قبر چگونه مردگان را فشار میدهد
انـسـان پـس از مـرگ بـه جـهـانـى دیـگـر پـاى مـى نـهـد کـه در قـرآن کـریـم بـا نـام “برزخ “۱ ، و
در روایـات گـاهـى بـا هـمین نام و گاهى با نام “عالم قبر” از آن یاد شده اسـت .
بـرزخ در لغـت ، فـاصـله میان دو چیز را گویند.۲ چون عالم برزخ فاصله میان دنیا و آخرت است آن
را برزخ مىنامند.
تـوضـیـح ایـن کـه انـسـان پـس از مرگ بى فاصله وارد عالم قیامت نمىشود، بلکه در جهانى دیگر (برزخ ) به
سر مىبرد تا هنگامى که قیامت بر پا شود، و پس از آن وارد عالم قیامت مىشـود.
در کـتـابهـاى تـفـسـیـرى و روایـى و نـیـز در دیـگـر آثـار دانـشـمـنـدان مـسـلمـان بـه تفصیل درباره برزخ بحث شده است .
شهید مطهرى درباره عالم برزخ مى گوید: مـطـابـق آنـچـه از نـصـوص قـرآن کـریـم و اخـبـار و روایـات مـتـواتـر و غیرقابل
انکارى که از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام رسیده است، استفاده مىشود که
هیچ کس بلافاصله پس از مرگ وارد عالم قیامت کبرى نمىشود…
هیچ کس در فاصله مرگ و قیامت کبرى در خـامـوشـى و بـى حـسـى فـرو نـمـىرود؛ یـعـنـى چـنـیـن نـیـسـت کـه انـسـان
پـس از مـردن در حال شبیه به بیهوشى فرو رود و هیچ چیز را احساس نکند، نه لذتى داشته باشد
و نه دردی ، نه سرورى داشته باشد و نه اندوهى ، بلکه همه چیز را حس مىکند، از چیزهایى
لذت مىبرد و از چیزهاى دیگر رنج .
۳ زندگانى برزخى در آیات قرآنى بـرخـى آیـات قـرآنـى ، کـه زنـدگـى بـرزخى پرداختهاند، گفت و شنود انسانهاى صالح و
نـیکوکار یا فاسد و گناهکار را با فرشتگان الهى بیان کردهاند که در آستانه مرگ صورت مىپذیرد: “حـَتـّى اِذا جآءَ
اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونَِ لَعَلّى اَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ، کَلاّ اِنَّها کَلِمَهٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ اِلى
یَوْمِ یُبْعَثُونَ”۴ تـا هـنـگـامـى کـه یـکـى از آنـان را مـرگ فـرا رسد، مىگوید: “پروردگارا، مرا باز گردان تـا شـایـد کـار
شـایـسـتـهاى در آنـچـه نکردهام ، انجام دهم.
هرگز، این سخنى است که تنها او گـویـنـده آن اسـت و از پـشـت سـرشـان ـ از دم مـرگ ـ تـا
روزى که برانگیخته شوند، برزخ و فاصلهاى است .
ایـن تـنـهـا آیـه اى اسـت کـه فاصله میان مرگ و قیامت را “برزخ ” خوانده است .
دانشمندان علوم اسـلامـى، اصطلاح برزخ را از همین آیه اقتباس کرده و جهان پس از دنیا و پیش از قیامت
را جهان بـرزخ نـامـیـدهاند.
در این جا از ادامه حیات انسان پس از مرگ ، تا این حد سخن به میان آمده است کـه
برخى انسانها پس از مرگ ، ندامت و پشیمانى خود را آشکار مىکنند و از خداوند مىخواهند که به دنیا
باز گردند، ولى به آنان پاسخ منفى داده مىشود.
روشن است که انسان باید پس از مرگ ، از گونهاى زندگانى برخوردار باشد تا از خداوند بخواهد به دنیا
بازگردد.
دسـتـه دوم ، آیـاتـىانـد کـه در آنهـا آمده است، فرشتگان پس از گفت و شنود، به صالحان و نـیـکـوکـاران بـشـارت
مـىدهـنـد کـه از این پس، رستگار و سعادتمند خواهند بود و به آنان مىگـویـنـد کـه از نـعـمـتهـاى الهـى بـهـره بگیرند
و آنان را در انتظار رسیدن روز قیامت نمىگذارند: “قـیـلَ ادْخـُلِ الْجـَنَّهَ قـالَ یـا لَیـْتَ قـَوْمـى یـَعـْلَمـُونََ بـِمـا غـَفـَرَلى رَبـّى
وَ جـَعـَلَنـى مـِنـَ الْمُکْرَمینَ”۵ [پـس از مـرگ ] بـه او گـفته شد: “به بهشت در آى .
” او گفت : “اى کاش قوم من [که سخنم را نـپـذیـرفـتـنـد] اکـنـون مـىدانستند که چگونه پروردگارم مرا آمرزید و
مرا از بندگان گرامى داشته شده قرار داد.” در آیـات پـیـش مـاجـراى گـفـت و گـوى ایـن مـرد صـالح (مـؤ مـن
آل یس) با قومش آمده است.
او، آنان را به پیروى از رسولانى که در شهر “انطاکیه ” مردم را بـه پـرستش خالصانه خداوند مى خواندند،
دعوت مىکند.
سپس ، ایمان و اعتقاد خویش را اعلان مىکند و از آنان مىخواهد که سخنش را بشنوند و راه او
را در پیش گیرند.
مردم از او پیروى نمىکنند تا این که به جهان دیگر مىرود و در آن جا مغفرت و کرامت الهى
را دربـاره خـود مـشاهده مىکند.
آن گاه آرزو مىکند که اى کاش قوم من که هنوز در دنیا به سر مىبـرنـد، از رستگارى من در
این جهان آگاه مىشدند.
آشکار است که همه این رویدادها مربوط به پیش از قیامت کبرى است ؛ زیرا در قیامت همه انسانهاى پیشین
و پسین حاضر مىشوند و کسى در این دنیا نخواهد بود.
[پـس از مـرگ ] بـه او گـفته شد: “به بهشت در آى .
” او گفت : “اى کاش قوم من [که سخنم را نـپـذیـرفـتـنـد] اکـنـون مـىدانستند که چگونه پروردگارم مرا آمرزید و
مرا از بندگان گرامى داشته شده قرار داد.” دسـتـه سـوم آیـاتـىاند که در آنها از حیات پس از مرگ و
پیش از قیامت انسانهاى سعادتمند و نیکوکار یا انسانهاى نگونبخت و گناهکار یاد شده است : “وَ لا تـَحْسَبَنَّ الَّذینَ
قُتِلُوا فى سَبیلِ اللّهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونََ فَرِحینَ بِماَ اتـیـهـُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِه وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ
یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ اَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاهُمْ یَحْزَنُونَ”۶ گـمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند، مردهاند.
بلکه زندهاند، نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند و بدانچه خدا از فضل و رحمت خویش به آنان عنایت کرده است
، شادمانند و بشارت مـىدهـنـد بـه کـسـانـى که هنوز در پى ایشان ملحق نشدهاند که بر آنان خوفى نیست و
غمگین نمىشوند.در آیهاى دیگر مى فرماید: “وَ حـاقَ بـِآلِ فـِرْعَونَ سُوْءُ الْعَذابَِ اَلنّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوّاً وَ عَشِیّاً، وَ یَوْمَ
تَقُومُ السّاعَهُ اَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ اَشَدَّ الْعَذابِ”۷ عـذاب نـاراحت کننده ، بر فرعونیان احاطه کرد.
در هر بامداد و شامگاه آتش بر آنان عرضه مىشـود و آن گـاه کـه قـیـامـت بـه پـا شـود [گـفـتـه مى
شود:] فرعونیان را در شدیدترین عذاب درآورید.
در ایـن آیـه ، دوگونه عذاب براى فرعونیان برشمرده شده است: یکى پیش از قیامت که از آن بـه “سـوء
العـذاب ” تـعـبیر شده است و روزى دو بار فرعونیان را بر آتش عرضه مى کنند بى آن که در
آن وارد شوند، و دیگر، پس از قیامت که از آن به “اشدّ العذاب ” یاد شده است و فـرعـونـیـان
را وارد آتـش مـى کنند.
درباره عذاب اوّل ، سخن از بامدادان و شامگاهان آمده است که مـربـوط بـه عـالم بـرزخ اسـت ؛ زیـرا در
بـرزخ نـیـز صـبـح و شـام و مـاه و سال هست .
ولى در عذاب دیگر، که در عالم قیامت است ، بامداد و شبانگاهى در میان نیست .
بدن برزخى انـسـان تـرکـیـبـى از روح مـجـرّد و بـدن خـاکـى اسـت ، و مـنـشـاء هـمـه ادراکـات و افـعـال نـیز روح
است ، و بدن ابزارى مادّى براى ادراک و فعالیت روح است ؛ چنان که در قرآن آمده است که
روح پس از مرگ نمىمیرد و به سوى خدا باز مىگردد.۸ امـا بـدن بـرزخـى یـا قـالب مـثـالى ، کـه روح
پـس از مـرگ بـدان تـعـلق مـىگـیرد، از لحاظ شکل و صورت ، شبیه به بدن دنیایى است ، ولى داراى
وزن و جرم نیست.
هنگامى که خواب مىبـیـنـیـم نـیـز هـمـیـن بـدن بـا هـمـه تـوانـایـىهـا و ادراکـات وجـود دارد، امـا جـنـبـه مـادّىاش فـعـال نـیـسـت۹ .
حـتـى انـسان گاهى در خواب قویتر از بیدارى است ؛ زیرا به کارهایى بزرگ دست مىزند که در حال بیدارى
از او ساخته نیست .
بنابر آنچه در روایات آمده است ، انسان با بدن برزخى لذات و آلام جسمانى را احساس مىکند.۱۰ مقصود از
قبر در روایات چیست ؟ عـالم بـرزخ و آنـچـه در قبر بر انسان مىگذرد، جزئى از عالم غیب و ملکوت
این جهان است ، و آگاهىهاى ما از آن عالم به همان مقدارى است که پیشوایان معصوم فرمودهاند.
بـه گـفـتـه عـلاّمـه مـجلسى، بنابر آنچه از روایات برمىآید، مراد از قبر در بیشتر روایات مـوقـعیت روح انسان در عالم
برزخ است.۱۱ بنابر این ، عالم قبر در واقع همان عالم برزخ است ، اگر چه بدن شخص در گودال
خاکى دفن مىشود.
عمرو بن یزید مىگوید: از امام جعفر صادق علیه السلام پرسیدم: برزخ چیست؟ امام در پاسخ فرمود: همان قبر است
از آن هنگام که مىمیرد تا روز قیامت.۱۲ بنابراین ، مراد از قبر، همین گودال خاکى محل دفن بدن میّت
نیست ، و این که در روایات سخن از عـذاب و فـشار قبر به میان مىآید، به این معنا نیست
که دیوارهاى قبر از دو سو به هم نزدیک مـىشـونـد و بـدن مـیـّت را مـىفـشـارنـد، بلکه این فشار، عذابى است
که در ماوراى عالم مادّه دامنگیر انسان مى شود، گرچه ممکن است فشار بر روح بر بدن نیز فشار آورد.
از این رو، ممکن اسـت حـتى آنان که در قبر خاکى دفن نمىشوند، داراى فشار قبر باشند؛ مانند کسانى که
شب در بسترى آرام خوابیدهاند، ولى در اثر خواب هولناکى فشار سختى بر خود احساس مى کنند.
شـخـصـى از امـام صـادق علیه السلام پرسید که آیا کسى که بر دار آویخته شده است ، عذاب قبر دارد؟
حضرت فرمود: خـداى زمـیـن ، خـداى هـوا نـیز هست .
خداوند به هوا امر مىکند که او را بفشارد؛ فشارى بیشتر از فشار قبر.۱۳ سؤ ال قبر از جمله رخدادهاى
مهم و حتمى عالم برزخ ، سؤال دو فرشته ، “نکیر” و “منکر” است .
از منابع دینى برمىآید که سؤال نکیر و منکر حقیقتى انکارناپذیر است.۱۴ از روایات به دسـت مـىآیـد کـه در قبر
از اصول اعتقادات پرسش مىشود۱۵ و از برخى روایات نـیـز بـرمـىآیـد کـه از بـرخـى فـروع دیـنـى نـیـز سـؤال مى شود؛
چنان که امام جعفر صادق علیه السلام مى فرماید: “یُسْاءَلُ الْمَیِّتُ فى قَبْرِهِ عَنْ خَمْسٍ: عَنْ صَلاتِهِ وَ زَکاتِهِ، وَ
حَجِّهِ وَ صِیامِهِ وَ وَلایَتِهِ اِیّانا اَهْلَ الْبَیْتِ…
“۱۶ از مـیـّت در قـبـرش از پـنـچ چـیـز مـىپـرسـنـد: از نـمـاز، زکـات، حـجّ، روزه و ولایـت مـا اهل بیت.
——————————————————————————– ۱ – ر.ک .
مؤمنون (۲۳)، آیات ۹۹ ـ ۱۰۰٫
۲ – مفردات راغب ، ص ۴۳٫
۳ – مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى ، شهید مرتضى مطهرى ، ص ۴۹۶ ـ ۴۹۷٫
۴ – مؤمنون (۲۳)، آیات ۹۹ ـ ۱۰۰٫
۵ – یس (۳۶)، آیات ۲۶ ـ ۲۷٫
۶ – آل عمران (۳)، آیات ۱۶۹ ـ ۱۷۰٫
۷ – غافر (۴۰)، آیات ۴۵ ـ ۴۶٫
۸ – ر.
ک .
سجده (۳۲)، آیه ۱۱؛ زمر (۳۹)، آیه ۴۲٫
۹ – ر.
ک .
حـق الیـقـیـن ، عـلاّمـه مجلسى ، ص ۳۸۸ ـ ۳۸۹؛ حق الیقین ، سیّد عبداللّه شبّر، جزء دوم ، ص
۶۴ ـ ۶۵ و ۶۸٫
۱۰ – ر.
ک .
فـروع کـافـى ، ج ۳، ص ۲۳۶ ـ ۲۴۷؛ بـحـارالانـوار، ج ۶، بـاب احوال البرزخ .
۱۱ – بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۷۱٫
۱۲ – فروع کافى ، ج ۳، ص ۲۴۲٫
۱۳ – هـمـان ، ص ۲۴۱٫
البـتـه بـایـد تـوجـه کـرد کـه روح بـا محل دفن به گونهاى مرتبط است و از این رو، زیارت قبر مؤ
منان مستحب است .
۱۴ – اعتقادات صدوق ، باب الاعتقاد فى المسائله فى القبر.
۱۵ – بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۲۳٫
۱۶ – همان ، ص ۲۶۵ ـ ۲۶۶٫
یکصد درس از زندگانی امام علی علیه السلام، پژوهشکده تحقیقات اسلامی تبیان