پاشا رستمی ؛ از مهاجرت تا حامدِ لحظه گرگ و میش | سبک زندگی افراد مشهور(۲۹۸)
در این شب ها با پخش سریال لحظه گرگومیش به کارگردانی همایون اسعدیان بازهم شاهد ماجرایی عاشقانه هستیم به نام یاسمن و حامد که نقش آن ها را پاشا رستمی و المیرا دهقانی ایفا می کند. اگر می خواهید با زندگی حامذ سریال لحظه گرگ و میش یعنی پاشا رستمی بیشتر آشنا شوید و درباره او و زندگی شخصیاش بدانید این شماره از سبک زندگی افراد مشهور را از دست دهید.
پاشا رستمی بازیگر حامد سریال لحظه گرگ و میش
پاشا رستمی در تیر سال ۱۳۶۳ متولد شد.
پاشا رستمی لیسانس مهندسی کشاورزی دارد و
فعالیت هنری را حین تحصیل در دانشگاه با تئاتر شروع کرد.
در همان دوران در کارگاه های آزاد بازیگری هم شرکت کرد.
بعد از این دوران مدتی به کانادا مهاجرت کرد و
در آنجا تیزر های تبلیغاتی می ساخت اما در آنجا
دوام نیاورد و به ایران بازگشت.
در سن ۲۴ سالگی در سال ۱۳۸۷ در
تست بازیگری سریال همه بچه های من به کارگردانی
مرضیه برومند و مسعود فروتن قبول شد و این سریال
اولین تجربه بازیگری و حضورش در تلویزیون را رقم زد.
زندگینامه پاشا رستمی
بیوگرافی پاشا رستمی
سال ۱۳۸۹ در فیلم تلویزیونی اشک انار
و سریال آب پرور مرضیه برومند نقش آفرینی کرد.
همچنین او در سریال اغما سال ۸۷ و
سریال گمگشدگان سال ۹۶ که در نقش امید وطن خواه هم بازی کرده
و این روزها مشغول بازی در سریال لحظه گرگ و میش
در نقش حامد به کارگردانی همایون اسعدیان
می باشد.
او به جز حضور در تئاتر به صورت حرفه ای
به تدریس زبان انگلیسی که از گذشته به آن علاقه داشت
هم مشغول است.
ازدواج پاشا رستمی
پاشا رستمی هنوز ازدواج نکرده و مجرد می باشد
پاشا رستمی به ورزش اسکی و فوتبال بسیار علاقه مند است.
او به طور روزانه پیادهروی و ورزش میکند.
در روز چندین ساعت کتاب میخواند و اوقات فراغتش را
با دوستانش میگذراند.
آشنایی با زندگی شخصی پاشا رستمی
مصاحبه با المیرا دهقانی و پاشا رستمی زوج عاشق سریال لحظه گرگ و میش
شما متولد سال ۶۳ و ۷۰ هستید. طبیعتا آقای رستمی باید خاطراتی از جنگ داشته باشند و خانم دهقانی هیچ تصویری از این سالها نداشته باشند. با این پیشزمینه، برخوردتان با این فضا چطور بود؟
دهقانی: اولین چیزی که به بازیگر کمک میکند، فیلمنامه است.
مجموعه ما فیلمنامه دقیقی داشت و من آن را بارها و بارها خواندم.
با اینکه داستان ما در فضای معاصر میگذرد،
با این حال همهچیز در طول این ۳۰ سال تفاوت پیدا کرده و خصوصیات فرهنگی
و اخلاقی آدمها عوض شده است. جلساتی با آقای اسعدیان برگزار کردیم
و درخصوص کلیت فضای سریال و شخصیت یاسمن صحبت کردیم.
من هم چیزهایی در ذهنم نقش بست؛ بعد از طراحی لباس، گریم
و صحنهای که در آن قرار میگرفتیم کمک گرفتم و
واقعا به دل فضای آن سالها رفتم. با این حال بخش اصلی مسیر،
اتفاق ذهنی و درونیای است که برای بازیگر رخ میدهد. سیر و سلوکی
که خودت تنهایی طی میکنی و به مرور در طول کار رخ میدهد.
البته من تحقیقات میدانی هم کردم؛ از فیلمها و سریالهای ساخته شده
در آن سالها کمک گرفتم و با آدمهایی که در آن سالها جوان بودند، صحبت
کردم.
رستمی: در مورد اینکه چیزی از دهه شصت یادم هست یا نه،
باید بگویم که قطعا یادم است. زمانی که جنگ تمام شد
من پنج ساله بودم. درست است که آن دوران برایم قدری مبهم است،
اما پناهگاه رفتنها و اتفاقاتی از این دست را به خاطر میآورم.
دهه شصت برای ما متولدینش با پایان آن دهه تمام نشد
و حتی تا زمانی که به دانشگاه میرفتیم، با مسائل و مشکلاتش درگیر بودیم.
مثلا نظام آموزشی در حال تغییر بود و کمبودهایی در جامعه دیده میشد.
ضمن اینکه روابط آدمها هم در شرف تغییر بود.
من بخشی از رفتاری که در سریال به کار بردم را از پیشینه خانواده خودم وام گرفتم.
عکسهای آن دوران، خاطرات جوانی افرادی، چون پسرعمهها و پسرداییهایم…
از آنها پرسیدم که آدمها در آن دوران چطور با هم ارتباط
برقرار میکردند، وارد رابطه و بعد جدا میشدند.
پاشا رستمی و همایون اسعدیان
دهه شصت از نگاه پاشا رستمی
یکی از انتقاداتی که میبینم در فضای مجازی نسبت به سریال مطرح میشود،
این است که میگویند دهه شصت اینطوری نبود.
اتفاقا من میگویم که دهه شصت دقیقا همینطوری بود و
در آن دوره هم آدمها عاشق میشدند. همه آدمها در تمام دوران
عاشق میشوند و غم و خوشحالی و خوشبختی و… را تجربه میکنند.
البته من همکاری با مونا انوریزاده (نویسنده فیلمنامه) را پیش از
این در مجموعه «همه بچههای من» به کارگردانی خانم برومند هم
تجربه کرده بودم. اولین چیزی که با خواندن این فیلمنامه به او گفتم،
این بود که شروع داستان لحظه گرگومیش من را به یاد «سینما پارادیزو» میاندازد.
اینجا هم با عشقی مواجه هستیم که از ابتدای ایجاد شدنش
همهچیز آن درست است، اما غلط پیش میرود.
این اتفاقی بود که من را جذب فیلمنامه کرد و باعث همذاتپنداریام با آن شد.
شخصیتهای قصه و در کل سرگذشت خانواده وحدت را چقدر نمادین میدانید؟ چون در همان سالهای جنگ تقریبا همهجور اتفاقی برایشان رخ میدهد؛ یک پسرشان شهید یا مفقود الاثر یا اسیر میشود و دیگری جانباز. این قضیه، ماجرا را تا حدی غلو شده نمیکند؟
دهقانی: خود ما همسایهای داشتیم که در دوران جنگ همه
پسرهایش شهید شدند و همسایهای هم داشتیم که هیچ اتفاقی برای بچههایش نیفتاد و همه سالم برگشتند. خانواده وحدت یک شهید داشت و یک جانباز و اتفاقا پسر دیگر خانواده (یوسف) از جبهه سالم برگشت. پسرهای خانواده وحدت همه به خاطر دفاع از وطن به جبهه رفتند و وطندوستی برایشان در اولویت بود. خود این نشان میداد اتفاقا نمیخواستیم قضیه نمادین شود و رفتن آنها دلیل و منطق داشت.
رستمی: به نظر من هم اتفاق نمادینی در کار نبود؛ کما اینکه دیدیم وقتی یوسف از جبهه برگشت، هنوز آدم نشده بود! (میخندد) او تغییر کرده است، اما برای خودش و نه دیگران. من نقش یوسف را خیلی دوست دارم و اتفاقا مخاطبان هم دوستش دارند. نمود این قضیه را در خانوادهها هم میبینیم که خیلی وقتها خواهر و برادرهای یک خانواده شبیه هم نیستند و در مواجهه با اتفاقات، تصمیمات متفاوتی میگیرند.
پاشا رستمی و بازیگران سریال لحظه گرگ و میش
گفتگو با پاشا رستمی
یعنی دوست داشتید به جای شخصیت حامد، یوسف را بازی میکردید؟
رستمی: این تصمیم آقای اسعدیان بود. هیچکداممان تا لحظه آخر نمیدانستیم قرار است چه نقشی را ایفا کنیم. ضمن اینکه ما در کل این مجموعه هیچ شخصیت اضافهای نداشتیم. هر شخصیتی که به قصه آمده، آمدنش دلیل و کارکردی داشته و قرار بوده نقشی را در قصه ایفا کند. شخصیت منفی هم نداریم؛ هر کسی کار خودش را میکند و زندگیاش را جلو میبرد و این ترجیح مخاطبان است که بنا به شرایط تصمیم بگیرند کدام شخصیت را دوست داشته باشند و کدام را نه. برای مثال شخصیت سروش (با بازی نیما نادری) را خیلیها در طول قصه دوست ندارند و حتی از او متنفر هستند؛ اما فوت زنش که تقصیر او نبود!
پاشا رستمی بازیگر سریال لحظه گرگ و میش
پاشا رستمی حامد سریال لحظه گرگ و میش
پس چطور برای نقشها انتخاب شدید؟
رستمی: جالب است که تا لحظه آخر فکر میکردم قرار است من نقش سروش را ایفا کنم و نیما نقش کنونی من را! ما در مرحله پیشتولید مجموعه چیزی به نام دورخوانی نداشتیم، بلکه همراه با آقای اسعدیان مینشستیم و باهم گپ میزدیم. در پایان یکی از آن جلسات آقایاسعدیان به من گفت: برو و برای نقش حامد قرارداد ببند! تا جایی که میدانم در ابتدا یک فراخوان برای کل بازیگران مجموعه داده شده بود و ۳۵۰۰ نفر رزومه ارسال کردند.
شش ماه قبل از این تاریخ، من به ایران برگشته بودم و در مجموعه تلویزیونی «گمشدگان» نقشی را ایفا کردم. همزمان با آن، مهدی لطیفی دستیار کارگردان این مجموعه با من تماس گرفت و جلسهای با ایشان و خانم هژیروند مدیر برنامهریزی کار گذاشتیم. من از قدیمالایام آقای اسعدیان را دوست داشتم و واقعا دلم میخواست سر این کار باشم، اما تا مدتی خبری نشد و دیگر داشتم دلسرد میشدم که دوباره با من تماس گرفتند.
دهقانی: من در این جلسات دورخوانی حضور نداشتم. همان موقع که فراخوان انتخاب بازیگران سریال منتشر شد، رزومهام را فرستادم و چند روز بعد با من تماس گرفتند و برای بازی در نقش یاسمن تست دادم. چند وقت بعد دوباره تماس گرفتند و برای تست گریم رفتم و قرارداد بستم. در واقع هیچکدام از بازیگران دیگر را تا شروع ضبط ندیده بودم.
این ناآشنایی با گروه بازیگران برایتان سخت نبود؟ غریبی نمیکردید؟
دهقانی: واقعا نه. گروه آنقدر صمیمی بودند و من را راحت در جمع خودشان پذیرا شدند که از همان روز اول فقط استرس جلوی دوربین رفتن و ایفای درست نقش یاسمن را داشتم و در پشت صحنه هیچ استرسی نبود.
گفتگو با المیرا دهقانی و پاشا رستمی
رابطه میان یاسمن و حامد خیلی زود مورد قبول مخاطبان واقع شد و واقعا خیلیها با نگرانی منتظر به ثمر رسیدنش بودند. خودتان این استقبال را پیشبینی میکردید؟
رستمی: واقعا نه! (میخندد) من از ابتدا شخصیت حامد را دوست داشتم و برایم جذاب بود، ولی واقعا از این استقبال مردم تعجب کردم!
خب رابطه عشقی همیشه برای مخاطبان جذاب است…
رستمی: بله، ولی از آن چیزی که فکرش را میکردم، بیشتر گرفت و محبوب مخاطبان شد.
دهقانی: البته آنجایی که حامد رفت از برادر یاسمن خبر بگیرد
و بعد خودش غیب شد، ناگهان خیلیها از او بدشان آمد.
در واقع این سریال نوعی تلنگر به خودمان است که گاهی اوقات
چقدر زود قضاوت میکنیم و درباره آدمها تصمیم میگیریم.
در این قصه هر کسی برای تصمیماتش توجیهی دارد
و بر اساس شرایط، شخصیتش ساخته میشود.
کمی از فضای سریال دور شویم؛ آقای رستمی، چند سال است بازیگر هستید و با این حال نقشآفرینیهایی که در این مدت داشتهاید، تعداد محدود و انگشتشماری بوده است. دلیل این وقفهها چیست؟ آیا بازیگری را جدی نمیدانید؟
رستمی: اتفاقا در دورانی، بازیگری برایم خیلی جدی بود؛
هرچند هنوز هم هست، اما الان شکل نگاهم به آن عوض شده است.
من بازیگری را در اوایل ۲۰ سالگی با بازی در سریال
«اغما» شروع کردم و پیش رفتم تا به ۲۵ سالگی رسیدم و از ایران رفتم.
طبیعی است که در آن بازه چیزی بازی نکردم. با این حال از حدود
دو سال پیش که دوباره به ایران برگشتم، به خودم قول دادم ترجیحا
سراغ نقشهایی که بیشتر دوستشان دارم بروم. دلیل سادهای هم دارم.
به نظرم لذت بردن خیلی مهم است و اگر از کارت لذت نبری،
آن کار هیچ ارزشی ندارد.
چرا؟ دلیل لذت نبردنتان چه بود؟
رستمی: به دلایل زیادی بستگی دارد. عاملی که در بسیاری از کارهای دیگر وجود نداشت و در «لحظه گرگومیش» دیده میشد، مدیریت است. کنترل یک پروژه کار سختی است و با این حال مدیریت کسانی، چون آقای اسعدیان و خانم برومند و نوع برخوردشان با گروه و هدایت عوامل، تجربه خوبی را رقم زد. بسیاری از کارهای دیگر از ضعف مدیریت رنج میبر د. ترجیحم این است که دیگر سر چنین کارهایی نروم.
پاشا رستمی و المیرا دهقانی ، حامد و یاسمن سریال لحظه گرگ و میش
وقتی مجموعهای، چون لحظه گرگومیش اینطور دیده میشود، طبیعی است که حجم پیشنهادهای بازیگریتان هم بیشتر از قبل شود. نگاهتان نسبت به آینده چیست؟ برای از این لحظه به بعد فعالیتهایتان چه تصمیمی دارید؟
دهقان: خب بخشی از مسیر دست من نیست و فقط میتوانم امیدوار باشم که اتفاقات خوبی برایم رخ بدهد و پیشنهادهای خوب داشته باشم. چیزی که برای خودم اهمیت دارد، فیلمنامه است. فیلمنامهای که جای کار داشته باشد و نقش هم جای مانور داشته باشد. قطعا سعی میکنم به احترام نگاه مخاطب و زحماتی که خودم تا این لحظه کشیدهام، بهترین تصمیم را بگیرم.
رستمی: قطعا همه ما دوست داریم بهترین کار ممکن را انجام بدهیم و بهترین شکل را از خودمان به نمایش بگذاریم. فرقی ندارد این مدیوم سینما باشد، یا تلویزیون، یا تئاتر. مهم این است که نقش چه ویژگیهایی دارد. البته من یک ویژگی را در تئاتر دوست دارم که در سینما و تلویزیون کمتر دیده میشود و آن منضبط بودن است. دوست دارم بدانم هر روز چه ساعتی سر کار میروم و کارم کی پخش میشود. زندگی بازیگران تلویزیون و سینما از لحاظی مثل زندگی جراحان است و باید مدام گوش به زنگ باشی! (میخندد)