پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

داستان زیبای | ارزشش را دارد

اشتراک:
پیامک و تبریک تولد
در جنگ جهانی اول یكی از سربازان به محض این كه دید دوست صمیمی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم كردن با مرگ است ...

داستان زیبای ارزشش را دارد

داستان زیبای ارزشش را دارد ,در جنگ جهانی اول یکی از سربازان به محض این که دید دوست صمیمی اش

در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای
نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند.
مافوق به سرباز گفت: «اگر بخواهی می توانی بروی، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه؟» داستان زیبای دوستت احتمالاً مرده و ممکن است، حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی.
حرف های مافوق، اثری نداشت، سرباز به نجات دوستش رفت و به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد،
او را روی شانه هایش کشید و بیرون آورد.
افسر مافوق به سراغ آن ها رفت.
سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت:
«من به تو گفتم که ممکنه ارزشش رو نداشته باشه، دوستت مرده! خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری
برداشتی.»

داستان زیبای ارزشش را دارد

داستان زیبای ارزشش را دارد

سرباز در جواب گفت: «قربان ارزشش را داشت.» مافوق: «منظورت چیه که ارزشش را
داشت؟ می شه بگی؟» سرباز : «بله قربان، ارزشش را داشت، چون زمانی که به او رسیدم هنوز زنده بود،
من از شنیدن چیزی که او گفت احساس رضایت قلبی می کنم.
اون گفت: دوست من…
می دونستم که به کمک من میایی…
» یکی بود

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس