بیوگرافی کامل نرگس محمدی
نرگس محمدی بازیگر ایرانی و متولد سال ۱۳۶۴ در تهران است .جالب است بدانید مدرک تحصیلی او کارشناسی پرستاری می باشد .او با علی اوجی ازدواج کرده است . اولین فیلم سینمایی او ریسمان باز نام دارد .او با نقش افرینی در سریال ستایش و در نقش ستایش بسیار معروف شد. با پرشین وی همراه باشید تا با بیوگرافی نرگس محمدی آشنا شوید.
آشنایی با بیوگرافی نرگس محمدی
در بیوگرافی نرگس محمدی آمده است که او متولد ۹ فروردین ۱۳۶۲ در تهران می باشد. ویاو دارای مدرک کارشناسی پرستاری است. همزمان با تحصیل در رشته پرستاری دانشگاه در کلاسهای بازیگری «کارنامه» هم شرکت میکرد و از آنجا بود که برای بازی در فیلم «مرگ یک پینوکیو» معرفی شد،نرگس محمدی پس از بازی در این فیلم حدود یک سال در تئاتر به فعالیت خود ادامه داد که در همین مدت موفق شد جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره «ماه» حوزه هنری دریافت کند. نرگس محمدی پس از تجربهای که در تئاتر کسب کرد به سینما بازگشت و در فیلمهایی چون ریسمان باز، آناهیتا، سوپراستار و اخراجیهای ۲ بازی کرد.
او در سال ۱۳۹۶ با علی اوجی ازدواج کرد.
خانواده نرگس محمدی
ما سه فرزندیم، من فرزند بزرگ خانوادهام و یک خواهر و برادر دارم که هر دوی آنها ازدواج کردهاند و فقط من در کنار مادرم زندگی میکنم. شوهرخواهرم آقای غفوریان کار عکاسی را دنبال میکنند، خواهرم نیز دستی بر آتش نقاشی دارد. محسن، برادرم هم پیش از من در چند فیلم کوتاه بازی کرده بود اما الان درگیر کار است و بازیگری را دنبال نمیکند
در بیوگرافی نرگس محمدی آمده است که او می گوید از ابتدا دوست داشتم در رشته هنر ادامه تحصیل دهم اما روزی که باید در آزمون ورودی هنرستان صدا و سیما شرکت میکردم اتفاقی برایم افتاد که امتحان را از دست دادم. به همین دلیل در شاخه تجربی کنکور دادم و در رشته پرستاری پذیرفته شدم.
نرگس محمدی می گوید خانواده من نسبت به بازیگری گارد منفی نداشتند و اتفاقا از حضورم در عرصه هنر استقبال هم میکردند.نرگس محمدی می گوید مادرم کارمند صدا و سیما بود و با محیطهای هنری آشنایی داشت، از طرفی تمام اعضای خانواده ام به فیلم علاقهمند بودند.اما موضوعی که وجود داشت این بود که خانوادهام اصرار داشتند اول درسم تمام شود و بعد به طور جدی وارد عرصه بازیگری شوم که خدا را شکر این اتفاق هم افتاد.
فکر می کنم همه خانواده ها از با هم بودنلذت می برند و از اینکه در کنار یکدیگر هستند احساس خوشبختی می کنند و ما هم از این قاعده مستثنی نیستیم. من هم خانواده ام را دوست دارم و به هیچ عنوان حاضر نیستم بدون آنها و به صورت مستقل زندگی کنم. از خدا می خواهم روزی آنقدر پول داشته باشم که بتوانم یک خانه بسیار بزرگ بخرم تا بتوانیم همیشه در کنار هم زندگی کنیم.
خانواده تنها نعمت خداوند به انسان است که تکرارپذیر نیست و باید از لحظه لحظه با خانواده بودنلذت برد.
محسن، سارا و مادرم را از ته قلبم دوست دارم و حاضر نیستم حتی یک روز هم از آنها جدا باشم.
روزهایی که از آنها دور بوده ام هم به خاطر کار بوده و به جز الزامات کاری که گاهی پیش می آید،
هیچ چیز دیگری نمی تواند ما را از هم جدا کند. ما در کنار هم خوشبختیم و آن را با چیزی عوض نمی کنیم.
اساتید نرگس محمدی
نرگس محمدی می گوید ما جزو آخرین هنرجویان موسسه کارنامه بودیم که استاد پرستویی و آقای حبیب رضایی در آنجا حضور داشتند.
آقای رحمانیان نیز در کنار این دو استاد بزرگ حضور داشتند، خانم تیموریان و استاد رایگان، پیام دهکردی و رضا بهبودی هم
درسهای زیادی از بازیگری به ما آموختند. در مجموع، کلاسها بسیار پر بار و خوب بود اما بد نیست
بدانید همان روز اولی که برای ثبت نام به «کارنامه» مراجعه کردم، آقای پرستویی و رضایی گفتند
که ما شرایطی را برای بچهها فراهم میکنیم که به شدت سخت است و به همین دلیل ممکن است
خیلی از بچهها در میانه کار عطای بازیگری را بر لقایش ببخشند و همین هم شد،
ما در ابتدای کلاسها بیست هنرجوی دختر و بیست هنرجوی پسر بودیم، اما اواخر کار، از این جمع چهل نفره
فقط پانزده نفر باقی مانده بود. من از ابتدا خودم را برای این سختیها آماده کرده بودم
و از آنجایی که این حرفه و هنر را دوست داشتم تمام سختیها را تحمل کردم.
فیلم های نرگس محمدی
تلویزیون
ستایش (فصل سوم، ۱۳۹۷)
هوای خنک (فیلم تلویزیونی، ۱۳۹۴)
زعفرانی (۱۳۹۴)
معمای شاه (۱۳۹۳)
ما فرشته نیستیم (۱۳۹۳)
ستایش (سری دوم) (۱۳۹۲–۱۳۹۱)
میلیاردر (۱۳۹۱)
و…
سینما
مسلخ(۱۳۹۵)
قرارمون پارک شهر (۱۳۹۵)
عملیات مهد کودک (۱۳۹۱)
ساعت شلوغی (۱۳۹۰)
و…
بیشتر بدانید گفتوگوی آزاده نامداری با نرگس محمدی
زندگی معمولی و شخصی خودت را هم مثل نقشهای الان دمدستی میبینی؟
در کل من از روتین بودن زود دلزده میشوم. فکر میکنم خدا مرا خیلی دوست داشته است
که من وارد حرفه بازیگری شدهام. اگر قرار بود کارمند باشم یا در رشتهای که خواندم میماندم و پرستار میشدم
و باید هر روز سر یک ساعتی سر کار میرفتم تا یک ساعت مشخص، زندگی برایم خیلی سخت میشد.بیوگرافی نرگس محمدی
الان کلاسهای مختلف میروم، گیتار تمرین میکنم و دائم در حال انجام کارهایی هستم تا از روزمرگی نجات پیدا کنم.
چند وقت است که مقابل دوربین هستی؟
از سال ۸۵ ، در این بین به دلیل پیشنهاد نشدن نقش مورد علاقهام گاهی هشت ماه بیکار بودهام
و این اتفاق برای کسانی که یکدفعه دیده میشوند خیلی میافتد و مدتی بیکار میمانند. خیلی از بازیگرهای معمولی
که خیلی هم دیده نشدهاند، همیشه در حال کار کردن هستند اما بعضی از بازیگران مثل خود من که به اصطلاح
یک شبه معروف شدهاند با این مشکل روبهرو میشوند.
من قبل از معروف شدنم خیلی راحتتر کار میکردم و راحتتر انتخاب میکردم
اما حالا هم برای خود من سختتر شده و هم اطرافیان از من توقع دارند.
در زندگی شخصی از خودت زیاد توقع داری؟
بله، تقریبا. معمولا از آنچه هستم و دارم نهایت لذت را میبرم اما دوست دارم همیشه به جایگاه های بالاتری برسم.
فکر میکنی غیر از بازیگری چه شغلی میتوانستی داشته باشی؟
خواندن را همیشه دوست داشتم و هر کاری که به این حوزه مربوط باشد را دوست دارم.
غیر از اینها هیچ کاری را نمیتوانم انجام بدهم.
ایراد بزرگ نرگس محمدی
بزرگترین ایرادت چیست؟
خیلی زود به آدمها اعتماد میکنم و فکر میکنم هر کسی که به من نزدیک است دوست من است و بابت
این مسئله خیلی ضربه خوردهام اما نمیتوانم در این مورد خودم را کنترل کنم. یکی دیگر از اخلاقهای بد من این است
که وقتی خیلی خسته و گرسنه هستم هر اتفاقی بیفتد داد و فریاد راه میاندازم.
از برزیل که آمدم بعد از ۱۵ روز غذای باب میل نخوردن، مادرم برایم ماکارانی درست کرده بود و من از ماکارانی
متنفرم و در برزیل کنار همه غذاها ماکارانی هم بود، به همین خاطر بعد از دیدن غذا گریه کردم!
اگر بگویند قرار است بمیری و فقط یک دقیقه فرصت داری و فقط میتوانی به یک نفر زنگ بزنی آن یک نفر کیست؟
قطعا به مادرم زنگ میزنم. از همه بیشتر برای من ارجحیت دارند.
از اینکه روزی نباشی ناراحت میشوی؟
خدا نکند کسی عزیز از دست بدهد اما وقتی عزیزت را از دست میدهی دیگر کنار آمدن با مسائل کمی
برایت آسانتر میشود. از وقتی پدرم از دنیا رفت مرگ را پذیرفتهام و میدانم همه خواهیم رفت.
بعد از آن مادربزرگم که خیلی برایم عزیز بود را از دست دادم دیگر با مرگ کنار آمدهام
و میدانم دنیای دیگری وجود دارد و ما هیچوقت تمام نمیشویم.
وقت داری کتاب بخوانی؟
بله. تنها چیزی که خیلی حالم را خوب میکند فیلم دیدن و کتاب خواندن است. این روزها به دلیل مشغله زیاد
کمتر وقت میکنم فیلم ببینم اما کتاب همیشه همراهم است حتی سر صحنه با خودم میبرم
و در زمانهای خالی میخوانم و همیشه در ماشین کتاب دارم. رمانها را خیلی دوست دارم.
بچه بودی بیشفعال بودی؟
من خیلی آرام بودم چون بچه اول بودم، همیشه مسئولیت بچههای کوچکتر از خودم را داشتم.
اگر گرهای در زندگیات داشته باشی چگونه بازش میکنی؟
هر چیزی یک فرمولی دارد حتی اگر آن فرمول وجود نداشته باشد ما میتوانیم برایش فرمول بسازیم.
من خودم به خودم کمک میکنم، از مادرم مشورت میگیرم و دوستان خیلی خوبی دارم
که به کمک من میآیند اما در نهایت خودم به هر طریقی که شده باشد مشکلم را حل میکنم.
اولینباری که عکست را روی جلد مجلات دیدی، چه حسی داشتی؟
وقتی کلاس بازیگری میرفتم آرزویم این بود که فقط یک سکانس بازی کنم. وقتی برای اولینبار
در مجله فیلم فقط اسمم را زدند حال خیلی خوبی داشتم ولی بعد از سریال ستایش آنقدر همه چیز یکدفعه
اتفاق افتاد که من متوجه نشدم چطور در یک روز ۱۰ مجله عکس مرا کار کردهاند.
بیوگرافی ها , مجله سیب سبز , خانواده سبز