بیوگرافی کامل امیر کاظمی (بازیگر سریال لیسانسه ها) +عکس های جدید ایشان
اولین بازی امیر کاظمی در سریال کتابفروشی هدهد بود.از دیگر فیلم های این بازیگر می توان همه بچههای من ,
خانه اجاره ای , شمعدونی , هفتسنگ را نام برد . جالب است بدانید او در جشن حافظ کاندید بهترین بازیگر مرد,
نیز شده است . بد نیست بدانید پدر کاظمی ایرانی و مادرش آلمانی می باشد .او برادری به نام آرش دارد.
امیر کاظمی
امیر کاظمی (متولد ۱۳۶۹) بازیگر ایرانی است. پدرش ایرانی و مادرش اصالت آلمانی داشته و خانواده مادری وی نیز,
در آلمان هستند؛ امیر کاظمی یک برادر کوچکتر از خود به نام آرش دارد. امیر کاظمی در سال ۱۳۹۱,
با مهتاب محسنی ازدواج کرد.
امیر کاظمی علاوه بر بازیگری در زمینه ورزش های شنا و اسکیت نیز به صورت حرفه ای فعالیت کرده و در زمانی,
یکی از بازیکنان تیم ملی اسکیت بوده است؛ علاوه بر این در حوزه موسیقی هم فعالیت می کند و پیانو ،
کیبورد و پرکاشن را به صورت حرفه ای می نوازد؛
امیر کاظمی به کارهای خبرنگاری نیز بسیار علاقه مند بوده و در مجلات مختلف و سایت سینمای ما فعالیت خبری,
داشته است.
امیر کاظمی برای نخستین بار در فیلم کوتاه دوئت به کارگردانی مروتی در سال ۸۵ جلوی دوربین رفت. اما مسیر اصلی ,
بازیگر شدن او همراه با یک اتفاق ساده بود؛ در ۱۴ سالگی زمانیکه برای تهیه یک گزارش به محل,
فیلمبرداری سریال کتابفروشی هدهد می رود،
مرضیه برومند به او پیشنهاد بازی در سکانس پایانی این سریال را می دهد که این سکانس پایانی، سکانس ,
آغازی فعالیت حرفه ای امیر کاظمی می شود. قدم بعدی امیر کاظمی بازی در سریال همه بچه های من,
در نقش پسرک کوچکی است که در کنار بازیگران بزرگی همچون مهرانه مهین ترابی خوش درخشید.
سپس در سریالهای دیگری به ایفای نقش پرداخت تا این که در سریال لیسانسهها نقش مازیار، یکی از,
سه جوان اصلی آن را بازی کرد.
وی برای بازی در این سریال کاندید دریافت جایزه حافظ بهترین بازیگر کمدی سال از جشنواره معتبر مجله دنیای تصویر شد.
کاظمی در سال ۱۳۹۱ ازدواج کردهاست.
فیلم های امیر کاظمی
فیلمشناسی
تلویزیون
کتابفروشی هدهد (مرضیه برومند)
همه بچههای من (مرضیه برومند)
سایه روشن (آرش معیریان)
خانه اجاره ای (رامین ناصر نصیر و شاهد احمدلو)
وضعیت سفید (حمید نعمتالله)
زمانی برای عاشقی (محمدحسین لطیفی)
هفتسنگ (علیرضا بذر افشان)
شمعدونی (سروش صحت)
گشت ویژه (مهدی رحمانی)
لیسانسهها[۴](سروش صحت)
محکومین (اپیزود دریا) (سید جمال سید حاتمی)
تئاتر
رقص روی لیوانها (مهتاب محسنی)
زندانی خیابان دوم (مه لقا باقری) سالن سمندریان – تماشاخانه ایرانشهر
بیشتر بدانید گفت و گو با «امیر کاظمی»؛ مازیار سریال لیسانسه ها
در جایی گفته بودید در نوجوانی پشت صحنه سریال «کتابفروشی هدهد» رفته بودید و بهصورت ,
اتفاقی در یک سکانس بازی کردید و از آنجا وارد دنیای بازیگری شدید. چقدر ,
مرضیه برومند را در راهی که طی کردید موثر میدانید؟
مرضیه برومند برای هم نسلان من و حتی نسل جدید بسیار تاثیرگذار است، چون او حجم زیادی از خاطرات ,
کودکی ما را ساخته است. وقتی درباره نوستالژیهایمان صحبت کنیم، حتما بخشی از آن با آثار,
خانم برومند گره خورده است.
به نظر من این میتواند بزرگترین رسالت یک هنرمند باشد که تا این حد در زمان حیاتش تاثیرگذار است.
بزرگترین شانس زندگی من این بود که در اولین تجربه کاریام با خانم برومند همکاری داشتم,
و به خودم بابت این شانس میبالم. همیشه هم میگویم مرضیه برومند من را ساخته ,
و پرداخته تا وارد دنیای هنر شوم و هرچی یاد گرفتم از کار با او بوده است. خانم برومند جزو چهار آدمی است,
که حاضرم فقط به پشت صحنه کارهایشان رفته، نگاه کنم و قربون صدقهشان بروم و از ایشان یاد بگیرم.
کار در کنار کسانی که تجربه بسیار بالایی در بازیگری داشتند برایتان چالش نبود؟ یا در دوران نوجوانی,
خیلی سختی کار را متوجه نمیشدید؟
نظر امیر کاظمی درباره مرضیه برومند
مرضیه برومند بسیار صبور است و سعی میکند مدام همهچیز را به آدم یاد بدهد. وقتی به کسی که تجربه,
جلو دوربین رفتن نداشته، اطمینان میکند و نقشی را به او میدهد، خیلی صبر و وقت میخواهد.
از طرفی کار با یک بچه نا بلد مثل این میماند که یک جمعی برای بازی دور هم جمع شده و یک نفر بازی ,
بلد نباشد. حوصله کل جمع سر میرود تا آن نابلد یاد بگیرد و به مرحله لذت بردن از بازی برسد.
خانم برومند این تحمل را داشت که من آن بازی را یاد بگیرم.
اگر بهصورت اتفاقی وارد دنیای بازیگری نمیشدید، فکر میکنید مسیر زندگیتان به کجا میرفت؟
بازهم در دانشگاه نمایش میخواندید؟
اول بگویم من درسم را در دانشگاه نیمه کاره رها کردم. من همیشه هدفم در زندگی این بود که بازیگر شوم،
اما راه ورود به بازیگری عجیب و غریب است. مثلا ما هر سال کلی فارغ التحصیل رشته بازیگری,
و کارگردانی از دانشگاهها داریم،
اما میبینیم مثلا در همین حوزه کارگردانهای خانم، شاید کسانی که در این زمینه به طور حرفهای مشغول ,
به کار هستند، اندازه انگشتهای یک دست هم نیستند. دلیل این حرفهای نبودن آن آدمها نیست،
بلکه معمولا شانس حضور در کارهای جدی و قابل دیدن را پیدا نمیکنند. همیشه برای خودم این تصور را داشتم,
که در ۲۴ سالگی وارد دنیای بازیگری شوم، اما این شانس به لطف خانم برومند سراغ من آمد ,
و همچنین کمکهای فرهاد آییش تا بتوانم وارد این حرفه شوم.
بعد از آنکه همکاری مشترکی با مرضیه برومند نداشتید، توانستید خودتان را طوری نشان دهید,
که کارگردانهای دیگری هم سراغتان بیایند. این یعنی تکیه شما فقط به یک شخص نبوده.
راه بازیگری را بعد از «همه بچههای من» چطور ادامه دادید؟
نحوه پیشنهاد به امیر کاظمی برای وضعیت سفید
وقتی قسمت اول سریال «همه بچههای من» پخش شد، بیژن بیرنگ برای یک کار با من تماس گرفتند.
وقتی آنجا مشغول کار بودم و هنوز فیلمبرداری تمام نشده بود که از دفتر حمید نعمتالله ,
پیشنهاد «وضعیتسفید» به من شد.
فکر میکنم دلیل به وجود آمدن این مسیر برای من این بود که آن زمان تلویزیون هنوز بیننده خودش را داشت ,
و آدمهایی که در کارهای هنری فعالیت میکردند حداقل هنوز تلویزیون میدیدند و آن سالها این شانس ,
را داشتم که توسط آدمهای درستی دیده شوم.
شانس در کار هنری و بازیگری ایران خیلی مهم است، یک وقتایی هست افرادی از خودم خوششانستر ,
میبینم و گاهی افرادی با هنر و توانایی خیلی بیشتر هستند که اصلا شانس ندارند.
وقتی به کارنامه کاری شما نگاه میکنیم، در همه نقشها آنقدر رئال و راحت بازی کردهاید,
که انگار اصلا نقش بازی نمیکنید. برای این سبک بازیگری، الگوی خاصی دارید؟
به نظر من سبک بازی به علاقه شخصی باز میگردد. من خیلی فیلم میبینم، حتی کار میکنم که پول ,
جمع کنم و فیلم ببینم. همین فیلم دیدنها و مطالعه من را به جمع بندی درباره بازیگری رسانده است.
همیشه دوست داشتم اینگونه بازی کنم و اصلا بازیگری را اینگونه میبینم؛ البته راحت بازی کردن نباید,
به اینکه زحمتی برای نقش نمیکشیم تعبیر شود. وقتی سبکی و نوعی از بازی را دوست داشته باشید,
به بازیگرانی هم علاقهمند میشوید که همان سبک را دنبال میکنند؛
مثلا در «ایران من» عاشق بازی رضا عطاران و جواد عزتی هستم. اینها آدمهایی هستند که کاملا رئال ,
و بدون هیچ ادایی حتی در موقعیتهای بسیار درام هم درست بازی میکنند. این راحت بودن ,
بیشتر شبیه جامعه است،
چون مردم کوچه و خیابان همین طوری راحت راه میروند و حرف میزنند.
دلیل همکاری امیر کاظمی با سروش صحت
نزدیک به سه سال است که بهطور مداوم با سروش صحت همکاری میکنید و در سه سریال «شمعدانی»، «
لیسانسهها ۱» و «لیسانسهها ۲» بازی کردید. سروش صحت چطور وارد زندگی هنری شما شد؟
من همیشه سروش صحت را دوست داشتم و دلم میخواست با او کار کنم. قبل از ساخت شمعدانی,
یک روز دستیار آقای صحت با من تماس گرفت و گفت پیمان قاسمخانی تو را برای کار جدید,
سروش صحت معرفی کرده است.
خیلی هیجان زده شدم و اصلا نمیدانستم پیمان قاسمخانی من را از کجا میشناسد. تا اینکه به دفتر ,
آقای چگینی رفتم و متوجه شدم وقتی پیشنهادهایی را برای نقش سعید میدادند،
پیمان قاسمخانی گفته: «آن پسری که در «وضعیت سفید» میگفت من خیلی خوشگلم و مشکل ما خوشگلا,
اینه که در خاطرهها میمانیم، را پیدا کنید.» حتی اسم من را هم نمیدانستند، اما پیدایم کردند.
وقتی با آقای صحت صحبت کردم دیدم چقدر سلیقه کمدی ما به هم نزدیک است و همکاری شکل گرفت.
حتی در همان اوایل فیلمبرداری پیشنهاد «لیسانسهها» هم بهم داده شد. تاوان انتظار برای «لیسانسهها» را,
هم دادم چون یک سال و نیم هیچ کاری انجام ندادم تا این سریال شروع شود.
در بعضی از نقدهایی که به «لیسانسهها» وارد شده، گفتهاند چرا مازیار سریال «لیسانسهها»,
با وجود سرطان و شیمی درمانی اصلا تغییری در وزن و هیکلش به وجود نمیآید؟
خیلی خوب است که این را اینجا بگویم، طبق مشاورههایی که از مرکز دهشپور و دکتر متخصص سریال میگرفتیم،
متوجه شدیم بیماران سرطان لنف، نهتنها لاغر نمیشوند بلکه چاق میشوند. به این دلیل که نباید,
تحرک داشته باشند و باید مدام به خودشان رسیدگی کنند و این باعث اضافه وزن در آنها میشود.
از طرفی سرطانهای روده و معده باعث لاغری مفرط مبتلایان میشود.
دلیل عدم فعالیت امیر کاظمی در سینما
تا به حال جز تلویزیون در هیچ مدیای دیگری حضور نداشتید. از سینما و تئاتر پیشنهاد نداشتید ,
یا خودتان نخواستید از تلویزیون بروید؟
از شروع فعالیت هنریام چهار پیشنهاد سینمایی داشتهام که همه آنها در این دو یا سه سال اخیر بوده است،
اما بدشانسی بازیگران تلویزیون این است که مدتی طولانی درگیر یک پروژه هستند و هماهنگ کردن,
برای کارهای دیگر کمی سخت است. وقتی هم کار سریالی تمام میشود،
دیگر از کار سینمایی خبری نیست تا در کار بعدی تلویزیون حضور پیدا کنی. درباره تئاتر هم باید بگویم به میل,
خودم تا همین یک سال پیش دوست نداشتم کار کنم، اما چند وقتی است که دوست دارم کار تئاتر ,
انجام دهم، و پیشنهاد خیلی خوبی هم برایم پیش آمد که به زودی احتمالا خبرهای آن را میشنوید.
در ابتدای صحبتهایتان به چهار نفری اشاره کردید که حاضرید حتی شده پشت صحنه بروید,
تا آنها را ببینید؛ میشود نام این افراد را بگویید؟
مرضیه برومند را که گفتم. نفر بعدی حمید نعمتالله است که فقط دوست دارم بشینم و نگاهش کنم،
هیچ کاری هم با او ندارم. بعد از آن هم استاد داریوش مهرجویی و استاد مسعود کیمیایی.
ویکی پدیا , سرپوش , روزنامه آسمان آبی