علت فوت بهرام شفیع مشخص شد ؛ مقصران مرگ بهرام شفیع از نظر پسرش| سبک زندگی افراد مشهور (۲۶۴)
بهرام شفیع دیروز بعد از ظهر در بیمارستان بهمن درگذشت. این گزارشگر با سابقه و محبوب که چهار دوره متوالی هم رئیس فدراسیون هاکی بود در سن ۶۲ سالگی دار فانی را وداع گفت و خانواده و دوست دارانش را در شوک و بهت فرو برد. در این شماره از سبک زندگی افراد مشهور با زندگی زنده یاد بهرام شفیع بیشتر آشنا شوید. پرشین وی هم درگذشت بهرام شفیع را به دوست داران ، جامعه ورزش و خانواده عزیز آن مرحوم تسلیت می گوید.
با زندگی بهرام شفیع بیشتر آشنا شوید
بهرام شفیعی متولد ۱۳۳۵ از شهر تهران در محله پامنار میباشد.
بهرام شفیعی گزارشگر و مجری ورزشی بودو دارای مدرک لیسانس علم سیاسی از دانشگاه تهران و آموزش دیده ارشد تهیه کنندگی و گزارشگری ورزشی از رادیو آسیا آقیانوسیه «ABU» بود.
پدرش کارمند وزارت اقتصاد و دارایی بود و دوران ابتدایی را در مدرسه برزویه و دوران متوسطه را در دبیرستان علوی تهران گذراند.
بهرام شفیع که از ازدواج خود دارای پسر به نام امیر اقبال جای پای پدر گذشته و به عنوان گزارشگر و مجری ورزشی در رادیو تلویزیون گذاشته و فعالیت میکند.
بهرام شفیع مجری و گزارشگر ورزشی از سال ۱۳۸۴ ریاست فدراسیون هاکی را برعهده داشت و تا قبل از فوت نیز ریاست این مجموعه را برعهده داشت.
بهرام شفیع در محله پامنار تهران به دنیا آمد، پدر مرحوم شفیع کارمند وزارت اقتصاد و دارایی بود، بهرام شفیع از دبیرستان و دانشگاه بهصورت حرفه ای بازیکن فوتبال تیم قصر یخ تهران بود.
علت فوت بهرام شفیع
یکی از همراهان این مجری و گزارشگر قدیمی صداوسیما پس از فوت
بهرام شفیع درباره علت مرگ او گفت:
شفیع دیروز ساعت ۱۹ در منزل دچار حمله قلبی شد و بلافاصله پس از سکته
به بیمارستان بهمن تهران منتقل شد اما انتقال به بیمارستان هم نتیجهای نداشت
و متاسفانه ساعت ۱۹:۳۰ در سن ۶۲ سالگی جان خود را از دست داد.
حال و روز اندوهناک خانواده زنده یاد بهرام شفیع در بیمارستان
درگذشت ناگهانی بهرام شفیع علاه بر اینکه جامعه ورزش و رسانه را در شوک فرو برد لحظات سختی را هم برای خانوادهاش رقم زد.
دقایقی پیش بهرام شفیع، مجری با سابقه ورزش ایران و رییس فدراسیون هاکی دار فانی
را وداع گفت و جامعه ورزش و رسانه ایران را در غم و اندوه فراوانی فرو برد.
اما پس از رجوع به بیمارستان و با دیدن صحنههای تلخ، شرایط برای همگان سخت تر میشود.
خانواده شفیع که از این مرگ ناگهانی در شوک فرو رفته بودند با غم و اندوه فراوان
در محوطه بیمارستان حاضر شدند و مرگ عزیز خود را هیچ گونه باور نمیکردند. در این
میان پسر شفیع، که از مرگ پدر بسیار متاثر شده بود با فرو خوردن بغضش
به سراغ مادرش رفته تا او را آرام کند. دختر وی هم که پریشان تر از هر زمانی
فقط به دنبال این بود بار دیگر پدرش را ببیند، گوشهای ازحیاط بیمارستان
را با اشک و فریادی که در فراق پدر است به تسخیر خود درآورده.
مرحوم شفیع جز مجریان با سابقه ورزش ایران محسوب میشد که تهیه کنندگی
برنامه ورزش و مردم را بر عهده داشت و از محبوبیت خوبی بین مردم ایران داشت.
به احتمال فراوان مراسم تشییع وی روز پنجشنبه ۸ صبح در محله باغ فیض تهران برگزار میشود.
اولین صحبت های پسر بهرام شفیع پس از فوت پدرش
بی پدر شدم، خدا از آنها نگذرد!
بهرام شفیع در ۶۳ سالگی در بیمارستان بهمن تهران به دلیل ایست قلبی درگذشت
و اقبال شفیع پسر او در اولین واکنش به این خبر بهت آور گفت:«خدا را شکر پدرم سرپا مُرد».
گزارشگر و مجری معروف تلویزیونی که سالها ریاست فدراسیون هاکی
را نیز برعهده داشت، ساعاتی پیش در بیمارستان بهمن به دلیل ایست قلبی درگذشت.
اقبال شفیع، فرزند او لحظاتی بعد از این خبر تلخ در حالی که بغض و اشک
در صدایش کاملا مشخص بود اینطور صحبتهایش را ادامه میدهد: «بدبخت شدیم،
بی پدر شدیم. ( با کمی مکث) خدا از آنها نگذرد! اما باز هم خدا را شکر که پدرم سرپا مُرد…»
مشخص نیست اقبال شفیع چه شخص یا افرادی را مقصر این اتفاق تلخ می داند
اما بحث بازنشستگی بهرام شفیع و اجبارا جدایی او از ریاست فدراسیون هاکی،
باعث دلخوری و ناراحتی این چهره قدیمی ورزش شده بود.
مصاحبه با بهرام شفیع
بهرام شفیع و گزارشگری. داستان از کجا شروع شد؟
من سال ۶۰ در امتحان سراسری تلویزیون شرکت کردم. امتحان سختی بود.
چیزی در حد کنکور در آن سالها و از درسهایی مانند انگلیسی، فارسی،
ریاضی، تاریخ، جغرافی و… سوال داشت.
خوب خاطرم هست آزمون در سالن ورزش دبیرستان البرز برگزار شد.
زمستان سختی بود و چون پنجرههای سالن شکسته بود خیلیها از شدت سرما نمیتوانستند
خودکار یا مداد را در دست بگیرند.
از میان تعداد زیادی شرکتکننده فقط من و قاسم افشار قبول شدیم. قاسم افشار به گروه خبر وارد شد و من در حوزه ورزش مشغول به کار شدم.
با توجه به تحصیل در رشته کارشناسی علوم سیاسی چه چیزی باعث شد وارد دنیای ورزش شوید؟
من از ابتدا به ورزش علاقهمند بودم و در دوران جوانی و نوجوانی اوقات فراغتم را با فوتبال،
والیبال و بسکتبال میگذراندم. در این میان، علاقهام به فوتبال بیشتر
از دیگر رشتهها بود. در برههای در تیم قصریخ هم بازی کردم.
در همان سنین نوجوانی بود که فهمیدم به گزارشگری هم علاقه دارم،
چراکه هنگام بازی کردن برای خودم و دوستانم گزارشگری میکردم و این یکی از کارهای مورد علاقه من بود.
پس جز آن دسته مجریانی هستید که به قول معروف با شورت ورزشی عکس دارند؟
(با خنده) بله! زیاد از حد عکس دارم.
کلا به این موضوع اعتقاد دارید که یک مدیر ورزشی هم باید با لباس یا شورت ورزشی عکس داشته باشد؟
خب اگر ورزشی باشد خوب است، ولی آنچه اکنون در فدراسیونهای معتبر جهانی
از روسای آنها توقع دارند جذب پول، امکانات تبلیغاتی، ارتباط قوی
و مدیریت است. حال اگر فردی ورزشی بود که چه بهتر،
اما اولویت با مدیریت و جذب سرمایه است. مارادونا شاید در این سن و سال بتواند صد تا روپایی بزند، اما این دلیل نمیشود که توانایی اداره فدراسیون فوتبال را داشته باشد. در همین کشور خودمان ما صفایی فراهانی را داشتیم که فوتبالی نبود، اما یکی از توانمندترین روسای تاریخ فدراسیون فوتبال بود. در مقابل دادکان را هم داشتیم که هم فوتبالی بود و هم مدیر.
پس بدون شورت ورزشی هم میتوان مدیریت کرد؟
بله! بدون لباس ورزشی هم میتوان رئیس بود، چراکه اصل در این زمینه مدیریت و داشتن توانمندی است.
اوایل انقلاب برنامههای هفتگی پرمخاطبی چون دیدنیها و ورزش از نگاه دو
روی آنتن میرفتند، اما فکر میکنم برنامه ورزش و مردم،
قدیمیترین برنامه هفتگی صدا و سیماست که به صورت مستمر از سال ۵۸ پخش میشود.
بله! ورزش و مردم قدیمیترین برنامه هفتگی است که از سال ۵۸ تاکنون
بدون وقفه در حال پخش است. در تمام این سالها جز یک تعطیلی بسیار کوتاه
دو سه ماهه هیچ وقفهای در روند پخش این برنامه ایجاد نشده است.
مصاحبه با بهرام شفیع
ورزش و مردم در سالهای اول به صورت زنده روی آنتن میرفت یا ضبطی بود؟
از همان ابتدا این برنامه زنده بود. البته دو سالی که استودیوهای پخش وارد
تعمیرات اساسی شدند، برنامه به شکل تولیدی ضبط و سپس پخش میشد.
آنها که قدیمیتر هستند برنامه ورزش و مردم را با اجرای مجید وارث به یاد میآورند. شما در چه سالی سکان این برنامه را به دست گرفتید؟
من از سال ۶۰ در این برنامه مجریگری کردم.
ظاهرا ممنوعالتصویر شدن مجید وارث در مجریگری شما بیتاثیر نبوده است.
بله! در همان گیرودار بود که کارگردانان برنامه آقایان متقی و آنتانسیان فرصت را مغتنم شمردند و از من خواستند این برنامه را اجرا کنم.
شما که در طول این ۳۲ سال ممنوعالتصویر نشدید؟!
خیر! ۲۵ سال داشتم که وارد برنامه ورزش و مردم شدم و الان ۳۲ سال است
این برنامه را اجرا میکنم. هرگز هم در این سالها ممنوعالکار نشدهام.
دام یک از برنامههای شما پرانتقاد بود؟
انتقاد همیشه بوده است. البته برخی از آنها بجا بوده و برخی بیمورد.
خودتان چقدر انتقادپذیر هستید؟
هیچی (میخندد).
یعنی هیچ گاه انتقادهایی را که از شما یا برنامه ورزش و مردم میشود رصد نمیکنید؟
سعی میکنم رصد نکنم چون ناراحت میشوم. من فکر نمیکنم کسی باشد که از انتقاد خوشش بیاید.
اصولا هر کس بگوید از انتقاد خوشم میآید، دروغ میگوید. من از نقد شنیدن ناراحت نمیشوم، اما نقد به معنای بیان محاسن و معایب است و با انتقاد فرق میکند. البته این طور نیست که ایرادها را نشنوم. اتفاقا خیلی مواقع سعی میکنم در رفتارم تغییراتی ایجاد کنم تا اگر ایرادی هست برطرف شود، اما این به معنای این نیست که همه کسانی که ایراد میگیرند درست میگویند. ما در رادیو و تلویزیون مخاطب فعال و غیرفعال داریم. شما در روزنامه خودتان هم با این دو دسته مواجه هستید. مخاطبان فعال که تعدادشان کمتر است معمولا پای تلفن هستند و نسبت به بیشتر برنامهها اظهارنظر میکنند و اکثر هم انتقاد دارند.
من ششم دبیرستان بودم و داشتم برای کنکور درس میخواندم. در تمام آن ماهها من یک رادیوی کوچک داشتم که معمولا شبها روشن میگذاشتم تا خوابم نبرد. بعد از مدتی دیدم یک نفر همیشه زنگ میزند و انتقاد میکند. در آن سه ماه آنقدر این موضوع تکرار شد که بعد از گذشت نزدیک به ۴۰ سال هنوز اسم آن شخص در خاطرم هست؛ «آقای قرج قولی نیک از گنبدکاووس!»
به هر حال ما هم عادت کردهایم به این انتقادها. مثلا اگر شما از برنامه ورزش و مردم خوشتان بیاید هیچ وقت زنگ نمیزنید تشکر کنید، اما کافی است جایی من حرفی بزنم که به مذاق برخی خوش نیاید. بلافاصله زنگ میزنند و بدترین انتقادها را میکنند.
برجستهترین انتقاداتی که از شما میشود چیست؟ مثلا برخی میگویند بهرام شفیع زیاد صحبت میکند و به مهمان برنامه اجازه نمیدهد صحبت کند.
این را قبول ندارم. خدا وکیلی شما برنامه را تماشا کنید و آن را با برنامه ۹۰ مقایسه کنید. من بیشتر مواقع سکوت میکنم و تنها زمانی وارد بحث میشوم که مهمان خیلی صحبت میکند و بیننده را خسته میکند، اما عادل بعضی وقتها آنقدر حرف میزند که مهمان فرصت حرف زدن پیدا نمیکند. (با خنده)
یادم هست در زمانی که این انتقاد مطرح شد، سیدی برنامه را به روابط عمومی دادم و گفتم برنامه را نگاه کنید و نظرتان را بگویید. گفتند شما که اصلا حرف نمیزنی! آدم ممکن است یک کلمه حرف بزند و با همین یک کلمه چند نفر را بیازارد و چند نفر را خوشحال کند بنابراین تاثیرگذاری حرف و نوع حرف زدن نیز موثر است.
هر مجری و گزارشگری به هر حال الگویی دارد. الگوی شما چه کسی بود؟
عطا بهمنش. آن زمان که نوجوان بودم همیشه آرزو داشتم از نزدیک آقای بهمنش را ببینم و در کنار ایشان باشم و الان واقعا خوشحالم که این آرزو برایم برآورده شده است. آقای بهمنش در دورهای به ناحق از صحنه گزارشگری حذف شد و به دفعات با شخصیت ایشان از سوی تهیهکنندگان مختلف بازی شد. یادم هست ۱۶ سال پیش وقتی از ایشان خواستم رقابتهای کشتی قهرمانی جهان را که به میزبانی تهران در سالن ۱۲ هزار نفری برگزار میشد برای شبکه جامجم گزارش کند اشک در چشمانش حلقه زد. از آن پس چند بار دیگر با آقای بهمنش دیدار داشتم و الان هم خوشحالم که حالش بهتر شده است. بهمنش الگوی همیشگی من است.
خاطرهانگیزترین دیداری که گزارش کردید؟
بدون شک بازی برزیل و فرانسه در جام جهانی ۱۹۸۶.