سوژه های طنز درباره تصاویر فساد در فوتبال ایران تا طنز کامپوزیت دندان ها

سوژه های خبری امروز درباره تصاویر لو رفته از فساد در فوتبال ایران و بلای نازل شده بر مستاجرها به همراه دوست خیالی بایدن و سایر عکس های خنده دار روز و داستان جالب می باشد در ادامه همراه با پرشین وی شوید تا این مطالب را بخوانید.

فساد در فوتبال

تصویر لو رفته از فساد در فوتبال ایران!

تلاش‌هایی برای پی‌گیری پرونده فساد در فوتبال، سوژه کارتون امروز محمدرضا میرشاه‌ولد در خبرورزشی شده است.

تصاویری از فساد در فوتبال ایران

ببینید چه بلایی داره سر مستاجرها میاد!

شیدا سردشتی با انتشار کارتونی در صفحه اینستاگرام خود به گرانی روزافزون اجاره بهای مسکن که زندگی مستاجران را با چالش جدی همراه کرده پرداخت.

بلای نازل شده بر مستاجرها

بالاخره توئیتر را شکار کرد!

ایلان ماسک، ثروتمندترین مرد جهان، سرانجام موفق شد پس از کش و قوس های فراوان شرکت شبکه اجتماعی توییتر را خریداری کند. صفحه اینستاگرام خط خطی با انتشار کارتونی از عبدالمجید غیبی به این موضوع پرداخت.

طنز خرید توییتر

دوست خیالی بایدن رونمایی شد!

تکرار رفتار عجیب جو بایدن که پس از اتمام سخنرانی‌هایش با فردی خیالی دست می‌دهد، سوژه انتشار کارتونی از ریک مک‌کی در سایت کگل شد.

دوست خیالی بایدن

در ادامه فساد در فوتبال ایران عکس های زیر را ببینید

چت خنده دار دختر و پسر

کامپوزیت دندان

خندیدن در چت

سفر هواپیما به ایران

در ادامه فساد در فوتبال داستان زیر را بخوانید

داستان جالب

ماز مرد و شیطان:
روزی روزگاری بود…
مردی بود که همیشه برای خواندن نماز به مسجد می رفت.
شبی آماده شد و لباس آراسته پوشید و راهی مسجد شد.
از قضا آن شب باران تندی شروع به باریدن کرده بود.

و چون زمین خیس بود مرد در بین راه به زمین خورد و تمام لباس هایش کثیف و گلی شد.
پس به خانه برگشت و لباس هایش را عوض کرد و دوباره به راه افتاد.
اما چند قدم بیشتر بر نداشته بود که پایش سر خورد و دوباره زمین خورد و باز راهی منزلش شد و لباس هایش را عوض کرد و به راه افتاد.
این بار مردی را دید که فانوسی به دست گرفته بود و خواستار آن بود که مرد را تا مسجد همراهی کند.
آن دو با هم به راه افتادند و چون به در مسجد رسیدند مرد به آن شخص فانوس به دست تعارف کرد که اول او وارد مسجد شود اما آن شخص امتناع می کرد و وارد نمی شد.

در ادامه داستان فساد در فوتبال ایران داستان زیر را بخوانید

داستان خواندنی

مرد از او پرسید که دلیل این همه اجتناب او از مسجد چیست؟
آن شخص در پاسخ گفت: دلیل آن است که من شیطانم.
مرد کمی ترسید و گفت: اگر تو شیطانی ، پس چرا مرا تا در مسجد همراهی کردی؟
شیطان گفت: بار اولی که به مسجد می آمدی من باعث شدم که زمین بخوری.

و چون تو دوباره تصمیم گرفتی که به مسجد بروی، خداوند تمام گناهانت را آمرزید و من هم دوباره کاری کردم که به زمین بخوری اما چون قصد کردی که باز به مسجد بروی، خداوند گناهان پدر و مادرت را نیز آمرزید و من ترسیدم که اگر باز باعث شوم که تو به زمین بخوری و تودوباره به مسجد بروی، خداوند گناهان فامیل و خاندانت را نیز بیامرزد.

این بود که گفتم تو را تا در مسجد همراهی کنم تا به سلامت به مسجد برسی.