زندگی بهروز شعیبی بازیگر گیله وا ؛ از ازدواج تا فیلمسازی و بازیگری (۲۸۶)
بهروز شعیبی بازیگری را از فیلم های آژانس شیشه ای و نامه های خیس شروع کرد و سپس در تلویزیون با سریال تنهای لیلا به اوج شهرت رسید. وی آخرین کارگردانی اش فیلم سینمایی روز بلوا و مجموعه گلشیفته برای نمایش شبکه خانگی می باشد. وی با فاطمه کمالی ازدواج کرده و پسری به اسم هاتف دارد. در ادامه دربازه زندگی بهروز شعیبی بازیگر سریال گیله وا در پرشین وی بیشتر بخوانید
زندگی بهروز شعیبی بازیگر گیله وا
بهروز شعیبی در سال ۱۳۵۸ در مشهد متولد شد، او بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون می باشد. شعیبی در فیلم های مختلف، نقش های مختلفی را از جمله کارگردان، بازیگر، دستیار کارگردان و برنامه ریز داشته است. او برای کارگردانی فیلم دهلیز برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی و یکمین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو شد.
او برای کارگردانی فیلم دهلیز برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی و یکمین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو شد. شعیبی یک فرزند پسر هم دارد. جدیدترین سریال بهروز شهیبی، پرده نشین است.
بازی زیبای بهروز شعیبی در سریال طلا و مس سال ۸۷ با نقش سیدرضا عالی بود اما شروع شهرت وی با سریال تنهایی لیلا به کارگردانی محمد حسین لطیفی از سال ۹۴ بوده است.
بهروز شعیبی با فاطمه کمالی از گریمور های سینما و تلویزیون ازدواج کرده که حاصل زندگی مشترک
بهروز شعیبی و فاطمه کمالی یک پسر به اسم هاتف است.
وی فیلمسازی را از سال ۱۳۸۸ وقتی ۳۰ ساله بود با فیلم پیش خواهد آمد شروع کرد سپس مدتی
فیلم کوتاه ساخت تا اینکه با فیم دهلیز سال ۹۱ کار متفاوتی کرد. اوج کار وی در قامت کارگردانی
فیلم سینانور سال ۹۴ بود سپس فیلم دارکوب و مجموعه نمایش خانگی گلشیفته در سال ۹۶ نشان داد.
زندگی بهروز شعیبی از بازی در آژانس شیشه ای تا کارگردانی گلشیفته
بهروز شعیبی ۳۹ ساله میگوید دیگر با آن سلمان «آژانس شیشهای» خیلی فرق کرده است ولی بهقول خودش هدفش از ورود به سینما همانی است که آن موقع هم بود؛ فیلمسازی با دغدغه و پایبند به یکسری اصول در سینما.
خودش میگوید: «هیچوقت در سینما به دنبال حاشیه نبودم و سعی کردم اولویتم سینما باشد.
یک سینمای ایرانی که قرار است حرف جهانی بزند.» در مورد سینما هم میگوید که سینمای ایران
در مرحلهگذار قرار دارد و هنوز فیلمسازان همدورهاش تلاش میکنند زبان و قلم خودشان را پیدا کنند.
«گلشیفته» را که ساخت، حرفهای زیادی زده شد که دیگر از آن شعیبی دغدغهساز فاصله گرفته است اما خودش این اعتقاد را ندارد و میگوید برای گلشیفتهای که هدف اولیه ساخت آن سرگرمی بوده، باز هم دغدغه داشته است. به بهانه «دارکوب» و «گلشیفته» سراغش رفتیم و ساعتی در دفتر کارش با او صحبت کردیم.
بهروز شعیبی از آژانس شیشهای تا الان چقدر فرق کرده است؟
بهنظرم فرق کردم، حتی اگر خودم بگویم همان آدم هستم، باید تعجب کرد. آژانس شیشهای برای سال ۷۶ است، ۲۱ سال گذشته است، مطمئنا تغییراتی داشتم؛ نمیدانم بگویم سن، تجربه، دغدغه ولی همه اینها تغییراتی را در انسان به وجود میآورد.
چیزی که خودم میدانم اینکه یک پایبندی به اصول اولیه که در سینما فکر میکنم باید وجود
داشته باشد، همیشه در کارهایم مدنظر است. هیچوقت در سینما بهدنبال حاشیه نبودم
و سعیکردم اولویتم سینما باشد؛ سینمای ایرانیای که قرار است حرف جهانی بزند.
حتی اگر در محدوده فرهنگ و جغرافیایی خودش بگوید؛ تنها اولویتم در این سالها همین بوده است.
بدنه روشنفکری سینما، سینمای بهروز شعیبی را قبول کردهاند؟
من خودم را تفکیک نمیکنم. ممکن است از بیرون بهلحاظ نوشتاری این تفکیک صورت بگیرد یا اینکه ما با گروههایی کار کنیم که به لحاظ فکری با هم بیشتر اخت هستیم؛ ولی خیلی این تفکیک در داخل سینما وجود ندارد. خانواده سینما بالاخره به هم احتیاج دارند.
حتی اگر بقیه من را قبول نداشته باشند خودم را جزء خانواده سینما میدانم و بههرحال ارتباط خوبی
با هم داریم. فکر میکنم نباید خیلی سخت گرفت؛ چون وقتی فیلم خوب ساخته میشود،
همه میبینند. فیلمی که خوب نباشد، تکلیفش مشخص است. بهنظرم در سینما تخصص
حرف اول را میزند؛ چون همه ابزار سینما را در دست داریم و خیلی به آن اهمیت میدهیم.
بهروز شعیبی بازیگر نقش میرزا کوچک خان در سریال گیله وا
بهروز شعیبی در سریال «گیله وا» به کارگردانی اردلان عاشوری و تهیه کنندگی امیر بنان بازیگر نقش میرزا کوچک خان جنگلی شد.
«گیله وا» جدیدترین محصول مرکز فیلم و سریال سازمان هنری رسانهای اوج است. این مینی سریال در ۷ قسمت و در شهرهای سیاهکل، کیاشهر و تهران تصویربرداری شده است.
از بازیگران اصلی این مینی سریال میتوان به حمیدرضا پگاه، ستاره اسکندری، امیرحسین صدیق،
مهدی زمین پرداز، امیرحسین هاشمی، مهران رجبی و پریا مردانیان اشاره کرد. بهروز شعیبی
نیز نقش میرزا کوچک خان جنگلی را ایفا کرده است.
همچنین حسین توشه، علی عطایی، ستاره حسینی، حدیث نیکرو، برت جان کورن، استوارت دنیسون، امیر حامد، سینا محمدی فر و ماهک خرسندی به نقشآفرینی در این مینی سریال پرداختهاند.
داستان سریال گیله وا
از نکات قابل توجه این سریال ایفای نقش میرزا کوچک خان جنگلی توسط بهروز شعیبی است. مینی سریال «گیله وا» با موضوعی عاشقانه در تلاش است با نگاهی عاطفی، به زندگی مردم شمال ایران در بستر اتفاقات تاریخی سال ۱۲۹۷ بپردازد و روایتگر سبک زندگی و روابط اجتماعی و عاطفی مردم ایران و نقش انگستان در امور داخلی کشور در صد سال گذشته باشد.
اقیانوس آرام به کارگردانی بهروز شعیبی
بهروز شعیبی آخرین باری که به عنوان فیلمساز کاری را در تلویزیون تولید کرد به «پردهنشین» برمیگردد و «تنهایی لیلا» را هم به عنوان بازیگر حضور داشته باشد. البته برای شبکه نمایشخانگی هم “گلشیفته” را ساخت.
حالا بعد از مدتها غیبت دوباره این کارگردان یک سریال تلویزیونی میسازد؛ او درباره این
سریال به خبرنگار خبرگزاری تسنیم،گفت: نام این سریال «اقیانوس آرام» است که به زودی
وارد مرحله پیشتولید میشود. این سریال مستقیماً به خانواده ایرانی- اسلامی میپردازد
و ۱۰۰ قسمته خواهد بود.
«اقیانوس آرام» را حسین ترابنژاد فیلمنامهاش را به پایان رسانده است. این سریال در سه فصل ۳۰ قسمتی و در بازههای متفاوتی ساخته خواهد شد. فصل یک در بازه زمانی ۶ ماه میگذرد و فصل ۲ نیز اتفاقهای یک ماه را به تصویر میکشد. همچنین نگارش فصل یک این سریال به طور کامل انجام شده است.
در «اقیانوس آرام» زندگی شهری نشان داده میشود و نوع روابط انسانها با یکدیگر احساس
نوستالژی را زنده میکند. هر کدام از کاراکترهای این سریال افراد متفاوتی از دیگری هستند،
روانشناسِ سلبریتی، خبرنگار و … از جمله این شخصیتها هستند که در این سریال بلند
به ایفای نقش میپردازند.
البته که «اقیانوس آرام» بهروز شعیبی با «اقیانوس آرام» نوجوانانه شبکه دو متفاوت است چون با نگاهی به قصههای اجتماعی در بستر خانواده ایرانی- اسلامی روایت میشود. تهیهکنندگی این سریال هم برعهده سیدمحمود رضوی است که پیشتر با بهروز شعیبی در سریال «پردهنشین» و فیلم سینمایی «دارکوب» همکاری داشته است.
زندگی بهروز شعیبی و گفتگوی متفاوت با بچه مثبت سینما
بهروز شعیبی، بازیگری کارگردان یا کارگردانی بازیگر است که همین چند وقت پیش با «تنهایی لیلا» تجلی عشقی میردامادی بود. به راستی جز او چه کسی میتوانست این نقش را بازی کند؟
شعیبی همان بازیگر نقش سلمان که در آژانس شیشهای با ریشهای کمپشت، پشت میلههای
آژانس نشسته بود و دست حاج کاظم را میفشرد و حالا قدی میان کارگردانان کشیده
و با ایفای نقشهایش در طلا و مس و میهمان داریم، نشان داده است که هم مستعد
کارگردانی است و هم بازیگری.
کسی که اعتقاد دارد بازیگر پشت بازیهایش قایم میشود، دیده نمیشود اما کارگردان نمیتواند خودش را پنهان کند. برای او مساله سینما هیچوقت تفریح نبوده است حتی به عنوان بازیگر هم به یاد ندارد سر فیلمی رفته باشد که مثلا از فضایش لذت ببرد یا آرامشی داشته باشد.
بهروز شعیبی کارگردان، بهروز شعیبی نویسنده، بهروز شعیبی بازیگر و حالا هم شعیبیای که یکی از نقشهای عامه پسند تلویزیون شده است. خودت را با کدام تعریف میکنی؟
من از همه اینها خیلی جدا هستم. یعنی هرچه فکر میکنم این حرف یک ذره ادا گویش دارد،
این یعنی ورژن کارگردان با بازیگر فرق دارد، اما وقتی فکر میکنم میبینم بسته به کاری است
که قرار است در آن بروم و مجموعهای که قرار است واردش بشوم.
خیلی تصمیم نمیگیرم که حالا در این مجموعه خوب است که من به عنوان کارگردانم پس نروم بازی کنم یا بازیگر هستم نروم کارگردانی کنم. وقتی در یک مجموعه خوب قرار میگیرم به همان چیزی که به من سپرده شده است همانطور که هست نگاه میکنم.
یعنی خیلی نقشها را ممکن است بازیکنم اما خودم به عنوان کارگردان آن را نمیسازم یا مثلا برعکس آن کارگردانی میکنم اما اگر در آن کار نقشی به من بگویند بازی نخواهم کرد.
نقش متفاوتی که در «مهمان داریم»، داشتی باعث تغییر ذهنیتات شد.
بله، واقعیتش این است که مهمانداریم تقریبا تثبیت بود برای خودم به عنوان بازیگر. در مهمانداریم
انرژیای که برای این نقش گذاشتهام و اتفاقی که برای پرسوناژ داشت میافتاد تقریبا پلهای بود
که من را وارد بازیگری جدی کرد یعنی به عنوان یک بازیگر و آدمی که بازیگری میتواند
کار حرفهای و اصلیاش باشد.
تا قبل از آن این طور نبود که به هر قیمت بگویم میخواهم متفاوت باشم یا میخواهم در نقشهای متفاوتی بازی کنم. مثلا باز هم نقش یک روحانی بعد از طلا و مس پیشنهاد شد اما بازی نکردم.
البته نقشهای متفاوتی که به من پیشنهاد شد یا از لحاظ زمانبندی به من نمیخورد یا قصه کلی را دوست نداشتم اما به طور کلی نمیرفتم، کار نمیکردم و ترجیح میدادم کاری اصلی خودم یعنی کارگردانی را انجام بدهم.
بنابراین نکتهای که شما میگویید کاملا درست است برای اینکه انتخاب «تنهایی لیلا» کاملا برایم
با محاسبه بود. قصه خوبی داشت و پرسوناژ خوبی بود و من میدانستم که این عشق جواب
میدهد و یک تجربه اینچنینی قبلا داشتم از جمله «طلا و مس».
