بیوگرافی کامل محمود بصیری (بازیگر سینما و تلویریون)
به خاطر برخی مسائل که برای محمود بصیری بازیگر شیرین در عرصه طنز به وجود آمد او چند سالی خانه نشین شد,
و از سال ۹۳ بود که فعالیت خود را از سر گرفت . از جمله فیلم های بصیری می توان کناب خانه هدهد ,
بدون شرح , سیگنال موجود است , دارا و ندار و کمیته مجازات را نام برد.
محمود بصیری
محمود بصیری (زاده ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۶ در شهرستان انار) بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی است.
بصیری در سال ۱۳۲۶ در شهرستان انار از توابع استان کرمان به دنیا آمد. نخستین کار او در تئاتر، بازی در نمایش,
«ترن شیکاگو» در سال ۱۳۴۳ در شهر تبریز بود. او فعالیت در سینما را از سال ۱۳۴۲ با نفش کوتاهی,
در فیلم «زنها فرشتهاند» به کارگردانی «اسماعیل پورسعید» آغاز کرد,
و سپس فعالیت هنری اش را به عنوان بدلکار در برخی فیلمهای دیگر ادامه داد، از جمله در اثری از «آرامائیس آقامالیان»,
با نام «سه فراری». او در این باره میگوید:
«حرفه اصلی من مکانیکی بود و از طریق ارتباطاتی که در این حرفه به وجود میآید با حاج حسین گیل,
آشنا شدم. آن زمان یکی از کارگردانهای سینما از حاج حسین خواسته بود برای نقشی،
به اصطلاح خودشان یک «بچه پررو» به او معرفی کند.
حاج حسین هم من را معرفی کرد. آن موقع من ۱۶ سال بیشتر نداشتم اما آن نقش را در کافه جوری بازی کردم,
که همه انگشت به دهان ماندند. اسم فیلم «زنها فرشتهاند» بود. البته صحنه بازی من را,
آن موقع وزارت فرهنگ و هنر از فیلم بیرون آورد چون عقیده داشتند جنبه بدآموزی دارد!
من تا قبل از آن سابقه بازی در نقش سیاهی لشکر را داشتم اما این اولین نقش جدی من بود. من کارهای بدلکاری ,
هم انجام میدادم و در خیلی از صحنههای ماشین سواری جای هنرپیشههایی چون بیکایمانوردی,
و سعید راد و مرجان و … پشت فرمان مینشستم.
در واقع هر وقت قرار بود در فیلمی ماشین چپ کنند، سراغ من میآمدند.»
شباهت به احمدینژاد و ممنوع الفعالیت شدن
سباهت محمود بصیری به احمدی نژاد
پس از ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، و به دلیل شباهت ظاهریاش به وی، محمود بصیری دیگر فرصت,
فعالیت در تلویزیون و سینما را نیافت. این مسئله در دیدار برخی هنرمندان با احمدینژاد,
در مرداد ۱۳۹۱ مطرح شد و درخواست شد مشکل او حل شود.
جلوگیری از بازیگری محمود بصیری تا سال ۱۳۹۳ ادامه داشته است.البته او سابقه بازی در سریال کتابفروشی هدهد,
ساخته سال۸۵ و تله فیلم گنج پنهان در سال ۹۰ را در کارنامه خود دارد. محمود بصیری,
بازیگر پیشکسوت عرصه سینما و تلویزیون، در خصوص شایعههای ایجاد شده در خصوص وضعیت سلامتی خود,
در فضای مجازی گفت:
متأسفانه این شایعات نه تنها برای من بلکه برای خیلی از هنرمندان محبوب کشورمان، از جمله اکبر عبدی،
جمشید مشایخی و … ساخته شد. واقعاً نمیدانم به این افراد چه باید گفت فقط میدانم,
این حرکتی زشت و ناپسند است.
وی در پاسخ به اینکه عکسالعمل شما نسبت به این شایعه چه بوده، اظهار داشت: به مدت این دو روز خیلی از,
عزیزان به منزلم آمدند و نگران بودند. بصیری ادامه داد: زمانی که در مورد شایعه فوتم اطلاع پیدا کردم ,
خودم به تمام فامیل و نزدیکانم زنگ زدم و گفتم «من حالم خوب بوده، نگران و ناراحت نباشید».
بازیگر مجموعه «بانکیها» بیان کرد: از طرفی خوشحالم که شایعه فوتم بهانهای شد برای اینکه مردم بگویند,
خدا رحمتش کند (با خنده) و از طرفی دیگر پیگیر این موضوع هستم و به طور حتم ,
آن شخص را پیدا میکنم.
واکنش محمود بصیری به شایعه فوتش
کاری با او ندارم فقط از او خواهم پرسید: «معرفتت همینه، من هیچ، به این فکر نمیکنی که با این عمل,
تو عده زیادی از مردمت را نگران و غصهدار میکنی؟» بصیری خطاب به مردم خاطرنشان کرد:
من از همه مردم عزیزم معذرت میخواهم که نگرانشان کردم و از همینجا میگویم حالم خوب است.
بازیگر مجموعه «بدون شرح» در خصوص آخرین فعالیت خود اظهار داشت:
به تازگی با هادی مرزبان در تئاتر فعالیت جدیدی انجام میدهم. طبق روزهای معمول وقتی به محل کارم رسیدم ,
تمام اعضا شوکه شدند و از سلامتیام خوشحال شدند. حتی به خاطر نقض این شایعه،
عکسی گرفتیم و آن را منتشر کردیم.
فیلمشناسی
سینما
دارا و ندار (۱۳۷۸),
کمیته مجازات (۱۳۷۷),
شب روباه (۱۳۷۵),
فصل پنجم (۱۳۷۵),
روز دیدار (۱۳۷۴),
الو! الو! من جوجوام (۱۳۷۳),
حالا چه شود! (۱۳۷۳),
شریک زندگی (۱۳۷۳),
مهریه بیبی (۱۳۷۳),
پاییز بلند (۱۳۷۲),
چهارشنبه عزیز (۱۳۷۱),
و…
بیشتر بدانید محمود بصیری از علت ممنوع الکاریش گفت
محمود بصیری مثل نقشهایش بیریاست و در گیر و دار این روزها همرنگ خیلیها نشده است. با هم از این,
سالهای بیکاری و نبودنش حرف زدهایم و اینکه چه برنامهای برای آینده دارد.
چای عامل سرطان
کار تبلیغاتی محمود بصیری
سال ۸۲ از یک شرکت تولید چای با من تماس گرفتند و گفتند میخواهند یک قدم ملی در زمینه اطلاعرسانی,
درباره چای و تغذیه ضدسرطان بردارند. مدیر شرکت که دختر خودشان هم قربانی بیماری سرطان,
بود به من گفت خیلی از سرطانها بهخاطر تغذیه ناسالم و استفاده از چای نامرغوب است.
من هم چون احساس کردم این کار به نفع مردم و در جهت آگاهی آنان است پذیرفتم و اصلا اطلاع نداشتم,
این یک کار تبلیغاتی است حتی آقای داود رشیدی هم شاهد هستند که صحبتی از,
کارهای تبلیغاتی به میان نیامد.
خلاصه حدود یک سال و نیم در اختیار این گروه بودم و هر جا میگفتند میرفتم و درباره چای صحبت میکردم ,
حتی برای بازدید از مزارع چای آنها هم رفتیم و انصافا هم چای بسیار مرغوب و خوبی داشتند.
همین موضوع باعث شد من بهخاطر کار تبلیغاتی در تلویزیون به نوعی ممنوعالکار شوم و سه سال ,
خانهنشین شدم.
پس از آن هم ماجراهای ریاستجمهوری و شباهت من با رئیسجمهور سابق پیش آمد و من به شکل,
غیر رسمی ممنوعالکار شدم. هرکس از دوستان فیلمساز یا تهیهکننده در آن مدت فیلمنامه,
یا طرحی را برای بازی در اختیارم میگذاشت ,
که همهشان را هم هنوز در خانه دارم و صحبتهایی میشد اما همهشان میرفتند و دیگر ,
پشت سرشان را هم نگاه نمیکردند.
در ۱۱ سال گذشته تنها در یک سریال بازی کردهام
بازی محمود بصیری در کتابخانه هدهد
من در ۱۱ سال گذشته تنها در سریال «کتابفروشی هدهد» به کارگردانی خانم مرضیه برومند بازی داشتهام,
و پس از آن جلوی کار من گرفته شد. در این مدت بهخاطر کمسویی چشمانم به علت,
بیماری آب مروارید مطالعه نداشتم و روزنامهها و مجلات را نمیخواندم ,
و نمیدانم دربارهام چه چیزهایی نوشته شده است. تازه یکسال است چشمانم را جراحی کردهام,
و دکتر بهتازگی به من اجازه مطالعه داده است.
با فیلم یا سریالی خوب برمی گردم
این روزها با اینکه مدتهاست اعلام شده ممنوعالکار نیستم مشغول کاری نیستم و خانهنشینم.
چند کار در این مدت پیشنهاد شده اما متاسفانه منجر به همکاری نشد؛
مثلا بهتازگی برای یک سریال با من صحبتهایی شد که اتفاقا فیلمنامه بسیار خوبی داشت اما فیلمبرداری ,
در شهرستان بود که برایم مقدور نبود ضمن اینکه دوست ندارم بعد از این همه سال بیکاری,
و نبودن با کاری ضعیف به دنیای بازیگری بازگردم.
قصه و فیلمنامه برایم خیلی مهم است و دوست دارم در کاری خوب حضور پیدا کنم. گاهی فیلمنامهای را,
به من میدهند و میخوانم و میدانم آن نقش با وجود اینکه خوب است اما برای من نوشته نشده,
و به نوع بازی من نمیخورد و حتی خودم پیشنهاد بازیگر میدهم تا کار به شکل بهتری انجام شود.
دوچرخه تنها وسیله رفت و آمد
شغل اولیه محمود بصیری
شغل قبلی من مکانیکی بود و با ماشین خیلی آشنا هستم. میدانم در این روزهایی که هوای تهران به شکل ,
خفقانآوری آلوده شده باید ملاحظه کرد. من اصلا متوجه نمیشوم چرا در ترافیکها و پشت ,
چراغ قرمزهای طولانی کسی ماشینش را خاموش نمیکند؟
یا اینکه چرا برای طی کردن مسیرهای کوتاه از ماشین استفاده میکنند؛ مثلا نانوایی با خانهشان ۵۰۰متر ,
فاصله دارد و برای رسیدن به نانوایی از ماشین استفاده میکنند و ۶۰ تا خیابان را دور میزنند,
تا به نانوایی برسند (میخندد).
موتور و ماشین مردم ما را تنبل کرده است. من سالهاست از دوچرخه برای رفت و آمد استفاده میکنم ,
و در مسیرهای خیلی دور هم از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده میکنم.
دوچرخه هم وسیله رفت و آمدم است و هم وسیلهای برای ورزش. شبها ساعت ۱۲ و گاهی حتی دیرتر,
با دوچرخه در خیابانهای محلهام دوچرخهسواری میکنم و از سکوت شب و خلوتی خیابانها,
در آن ساعات لذت میبرم.
گاهی مردم مرا میبینند و میشناسند و با تعجب میپرسند «چرا سوار دوچرخه شدهاید؟!» و من جواب میدهم ,
من در روز چند چای را با قند مینوشم و باید این قند را بسوزانم.
دکترها به من گفتهاند کمی چربی و قند خون دارم و من سعی میکنم با دوچرخهسواری بدنم را ,
سالم نگه دارم. ضمن اینکه تند و تیزتر هم میشوم (میخندد).
تغذیه سالم برایم مهم است
نوع تغذیه محمود بصیری
در کنار ورزش تلاش میکنم تغذیه سالمی هم داشته باشم. سالهاست سعی میکنم از غذاهای گیاهی,
استفاده کنم؛ مثلا در زمستان شلغم زیاد میخورم و با اینکه به خاطر مشکل دستم,
پوست کندن میوه برایم دشوار است ,
و حتی همین موضوع تا سالها مرا از میوهخواری دور نگه داشته بود اما به تازگی سعی میکنم در برنامه,
غذاییام حتما از میوههای فصل استفاده کنم. مدتهاست گوشت و برنج را تقریبا ,
از غذاهایم حذف کردهام و شبها شام نمیخورم.
موبایل؛ هرگز
هرگز از تلفن همراه یا همان موبایل استفاده نکردهام و هنوز هم موبایل ندارم. حوصله استفاده از این وسیله را ,
ندارم ضمن اینکه شنیدهام امواج موبایل بیماریزاست و برای گوش و مغز زیان دارد ,
حتی شنیدهام اگر موبایل را در جیب بگذارید ممکن است به کلیهها آسیب برساند.
من نمیدانم این حرفها تا چه حد از نظر علمی صحت دارد اما ترجیح میدهم از موبایل استفاده نکنم.
هنر واقعی نزد مردم است
از اینکه بین مردم باشم لذت میبرم و معتقدم هنر واقعی نزد مردم است. من دوچرخه سوار میشوم ,
و به این شکل به مردم نزدیکترم و با آنها همصحبت میشوم و از آنها چیزهای مختلفی یاد میگیرم؛
رابطه محمود بصیری با مردم
مثلا چند روز پیش پسر نوجوان یکی از دوستان وقتی داشتم چاقویی را میشستم و در کابینت قرار میدادم,
به من گفت: «عمو نباید این چاقو را در کابینت بگذارید. این نوع چاقوها باید در فریزر نگهداری شون,
د تا دوامشان بیشتر شده و تیز بمانند.»
من این موضوع را نمیدانستم و یک نوجوان به من مطلب جدیدی یاد داد. توصیهام به هنرمندان این است ,
که به وقت شهرت از مردم کناره نگیرند چون در نهایت دوری از مردم به ضرر خودشان تمام خواهد شد.
خاطرهای از مرحوم علی حاتمی
با مرحوم علی حاتمی عزیز رفاقت داشتم. به یاد دارم روزی با هم در ادارهای بودیم و علی حاتمی به من گفتند ,
باید جایی بروند. من پیشنهاد دادم با موتورم ایشان را برسانم و آقای حاتمی هم قبول کردند.
پشت یکی از چراغقرمزها در خیابان وزرا یکی از طرفداران ایشان که اتفاقا در یک ماشین بنز مدل بالا هم,
نشسته بود، آقای حاتمی را شناخت و از ماشین پیاده شد و با تعجب پرسید:
«آقای حاتمی چرا پشت موتور سوار شدهاید؟ لطفا اجازه بدید من شما را برسانم.» اما آقای حاتمی جواب دادند:
«این موتور مردمی است و من هم دوست دارم بین مردم باشم.
من اگر در بنز شما بنشینم از مردمم دور میشوم.» کاش همه هنرمندان خضوع و مردمی بودن را از امثال,
مرحوم علی حاتمی یاد بگیرند.
ویکی پدیا , مجله ایده آل