بیوگرافی کامل حمیدرضا آذرنگ (نمایش نامه نویس و کارگردان ) +عکس های جدید ایشان
حمیدرضا آذرنگ در رشته روانشناسی بالینی تحصیل کرده است .از جمله فیلم هایی که آذرنگ در آنها,
بازی کرده است می توان دو طبقه روی پیلوت , تنگه ابوقریب , آبا جان , بیست و یک روز بعد را نام برد .بد نیست,
بدانید آذرنگ سالهای اولیه زندگی اش را در اندیمشک بوده است و علاقه زیادی به جنوب ایران دارد.
حمیدرضا آذرنگ
حمیدرضا آذرنگ (زاده ۱۳۵۱، تهران) نمایشنامهنویس، کارگردان، و بازیگر تئاتر و سینما ایرانی است. آذرنگ,
جایزه بازیگری جشن خانه سینما را برای بازی در فیلم ملکه به دست آورده و تا کنون برنده پنج جایزه ,
از جشنواره تئاتر فجر در زمینههای متعددی چون نویسندگی و بازیگری شدهاست ,
از جمله برای دو لیتر در دو لیتر صلح و خنکای ختم خاطره. او همچنین دریافتکننده و نامزد دریافت جایزههای دیگری ,
در سایر جشنوارههای داخلی و خارجی تئاتری و سینمایی نیز بودهاست. آذرنگ عضو هیئت مدیره,
انجمن بازیگران خانه تئاتر است.
آذرنگ دانشآموخته کارشناسی در رشته روانشناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن در سال ۱۳۷۶ است.
او برنده جوایز متعدد سینمایی بودهاست که از این جمله میتوان به جایزه جشن خانهٔ سینما,
در سال ۱۳۹۳ به عنوان بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای بازی در فیلم ملکه اشاره کرد.
او تا کنون برنده پنج جایزه از جشنواره تئاتر فجر در زمینههای نویسندگی و بازیگری شدهاست. دو جایزه تئاتر فجر ,
برای بازیگری را (برای بازی در نمایشهای خون رقصه ۱۳۹۰ و چهار حکایت از چندین حکایت رحمان ۱۳۸۳)،
سه جایزه از تئاتر فجر برای بهترین نویسندگی (برای نگارش نمایشنامههای «خنکای ختم خاطره» ۱۳۸۸،
«دو لیتر در دو لیتر صلح» ۱۳۹۰ و «خیال روی خطوط موازی» ۱۳۸۵) و لوح تقدیر را برای نگارش نمایشنامه «ترن»,
در سال ۱۳۹۱ از همین جشنواره، دریافت کردهاست. نمایش «روزی روزگاری آبادان» نوشته و کارگردانی ,
او هم در همین جشنواره (سال ۱۳۸۴) مورد تقدیر ویژه قرار گرفت.
او در دورههای متوالی در جشنواره فجر در رشتههای مختلف نامزد دریافت جایزه شده. او برای نگارش نمایشنامه,
«مادر مانده» در جشن اردیبهشت تئاتر ایران (۱۳۸۸) به عنوان نویسنده برتر انتخاب شد و در هفتمین,
جشن بازیگر تئاتر برای بازی در نمایشهای «اهل قبور» و «خنکای ختم خاطره» عنوان برترین ,
بازیگر مرد تئاتر سال را از آن خود کرد.
صحبت های حمیدرضا آذرنگ در خندوانه
حمیدرضا آذرنگ در برنامه خندوانه ۲۳ تیرماه ۱۳۹۵ گفت: «پدرم گلپایگانی است. مادرم گلپایگانی است.
یک سالم بوده رفتم خوزستان. اونجا بزرگ شدم توی سومار (سومار یکی از شهرهای شهرستان قصر شیرین ,
در استان کرمانشاه میباشد) خدمت کردم،
دانشگاهم رودهن بوده» وی در ادامه گفت: «به شدت معتقدم در جنوب شکل گرفتهام، من از یکسالگی ,
تا هجده سالگی اندیمشک بودم»
آثار
برخی از نمایشهایی که آذرنگ نویسندگی، کارگردانی یا بازی کردهاست عبارتند از:
نویسندگی
«خیال روی خطوط موازی»، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۸۵–۱۳۸۶ – انتشارات مرکز هنرهای نمایشی
«آخرین مروارید»، تئاترشهر، تالار شماره۲؛ ۱۳۸۰ – انتشارات مرکز هنرهای نمایشی
«این کدام پنجشنبه است»، تئاترشهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۱
«روزی روزگاری آبادان»، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ ۱۳۸۴
«مادر مانده» (کارگردانی مشترک با نیما دهقان)، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۸
و…
کارگردانی
«آخرین مروارید»، تئاترشهر، تالار شماره ۲؛ ۱۳۸۰
«این کدام پنجشنبه است»، تئاترشهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۱
«روزی روزگاری آبادان»، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ ۱۳۸۴
«خیال روی خطوط موازی»، (کارگردانی مشترک با عباس اقسامی)، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۸۵–۱۳۸۶
و…
بازیگری (نمایش)
«طلحک بازی» (حسن سرچاهی)، تئاترشهر، تالار شماره۲؛ ۱۳۷۸
«عروسکی مثل مترسک» (رضا عطاییفر)، جشنواره دانشجویی؛ ۱۳۸۱
«هزاردستان» (مهرداد رایانیمخصوص)، تئاترشهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۱
«چهار حکایت از چندین حکایت رحمان» (علیرضا نادری)، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۳
«سراب» (حسین پارسایی)، تئاترشهر، تالار چهارسو؛ ۱۳۸۳
و…
فیلم های حمیدرضا آذرنگ
بازیگری (فیلم سینمایی)
دو طبقه روی پیلوت (۱۳۹۶)
تنگه ابوقریب(۱۳۹۶)
آبا جان (۱۳۹۵)
آذر (۱۳۹۵)
بیست و یک روز بعد (۱۳۹۵)
دعوتنامه (۱۳۹۵)
سمفونی تولد (۱۳۹۵)
قاتل اهلی (۱۳۹۵)
آبجی (۱۳۹۴)
و…
جایزهها و افتخارات:
برنده برترین بازیگران تئاتر سال ۸۸ در هفتمین دوره جشن بازیگر تئاتر (جشن شب بازیگر) برای بازی در دو نمایش,
«اهل قبور» و «خنکای ختم خاطره»
نامزد دریافت جایزه نمایشنامهنویسی، جشنواره تئاتر فجر برای نمایش «آخرین مروارید»؛ ۱۳۸۰
نامزد دریافت جایزه نمایشنامه نویسی، جشنواره تئاتر فجر برای نمایش رعنا؛ ۱۳۸۲
نامزد دریافت سه دوره نویسندگی برتر، جشنواره تئاتر فجر
نامزد دریافت جایزه اول بازیگری، جشنواره دانشجویی برای نمایش «عروسکی مثل مترسک»؛ ۱۳۸۱
و…
بیشتر بدانید حمیدرضا آذرنگ: از پرکاری سال گذشته پشیمانم
بیایید از پارسال شروع کنیم. از نقشهایی که در تولیدات پارسال بازی کردهاید. حمیدرضا آذرنگ، سابقه کار ,
و کیفیت کارش در سینما و تئاتر کاملا مشخص است. اهالی سینما و منتقدان این موضوع را به خوبی میدانند.
اما در این میان در هر کاری ما آدمها، روزهای بد و خوب داریم و همین موضوع روی کارهایمان تأثیر میگذارد،
اما درباره شما، ناظران و شاهدان بازی شما در سینما میگویند حمیدرضا آذرنگ در چند سال گذشته،
دایم دارد خودش را تکرار میکند.
نقش شما بهعنوان احمد کیا در قاتل اهلی، فردی است که به پدرخوانده خودش یعنی جلال سروش خیانت میکند.
در آذر هم همین است. شما نقش مردی را بازی میکنید که به خاطر قتل در زندان است و وقتی عموی,
این مرد از او میخواهد زنش را طلاق دهد،
برای رسیدن به یک نفع، آن را میپذیرد و در اصل به زن خود خیانت میکند. در زرد کم عمق هم وضع همین است.
این تکرار نقش چرا اتفاق میافتد؟
صحبت های حمیدرضا آذرنگ درباره خیانت در جامعه
نه، من اصلا به این موضوع اعتقادی ندارم، یک بازیگر، با فیلمنامه قرارداد میبندد. در فیلمنامهای که عملکرد,
آدم خاص را مورد توجه قرار داده، بازیگر هم بر همان مبنا پیش میرود، بنابراین اگر در فیلمنامهای فردی,
خائن حضور دارد، آن شخصیت خائن است.
من خائن نیستم و علاقهای هم به خیانت ندارم، ولی شخصیتهایی است که نوشته شدهاند. ببینید ما داریم,
درباره عصری صحبت میکنیم که ٩٠درصد آثار به همین مقولهها میپردازد.
در عصری زندگی میکنیم که خیانت دغدغه و یکی از دلایل وحشت جامعه شده است، مثل دروغ،
پنهانکاری و خیلی از غلطهای رایج دیگر. هنرمندها هم که تمامقد و تمامنمای جامعه و متأثر ازجامعهشان هستند.
غیر از این نیست، بنابراین به من نباید خرده گرفت. این آلارمی است که هنر دارد درباره فضای غالب ,
جامعه اعلام میکند. هنرمندان ایرانی با توجه به تأثیر و تأثراتی که از جامعه میگیرند،
دارند اعلام وضع میکنند که این خطر وجود دارد تا شاید دیگران متوجه شوند.
خطری که شاید جاهایی هم از خطر عبور کرده باشد. این ربطی به شخصیتها ندارد. شما ببینید ,
در طول سال، چقدر دغدغهمندیهای فیلمها، شبیه و مشابه هم شده است.
حمیدرضا آذرنگ آدم پرکاری است. بهویژه که سال قبل هم بهعنوان پرکارترین بازیگر سینما ,
شناخته شد. سوال مشخصم این است که آیا این پرکاری آسیب نیست؟ چون بههرحال ,
طبیعی است که امکان دارد پرکاری بر کیفیت کار فرد تأثیر بگذارد.
من سال گذشته، سال پرکاری را پشت سر گذاشتم و الان احساس پشیمانی میکنم و هیچ ابائی ,
از طرح این موضوع ندارم.
نظر حمیدرضا آذرنگ درباره کارهایی که انجام داده است
ولی من نسبت به سال گذشته خودم، احساس خوبی ندارم. حداقل راجع به چند کار. سعی میکنم,
از این به بعد خیلی گزیده انتخاب کنم و خیلی مراقب باشم. این وظیفه من است و اگر ,
این احساس نزد مخاطب به وجود آمده که من این خبط را کردم،
جا دارد که عذرخواهی کنم. چون ما واقعا در قبال جامعه و مخاطبانمان موظفیم در مورد کاری که میکنیم،
جوابگو باشیم. من هیچ ابایی ندارم که عذرخواهی کنم.
بحث را با فردی چون شما احتمالا باید با قاتل اهلی آغاز کنیم و پیش ببریم، چون شما,
در این فیلم نقش فردی به نام احمد کیا را بازی کردهاید. نقشی کوتاه که برخی از اهالی,
فیلم اعتقاد دارند خوب هم بازی شده است،
با این حال، مهمترین نقد درباره این نقش این است که فردی با سابقه زیاد مانند حمیدرضا آذرنگ,
نباید به چنین نقشی اکتفا میکرد و آن را میپذیرفت. نظر خودتان چیست؟
واقعیت این است که من مهمترین اولویتی که در پذیرش این نقش داشتم این بود که در کنار مسعود کیمیایی،
کاری انجام بدهم. میخواستم در رزومه خودم کاری با این کارگردان بزرگ داشته باشم و تجربه ,
کار کردن با او را هم به تجربیات خودم افزوده باشم.
با این حال، ایشان به من لطف داشتند و در کنار نقش احمد کیا، نقش دیگری را هم به من پیشنهاد دادند,
تا در کنار آن، در دو نقش قاتل اهلی حاضر باشم، اما من خودم آن را نپذیرفتم و گفتم همین ,
برای من کافی است،
چون دنبال طول و عرض نقش نبودم و فقط تجربه با کیمیاییبودن را میخواستم داشته باشم. الان هم،
پشیمان نیستم و خیلی راضی هستم که فرصتی پیش آمد تا این تجربه را داشته باشم.
نظر حمیدرضا آذرنگ درباره فیلم آذر
اگر موافق باشید کمی هم درباره فیلم دیگری که شما در آن نقش اصلی را دارید و اکنون درحال اکران است،
صحبت کنیم. آذر. چطور شد سر از پروژه آذر درآوردید و با آن همکاری کردید؟ این را به این دلیل میپرسم ,
که استدلال شما برای پیوستن به قاتل اهلی مشخص و قابل فهم است.
نه برای شما بلکه برای هر آدم سینمایی دیگر هم باشد قرار گرفتن در کنار مسعود کیمیایی فرصت و خودش,
یک افتخار است، اما آذر…
ببینید آذر را آقای بیگلری نوشته بود و فیلم هم در مسیر تکمیل قرار داشت. فیلم قرار بود بازنویسی شود.
من هم با احسان بیگلری عزیز و محمد یمینی عزیز آشنایی داشتم. محمد حمزهای هم دوست نازنین,
من بود و دوست داشتم در کنارش حضور داشته باشم.
وقتی گفتند، قبول کردم و رفتم به این نیت که هرچه نیرو دارم و میتوانم تلاش کنم، انجام دهم. من عِرق خاصی,
در تمام کارهایی که انجام میدهم دارم. سعیام این است تمام تلاشم را انجام دهم تا نتیجهای مطلوب,
حاصل شود. همیشه در تمام کارهایی که حاضر بودم،
در نظر دارم و سعیام این است اگر تلاشی نیاز است تا اثر به تکامل بیشتری برسد، دریغ نکنم.
ما رفتیم که این اتفاقات بیفتد، اما الان …
به نظر چیزی روی دلتان سنگینی میکند؟
آخر میدانید، دوست نداشتم دربارهاش حرف بزنم، اما الان احساس میکنم که من بازیگر اصلی نقش مرد,
این کار نبودهام، چون پوسترها و مواد تبلیغاتی فیلم، این حرف من را تایید میکنند و مثل این است,
که من یک بازیگر عبوری در این فیلم بودهام.
خاطرات بد حمیدرضا آذرنگ از فیلم آذر
مهمان بودم. با وجود اینکه تمام انرژیام را گذاشتم و مثل تمام آثاری که در آنها حاضر بودم، تمام تلاشم را,
به کار بستم تا کوتاهیای نکرده باشم، اما طوری دیگر پیش رفته است. متاسفانه خاطره خوبی,
از آذر برایم نماند، آن هم به خاطر این رفتار غیرحرفهای که با من شد.
شاید اگر کسان دیگری به جای من بودند، قیلوقال میکردند، شاید جنجال به راه میانداختند، اما من,
اهل این موضوعات نیستم و دوست هم ندارم از این اتفاقات بیفتد. به هر حال عجیب دلم سوخت,
برای این سینمای محجوب و مهجورمان که دچار چه اتفاقاتی میشود که در اندازه ,
و برازنده قامت این حرفه نیست.
به نظر میرسد گله بسیاری از مجموعه عواملی که باعث برخی رخدادها شدهاند، دارید؟
آخر ببینید خیلی عجیبوغریب است. نمیدانم گاهی چه میشود؟ آدم گیج میشود. چیزهایی میبینی ,
که نمیدانی چه بگویی. من نمیدانم چطور ممکن است کسی که نقش اول مرد فیلم است،
هیچ جا اثری از او نباشد.
مثلا در اقلام تبلیغاتی فیلم از او اثری نباشد و حتی وقتی او را دعوت میکنند تا فیلم را ببیند، مثل یک,
نقش عبوری یا مثل کسی که مخاطب کار است، با او رفتار میکنند. به همین دلیل است ,
که من میگویم خودم را جزو خانواده این فیلم نمیدانم.
منظورم محمد حمزهای عزیز نیست و من با محمد خیلی هم رفیق هستم و کلی با هم صحبت کردهایم.
اما هر چه که هست خاطره خوبی برایم نبود.
گله های حمیدرضا آذرنگ از فیلم آذر
چون اتفاقاتی افتاده بود و احساس میکردم نکند فیلم لطمه بخورد. خیلی بیشتر از توانم مایه گذاشتم ,
تا حال گروه خوب باشد. ولی متاسفم که درنهایت من عضو بیرون مانده از این خانواده شدم.
گاهی در سینما اتفاقاتی میافتد که آدم دچار وحشت میشود، نه تعجب. با همه این احوالات باز هم,
آرزو میکنم فیلم برای تهیهکننده محترمش به لحاظ مالی اعتبار خوبی داشته باشد و باعث شرمساری نباشد.
گفتم که من فیلم را ندیدم و گمان نمیکنم که ببینم.
سوالم را خیلی مشخص و واضح مطرح میکنم، اما اگر نخواستید پاسخ ندهید. آیا مشکل اساسی,
در این رخدادها، تهیهکننده فیلم بود و او در حوادث درون و بیرون فیلم نقش ایفا کرد؟
بگذارید من به این سوال پاسخ ندهم و به موضوع ورود نکنم. در همین حدود که بحث شد، کافی است.
باور کنید اگر ذرهای احساس میکردم جزو خانواده فیلم هستم، همین موضوعات را هم مطرح نمیکردم.
در این مدت در زمان رسیدن تا اکران اینقدر به من خدشه وارد شد و خبرهایی که میرسید،
بد بود که نمیدانم چه باید گفت.
دلیل ناراحتی حمیدرضا آذرنگ از فیلم آذر
در تمام اخباری که از فیلم منتشر میشد، اصلا خبری از من نبود، حتی یک عکس از من نبود، انگار من,
موجودیت نداشتم و تا همین امروز که فیلم اکرانشده میتوانید سردر سینماها را ببینید،
انگار یک آدم دیگر نقش اول این کار است،
به همین دلیل خودم را بیرون از این مجموعه میدانم. این را چندمینبار است که به شما میگویم و تکرار میکنم,
که خودم را عضو خانواده فیلم آذر نمیدانم. البته با احترام کامل به عوامل فیلم.
ویکی پدیا , روزنامه شهروند