چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

ویشکا آسایش ؛ از سبک زندگی خفن تا خواستگاری از شوهر!| سبک زندگی افراد مشهور(۳۰۱)

اشتراک:
ویشکا آسایش چهره ها
ویشکا آسایش یکی از بهترین بازیگران ایران است که زندگی اش پر از اتفاقات هیجان انگیز می باشد. از پدربزرگ فرهیخته و سفیرش و مهاجرت و رها کردن فوق لیسانس دانشگاه انگلیس به خاطر خواستگاری از شوهرش تا مروارید در سریال نهنگ آبی. این مطلب کم نظیر را ازدست ندهید.

ویشکا آسایش بازیگر ۴۶ ساله و بسیار دوست داشتنی سینما و تلویزیون و تئاتر ایران است که در میان بازیگران زندگی بسیار جالب و سبک زندگی سالم و خفنی دارد. هنوز ویشکا آسایش را پس از سالها با اولین نقشی که بازی کرد یعنی قطام در سریال امام علی می شناسند اما این روز ها با بازی خوبش در سریال نهنگ آبی ساخته فریدون جیرانی باز هم خوش درخشیده است. به همین بهانه در این شماره از سبک زندگی افراد مشهور با زندگی ویشکاآسایش بیشتر آشنا شوید.

ویشکاآسایش بازیگر نقش مروارید سریال نهنگ آبی

ویشکاآسایش در تاریخ ۱۶ آبان ۱۳۵۱ در تهران به دنیا آمد.

پدربزرگش از شین پرتو ، نویسنده و شاعر و زبان‌شناس بسیار مشهور ایرانی است .
درباره زندگی و خصوصیات اخلاقی نابِ پدر بزرگ ویشکا آسایش می توان بسیار صحبت کرد.
از صفات خانواده بسیار خوب ایشان و تحصیل در فرانسه ، خدمت به عنوان به عنوان سفیر ایران در هندوستان
تا نابینا شدن در یک سوم پایانی عمر خود که اورا از تکاپو نیانداخت و
در همین دوران حدود ده اثر پژوهشی را از خود برجای گذاشت.
اسم ویشکا را پدربزرگش برای او انتخاب کرد و معنی آن نعمت الهی است.

ویشکاآسایش

دوران کودکی ویشکاآسایش

دایی ویشکاآسایش زنده یاد مازیار پرتو ، مدیر فیلمبرداری، فیلمساز و تدوینگر سینمای ایران
بود که پس از سپری کردن یک دوره طولانی بیماری در کالیفرنیای آمریکا در سن ۸۱ سالگی
درگذشت.

در خانواده ای ۴ نفره زندگی کرده و یک خواهر به نام آویسا دارد که بزرگتر از اوست.
سال سوم راهنمایی همراه خواهرش به قصد مهاجرت به
لندن به آلمان می رود ولی پس از اینکه موفق به دریافت ویزای لندن نشدند به
تهران باز می کردند.

به پیشنهاد دایی اش برای نقش قطام در سریال امام علی به داوود
میرباقری معرفی شد و پس از تست گریم موفق برای این نقش انتخاب شد.

ویشکا آسایشویشکاآسایش در نقش قطام

پس از آن با گرفتن دیپلم برای ادامه تحصیل ۵ سال به لندن رفت
که حاصل آن لیسانس طراحی صحنه و لباس از دانشگاه لندن بود.

عاشق شدن ویشکاآسایش و خواستگاری از شوهرش

ویشکا آسایش در رفت و آمد هایی که به ایران داشت با رضا قبادی اشنا شد.
ویژگی های رضا قبادی که مورد توجه ویشکا آسایش بود
مانند جنتلمن بودم ، جدی و قد بلند بودن و…
باعث علاقه او و خواستگاری شد. اما نکته جالب خواستگاری ویشکا آسایش
از همسرش است.

او در این باره می گوید :
یک روز با خودم فکر کردم که نباید بیشتر از این وقت رو هدر بدهم و موضوع را با رضا در میون گذاشتم و علاقه ام رو بهش گفتم و گفتم دوست دارم با هم ازدواج کنیم که خوشبختانه پیشنهاد من از طرف رضا با استقبال مواجه شد. بعد از اون هم من قید زندگی در خارج از کشور رو زدمو به ایران اومدم تا با رضا زندگی خوبی رو تجربه کنم و الان هم از زندگیم کاملا راضیم.

حاص این ازدواج پسری به نام گیو است که در سال ۸۴ به دنیا آمد.

ویشکا آسایشویشکا آسایش و پسرش

ویشکا آسایش علاقه شدیدی به ورزش دارد.
به اسب سواری و شمشیرزنی تسلط نسبی دارد ولی
ورزش موردعلاقه اش کوهنوردی و آرزوی فتح اورست را دارد.
و نکته جالب این است که ویشکا آسایش در دوران بارداری حتی تا یک هفته
به زایمان به طور حرفه ای ورزش می‌کرد!

ویشکا آسایش

ویشکاآسایش و زانیار

مصاحبه با ویشکاآسایش

او در جایی گفته بود من برخلاف خواهرم که یک سال از من بزرگ تر است و بسیار بسیار آرام و ساکت و خجالتی، شیطون و نقطه مقابل او بودم. مادرم تعریف می کند وقتی کوچک بودم، من را داخل این پارک های بچه که شبیه یک سبد خیلی بزرگ بود می گذاشتند و من سعی می کردم از آن بیرون بیایم و بیفتم بیرون. آن دوران، پنج، شش دختر هم سن و سال بودیم که البته کوچک ترین و شیطان ترین شان من بودم. ناگفته نماند که همه برنامه ها را با خواهم انجام می دادم و همه چیز هم سر من خراب می شد. البته طبیعی بود، همه می دانستند کار من است، چون خیلی کنجکاو بودم و دوست داشتم از همه چیز سر در بیاورم.»

ویشکا خانم همچنین از خاطره ای دیگر هم گفت: «سوم راهنمایی که تمام شد من و خواهرم رفتیم آلمان پیش عمویم تا از آنجا ویزای لندن بگیریم برویم پیش خاله ام. گرفتن ویزا یک سال طول می کشید و مجبور بودیم بمانیم اما چون عمو، زن آلمانی داشت آنها ما را گذاشتند پانسیون. پدر و مادر برگشتند ایران و ما ماندیم آلمان و فقط آخر هفته ها عمو را می دیدیم. شرایط سختی بود، فکر می کردیم می رویم لندن و کنار خاله خیلی خوش می گذرد. نبودن کنار پدر و مادر واقعا سخت بود.

ویشکا آسایش ؛ از سبک زندگی خفن تا خواستگاری از شوهر!| سبک زندگی افراد مشهور(301)

عکس ویشکا آسایش

گفتگو با ویشکا آسایش

– زندگی در آلمان باعث شد خیلی محکم شوم. مجبور بودم همه کارهایم را خودم بکنم. مثلا با دوچرخه می رفتم مدرسه و اگر لاستیک دوچرخه خراب می شد، باید خودم پنچری آن را می گرفتم.»

بعد از یک سال رفتید لندن؟ – نه، برگشتیم ایران، وقتی ویزای لندن را ندادند. بدون اینکه خبر بدهیم، شبانه سوار هواپیما شدیم و آمدیم ایران. وقتی رسیدیم تهران، نصفه شب بود و از فرودگاه به خانه تلفن زدیم. پدرم گوشی را برداشت و گفتم ما تو فرودگاه هستیم. پدرم گفت: بله؟! گرچه فکر می کردیم کار درستی کردیم ولی بعدا پشیمان شدیم چون شروع کردیم به مقایسه کردن مدارس، امکانات، شرایط زندگی و …

برگشتید به همان دبیرستان هاجر؟

– بله، با گروهی از بچه ها آشنا شدم که می دیدم روی زمین می نشینند و خیلی خوشحال و باانرژی هستند. با خودم می گفتم وای اینها چقدر باحال هستند. یکی از آنها خیلی خوشگل بود. دلم می خواست وارد جمع آنها شوم. جمعه ها که می رفتم اسکی، یک روز ماشین جلوی در خانه ای دختری را سوار کرد که دیدم همان است که دوست داشتم با هم دوست شویم. ندا. همانجا کلید خورد تا همین الان. بهترین دوست زندگی ام.

ویشکا آسایش

ویشکاآسایش و آزاده صمدی

دوستان ویشکا آسایش

ندا جای مریم را گرفت؟

– آره. حالا دیگر همه اش من و ندا با هم بودیم.

با هم اسکی می رفتیم و بعد هم چون مادرهایمان خیلی اتفاقی با هم آشنا شده بودند، رفت و آماد خانوادگی هم پیدا کردیم و افتادیم در مسیر هم. حتی وقتی من دیپلم گرفتم، چون ندا یک سال پایین تر بود و آمد چهارم، بعضی وقت ها می فتم دم مدرسه و با هم برمی گشتیم.

مریم چه شد؟

– مادر مریم اصرار داشت اینها دکتر شوند.

حتی به من هم می گفت عزیزم باید پزشکی بخوانی. من می گفتم آخه من پزشکی دوست ندارم، می گفت باید همه تا پزشکی بخوانید. آدم خاصی بود. رفتند آمریکا و هر دو دندانپزشک هستند. چند سال پیش آمد ایران و رفتیم دیدنش. دیدم اصلا یک آدم دیگری شده است. خیلی ناراحت کننده بود. تو یک فاز دیگر بود. هیچ خاطره ای را مرور نکردیم. غمگین شدم. دیگر آن دوستی وجود نداشت، هر چند که همه آن خاطرات و تصاویر زیبا را در ذهن داشتم.

ویشکا آسایش ؛ از سبک زندگی خفن تا خواستگاری از شوهر!| سبک زندگی افراد مشهور(301)زندگینامه ویشکا آسایش

زندگی در انگلیس مثل آلمان سخت بود؟

– حالا دیگر بزرگتر شده بودم و می دانستم قرار است چه کنم. بخش سخت ماجرا خاله ام بود که می گفت آمده این اینجا درس بخوانی و برخلاف مادرم، به واسطه زندگی در آنجا و همسر انگلیسی اش، خیلی سرد و سختگیر بود. البته وجه دیگری هم داشت که خیلی بانمک بود. شوهرِ خاله خیلی خوبی هم داشتم که خیلی به من کمک می کرد.

اصلا چطور شد بعد «امام علی» رفتید لندن؟ حالا که ممکن بود کلی فرصت جدید پیدا کنید.

– کلا آدم جستجوگری هستم. دوست دارم کارهایی بکنم که نکرده ام.
دوست دارم تجربه کنم. دوست داشتم آنجا را ببینم. از سیستم
کنکورمان بدم می آمد. چرا باید برای رفتن به رشته گرافیک عربی می خواندم؟
این خیلی مهم بود که بروم و روی پای خودم بایستم.
بهترین اتفاق زندگی من شد.

ولی برگشتید؟

– بله، به رغم اینکه شاگرد اول شدم و ویزای دو ساله
برای فوق لیسانس دادند اما تصمیم گرفتم برگردم.

ویشکا آسایش ؛ از سبک زندگی خفن تا خواستگاری از شوهر!| سبک زندگی افراد مشهور(301)

ویشکا آسایش در ورود آقایان ممنوع

چرا؟

– عاشق شده بودم. (خنده…) باید برمی گشتم تا با رضا ازدواج کنم.

چه جالب و عجیب. رضا نمی توانست منتظر بماند؟

– آخر هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده بود. او که چیز نمی دانست.
فقط من او را دوست داشتم. در آخر هم خودم رفتم و بهش اعتراف کردم.
(خنده)

ویشکا آسایشویشکا آسایش و رضا قبادی

چه اعتراف جالبی. رضا دست نمی گیرد این ماجرا را؟

– تبدیل به یک شوخی شده تا هر از گاهی بگوید آس تهران را زدی. (خنده)

بعد که برگشتی ایران به ندا و مریم کسانی اضافه شدند؟ – یکی دو نفر … البته من آدم دوست بازی هستم و دوستان زیادی دارم اما دیگر به آن صورت تکرار نشد.

ویشکا آسایشگفتگو با ویشکا آسایش

چه انتظاری از هم دارید؟ شما و ندا.

– هیچ انتظاری نداریم. الان ندا به همراه خانواده اش رفته آمریکا و فکر کنم آنجا بمانند اما این خوب است که می دانم هست. آن دوست هست.

با توجه به تغییر ظرف دوستی با ندا ممکن است ظرفیت پیدا شدن یک نفر دیگر به وجود آمده باشد؟

– ممکن است. نمی دانم چه آدم های دیگری ممکن است سر راهت قرار گیرد. تا زمانی هم که نیاید… معتقدم هر آدمی به دلیلی سر راه زندگی ات قرار می گیرد.

آیا به کسی فکر می کنید که دوست داشته باشید سر راه زندگی تان قرار گیرد؟

– نه … نه …

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس