حسین یاری ؛ از بازی در نهنگ آبی تا دکوراسیون خانه قشنگش | سبک زندگی افراد مشهور(۳۲۱)
حسین یاری بازیگر ۵۱ ساله و بسیار موفق و دوست داشتنی سینما و تلویزیون ایران است که قدم به قدم و مرحله به مرحله توانسته با تلاش خودش به جایگاه فعلی اش برسد. او هم اکنون دو سریال فاخر “نهنگ آبی” و “از یادها رفته” را در حال پخش دارد که هر کدام در ژانر خودشان حرف هایی برای گفتن دارند. اگر می خواهید با زندگی حسین یاری بیشتر آشنا شوید این شماره از سبک زندگی افراد مشهور را از دست ندهید.
حسین یاری بازیگر سریال نهنگ آبی
حسین یاری در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۴۶ در لنگرود گیلان به دنیا آمد.
مدرک تحصیلی اش دیپلم است و در ۱۲ سالگی در نمایشی به نام “ندم های خونین” بازی کرد اما
کار هنری اش را به صورت حرفه ای دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مردبا تئاتر در سال ۱۳۶۰ شروع کرد.
فیلم سینمایی “وارث” اولین تجربه سینمایی حسین یاری بود و با این فیلم حضور در سینما را تجربه کرد.
در سالهای اولیه کارش در واحد دوبله صدا سیما به عنوان گوینده فعالیت می کرد.
زندگی حسین یاری
زندگینامه حسین یاری
با بازی در فیلم سینمایی “آخرین مرحله” سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد
اما نقشی که باعث شهرت فراوان او شد بازی نقش حیدر در سریال دیدنی “شب دهم”
ساخته حسن فتحی در سال ۸۰ بود.
با بازی تحسین برانگیز در فیلم سینمایی “بلوغ”
دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد از هجدهمین جشنواره فیلم فجر را گرفت.
حسین یاری بازنشسته بانک مرکزی است و خودش در مصاحبه ای گفت که کارش را
به سختی و با چنگ و دندان حفظ کرده چرا که آینده بازیگری مشخص نیست و
در بازیگری امنیت شغلی وجود ندارد.
بیوگرافی حسین یاری
ازدواج حسین یاری
حسین یاری در سال ۷۱ ازدواج کرده است و سه فرزند به نامهای سروش سارا و علی دارد.
آخرین کار وی در تلویزیون حضور در سریال “از یادها رفته” می باشد که این شب ها در ایام
ماه مبارک رمضان از شبکه یک در حال پخش است.
حسین یاری همچنین در سریال شبکه نمایش خانگی “نهنگ آبی” هم مشغول نقش آفرینی است.
حسین یاری و هلیا امامی در سریال “از یادها رفته”
دکوراسیون خانه حسین یاری
خانه حسین یاری در قلهک تهران به مساحت ۲۳۰ مترمربع قرار دارد که
توسط طراحان خانه اش با تلفیقی از سبک کلاسیک و رنگ سبز که مورد علاقه حسین یاری
، سبک روستیک و سنتی ایرانی که مورد علاقه خانم خانه و سبک مدرن که در خواست بچه ها بوده ،
طراحی و ساخته شده است.
کابینتهای آشپزخانه اش چوبی کلاسیک است و کف خانه از لمینیت چوبی است.
آشپزخانه
در طراحی خانه استفاده از چوب که مورد علاقه اعضای خانواده است به خوبی انجام شده
به طوری که هم چشم بیننده از تکرار زیاد این عنصر در طراحی خسته نشده و
هم علاقه این خانواده به متریال چوب تامین شده است.
پذیرایی
قسمت تلویزیون مجزا و مدرن طراحی شد.
تی وی روم
استفاده بجا از کاغذدیواری، پردهها و لوسترهای کلاسیک، فرشهای ایرانی، مبلمان مدرن،
دیوار آجری، گل و گیاه و عناصر دکوراتیو در کنار هم توانست منزلی زیبا و هماهنگ بسازد.
خانه حسین یاری
نمای کلی خانه
منزل حسین یاری
مصاحبه با حسین یاری
چرا با وجود موفقیتتان در سینمای دفاع مقدس ، کمرنگ شدید؟
واقعیت این است که از شرایط موجود ناراحت نیستم. نهاینکه شرایط مطلوب است. به دلیل نامطلوبی شرایط، این موقعیت را ترجیح میدهم. من به قول شما رزومه نصفهنیمه قابلدفاعی دارم که ترجیح میدهم همان را حفظ کنم.
آیا ریسکپذیر نیستید؟
کارهایی پیشنهاد نمیشود که بدانم چه خروجیای دارد تا ریسک کنم یا دستکم نمیخواهم توفیقات گذشتهام را زیر سؤال ببرد. نمیگویم همه کارها بد هستند و اگر به من پیشنهاد شوند هیچکدام را بازی نمیکنم. حداقل کارهایی که به من پیشنهاد میشود کارهای خوبی نیستند. بخشی از این اتفاق به دلیل منزویبودن من است. من روحیه متوهمی ندارم.
به عبارت دقیق میتوان گفت که شما روابطعمومی خوبی ندارید؟
تعریف مشخصی از روابطعمومی وجود دارد که مدتهاست عوض شده!
منظورتان محفلیبودن است. یعنی اهل باندبازی نیستید؟
بله. من فردی مستقلم و تاوان استقلالم را هم پس دادهام.
اینکه کسی ادعا کند حسین یاری با ماست، اصلا مطلب درستی نیست.
با همه هستم و درعینحال با هیچکس نیستم. این روحیه قدری من را به گوشه رینگ برده است.
واقعیت این است که اتفاق ویژهای در سینما نمیافتد که بخواهم حسرتش را بخورم.
شما در سنوسالی هستید که برای خیلیها تازه شروع بازیگری است. یعنی چیزی را از دست ندادهاید. ضمن اینکه این شانس را هم دارید که چهرهتان در گذر زمان تغییر چندانی نکرده است.
چون سعی کردم چهره و فیزیکم را حفظ کنم.
روند صعودی سنوسال طبیعی است. اما این روند با کارهایی مثل ورزش به تأخیر میافتد.
در این سالها تلاش کردهام صورت و فیزیکم را که یکی از ابزارهای بازیگری است حفظ کنم.
اما اینکه برای کار خوب دعوت به همکاری نمیشوم موضوع دیگری است.
شایدچون کارمند بانک مرکزی بودید و دغدغه مالی نداشتید؟
منکر این قضیه نیستم. من با چنگودندان کار در بانک را نگه داشتم.
چون ما بهلحاظ صنفی حمایت نمیشویم. افرادی را دیدم که در حرفه بازیگری بودند ولی امنیت شغلی نداشتند.
میدانم که سینما امنیت اقتصادی ندارد. طبیعی است که بهعنوان بازیگر
حرفهای تلاش کنم شغلم را در بانک حفظ کنم.
بهراحتی مرخصی میگرفتید؟ همکارانتان مانع کارتان نمیشدند؟
با مکافات مرخصی بدونحقوق میگرفتم!
این اواخر دیگر مأمور به تلویزیون شدم. ولی با چنگودندان شغلم را حفظ کردم.
چون میدانستم هیچجا از من حمایت نخواهد شد.
همکارانم که در مقام استادی هستند،
متأسفانه حتی بیمه هم ندارند! عقل سلیم میگوید به فکر آینده باشم.
نمیتوانم برای علایق شخصیام، با آینده خودم و خانوادهام بازی کنم.
اگر من عاشق سینما هستم چرا خانوادهام باید در سختی بیفتند؟
شرط انصاف این است که ابتداییترین امکانات را برای خانوادهام فراهم کنم.
ما نمیتوانیم در خلأ زندگی کنیم. همیشه گفتهام اگر انسان آرمانطلب باشد و واقعیت را در نظر نگیرد
به شخص متوهمی تبدیل میشود. شما در صورتی آرمانگرا هستید
که جایی را برای واقعیت در نظر بگیرید. نمیتوانید چشمتان را روی واقعیت ببندید
و به ایدهآلها فکر کنید و آرمانگرا باشید.
میتوانید به آرمانها وفادار بمانید و تلاش هم بکنید. اما واقعیت را هم در نظر بگیرید.
هیچکس نمیخواهد فیلم بد بازی کند اما جاهایی ناگزیر میشود.
چون واقعیت موجود همین است. آقای سام قریبیان میگفت من بچه بودم شما بازی میکردید
و الان هم با همان طراوت در فیلم من بازی میکنید. پس بهتر است
به کسی که خودش را حفظ کرده اهمیت داد.
گفتگو با حسین یاری
آقای یاری! چرا دیگر در سینمای دفاع مقدس باقی نماندید؟
بازیگر زمانی بازیگر است که بتواند نقشهای متفاوتی- دستکم نقشهایی که به او میخورد – را بازی کند.
احساس کردم از جایی باید برادری خودم را اثبات کنم و بگویم من بازیگر هستم.
اینکه قرار باشد در سینمای جنگ خودم را تکرار کنم، دیگر من را اقناع نمیکرد.
این شعار نیست. مکنونات و باورهای من است.
از جایی احساس کردم باید زاویه بگیرم و در انتخابهایم دقت بیشتری بکنم.
درهرحال تلاش کردم که متفاوتتر کار کنم و تاوانش را هم پس دادم.
اگر خلاف هر جهتی حرکت کنید، عواقبی دارد. تاوانش را پذیرفتم.
در مقطعی امکانات و پیشنهادات خوبی برایم فراهم شد، اما فکر کردم در صورت ادامه خودم را تکرار میکنم.
اگر قرار است فیلم جنگی کار کنم، باز هم کار میکنم اما نه از آن جنس.
نقطهعطف بازیگری شما میتوانست « چای تلخ» ناصر تقوایی باشد.
اما متأسفم که دچار بدشانسی شدید و فیلم متوقف شد.تحلیلتان چیست؟
باور و اعتقادم به من ثابت کرد که دیگر از واژه «شانس» استفاده نکنم
و بهجایش کلمه «قسمت» را به کار ببرم.
اگر قائل به این هستیم که برگی از درخت نمیافتد الا به اذن صاحب آن،
پس حتما حکمتی داشته. البته آن زمان خیلی مکدر شدم که چرا کارمان به سرانجام نرسید.
چون فرصت خوبی بود که در کنار آقای تقوایی حضور داشتم و افتخار هر بازیگری است.
اما بعدها بعد از گذر عمر براساس باورهایی که در من قوت بیشتری گرفت،
احساس کردم حتما قسمت نبوده آن کار محقق شود.
نقش افسر تکریتی را ایفا میکردید. مگر همه تکریتیها موظف نبودند که سیبیل داشته باشند. چرا در گریمهایتان در صحنه فیلم فاقد سیبیل بودید؟
من نقش افسر وظیفه را داشتم نه کادر. در داستان این افسر به همسر باردارش میگوید اصلا عراق و ایران کجاست؟
من میخواهم با تو زندگی کنم. میآیم اینجا با هم زندگی کنیم.
درواقع دوران سربازیاش را طی میکرد.
مجموعه «شب دهم» کاری است که هنوز در خاطرهها باقی مانده. دلیلش را چه میدانید؟
نیروهایی که در آن کار جمع شده بودند متخصص در رشته خود بودند.
آقای بشکوفه، تهیهکننده نامداری در تلویزیون و آقای فتحی کارگردان قابلی است. اما احساسم این است که نیرویی ماورایی در «شب دهم» دخیل بود. چون من کارهای دیگری انجام دادم که سیمرغ و جایزه بینالمللی گرفتند. اما واقعیت این است که حسین یاری با «شب دهم» میان عامه مردم شناخته میشود. مثلا کسی نمیداند من در مسکو یا ایتالیا جایزه بهترین بازیگر را دریافت کردهام. اما «شب دهم» برای مردم چیز دیگری است. نمیخواهم قضیه را مقدس کنم اما به نظرم سوای توانایی عوامل، مرهون نگاه امامحسین(ع) به مجموعه بودیم. حضور و نگاه ایشان تعیینکننده بود. به نظرم توفیق این مجموعه مربوط به ایشان است و من عاشق این تیتر بودم که نشریهای درج کرده بود: «حسین یاری، به یاری حسین(ع) شتافت».
چشمانداز بازیگری سینمای ایران را چگونه میبینید؟
واقعا چشماندازی نمیبینم. هرچند خیلی هم فکر نکردهام که الان به شما جوابی بدهم و خلقالساعه صحبت کنم. حرف اضافهای ندارم که بگویم جز همان چیزی که خودتان میبینید. انجمن بازیگران خانه سینمای ایران دوبار مجمع عمومی برگزار میکند. به حدنصاب نمیرسد تا برای انتخاب هیأتمدیره رأیگیری کند. خودمان به خودمان ارج نمیگذاریم بعد میگوییم امنیت شغلی نداریم! بالاخره همه چیزمان به همهچیزمان میآید. امیدوارم شرایط بهتر شود. البته جوانان مستعد و توانمند زیاد داریم و نیاز داریم که وارد عرصه شوند. به نظرم باید مجرای ورودی داشته باشیم که قاعدهمند باشد. البته این کار سیاستگذاران است که عزمی جزم و تلاشی اساسی و ساختاری میطلبد.