عشقهای صادقانه بعد از ازدواج یا عشقهای ایرانی از جنس سنت ایرانی همیشه جواب میدهد. هنوز هم که هنوز است جواب میدهد یعنی هر چقدر هم که ما به لحاظ فرهنگی متفاوت شده باشیم، دچار دوگانگی بشویم یا نشویم، پایبند باشیم یا نباشیم باز آن شکل روابط سنتی که مربوط به مشرق است همچنان برای ما جذاب است.
«تنهایی لیلا» هم فکر کردم که همین گونه است و میتواند کاری باشد که بین مردم دیده شود، مردم دوستش داشته باشند و با آن ارتباط برقرار کنند.
از کدام نوع از سینماگران ایران تاثیرپذیرفتهای؟
نمیتوانم بگویم کدام، از همه میتواند باشد. اگر بخواهم صادقانه بگویم، در سینمای ایران
یک کارگردان است که طولانیمدت یا متفاوت کار کرده و در فرمهای متفاوت از یک کیفیت
نسبی همیشه برخوردار بوده و آن شخص به نظر من آقای مهرجویی است.
مهرجویی نمونه خوبی برای کارگردانی است. آقای مهرجویی فیلم «پری» را یکجور میسازد. درست در همان نزدیکی «سارا» را طور دیگری میسازد و این دوتا دو حرف متفاوت را میزنند با «بانو» هم همینطور.
«اجارهنشینها» را هم با یک فاصله که کمدی است کاملا با ساختار فیلم کمدی ساخته شده.
یک کارگردانهایی هستند که اول فرم را انتخاب کردهاند چون هر قصهای داخل آن فرم ریخته میشود
و خروجی آن از فرم دیده میشود که نمونه معروف آن فونتریه است در اروپا.
حتی مدل یک مقدار کلاسیکترش به نظر من تارانتینو یا حتی پولانسکی. اینها فرمهایشان متفاوت است. فونتریه یا تارانتینو تقریبا در یک محدوده است که فونتریته پافشاری خیلی شدیدی در فرم دارد، تارانتینو در قصه این پافشاری را دارد.
اگر بخواهی یک نقد از بازی بهروز شعیبی داشته باشی، چه نقدی است؟
به عنوان بازیگر که به نظر من مهمترین نقد من به خودم در عدم پیوستگی درکار است.
همیشه میگویم بازیگری یک تمرین دارد و آن خود بازیگری است یعنی به عنوان بازیگر هرچه شما بیشتر
کار میکنید پختهتر میشوید من به دلیل عدم تمرکزم روی بازیگری انرژیام را بین بازیگری و کارگردانی
تقسیم کردهام اما قاعدتا سرعتم و نوع تجربههایی که میکنم خیلی کند است
و در بازیگری خیلی مداومت ندارم.
این به نظر من مهمترین نقد است که خوشبختانه این اتفاق دارد میافتد که من در واقع مداوم چندتا کار دارم. به عنوان بازیگر دارم پشت سرهم کار میکنم تا بروم سر کاری که میخواهم بسازم.
و نقدت به شعیبی کارگردان؟
به عنوان کارگردان نمیدانم چه بگویم، چون تجربه آخرین بازیگریام بیشتر نزدیک بوده و بیشتر در ذهنم است تا کارگردانی.
یعنی نکتهای در ذهنت، نسبت به کارت نیست که به خود بگویی این نکته را رعایت میکنم؟
(مکث میکند) به عنوان کارگردان نقدم به خودم این است که… .؛ یعنی نه به عنوان کارگردان بلکه
به عنوان فضای کارگردانی نقدم به خودم این است که مثل خیلی از دوستان خوب دیگرم
شوق نمایش این جایگاه را ندارم. یعنی ادای پوزیشن و جایگاه کارگردانی را خیلی خوب
درنمیآورم، شاید نقدم به خودم این باشد.
یعنی به خودت این نقد را داری که چرا ادای کارگردانها را مثل اکثر نسل سومیها در نمیآوری؟
با فضای حاکم مخصوصا ماجرای نقدنویسی و مطبوعات بله، این طور فکر میکنم. یعنی فکر میکنم شاید من هم باید یک ذره ادای کارگردانها را دربیاورم. البته میدانم که در اخلاقم نیست و نمیتوانم.
تسنیم , برنا , باشگاه خبرنگاران پویا , روزنامه اعتماد