شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

داستان آموزنده | روز قسمت

اشتراک:
پیامک و تبریک تولد
روز قسمت بود. خدا هستی را قسمت می کرد. خدا گفت: چیزی از من بخواهید. هر چه که باشد، شما را خواهم داد. سهمتان را از هستی طلب کنید زیرا خدا بسیار بخشنده است ...

داستان آموزنده روز قسمت

داستان آموزنده روز قسمت ,روز قسمت بود.
خدا هستی را قسمت می کرد.
خدا گفت: چیزی از من بخواهید.
هر چه که باشد، شما را خواهم داد.
سهمتان را از هستی طلب کنید زیرا خدا بسیار بخشنده است و هر که آمد چیزی خواست.

داستان آموزنده

یکی بالی برای پریدن و دیگری پایی برای دویدن.
یکی جثه ای بزرگ خواست و آن یکی چشمانی تیز.
یکی دریا را انتخاب کرد و یکی آسمان را.در این میان کرمی کوچک جلو آمد و به خدا گفت
: ….
من چیز زیادی از این هستی نمی خواهم.
نه چشمانی تیز و نه جثه ای بزرگ.
نه بالی و نه پایی ، نه آسمان ونه دریا.
تنها کمی از خودت، تنها کمی از خودت را به من بده.

داستان آموزنده روز قسمت

داستان آموزنده روز قسمت

و خدا کمی نور به او داد.
نام او کرم شب تاب شد.
خدا گفت : آن که نوری با خود دارد، بزرگ است، حتی اگربه قدر ذره ای باشد.
تو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگی کوچک پنهان می شوی.و رو به دیگران گفت : کاش می دانستید
که این کرم کوچک ، بهترین را خواست.
داستان آموزنده زیرا که از خدا جز خدا نباید خواست.
هزاران سال است که او می تابد.
روی دامن هستی می تابد.
وقتی ستاره ای نیست چراغ کرم شب تاب روشن است و کسی نمی داند که این همان چراغی است که
روزی خدا آن را به کرمی کوچک بخشیده است.
عصر ایران

گردآوری:
برچسب ها:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس