بیوگرافی کامل جمشید مشایخی + عکس
جمشید مشایخی بازیگر ایرانی و متولد سال ۱۳۱۳ در تهران می باشد. او جزء چهره های ماندگار سینمای ایران می باشد .بد نیست بدانید او تحصیلات خود را در رشته تئاتر ناتمام گذاشت .از معروف ترین فیلم های او می توان گلهای داوودی , کمالالملک و هزار دستان را نام برد . برای آشنایی بیشتر با این بازیگر توانمند با پرشین وی همراه باشید.
آشنایی با جمشید مشایخی بازیگر
جمشید مشایخی بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون زادهٔ ۵ آذر ۱۳۱۳در تهران می باشد.
او در روستای پارچین در نزدیکی شهر تهران به دنیا آمد.
مشایخی با گیتی افروز رئوفی ازدواج کرده است و سه فرزند بهنامهای نادر، نغمه و سام دارد. او از کودکی به بازیگری
و تئاتر علاقه داشت. مشایخی افرادی چون رفیع حالتی، هوشنگ سارنگ، محتشم و مجید محسنی
را اولین منابع الهام خود برای ورود به بازیگری معرفی کرده است.
مشایخی از همان دوران دبستان بهنوعی راه تئاتر پیش گرفته است.
مشایخی برای اولین بار در سال ۱۳۳۹ در تله تئاتر «بعد از سی سال» به کارگردانی علی نصیریان حضور پیدا کرد.
مشایخی از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۵۲ در ۹ تله تئاتر حضور داشت.
او در این ۹ تله تئاتر، دوبار با علی نصیریان، دوبار با عباس جوانمرد و سهبار با رکن الدین خسروی همکاری کرد.
او در سال ۱۳۵۲ برای اولین بار برای سریال داستانهای مولوی جلوی دوربین علی حاتمی قرار گرفت.
این مجموعه در نوروز ۱۳۵۳ در ۶ قسمت که هرکدام روایتگر یک داستان از داستانهای مثنوی معنوی بودند، از شبکه اول پخش شد.
داستانهای مولوی بهنوعی آغازگر حضور جمشید مشایخی در مجموعههای تلویزیونی بهشمار میرود.
او دو سال بعد بازهم با علی حاتمی همکاری کرد، این بار نوبت به سریال سیزده قسمتی
سلطان صاحبقران رسیده بود.
نقش های ماندگار جمشید مشایخی
جمشید مشایخی در این سریال یکی از ماندگارترین نقشهایش را جلوی دوربین برد. او در این سریال
در نقش ناصرالدین شاه قاجار به ایفای نقش پرداخت. مشایخی پس از سلطان صاحبقران تا سال ۱۳۵۶ در دو سریال
طلاق ساختهی مسعود اسداللهی و مستنطق ساختهی عباس جوانمرد و شاپور قریب حضور داشت.
وی منتخب ششمین دوره همایش چهره های ماندگار و دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر است.
فعالیتها و آثار
سینما
حکایت دریا (۱۳۹۶)
بن بست وثوق (۱۳۹۵)
رفقای خوب (۱۳۹۴)
پدر آن دیگری (۱۳۹۳)
پایان خدمت (۱۳۹۲)
رنج و سرمستی (۱۳۹۲)
چک (۱۳۹۰)
جرم (۱۳۸۹)
سیزده ۵۹ (۱۳۸۹)
زمهریر (۱۳۸۸)
یک گزارش واقعی (۱۳۸۷)
نسکافه داغ داغ (۱۳۸۵)
این ترانه عاشقانه نیست (۱۳۸۴)
یک بوس کوچولو (۱۳۸۴)[۸]
پل سیزدهم (۱۳۸۳)
بله برون (۱۳۸۲)
و…
تلویزیون
در جستجوی آرامش
در قصهها زندگی میکنند
پادری
معمای شاه
همه چیز آنجاست
راه شیری
تلهفیلم به من نگو قراضه
نیلیتر از مهتاب
و….
جوایز
برندهٔ تندیس بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در هفتمین دورهٔ جشن خانهٔ سینما بابت ایفای نقش در فیلم بانوی من (۱۳۸۲)
نامزد دریافت تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد در سومین دورهٔ جشن خانهٔ سینما بابت ایفای نقش در فیلم کمیته مجازات (۱۳۷۸)
جایزهٔ بهترین بازیگر مرد بابت ایفای نقش در فیلم پدربزرگ در جشنواره بینالمللی فیلم پیونگیانگ (۱۳۶۴)
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر بابت ایفای نقش در فیلم گلهای داوودی (۱۳۶۳)
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر بابت ایفای نقش در فیلم کمالالملک (۱۳۶۳)
بیشتر بدانید همسر جمشید مشایخی از ازدواجش میگوید
کتکی که از پدر خوردم
من گیتی رئوفی هستم. پدرم افسر شهربانی بود.پدرم مردی بسیار سخت گیر و متعصب بود.
یک روز پدرم از محل کارش که در اداره شهربانی بود، سر زده به خانه آمد و همین که خنده مرا که آن موقع ده-یازده ساله بودم،
شنید، به شدت عصبانی شد، کتکم زد و گفت: صدای هیچ زن و دختری نباید از خانه بیرون برود.
یکی از تیمسارهای ارتش که همسایه ما بود دختری به نام نسرین داشت.من به دیدنش می رفتم
و با او صحبت می کردم پدرم دو مرتبه مرا در انتهای کوچه با او دید یک روز به خانه آمد و گفت؛
دخترم با نسرین کاری داشتی؟ گفتم؛ بله می خواستم درباره درس چند سوال از او بپرسم،
پدرم با قاطعیت گفت: از تو خواهش می کنم دم در نرو، گفتم؛چشم! چند روز گذشت باز نسرین مرا صدا کرد.
از بدشانسی باز پدرم از راه رسید و مرا دید و با خشم گفت؛ مگر من به تو نگفتم توی کوچه نرو؟
دوباره مرا کتک زد و گفت، تورا کتک زدم که تا وقتی ازدواج نکرده ای، دیگر دم در نروی، الان اگر دم دربایستی،
مردم می گویند برای شوهر پیدا کردن دم در آمده است!
نحوه ازدواج جمشید مشایخی
جمشید مشایخی پسر دایی من است
جمشید مشایخی پسر دایی من است. مایل به ازدواج با جمشید نبودم و عقیده داشتم او نمی تواند در آینده
همسر خوبی برایم باشد. یک روز جمشید با برادرش به خواستگاری آمد و فردای آن روز
به همراه مادر و خواهرهایش آمدند و روز بعد باز خودش و پدرش و فردای آن روز خودش با عمه اش آمدند،
اما چقدر اشتباه می کردم که تمایل به ازدواج با او نداشتم چون تمام حرف هایی که امروز در عین پختگی می زند،
آن روزها در سن ۲۴ سالگی می زد.
رابطه جمشید مشایخی و همسرش
من و جمشید مانند تمام زن و شوهر ها گاهی هم دعوایمان می شود و به خاطر موضوعی دو سه دقیقه
با هم مشاجره می کنیم، اما تا حالا اتفاق نیفتاده که با همدیگر قهر کنیم.
وقتی اختلاف بین ما به وجود می آید، یک مقدار من کوتاه می آیم و یک مقدار هم جمشید و خیلی زود همه چیز را فراموش می کنیم.
اگر زنی که ازدواج کند، به خود بقبولاند مالک شوهرش نیست بلکه شوهرش شریک زندگی او است
و اشتباهات سهوی شوهرش را نادیده بگیرد و مرد هم همینطور بیندیشد،
زندگی مشترک شیرین و لذت بخش می شود. به خصوص در زندگی های مشترکی که زن و شوهر
یا یکی از آن ها هنرمند است این اصل باید بیشتر رعایت شود.چون هنرمند متعلق به مردم است
و باید به خواسته های مردم احترام بگذارد.
مهریه ام فقط یک شاخه گل میخک سفید بود
یک روز به مطب دندان پزشکی رفته بودم. دو خانم جوان که در مطب بودند با دیدن جمشید ذوق زده شدند
و یکی از آنها به دوستش گفت: مریم برو دوربین عکاسی را از داخل اتومبیل بیاور تا با آقای مشایخی عکس بگیریم.
دوستش با عجله رفت و کمی بعد در حالی که دوربین عکاسی در دست داشت برگشت و هر دو با جمشید عکس گرفتند،
این نوع رفتار مردم با جمشید برای من نه فقط پذیرفتنی است، بلکه غرور انگیز هم هست
و افتخار می کنم که همسر چنین مردی هستم.
مهریه همسر جمشید مشایخی
یک روز پدر شوهرم، در مورد مهریه از من سوال کرد. من سکوت کردم. پدر شوهرم رو به جمشید گفت:
خودت مهریه همسرت را تعیین کن، جمشید عدد یک را نوشت و مقابل آن نوشت به اضافه ۱۰۰هزار صفر.
من اما، گفتم که دوست دارم مهریه ام فقط یک شاخه گل میخک سفید باشد.
در حفظ کردن دیالوگ ها با او همکاری می کنم
من هنر واقعی را تئاترمی دانم، زمانی که با جمشید ازدواج کردم، او در تئاتر فعالیت می کرد،
اما فیلم و سریال هایی را هم که بازی کرده دوست دارم به طوری که، به هنر و حرفه جمشید
خیلی احترام می گذارم
و هنگامی که می خواهد در فیلم و یا سریالی بازی کند محیط خانه را برایش مناسب می کنم
تا آرامش داشته باشد تا بتواند نقش خود را خوب ارایه بدهد یا هر وقت سناریویی به خانه می آورد تا بخواند،
در حفظ کردن دیالوگ ها با او همکاری می کنم.
جمشید نمی گذارد به پشت صحنه فیلمهایش بروم
من طی تمام سال های زندگی مشترک، جمشید را مثل فرزندم تر و خشک کرده ام و بارها به او گفته ام
تو مثل بچه بزرگ من هستی.
صحیت های همسر جمشید مشایخی
من خیلی دوست داشتم که پشت صحنه فیلم ها یا سریال ها را ببینم، اما هر بار خواسته ام را با جمشید
در میان گذاشتم،به من گفت: اگر تو پشت صحنه بیایی، من فکر می کنم در خانه ام،
تو گیتی هستی و من جمشید هستم،در نتیجه پرسوناژ یادم می رود.
به همین خاطر تا حالا، فقط دوبار سر صحنه فیلمبرداری رفته ام.
من شوخ طبع هستم و با وجود آنکه این روزها روحیه ام خراب است وقتی می بینم جمشید به خاطر گرفتاری ها
و مشکلات حرفه اش کسل یا ناراحت است و اخم هایش درهم رفته با او شوخی کنم
و حرف های شیرین می زنم تا از آن حالت بیرون بیاید و لبخند روی لب هایش بنشیند.
زومجی , شبکه ایران