چرا کارها را با ذکر “بسم الله” آغاز کنیم؟
معمولا هر فردی کار خودرا با نام خدا شروع میکند . واین نام خدا اغازکننده ی هر کاری است .یاد و نام خدا یک قدرت زیادی به فرد میدهد تا بتواند با موفقیت کار خود را انجام دهد . در این بخش در مورد شروع کارها به نام خدا مطالبی را جمع اوری کرده ایم .و نکته ی مهم این است اگر کمک خداوند نباشد انسان هیچ کاری نمیتواند انجام بدهد.مطالب ما رادر پرشین وی ببینید.
شروع کارها به نام خدا
آیتالله تهرانی با تاکید بر اینکه گفتن « بسم الله » قبل از انجام کار مانع از ابتر ماندن آنمیشود، اظهار داشت: مؤدّب به ادب الهی، کسی است که بر اساس همان هیئتی که نزد خدا زیبا است، رفتارکند.آیتالله مجتبی تهرانی در سیزدهمین جلسه درس اخلاق خود با موضوع تربیت و مربیان تربیتی در خصوص حسن ادب و سوء ادب به ایراد سخنرانی پرداخت که مشروح آن در پی میآید:
بحث ما راجع به تربیت به معنای روش رفتاری و گفتاری بود.عرض شد انسان اگر بخواهد دیگران را به آداب الهی مؤدّب کند، باید قبل شروع کارها به نام خدا از آنخود را در ابعاد گوناگون وجودی عقل و قلب و نفس و اعضا و جوارح مؤدّب به ادب الهی کردهباشد.در جلسه گذشته مطلبی را در ارتباط با «ادب قلب» از اهل معرفت نقل کردم.در تعابیر اهل معرفت راجع به این مسئله آمده است: «حُسن ادب قلب» و «سوء ادب قلب» که این را هم در جلسه گذشته توضیح دادمو دیگر تکرار نمیکنم.در این جلسه میخواهم این مطلب را مقداری توسعه بدهم.
«حُسن ادب»«حُسن ادب» و «سوء ادب» که راجع به قلب مطرح میشود، فی نفسه به چه معنا است؟ در تعریف ادبنسبت به حُسن آن، میگویند: «حُسن ادب»، یعنی آن هیئت حَسَنهای که سزاوار است فعل، کار و رفتار انسان برآن هیئت واقع شود.این به اصطلاح حُسن ادب است.
«عقل عملی» مُدرِک حسن و قبحدر اینجا مطلبی را عرض میکنم و آن اینکه مسأله حُسن و قُبح از مسائلی است که به اصطلاح ما«عقل عملی» آن را ادراک میکند.به تعبیر ما حُسن و قُبح از مُدرَکات «عقل عملی» است.عقل مثلاً میگوید: عدل حَسنو زیبا است، ظلم زشت و قبیح است.حال مصادیق آن نسبت به دیدگاه گروهها مختلف میشود.
اهمیت بسم الله الرحمن الرحیم
مثلاً فرض کنید گروهی اینطور هستند که در برخورد ابتدایی با افراد ادب را در این میدانند که اگر کلاهسرشان است کلاهشان را بردارند، یا عدّهای دیگر به هم دست میدهند، عدّهای دستشان را بلند میکنند، عدّهای به حالتاِنحِنا خم میشوند.تشخیص این مصادیق متعلّق به گروهها و اقوام مختلفه است.هرکدام از این اقوام به این حالات مخصوص بهخود میگویند: «ادب».هر گروهی برای خود از نظر مصداق ادب «هیئت حسنهای» دارد که با گروه دیگر فرق میکند.
حُسن ادب، هنگام برخورد با دیگران از دیدگاه مکتب الهیبحث ما راجع به «ادب الهی» است.میخواهیم ببینیم در مکتب الهی، حسن ادب در برخورد با دیگران در چیست؟ هم از قرآن و هم از روایات مطالبی را در این زمینه مطرح میکنم.فرمود: «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِکُمْ تَحِیهً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَهً طَیبَهً کَذلِکَ یبَینُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون».درجای دیگر فرمود: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیوتاً غَیرَ بُیوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها ذلِکُمْ خَیرٌلَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون»، قرآن میگوید: در برخورد اوّلیه هنگام وارد شدن به خانه، تحیت و سلام کنید.
در روایات بسیاری هم آمده است که در برخورد اولیه مصداق احترام و یا به تعبیر ما حسن ادب ایناست که به یکدیگر سلام کنید.پیغمبر اکرم در روایتی فرمود: «قَالَ رَسُولُ اللَّه(صلّی الله علیه وآله وسلّم) إِذَا تَلَاقَیتُمْ فَتَلَاقَوْابِالتَّسْلِیمِ»، هنگام ملاقات با یکدیگر سلام کنید! امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «السَّلَامُ تَحِیهٌ لِمِلَّتِنَا».باز از امام صادق(علیهالسلام) روایت شده استکه: «السَّلَامُ قَبْلَ الْکَلَامِ»، قبل از آغاز کلام اوّل سلام کنید! حتّی در آداب جدا شدن هم داریم که هنگامخداحافظی نیز سلام کنید!
«سلام» یعنی چه؟ «سلام» یعنی «خدا» به تو سلامتی بدهد! آیه «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیوتاً فَسَلِّمُوا عَلىأَنْفُسِکُمْ تَحِیهً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَهً طَیبَهً»، هم میفرماید: «سلامتی از خدا است».«سلام» خود یک نوع دعا میباشد.از نظر اسلامو مکتب الهی «سلام کردن» مصداقی زیبا برای برخورد با دیگران محسوب میشود؛ یعنی در مکتب الهی ادب هنگام برخورداین است که اوّل سلام کنید.
فراگیری دستورات مکتب الهی نسبت به همه شئون زندگی فردی و اجتماعیمن از باب نمونه به ادب شروع کارها به نام خدا هنگام برخورد اشاره کردم، والّا در مکتب الهی برای تمام شئون زندگی فردی واجتماعی و چگونه انجام دادن کارها مثل نشستن، بلند شدن، غذا خوردن و خوابیدن، دستوراتی الهی وجود دارد.جایی را پیدانمیکنید که دستوری و فعلی مبنی بر ادب الهی به اقتضای آن وجود نداشته باشد.نسبت به همه شئون حتّی برایدستشویی رفتن هم دستور وجود دارد، بالاتر از این که نداریم!
در روایتی است که شخصی به یکی از ائمّهعرض میکند: آقا! ما وقتی دستشویی میرویم اشکال ندارد ذکر و نام خدا را در آنجا ببریم؟ خیال میکرد نبایداسم خدا را در آنجا برد! پیش خودش فکر میکرد که چون آنجا محلّ خسّت و زشتی است خوب نیستکه انسان در آنجا اسم خدا را ببرد! حضرت به او فرمود: «ذِکْرُ اللَّهِ حَسَنٌ عَلَى کُلِّ حَالٍ»، ذکر خدادر هر حال پسندیده است.
شروع هر کاری با نام خدا
در حالی که در دستشویی نشستهای همان جا ذکر بگو.من اینها را میگویم برای اینکه بدانید از دیدگاه مکتب الهیانسان چگونه باید تربیت شود و یا به قول ما به چه تربیتی مربّی شود.توجّه کنید! اسلام به عنوان یکمکتب الهی میگوید: اگر حمّام میروی، اگر دستشویی میروی و به طور کلّی هر کاری که انجام میدهی باید همراه
با حسن ادب الهی باشد.
توحید باید در جمیع اعمال انسان سرایت کندممکن است به قول ما طلبهها إن قُلت شود که چرا تشخیص مصادیق فعل حسن را به اقوام و گروههاواگذار نکردند و نگفتهاند: هر چیزی را که خوب میدانید انجام دهید؟ در اسلام به هیچ وجه این مسئله رابه ما واگذار نکردهاند که هر چه را «تو» خوب و زیبا میدانی، خوب است و مصداق واقعی حسن ادبمیباشد.به هیچ وجه چنین حرفی وجود ندارد! جهت این است که در مکتب الهی اسلام باید مقصد اعلی «توحید» باشدو این توحید نیز باید در جمیع اعمال انسان سرایت کند، به این معنا که بر روی تمام کارهای اوسایه بیافکند و در نهایت عمل انسان یک نوع تمثّل توحیدی الهی پیدا کند؛ مانند آینهای گردد که حاکی از
توحید شخص باشد.
