رنگ زرد در قرآن و احادیث ؛ رنگ زرد موجب چه چیزی در انسان میشود؟
رنگ های مختلفی در قرآن ذکر شده است و نکات جالبی درباره آن بیان شده است که بهتر است زمانی را اختصاص دهید و از روانشناسی رنگ ها در قرآن استفاده ببرید. رنگ هایی مانند رنگ زرد در قرآن در قالب داستان بسیار جالبی درباره گاو زرد رنگ آورده شده است. با پرشین وی همراه باشید تا درباره رنگ زرد در قرآن بیشتر بخوانید.
رنگ زرد در قرآن
در آیه ۶۹ بقره چرا رنگ آن گاو زرد بوده آیا رنگ زرد مزیتی بر دیگر رنگ ها دارد؟
رنگ زرد به عنوان اولین رنگ مطرح شده در قرآن مى باشد و جالب این است که در
علم نیز خواص منحصر به فردى از جمله بیشترین درخشندگى براى آن ذکر شده است.این رنگ با واژه هاى
صفر، صفراء و مصفّرا، ۵ بار در آیات قرآن کریم معرفى شده است.این آیات عبارتند از: سوره بقره آیه ۶۹،
سوره روم آیه ۵۱، سوره زمر آیه ۲۱، سوره حدید آیه ۲۰ و سوره مرسلات آیه ۳۳٫طبق فرموده قرآن، رنگ
زرد «تَسُرُّ النَّاظِرِینَ» (بینندگان را بنشاط و فرح آورد) است؛
همان طورى که از قتاده و دیگران نقل شده است.از
امام صادق (علیه السلام) روایت شده: هر که کفش زرد بپوشد، پیوسته مسرور و خوشحال خواهد بود تا زمانى که
آن را کهنه و غیر قابل استفاده نماید، همان طور که خداوند فرموده است: «صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ».(۱)
(۱)
ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۲۱۳٫
نیکی به والدین
مرد نیکوکاری به پدر و مادر خود احترام میکرد. در یکی از روزها که پدرش در خواب بود معامله پر سودی برایش پیش آمد، ولی مغازهاش بسته بود و کلید مغازه نزد پدرش بود و پدرش نیز در آن وقت خوابیده بود. فروختن کالا، بستگی به بیدار کردن پدر داشت، تا کلیدی را که در نزد پدر بود بگیرد. مرد نیکوکار آن معامله پرسود را به خاطر بیدار نکردن پدر، انجام نداد (و به خاطر احترام به پدر، از سود کلانی که معادل ۷۰ هزار درهم بود، گذشت) و مشتری رفت. وقتی پدر بیدار شد و از ماجرا اطّلاع یافت، از پسر مهربانش تشکّر کرد و گاوی را که داشت به پسرش بخشید و گفت: «امیدوارم خیر و برکت بسیار، از ناحیه این گاو به تو برسد.»
قتل در دوران حضرت موسی
این از یک سو، و از سوی دیگر یکی از جوانان نیک بنیاسرائیل از دختری خواستگاری کرد، به او جواب مثبت دادند، پسرعموی او که جوان آلوده به گناه بود، از همان دختر خواستگاری کرد. خواستگاری او را رد کردند، او کینه پسرعمویش را به دل گرفت تا اینکه شبی او را غافلگیر کرده و کشت و جنازهاش را در یکی از محلّهها انداخت. فردای آن روز کنار جنازه
آمد و با گریه و داد و فریاد، تقاضای خون بها کرد و گفت: «هر کس او را کشته، خون بهایش به من میرسد، و اگر قاتل پیدا نشد، اهل آن محل باید خون بها را بپردازند!»
یافتن قاتل
موضوع پیچیده شد و اختلاف، شدید گردید، چون تعیین قاتل از طریق عادی ممکن نبود و ادامه
این وضع ممکن بود موجب فتنه و قتل عظیم شود، نزد موسی ـ علیهالسلام ـ آمدند تا او از خدا
بخواهد قاتل را معرّفی کند.
موسی ـ علیهالسلام ـ حلّ مشکل را از درگاه خدا خواست، خداوند دستوری به او داد، موسی
ـ علیهالسلام ـ آن دستور را به قوم خود چنین بیان کرد:
خداوند به شما دستور میدهد ماده گاوی را ذبح کنید و قطعهای از بدن آن را به مقتول بزنید،
تا زنده شود و قاتل را معرّفی کند و درگیری پایان یابد.
بهانه جویی بنی اسراییل
بنیاسرائیل: آیا ما را مسخره میکنی؟
موسی: به خدا پناه میبرم از اینکه از جاهلان باشم.
بنیاسرائیل اگر کار را در همینجا ختم میکردند، زود به نتیجه میرسیدند، ولی بر اثر سؤالهای
مکرّر، خودشان کار خود را دشوار نمودند، به موسی گفتند: «از خدا بخواه برای ما روشن کند که این ماده گاو، باید چگونه باشد؟»
بررسی رنگ زرد در قرآن
موسی: خدا میفرماید: ماده گاوی که نه پیر و از کار افتاده، و نه جوان باشد، بلکه میان این دو باشد، آنچه به شما دستور داده شد زود انجام دهید.
بنیاسرائیل: از خدا بخواهد که چه رنگی داشته باشد.
موسی: خداوند میفرماید: گاوی زردرنگ که رنگ آن بینندگان را شاد سازد.
بنیاسرائیل: از خدا بخواه بیشتر توضیح دهد، زیرا چگونگی این گاو برای ما مبهم است،
اگر خدابخواهد ما هدایت خواهیم شد.
موسی: خداوند میفرماید: گاوی باشد که برای شخم زدن رام نشده، و برای زراعت آبکشی ننموده است و هیچ عیب و رنگ دیگری در او نیست.
داستان بنی اسرائیل و رنگ زرد در قرآن
بنیاسرائیل: اکنون مطلب روشن شد. حقّ مطلب را برای ما آوردی. (مضمون آیات ۶۷ تا ۷۱ سوره بقره.)
بنیاسرائیل به جستجو پرداختند تا گاوی را با همین اوصاف بیابند، سرانجام چنین گاوی را از خانه همان
مرد نیکوکاری که به پدر و مادر احترام میکرد و پدرش گاوی به او بخشیده بود یافتند،
آن گاو را پس از چانهزنیهای مکرّر به قیمت بسیار گران یعنی به پُر بودن پوست آن
از طلا، خریدند و گاو را آوردند.
به دستور موسی ـ علیهالسلام ـ آن گاو را ذبح کرده،
دم او را قطع کردند و به مقتول زدند، او به اذن خدا زنده شد و گفت: «فلان پسرعمویم که ادّعای خونبهای مرا دارد، قاتل من است.»
معمّا حل شد و قاتل به مجازات رسید و مقتول زنده شده با دختر عموی خود ازدواج
کرد و مدّت زمانی با هم زندگی کردند و آن مرد نیکوکار، که به پدر و مادر نیکی میکرد
به سود کلانی رسید و پاداش نیکوکاریش را گرفت، حضرت موسی ـ علیهالسلام ـ فرمود:
«اُنْطُرُوا اِلی الْبِرِّ ما بَلَغَ بِاَهْلِهِ؛ به نیکی بنگرید که چه پاداش سودمندی به صاحبش میبخشد!
پرسمان قرآنی ـ ویکی فقه