بیوگرافی کامل رضا کیانیان + عکس

رضا کیانیان بازیگر ایرانی و متولد سال ۱۳۳۰ در تهران است .او علاوه بر بازیگری در زمینه عکاسی و نویسندگی فعالیت دارد . در یک سالگی او بود که خانواده اش به مشهد مهاجرت کردند و او دوران تحصیلش را آنجا گذراند .او با هایده قراچه داغی که خواهرزاده سهراب سپهری است ازدواج کرده است . از فیلم هیا او می توان سایه , بارکد , کفشهایم کو؟ , خبر خاصی نیست , زندگی از نو , کیمیا و پازل را نام برد . برای آشنایی بیشتر با او با پرشین وی همراه باشید.
آشنایی با رضا کیانیان بازیگر
رضا کیانیان در تاریخ بیست و نهم خرداد ماه سال ۱۳۳۰ در شهر تهران متولد شد. رضا کیانیان در محله
میدان خراسان تهران بزرگ شده است. به گفته خودش پدرش به حسین تهرانی معروف بوده است
و یکی از باستانی کارهای قدیمی تهران و همدوره هفت کچلون و حسین رمضون یخی بوده است.
رضا کیانیان دومین فرزند در یک خانواده ۷ نفره می باشد و ۲ خواهر و ۴ برادر دارد.
رضا کیانیان در زمانی که تنها یک سال داشت، به همراه خانواده اش به شهر مشهد مقدس مهاجرت می کند
و تحصیلات خود را در مقاطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان در این شهر پشت سر می گذارد.
سپس وارد حوزه علمیه مشهد می شود و به تحصیل دروس اسلامی و فقهی می پردازد.
لازم به ذکر است که اولین استاد وی در حوزه ی بازیگری، برادرش داوود می باشد که نه سال از خودش بزرگتر است.
رضا به مدت سه سال زیر نظر برادرش در گروه تئاتر مشغول فعالیت بود.
رضا کیانیان در سال ۱۳۵۵ موفق شد در رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل شود.
رضا کیانیان در سال ۱۳۴۵ فعالیت خود را در عرصه تئاتر آغاز نمود و در نمایش های زیادی از جمله خرده بورژوا،
آنتیگونه، یادگار سال های شن، ازدواج آقای می سی سی پی، چهره های سیمون ماشا و … به ایفای نقش پرداخت.
رضا کیانیان از سال ۱۳۶۸ فعالیت خود را رسما در عرصه ی سینما با بازی در فیلم «تمام وسوسه های زمین»
کاری از حمید سمندریان آغاز کرد. وی در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم
آژانس شیشه ای جایزه بهترین بازیگر نقش دوم مرد را به خود اختصاص داد.
یکی از معروف ترین و ماندگارترین نقش تلویزیونی رضا کیانیان در سریال «شلیک نهایی» کاری از محسن شاه محمدی
در نقش جمشید می باشد. محبوبیت و شهرت او در این فیلم به قدری زیاد بود که لباس های جمشید
و مدل موی او در میان مردم به نام مدل جمشیدی متداول شد.
رضا کیانیان به خاطر بازی فوق العاده و ماندگاری که در فیلم «خانه ای روی آب» از خود به نمایش گذاشت موفق شد
جایزه ی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از بیستمین جشنواره بین المللی فیلم فجر را از آن خود کند.
یکی از برجسته ترین نقش های رضا کیانیان را می توان بازی در نقش عبدالله بن زبیر در سریال مختارنامه دانست.
او در این سریال زیبا و ماندگار در نقش خلیفه بزرگ زبیری در مکه یکی از بهترین و متفاوت ترین
نقش ها را به نمایش گذاشت که نشان دهنده ی توانمندی و هنر خارق العاده ی او می باشد.
رضا کیانیان در سن سی و دو سالگی با هایده قراچه داغی ازدواج کرد. همسرش خواهرزاده سهراب سپهری
شاعر مطرح کشورمان می باشد. آن ها پس از گذشت هفت سال از زندگی مشترکشان
صاحب یک فرزند پسر شدند و نامش را علی گذاشتند.
فیلم های رضا کیانیان
آثار
سینما
سایه (مسعود نوابی، ۱۳۹۴),
بارکد (مصطفی کیایی، ۱۳۹۴),
کفشهایم کو؟ (کیومرث پوراحمد، ۱۳۹۴),
وقتی برگشتم… (وحید موسائیان،۱۳۹۴),
خبر خاصی نیست (مصطفی شایسته، ۱۳۹۳),
دلم میخواد (بهمن فرمان آرا، ۱۳۹۳),
پنج تا پنج (تارا اوتادی، ۱۳۹۲),
هیچکجا هیچکس (ابراهیم شیبانی، ۱۳۹۱),
میگرن (مانلی شجاعی فرد، ۱۳۹۰),
آزمایشگاه (حمید امجد، ۱۳۹۰),
گزارش یک جشن (ابراهیم حاتمیکیا، ۱۳۸۹),
راه آبی ابریشم (محمد بزرگنیا، ۱۳۸۹),
و…
تلویزیون
زندگی از نو,
کیمیا,
پازل,
کلاه پهلوی,
راه طولانی,
سرزمین مادری,
مختارنامه,
یک مشت پر عقاب,
و…
جوایز
کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد، جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم کفشهایم کو؟ ۱۳۹۴,
بازیگر منتخب نویسندگان و منتقدین ماهنامه سینمایی فیلم به عنوان یکی از پنج بازیگر برتر تاریخ سینمای ایران ۱۳۸۹,
کاندید تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، جشن خانه سینما برای بازی در فیلم همیشه پای یک زن در میان است ۱۳۸۷,
دریافت تندیس حافظ یک عمر فعالیت هنری، جشن دنیای تصویر ۱۳۸۶,
دریافت جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره بینالمللی فیلم کرالا ۲۰۰۸,
برنده تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد، جشن خانه سینما برای بازی در فیلم یک بوس کوچولو ۱۳۸۵,
و…
بیشتر بدانید گفتگو با «رضا کیانیان» و پسرش، پدر و پسر هنرمند
آقای کیانیان! اینکه پسر شما (علی) به صورت حرفهای کار موسیقی میکند، نشان میدهد
که نباید خیلی دور از فضای موسیقی باشید. اصلاً برخورد اول شما با موسیقی به کجا برمیگردد؟
رضا کیانیان: یکی از حسرتهای زندگی من این است که تا الان موسیقی کار نکردهام! هیچ سازی را
نمیتوانم بنوازم وصدای خوبی هم برای خواندن ندارم!
چند سال پیش یک نمایشگاه عکس داشتم. خبرنگاری آمد و گفت میخواهم در مورد موسیقی با شما صحبت کنم
و میخواهم بدانم چه نوع موسیقی گوش میدهید. من که داشتم درب ماشینم را باز میکردم،
گفتم بیا این سیدیها را ببین. از «ساسی مانکن» (که آن زمان روی بورس بود) تا «هایدن» را در ماشینم دارم.
واقعیت این است که با توجه به احوالاتم، همه نوع موسیقی گوش میکنم و اصلاً نمیشود
در زندگی من موسیقی وجود نداشته باشد. چون بدون موسیقی حتماً چیزی در زندگی کم دارم. از آن آدمها
هم هستم که وقتی کار میکنم،
دوست دارم موسیقی پخش شود. «هایده» (همسرم) معتقد است به موسیقی باید احترام گذاشت.
او به هر نوع موسیقی گوش نمیدهد و معتقد است زمان پخش موسیقی، نباید کاری انجام داد.
در نتیجه، خیلی وقتها که در ماشین به موسیقی خوب گوش میکنیم، باید کاملاً ساکت باشیم و به موسیقی
گوش کنیم تا به آن احترام گذاشته باشیم! و هر وقت حال خوبی ندارد با یک شجریان میشود حالش را خوب کرد. (خنده)
از میان فیلمهایی که دیدهاید، کار کدام آهنگساز فیلم بیشتر مورد علاقه شما بوده است؟
راستش الان خیلی حضور ذهن ندارم… مثلاً از کار پیمان یزدانیان خوشم میآید، کار محمدرضا علیقلی
را دوست دارم همین آقای رضاعی، فردین خلعتبری، حسین علیزاده، فرهاد فخرالدینی و کارهای احمد پژمان.
البته حتماً دیگرانی هم هستند که ممکن است الان به خاطر نداشته باشم. مثلاً برخی آثار ناصر چشمآذر
عالی هستند. از بچههای جدید کمتر کسی را به اسم میشناسم. مثلا دنیای علی را دوست دارم.
از بین خارجیها چطور؟ کدام سازنده موسیقی فیلم را میپسندید؟ موریکونه، جان ویلیامز،
هانس زیمر، موریس ژار، هنری منچینی و…
اینها همه همدورهایهای مناند که فوقالعاده هم هستند. چه کسی میتواند دوستشان نداشته باشد؟ یا مثلاً تئودوراکیس.
علی: البته خود هانس زیمر، صفر تا صد موسیقیهایش را نمینویسد. یک شرکت دارد و با یکسری
آهنگساز کار میکند. خودش با پیانو یک تِم اولیه میسازد و موزیسینهای شرکتاش
آن را بسط و گسترش میدهن
یکی دیگر از این موزیسینهای دلی که نت بلد نیست و اتفاقاً در ایران هم خیلی معروف است «یانی» است
که تم میسازد و بعد تنظیمکنندهها آن تم را تبدیل به چیزی میکنند که ما میشنویم.
رضا: بعضیها واقعاً نابغهاند، مثلاً مایکل جکسون در تمام زمینههای فعالیتاش نابغه بود. اما یانی هیچوقت
مرا شعفزده نکرد. راستش بیشتر یاد موسیقیهای آمبیانس میافتم که در رستورانها پخش میشود!
یکسری از موسیقیهای عامهپسندند و یکسری هم خیلی خاص؛ اما اکثراً هیچ کدام از این دو مدل کار، من را
شعفزده نمیکند و همانطور که گفتم، ترجیح میدهم کاری را ببینم یا بشنوم
که همه قشری با آن ارتباط برقرار میکنند.
علی: مثل مایکل جکسون که آدمهای مختلف او را میپسندند.
ابتدای مصاحبه گفتید یکی از حسرتهای زندگیتان این است که چرا موسیقی یاد نگرفتهاید.
این موضوع فقط در حد حسرت باقی ماند یا نه، فرصتهایی هم برایتان در این زمینه پیشآمده بود؟
رضا: در دوران جوانی با برادر بزرگم تئاتر کار میکردم. وقتی به مهمانی میرفتیم، مثلاً به یک نفر میگفتند
یک دهان بخوان یا مثلاً از یک نفر میخواستند جُک تعریف کند. یا یکی ساز میزد.
همیشه برایم سوال بود که چرا برای تئاتر چنین امکانی وجود ندارد؟ برای همین فکر میکردم تئاتر
هم باید روزی به این مرحله برسد و بتواند در لحظه اتفاق بیفتد. در دوران دانشجویی،
شروع به یاد گرفتن پانتومیم، عملیات ژانگولر و شیرینکاریهای بدنی کردم؛
اما به نظرم اینها همیشه موسیقی کم داشتند. چند دفعهای هم برای یادگیری موسیقی به کلاس رفتم
اما دیدم نمیشود و رهایش کردم.
علاقه رضا کیانیان به موسیقی
یعنی رفتید که ساز یاد بگیرید؟
رضا: بله. در واقع تنبلی کردم. بعد با چند نفر از بچهها، گروه تئاتر خیابانی ساختیم و قرار شد به صورت بداهه
نمایش اجرا کنیم. در دبیرستان هم کمکم این کار را شروع کرده بودیم. مادرم حوصلهاش که سر میرفت،
به زیرزمین (محل تمرین ما) میآمد و میگفت خب، حوصلهام سر رفته،
یک نمایش درست کنید و ما هم همانجا بداهه، بازی میکردیم. یادم هست شب مراسم چهلماش در مشهد،
خواهرم گفت چرا به یاد مامان یک تئاتر اجرا نمیکنید؟ ما هم یکی از نمایشهای خندهدار دوران دانشجویی
را اجرا کردیم که تمام مهمانها از زور خندیدن گریه میکردند.
همسایهها فکر میکردند که ما چه آدمهای عجیب و غریبی هستیم که روز چهلم مادرمان داریم میخندیم!
مثل همین موقعیت، دوست داشتم موسیقی هم بدانم تا بتوانم درجا از آن استفاده کنم. اما خب نشد.
آواز نمیخوانید؟
رضا: صدای من برای مهدکودک خوب است تا بچهها از ترس بخوابند!
علی: حالا خیلی هم ایراد ندارد که نمیخوانی. (خنده جمع)
فکر میکنی ورودت به عرصه موسیقی به خاطر حسرتهای پدرت بود از اینکه موزیسین نشده؟
علی: نه، بیشتر مادرم تأثیرگذار بود.
رضا: هایده بیشتر با موسیقی عجین بود و پیانو مینواخت. با اساتید موسیقی مثل آقا و خانم پورتراب
هم کار کرده بود و نقش اساسی در پیانونوازی علی و گرایش او به موسیقی داشت.
علی کلاً آدم مغروری است (مثل من و مادرش) برای همین کارهایش را یا به ما نشان نمیدهد
یا در پایان کار، گاهی میگذارد ما گوش کنیم!
پرورش افکار , موسیقی ما