داستان جالب | یکی از مهمترین خصایص انسان
داستان یکی از مهمترین خصایص انسان
داستان یکی از مهمترین خصایص انسان ,روزی شاگردی به استاد خویش گفت: «استاد میخواهم یکی از مهمترین خصایص انسانها
را به من بیاموزی؟» استاد گفت: «واقعا میخواهی آن را فرا گیری؟» شاگرد گفت: «بله، با کمال میل.» استاد گفت:
«پس آماده شو با هم به جایی برویم.» شاگرد قبول کرد.
استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آّن کودکان مشغول بازی بودند، برد.
استاد گفت: «خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن.»
داستان یکی از مهمترین خصایص انسان
مکالمات بین کودکان به این
صورت بود: «الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی.
نخیر الان نوبت توست که دنبالم بدوی.
اصلا چرا من هیچ وقت نباید فرار کنم؟ و حرفهایی از این قبیل…
»
داستان جالب
استاد ادامه داد: «همانطور که شنیدی تمام این کودکان طالب آن بودند که از دست دیگری فرار کنند.
آدم بزرگ نیز این گونه است.
او هیچگاه حاضر نیست با شرایط موجود روبرو شود و دائم در تلاش است از حقایق و واقعیات زندگی خود
فرار کند و هرگز کاری برای بهبود زندگی خود انجام نمیدهد.
تو از من خواستی یکی از مهمترین ویژگیهای انسان را برای تو بگویم و من آن را در چند کلام
خلاصه می کنم؛ تلاش برای فرار از زندگی!»
یکی بود