اگر این تعبیر را به کار بریم چه بسا اغراق و مبالغه نکرده باشیم که: اگر عمل انسان را تجریدکنیم، اعتقاد محض شود و از مادّیت به شکل اعتقاد در بیاید، آن هم اعتقاد توحیدی الهی؛ یا گاهی اینتعبیر را به کار میبریم که: «اعتقاد توحیدی» باید تبدیل به «عمل» گردد! یک وقت میگویی: اگر عمل را تجریدکنیم باید به شکل اعتقاد در بیاید، یک وقت هم میگویی: نه! اعتقاد توحیدی باید تبدیل به عمل شود؛ ایندو موضوع متفاوت است.لذا میگوییم: اعتقاد موحّد باید بر روی جمیع اعمالش سایه داشته باشد! مثل کسانی که دارای ملکاتیهستند و این ملکات در همه اقوال و اعمالشان ظاهر میشود.بنابراین ما میبینیم در اسلام نسبت به هر عملی ازناحیه شارع مقدّس دستوری وجود دارد.
یک وقت هست که میگوییم: «شکل عمل» را چگونه انجام دهیم؟ یا شکل آن اعمالیکه باید انجام دهیم چگونه باید باشد؟ در مکتب الهی ما نسبت به تمام رفتارها و گفتارها، «شکل عملی» کهعند الله زیبا است را برای ما تعریف کردهاند.امّا از بحث «شکل عمل» بالاتر این است که میگوید: هر عملیکه خواستی انجام بدهی، نه تنها باید اینگونه باشد، بلکه قبل از انجام آن باید بگویی: خدا! یک وقت میگوید:کار را اینگونه انجام بده! یک وقت میگوید: قبل از انجام عمل بگو: «بسم الله»! «کُلُّ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَمْیبدَأ بِبِسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ».
دستور است که هر کاری را که میخواهی شروع کنی با نام خدا شروع کن تا کار ابتر نماند! اینبحث را تا جایی گسترش پیدا میکند که در آن حتّی اثر وضعی این مسئله را هم مطرح میکنند.لذا اینرا توجّه کنید! ما میگوییم: مؤدّب به ادب الهی، کسی است که بر اساس همان هیئتی که عند الله زیبااست رفتار میکند.
«حُسن ادب» در مکتب الهی بازتاب توحید بر روی جمیع رفتارها استبحث ما این بود که اگر بخواهی دیگران را مؤدّب کنی، باید قبل از آن خودت مودّب به آداب الهی
شوی، یعنی باید کارهایی که میخواهی انجام دهی خداپسندانه و مورد رضای الهی باشد.این را میگویند: «حسن ادب».از نظر مکتبما «حسن ادب» این است.به طور کلّی «حسن ادب» در مکتب ما بازتاب توحید بر روی جمیع رفتارها و گفتارهایانسان میباشد.
خدا به وسیله «اسوه حسنه» با ابنای بشر اتمام حجّت میکنددر اینجا بحث مفصّلی وجود دارد و آن این است که ما در روایات داریم: خداوند انسانی را مؤدّب بهآداب خود نمود و او را به عنوان الگو به ابنای بشر معرّفی کرد تا به تعبیر من، کسی نتواندبگوید: «نمیدانستیم»، «نمیتوانستیم».دقّت کنید! در اینجا به دو مطلب اشاره کردم، یک؛ «نمیدانستیم» و دو؛ «میدانستیم ولی نمیتوانستیم».مشکل ما درهمین دو مطلب است.خدا برای اینکه جلوی این دو مشکل را بگیرد، «اُسوه حسنه» برای ما فرستاد.«اُسوه حسنه» یعنی همانکسی که مؤدّب به ادب الهی است.
جام جم