کارهای هیجان
انگیز دارند و دنبال خطر می روند و برخی این ویژگی را ندارند.
برخی تنوع طلبند و به علت این ویژگی ممکن است دنبال خطر هم بروند و برخی از موقعیت های خطرناک
اجتناب می کنند اما گفتیم برخی ویژگی های شخصیتی اکتسابی اند که با آموزش در وجود ما نهادینه می شوند.
این خصایص خودآگاهند و معمولا با عقل و منطق به دست می آیند.

یکی از ویژگی های مهمی که در قسمت اکتسابی شخصیت که به آن کاراکتر یا منش می گوییم، دیگران
آن را می بینند و در اثر تربیت شکل می گیرد، «فراخود» است؛ به این معنا که چقدر مسائل را
به قدرت و نیرویی بیرونی مربوط می دانیم و چقدر آن را به توانایی های خود ربط می دهیم.

فکر می کنم بیشتر شرقی ها به این فراخود معتقدند، درست است؟
بله، در کشورهای غربی معمولا فراخود پایین است و آنها علت پدیده هایی مثل شکست و پیروزی را به توانایی
خودشان ربط می دهند اما در کشورهای شرقی و مذهبی تر، خیلی موضوعات را به تقدیر و سرنوشت و نیرویی
برتر مربوط می دانند.

این ویژگی، فرد را در برخورد با پیشامدهای منفی مقاوم می کند.
مردم کشور ما به طور اکتسابی (ورای نوع شخصیتشان) معتقدند هر اتفاقی که می افتد کار و خواست خداوند است
و این مساله در فرهنگ ما هم وجود دارد.
ایرانی ها می گویند خدا خواست که فلانی فوت کند، مرگ دست خداست و…

سوگواریپذیرش مرگ

با توجه به این موضوع قاعدتا باید ترس از مرگ در مردم ما وجود نداشته باشد و خیلی ها هم
ادعا می کنند که از مرگ نمی ترسند (آگاهانه) و چیزی برای از دست دادن ندارند و به همه
خواسته هایشان رسیده اند اما وقتی به جزییات ژنتیکی ویژگی های روان شناختی که معمولا ناخودآگاه هستند، دقت می کنیم،
می بینیم خیلی از این ادعاها فقط در حد حرف هستند چون اکتسابی اند و فرد یاد گرفته که بگوید
مرگ حق است و از آن نمی ترسد ولی در جایی که مرگ را در یک قدمی اش حس می
کند، ترس سراغش می آید.

به همین دلیل هم است که همه هنگام مرگ یاد آن قدرت برتر می افتند و آنهایی که تجربه های
نزدیک به مرگ دارند، اعتقادهای مذهبی شان پررنگ تر می شود.
آنها کاملا دریافته اند که مرگ از آنچه فکر می کنند، به آنها نزدیک تر است.

این مسائل به مذهب مربوط مب شود ولی در کشور ما فرهنگ با آن کاملا درآمیخته است.
پس اعتقاد به فراخود در رویارویی با مساله مرگ می تواند کمک کننده باشد.

بله، اما متاسفانه برخی در این وادی به ورطه افراط می افتند به طوری که وقتی از آنها می پرسیم
چرا فلان کار را انجام نمی دهی، نمی گویند سرانجام همه ما مرگ و خاک شدن است پس چرا زحمت
زیاد به خودمان بدهیم و فقط عبادت می کنیم در حالی که دین ما، هم برای دنیا و بهتر زیستن
در آن برنامه هایی دارد و هم برای آخرت.

باید چه نگاهی به مرگ داشته باشیم که معلوم شود سلامت روان داریم؟ اصلا تعریفی در این باره داریم؟

یک
انسان سالم، از تجربه های گذشته اش درس می گیرد اما در زمان حال زندگی می کند و برنامه ریزی
دارد.
در عین حال به فکر آینده هم است.

مرگپذیرش مرگ

فکر کردن به مرگ اگر باعث شود فرد از زندگی حال لذت نبرد و مدام نگران آینده باشد، اضطراب، نگرانی
و ناامیدی را به دنبال دارد اما فکر نکردن به مرگ هم درست نیست و فرد را از انجام کارهایی
که کیفیت زندگی را ارتقا می دهد؛ مثل کارهای خیر و عبادت، باز می دارد.

این افراد مخصوصا وقتی اتفاق ناگهانی ای برایشان می افتد، چون هیچ آمادگی ذهنی ای در مورد مرگ خود
یا اطرافیانشان ندارند، به شدت آسیب می بینند.
آنها فراخود پایینی دارند و همه چیز را به توانایی هایشان ربط می دهند.
برای توصیف حالت روانی طبیعی، شرایط بسیاری را می توان برشمرد؛ مثلا اینکه نگاه فرد به مرگ به گونه ای
باشد که در عین حال بتواند با دیگران در ارتباط باشد، به کار و شغل خود بپردازد و دنبال پیشرفت
باشد.

کسی که به پیشرفت می اندیشد، باید به آینده امیدوار باشد و برای زمان حال برنامه ریزی کند.
فکر کردن افراط گونه به مرگ هم فرد را از تلاش باز می دارد و زندگی را برایش بی معنی
جلوه می دهد.
پس هم فکر کردن افراط گونه و هم فکر نکردن به مرگ از سلامت روان به دور است.

بیشتر بدانید از روانشناسی سوگواری

۱- انکار و ناباوری

در ابتدا پذیرش مرگ عزیز بسیار مشکل است. فرد فکر می کند که این اتفاق تلخ و دردناک برای او روی نداده
است و خواب می بیند. اصلاً آن را باور نمی کند. ولی وقتی افکار و احساسات خود را در مورد مرگ و عزیز از دست رفته بیان می کند به تدریج واقعیت را می پذیرد.

۲- خشم

در این مرحله فرد از خود می پرسد:«چرا من؟». فرد از تلخی و بی عدالتی در تقدیر مرگ عصبانی است. از این رو رفتار تند و خشنی با دیگران دارد.

حمایت اجتماعی، عاطفی، احترام و توجه دیگران باعث می شود فرد راحت تر این مرحله را پشت سر گذارد.

۳- معامله

فرد حاضر است هر چه را که دارد ببخشد تا عزیز از دست رفته باز گردد و زندگی به روال سابق بازگردد.

۴- گناه

فرد دچار عذاب وجدان و گناه می شود، احساس می کند در حق عزیز خود کوتاهی کرده است.
در این مرحله فرد باید خود را ببخشد و بداند انسان جایزالخطا است.

۵- افسردگی

فرد غمگین و گوشه گیر می شود و نوسانات خلقی در رفتارش مشاهده می شود. ولی با گذشت
زمان به تدریج فرد به روال عادی بازمی گردد و فعالیت اجتماعی خود را از سر می گیرد. در این مرحله تشویق فرد اصلاً مؤثر نیست.

روانشناسی پذیرش مرگ

۶- تنهایی

در پی مرگ عزیز و تغییرات زندگی، فرد احساس تنهایی  و ترس  می کند. هرچه با دیگران ارتباط
بیشتر داشته باشد، احساسات منفی او کاهش می یابد.

۷- پذیرش

پذیرش مرگ به معنی بازگشت فرد به شادی نیست. بلکه فرد به مرحله سازگاری و رویارویی
با واقعیت می رسد. او به تدریج می پذیرد که به زندگی خود بدون حضور عزیز از دست رفته ادامه
دهد. ارتباط با دوستان باعث می شود که فرد احساس بهتری داشته باشد.

۸- پایان اندوه

زمان کاملاً مشخصی برای پایان اندوه وجود ندارد، این مرحله در افراد متفاوت است. به گفته کارشناسان،
معمولاً این مرحله یک سال به طول می انجامد. البته این امر به رابطه فرد با عزیزان از دست رفته،
حمایت اطرافیان و عوامل فردی بستگی دارد. هرچه رابطه فرد با متوفی صمیمی تر باشد، مرحله بهبود طولانی تر است.

۹- امید و بازگشت به زندگی

فرد به مرحله ای می رسد که با یادآوری خاطرات عزیز خود، کمتر ناراحت می شود. به آینده چشم
می دوزد و امیدوار است. ( البته مراحل پس از مرگ عزیزان، بسته به فرهنگ های مختلف تفاوت
می کند. مثلاً مراحل ۲، ۳ و ۴ را بسیاری از ما ایرانیان به دلیل اعتقادات مذهبی تجربه نمی کنیم و یا به صورت بسیار خفیف با آن مواجه می شویم.)

هفته نامه زندگی مثبت / tebyan

گردآوری:
برچسب ها:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس