سرنوشت گلشیفته با حواشی جورواجورش چه خواهد شد؟!
روز گذشته، چهارشنبه بیست و سوم اسفند سومین قسمت سریال «گلشیفته» توزیع شد.
نکته اما این است که بازتابهای قسمت سوم این سریال نیز چندان تفاوتی با نخستین
بخش آن ندارد و در کل میتوان گفت بهروز شعیبی در این تجربهاش تاکنون شکست خورده است.حواشی سریال گلشیفته را در ادامه بخوانید
حواشی سریال گلشیفته
سالها بود همه منتظر اتفاقی در تلویزیون بودند؛ اتفاقی که باعث شود تماشاگر ایرانی
که ذائقهاش عادت کرده به سریالهای ترکی و کلمبیایی دوباره بیاید بنشیند پای سریال ایرانی. اما نمیشد.
سریالها یکی یکی ساخته میشدند؛ اما هیچ اتفاقی نمیافتاد. میگفتند تماشاگر ایرانی
که خود را در سریالها نمییابد، دیگر نمیتواند ارتباطی درخور با این سریالها برقرار کند.
این گفتهها معنای ساده و سرراستش این بود که یعنی سریال ایرانی ربطی به جامعه و انسان ایرانی ندارد. اتفاقی تلخ چون زهر؛ که متاسفانه واقعیت داشت…
آن سالها میگفتیم و میگفتند که روزگار سریالهایی که همه را درگیر کند، سر آمده است.
میگفتیم و میگفتند که متاسفانه دیگر نمیشود سریالی ساخت که خیابانها را خلوت کند.
سریالی که بحث و حرف هر محفلی شود. سریالی که جا در دل مردم باز کند. اما شد.
آن چه چند سالی میشد منتظرش بودیم، بالاخره اتفاق افتاد. البته خیابانها خلوت نشد؛
که قرار هم نبود خیابانی به خاطر توزیع ویدئویی سریالی خلوت شود. اما خبر خوش این بود که
: سریالی آمد که شد حرف مردم؛ بحث مردم؛ مسأله مردم. سریالی که مردم غریبه از تلویزیون را دوباره با سریال ایرانی آشتی داد… بله؛ بالاخره «شهرزاد» آمد…
موفقیت شهرزاد عجیب و غریب بود و این موفقیت عجیب و غریب باعث ترافیک نفسگیر مسیری شد
که این سریال در آن تردد داشت. بله؛ موفقیت شهرزاد باعث شد تا سریالهای دیگر نیز با سرمشق قرار دادن آن ساخته و توزیع شوند. «عاشقانه» منوچهر هادی، «عالیجناب» سام قریبیان و البته این روزها «گلشیفته» بهروز شعیبی…
از وعده تا عمل
«گلشیفته» که قرار بود بیرون آید، بسیار حرفها و وعدهها داد. قرار بود
شاهد یک سریال تند و تیز اجتماعی با روایتی جذاب باشیم. قرار بود موفقیتهای «شهرزاد»
را این سریال ادامه دهد. قرار بود خیلی چیزها رخ دهد و البته سابقه کارگردان
هم این وعده و وعیدها را باور کردنی جلوه میداد. به هر حال بهروز شعیبی با سابقه ساخت سه فیلم سینمایی آن قدری اعتبار و احترام داشت که همگان گمان کنند سریالش
سر و شکل مناسب و جذابی داشته باشد. با این امیدها «گلشیفته» در بازار خانگی منتشر شد. اما…
توزیع سریال گلشیفته در شبکه نمایش خانگی
بازتاب نخستین قسمت توزیع شده «گلشیفته» افتضاح بود. اتفاقی که صبح روز چهارشنبه ۹ اسفند
که قرار بود نخستین قسمت سریال وارد شبکه نمایش خانگی شود؛ کسی تصورش را هم نمیکرد؛
در آن روزها و ساعاتی که پوسترهای «گلشیفته» با این وعده که بهزودی شگفتی جدیدی د
ر شبکه نمایش خانگی به وجود خواهد آمد! به در و دیوار شهر چسبیدند…
اما بعد از توزیع نخستین قسمت «گلشیفته» حالا گفتن این موضوع چندان دشوار نیست
و تقریبا به جرأت میتوان گفت که این سریال در نخستین قسمتش نتوانست توقعات هیچ منتقد درست
و حسابی یا هیچ نشریه یا رسانه مجازی استخوان درشتی را پاسخی بایسته و شایسته دهد.
البته این را میدانیم که قضاوت درباره بخش نخست یک سریال، فقط و فقط براساس تماشای همین
یک قسمت- که در اروپا و آمریکا بهعنوان پیلوت ارایه میشود، بیشک رنگی از شتابزدگی دارد.
اما نکته در این است که این یک قسمت حتی امید کم رنگی نیز برای بارور شدن در قسمتهای
بعدی زنده نگذاشته بود. اتفاقی که در یک سریال شبکه خانگی میتواند کمرشکن باشد…
تلویزیون و ویدئو
در تلویزیون اگر قسمتهای نخست سریالی در حد توقعات نبودند، سریالساز این فرصت را داشت
که در مرور زمان به شمار تماشاگرانش افزوده و ایرادات کار را نیز برطرف کند. اما وقتی پای
شبکه ویدئویی در میان است و تماشاگر ناچار است برای تماشای تکتک قسمتهای سریال هزینه کند،
ضعف و آسیب بخش نخست، صورت مسأله را تغییر میدهد و تقریبا میشود گفت سرنوشت کار را روشن میکند.
ضمن اینکه تماشاگر شبکه ویدئویی، تماشاگر تلویزیون نیست که به دلیل تماشای رایگان،
هر محصولی را با هر کیفیتی تحمل کند. سازندگان «گلشیفته» ظاهراً حواسشان چندان
معطوف به این قضیه نبوده؛ وگرنه قسمت نخست سریالشان تا این حد مأیوسکننده نبود.
مأیوسکننده و البته بینشان از وعده: شگفتی جدیدی در راه است…
داستان سریال گلشیفته
روز گذشته (چهارشنبه بیست و سوم اسفند) سومین قسمت سریال «گلشیفته» توزیع شد.
نکته اما در این است که بازتابهای قسمت سوم این سریال نیز چندان تفاوتی با نخستین بخش آن ندارد
و در کل میتوان گفت بهروز شعیبی در این تجربهاش تاکنون شکست خورده است.
این اتفاق اما درحالی میافتد که داستان «گلشیفته» به شدت امکان جلب و جذب و سرگرم کردن مخاطب را دارد.
قبولی یک دختر یزدی در تهران در یک رشته هنری و درگیریهایی که در این شهر بزرگ برایش پیش میآید،
قطعا آنقدر مایه در اختیار سازندگان قرار میدهد که در هر قسمت چند اتفاق جذاب و جاندار
به مخاطب ارائه شود. اما مشکل این است که حداقل در این سه قسمت این اتفاق رخ نداده است.
سریال در این سه قسمت نه روایت یک داستان کمدی مرسوم را دستمایه کار قرار داده
و نه اینکه توانسته اتفاقات پرملاتی را برای جبران دوز کمدی سریال به تصویر کشد…
بازیگران سریال گلشیفته
تاکنون تقریبا تمام کارهای بهروز شعیبی کارهای پربازیگری بودهاند و این کارگردان این قاعده را در «گلشیفته» نیز رعایت کرده است.
مهناز افشار، سیامک انصاری، نازنین بیاتی، شیلا خداداد، مهدی هاشمی و… ترکیب پرستارهای را در این سریال شکل دادهاند؛
که انتظار موفقیت «گلشیفته» را بالا میبرد؛ اتفاقی که در این سه قسمت به وقوع نپیوسته و تاکنون این سریال از این امکان محروم مانده است…
نظراتی که درباره حواشی سریال گلشیفته داده شده؛ تقریبا بیشتر منفی هستند. خیلیها به این نکته اشاره کردهاند
که «۵۰ دقیقه قسمت اول را میتوان در ۲۰ دقیقه جمع کرد.» عدهای دیگر نیز به بازیها و بهخصوص بازی
هومن سیدی و شباهتش با «عاشقانه» اشاره کردهاند. شایعه دستمزد یک میلیاردی
مهناز افشار نکته دیگری است که خیلیها در کامنتهاشان به آن اشاره کرده و آن را بهانهای کردهاند برای کوبیدن سریال.
دستمزد میلیاردی مهناز افشار از حواشی سریال گلشیفته
این که میگویند مهناز افشار برای بازی در «گلشیفته» یک میلیارد تومان دستمزد گرفته
از حواشی سریال گلشیفته بود. خیلیها معتقدند این حاشیه و شایعه را نزدیکان سریال
و بازیگر ساختهاند تا در خدمت تبلیغات سریال باشد یا قیمت بازیگرش را افزایش دهد.
شایعهای که چندان هم دور از ذهن نیست و در این سینما بارها و بارها شاهد
چنین شایعهسازیهایی از جانب بازیگران بودهایم.
شباهت نام سریال به یک بازیگر سفر کرده هم از حواشی سریال گلشیفته است که این نیز به احتمال نزدیک به یقین اهداف تبلیغاتی داشته و دیدیم که پیش از توزیع سریال بسیاری از سایتها به این مسأله اشاره کرده بودند که این سریال درباره فلان بازیگر سفر کرده است…
باید منتظر ماند و دید در آینده چه بر سر سریال خواهد آمد. «گلشیفته» و کارگردانش این پتانسیل را دارند
که از این روزها گذر کرده و شاهد موفقیت را در آغوش کشند. البته سریال این پتانسیل را نیز دارد که این ستون حواشی را سنگین و رنگینتر کند. باید منتظر ماند و دید سرنوشت «گلشیفته» چه خواهد شد؟!
درباره حواشی سریال گلشیفته بیشتر بدانید:
«گلشیفته» تازه ترین سریال شبکه نمایش خانگی است که دومین قسمت آن
چهارشنبه هفته گذشته به بازار آمد. طبعا برای قضاوت کامل درباره این سریال نیاز به
توزیع قسمت های بیشتری است ولی براساس آنچه دیده ایم می توان اذعان داشت «گلشیفته»
مخاطب خاص خود را پیدا کرده و حتما هر هفته جماعتی منتظر آن هستند.
این اتفاق از آنجا و حواشی سریال گلشیفته حائز اهمیت است که خیلی از سریال های شبکه خانگی به چنین موقعیتی دست نمی یابند. «گلشیفته» اما صاحب مختصاتی است که می تواند در نهایت کنار سریال های موفق خانگی بایستد.
نقاط ضعف و قوت سریال گلشیفته
گلشیفته و حکایت های جورواجورش
حال آن که تبدیل به سریال پرسر و صدا شود یا خیر، کمی باید منتظر ماند. امتیاز نخست سریال بهروز
شعیبی ترکیب بازیگران آن است؛ حضور مهناز افشار، مهدی هاشمی و هومن سیدی
برای هر اثری می تواند برگ برنده باشد. مهم تر این که شعیبی از آنها استفاده ای
بهینه کرده و غالبا در نقش های خود موفق هستند. «گلشیفته» امتیازهای دیگری هم دارد و البته چند ضعف. این گزارش نقاط مثبت و منفی سریال را بر می شمرد.
تنوع داستان
نویسندگان سریال «گلشیفته» سعی کرده اند، داستان بینابین انتخاب کنند یعنی فضای قصه
نه به کمدی های مرسوم تنه می زند و نه کاملا رئال است. در قسمت اول این فضا به خوبی برای مخاطب ترسیم شد
و او می داند با داستانی به ظاهر جدی مواجه است که از دل موقعیت ها و نحوه معاشرت
شخصیت ها کمدی شکل می گیرد. ریسک چنین شیوه ای جایی است که سریال باید سرشار از اتفاقات پرملات باشد تا کمبود کمدی آن جبران شود.
«گلشیفته» از حیث داشتن قصه امکان سرگرم کردن مخاطب را داراست: داستان از قبولی
یک دختر یزدی (نازنین بیاتی) در رشته معماری شروع می شود و پدرش (مهدی هاشمی) مخالف
حضور او در تهران است. از آن سو رئیس تازه دانشکده (مهناز افشار) با کمک همسرش (سیامک انصاری) سعی دارد
رتبه اول کنکور هنر را در دانشکده خود حفظ کند. در کنار آن سرنوشت دیگر شخصیت ها
را هم می بینیم؛ شیلا خداداد قهرمان بوکس است و هومن سیدی جوانکی رند
که سرش به کار خلاف گرم شده. علاوه بر این شخصیت های فرعی دیگر هم در سریال حضور دارند.
روزنامه شهروند و روزنامه هفت صبح