خانه مجردی؛ برای داشتن استقلال ؟؟
ملی جوانان میگوید: «از نظر ما، بمب جنسی در کشور، خطرناکتر از بمب و موشک دشمن است و نیازهای جنسی
نیز با ازدواج حل میشود» و وقتی باز از همان مقام مسوول حوزه جوانان میشنویم که «نارضایتی جنسی یکی مهمترین
دلایل طلاق در کشور است».
به راحتی میتوان فهمید که این نیاز، سالهای سال به عمد یا بر اثر سهلانگاری نادیده گرفته شده که اگر
راه تحقق صحیح آن که همان ازدواج است، آسان و هموار نشود، همانند بمب، قابلیت تخریب خواهد داشت.
تخریبی که اول و مهمتر از همه، باز دامان جوانان را میگیرد.
حال که میگویند و میدانیم که جامعه جوان ما پتانسیل آسیبپذیری بالایی از نیاز جنسی جوانان دارد، گاهی زمینههایی در
جامعه پدید میآیند که این آسیبپذیری را آسانتر میکند.
نگاه و انگیزه غلط برخی جوانهای درمانده و شاید بیمار، به جدایی از خانواده و گرفتن خانههای مجردی در پوشش
یافتن استقلال و تمرین زندگی، شاید یکی از این زمینهها باشد.
آنجا که صاحبنظران نیز چنین روایت میکنند: « …
یک زمانی فقط برخی تجار و پولدارهای متاهل منحرف برای خود، خانههای مجردی داشتند که اغلب از آن برای ارضای
انگیزههای جنسی استفاده میکردند، اما حالا از جوانترها، به خصوص پسرهای جوان، عدهای هستند که خانهای جدا از خانواده میگیرند،
تا اگر دوستی دارند، بیاورند آنجا ….
» به گزارش خبرنگار «جوانان» ایسنا، این حکایتی ساده و صریح از روند رو به رشد خانههای مجردی جوانان در
جامعه است که از زبان رییس نظام روانشناسی و مشاوره کشور نقل قول شد.
البته دکتر غلامعلی افروز اضافه میکند که این موضوع بیشتر در بین دانشجویان و یا فارغالتحصیلان دانشگاهی، به ویژه پسران
که پس از جدایی از خانواده برای تحصیل، خانه را ترک کردهاند، رایج است.
آنهایی که دیگر قصد بازگشتن به زندگی خانوادگی را ندارند و ترجیح میدهند، داشتن یک زندگی مستقل و جدای از
اعضای خانواده را تجربه کنند که در این میان برخی هم منحرف میشوند و ….
و درست همین جاست که میتوان گفت: خانههای مجردی پدیدهای است، به نام «استقلال» و اغلب به کام «انحراف»! این
روزها یافتن کسانی که به تنهایی و جدا از اعضای خانواده خود زندگی میکنند، در دایره دوستان نزدیک و یا
افراد فامیل دیگر همانند گذشته، سخت نیست.
خانواده کوچکترین و درعین حال تاثیرگذارترین واحد اجتماعی هر جامعه است که هرگونه تغییر و تحول در آن، بزودی در
هنجارها و تعاملات جامعه نمود عینی پیدا میکند.
آنچه که اکنون به صورت غیرمحسوس، اما فعال در نهاد خانواده در حال وقوع است، تمایل به جدایی و زندگی
مستقل اعضای جوان آن به ویژه در پسران و تجربه زندگی به تنهایی است، حال آن که در فرهنگ و
عرف اجتماعی و دینی ما این نوع جدایی، امری جدید و به قولی وارداتی است و تشکیل زندگی مستقل جوانان،
از دیرباز در قالب ازدواج و تاسیس خانواده دو نفره جدید بوده است.
به نظر میرسد، وقوع شکاف و گسست بین نسلی در خانوادهها که خود معلول دلایل بسیاری، از جمله کاهش ارتباط
موثر اعضای خانواده، افزایش دریافت اطلاعات و آگاهیهای گوناگون جوانان از طریق وسایل ارتباط جمعی، تعدد و پراکندگی نهادها و
رسانههای فرهنگساز و تربیتی، هجوم فرهنگم جوامع مختلف غربی و شرقی به کشور، افزایش نیازها، خواسته و توقعات جوانان از
خانواده و جامعه و از سویی ناتوانی خانواده در پاسخگویی مناسب به آنها و غیره است، دلایل مهم و اصلی
انتخاب جدایی از خانواده توسط این جوانان باشد.
البته بماند که عدهای از این جوانان هم خود را به هر آب و آتشی میزنند، تا با تهیه یک
چهار دیواری به اصطلاح مستقل، زمینه هوسرانی و بیبند و باری خود و دیگران را فراهم کنند.
واکنش خانوادهها نیز به این خواسته جوانان جالب توجه است.
عده زیادی از خانوادهها که اغلب جزو خانوادههای سنتی و مذهبی جامعه هستند، به نوعی در برابر درخواست فرزندان مقاومت
میکنند، اما سرانجام به خاطر رضایت فرزندانشان و عقب نماندن از خانوادههای فامیل و دوستان موافقت میکند که حتی شده
با وام و قرض گرفتن، برای پسر یا دختر جوان خانواده، خانهای مستقل تهیه کنند.
تعداد دیگری از خانوادهها که از هر فرصتی برای پیشتازی در کورس رقابت و چشم و هم چشمی خانوادههای فامیل
همسایه و اصرار در تجمل پرستی و به کارگیری فرهنگ و آداب و رسوم غربی، از تهیه خانه مجردی برای
فرزندان خود به عنوان یک پز روشنفکری و درک عمیق از نیازها و خواستههای آنان یاد کرده و این اقدام
را به دیگر خانوادهها نیز توصیه و تجویز میکنند.
یک کارشناس خانواده و متخصص مدیریت رفتار در گفتوگو با خبرنگار «جوانان» ایسنا، درباره شکاف بین نسلی در خانواده و
جامعه امروز کشور، میگوید: ارتباط بین نسلها در خانوادهها بسیار ضعیف است و گسست نسلها به صورت عینی در خانوادهها
مشاهده میشود.
دکتر غلامرضا قاسمی کبریا، کمبود اطلاعات و آگاهیهای والدین نسبت به فرزندان جوان خود در حوزههای مختلف را یکی از
دلایلی میداند که باعث کاهش ارتباط موثر درون خانوادهای بین والدین و فرزندان شده و شکاف بین نسلی در خانواده
را عمق بخشیده است.
به اعتقاد وی، تاثیر گروههای همسالان در شرایط موجود بیش از خانواده و نهادهای دیگر در باورها و رفتارهای جوانان
موثر است و بهترین راهکار برای اصلاح این باورها، تولید و انتقال فرهنگ صحیح و مطلوب به گروههای همسالان جوانان
به صورت غیرمستقیم برای بازتولید آنها در بین جوانان خواهد بود.
وی تاکید میکند که این انتقال فرهنگ نباید به صورت مستقیم، آمرانه و در قالب پند و اندرز باشد، چرا
که ممکن است مقاومت و مخالفت جوانان را تحریک کند.
زندگی مجردی دختران جوان، نیز که تا چندی پیش امری ناپسند در جامعه و عرف اجتماعی تلقی میشد، امروز گسترش
ملموسی یافته و کم و بیش به عنوان امری عادی و قابل قبول پذیرفته شده است.
به گفته کارشناسان، اغلب پسران و دختران جوان که به صورت مجردی و جدا از خانواده زندگی میکنند، یا دانشجویانی
هستند که خارج از خوابگاه زندگی میکنند و یا فارغ التحصیلان دانشگاهی هستند که از زمان جدا شدن از خانواده
به علت تحصیل، به این نوع زندگی خو گرفتهاند و به زندگی خانوادگی خود برنمیگردند.
در واقع خانههای مجردی برای بسیاری از جوانان، تمرین زندگی مستقل است و مثابه نمونههای فرهنگ غرب، ناگفته پیداست که
حتی در این صورت نیز رواج خانههای مجردی در فرهنگ بومی و دینی، جایی ندارد و همواره آسیبزا خواهد بود.
یکی از پسران جوانی که خانهای را در شهر تهران اجاره کرده و به تنهایی زندگی میکند، درباره دلایل انتخاب
زندگی مجردی و جدا از خانواده، میگوید: حدود شش سال در یکی از استانهای اطراف تهران دانشجو بودم و چون
شرایط خوابگاه برای زندگی، درس خواندن و امور شخصی مناسب نبود، آپارتمانی اجاره کرده و به تنهایی زندگی میکردم و
بعد از بازگشت به تهران هم دیگر نمیتـوانستم در کنار خانواده باشم، بنابراین با کمک مالی پدرم این خانه را
اجاره کردهام.
البته او اشاره میکند که پدر و مادرش سالها قبل از هم جدا شدهاند و پس از ازدواج مجدد پدرش،
علاقهای به زندگی در خانواده جدید نداشته است.
وی میگوید که بسیاری از جوانان که به تنهایی زندگی میکنند، یا فرزند خانواده طلاق هستند و یا به هر
دلیلی از خانواده رانده شدهاند، چرا که کمتر جوانی پیدا میشود که کانون صمیمی و گرم خانواده را ترک کند
و زندگی خود را با سختی و ناآرامی روحی روانی سپری کند.
لابلای گفتوگویمان که در خانه وی صورت میگرفت، میشد به راحتی با نیمنگاهی به اطراف، تمام وسایل و امکانات این
زندگی مجردی را از پیش چشمان گذراند.
در اتاق نشیمن، یک دستگاه رایانه با چهار باند بلندگوی بزرگ، یک گیتار برقی، یک سرویس مبل راحتی و تلویزیون
خودنمایی میکرد و در آشپزخانه، یخچال فریزر، مایکروفر، توستر و بطریهای خالی مشروب که با دقت و سلیقه روی کابینتها
چیده شده بود.
نور اتاق هم بسیار ضعیف است و تقریبا میتوان گفت که در تاریکی نشسته و گفتوگو میکنیم، وقتی دلیل کم
نوری اتاق را میپرسم، جواب میدهد که با نور زیاد در شب، میانه خوبی ندارد و ترجیح میدهد در تاریکی
و جای نور کم کار کند.
ـ وقتت را چطور به تنهایی سپری میکند؟ ـ به جز ساعاتی که درس میخوانم و مطالعه میکنم، ساز میزنم
و به موسیقی گوش میدهم، میهمان دارم و یا این که به مهمانی میروم.
ـ واقعا زندگی راحتی داری؟ ـ خوب است.
خیلی هم با دوستان خوش میگذرد، اما انگار یک چیزی کم است، یک چیزی شبیه آرامش و احساس امنیت.
از او که خداحافظی میکنم، جلوی در، چند دختر و پسر جوان زنگ آپارتمان وی را به صدا در میآورند
و بعد بالا میروند….
مدیر کل فرهنگی سازمان ملی جوانان نیز رشد محسوس زندگیهای مجردی را بر اساس بررسیهای این سازمان تایید و خاطر
نشان میکند که این پدیده اغلب در شهرهای بزرگ مانند تهران وجود دارد و در شهرهای کوچک و مراکز استانهای
سنتی و ارزشی کمتر دیده میشود.
مجید امیدی با بیان این که هیچ تردیدی در آسیبزا بودن این نوع زندگی ندارد، میگوید: متاسفانه این سبک زندگی
آسیبزا، به واسطه شکاف بین نسلی در خانوادهها که به علت وجود فضای باز اطلاعاتی به وجود آمده، در جامعه
رواج پیدا کرده است.
وی ادامه میدهد که جوانهای امروزی، متاسفانه قبل از این که به اطلاعات عمقی و کافی دست پیدا کنند، به
دانایی میرسند و احساس میکنند که میتوانند به تنهایی، خوب و بد را از هم تشخیص دهند.
در حالی که اطلاعات برخی جوانهای ما در این زمینه بسیار سطحی است.
امیدی تکرار اشتباهات فرهنگی غرب را در تضعیف نهاد خانواده، با اقداماتی نظیر جدا شدن فرزندان جوان از خانواده تحت
عنوان استقلال یافتن را، برای جامعه خطرناک عنوان و تصریح میکند که جوانان ما گاهی قدر خانوادههای خود را نمیدانند،
چرا که اعضای خانواده فقط در کنار هم آرامش پیدا میکنند.
وی با انتقاد از خانوادههایی که تهیه خانه مجردی برای فرزندان خود را عنوان اقدامی روشنفکرانه میدانند، این اقدام را
ناشی از رفاه زدگی، بیمسوولیتی و نوعی کجفهمی از استقلال یافتن اعلام میکند.
وی تاکید میکند که استقلالی که به واسطه جدا شدن فرزند از نهاد خانواده، بدون ازدواج و تاسیس خانوادهای جدید
و در جهت یک پز روشنفکری باشد، کج فهمی از استقلال و آسیبزا است.
نکتهای که در پایان باید مورد تاکید قرار گیرد، ضرورت انجام اقدامات فرهنگی و ارزشآفرین برای جلوگیری از تبدیل شدن
پدیده خانههای مجردی تحت لوای استقلال یافتن به عنوان یک ارزش فرهنگی و اجتماعی در بین خانوادههاست، چرا که تنها
از این طریق است که میتوان با کمترین هزینهها و بدون اقدامات امنیتی و بازدارنده قضایی و انتظامی، از آسیبهای
این ضدفرهنگ وارداتی در امان ماند.
ایسنا