دومین فرزند شاهرخ استخری به دنیا آمد
شاهرخ استخری با انتشار یک استوری از تولد دومین فرزندش خبر داد. همسر شاهرخ استخری از چند ماه قبل به همراه دخترش به خارج از کشور رفته بود و در کنار خانواده اش روزهای آخر بارداری و زایمانش را گذراند. شاهرخ استخری هم پس از پایان بازی در سریال دلدادگان نزد خانواده اش رفت. پرشین وی به دنیا آمدن این فرزند را به شاهرخ استخری و اعضای خانواده اش تبریک می گوید.
به دنیا آمدن دومین فرزند شاهرخ استخری
شاهرخ استخری این عکس را در استوری اینستاگرامش منتشر کرد و از تولد دومین فرزندش خبر داد.
تبریک امیررضا دلاوری برای تولد دومین فرزند شاهرخ استخری
امیررضا دلاوری این استوری را در اینستاگرامش منتشر کرد.
حاشیه های اخیر زندگی شاهرخ استخری
واکنش شاهرخ استخری به پایان بندی سریال دلدادگان
شاهرخ استخری با انتشار این عکس در صفحه اش نوشت:
ارغوان نباید تیر میخورد ،خانم بهرام نازنین درست میگن ، یه سه تا نقطه هم آخر
جملشون گذاشتن که اگه اجازه بدین یکى از اون نقطه ها رو هم من بگم،
بله قرار بود افسانه توسط هاتف کشته بشه ولى ٢ تا صداى شلیک شنیده میشد
که یکیش گلوله نا قابلى بود که افسانه به هاتف میزد..
قضاوت نمیکنم شمارو خانم بهرام ، اى کاش میموندین و همه ى تیم
با هم پایان بهترى رو براى سریالى که مردم دوست داشتن رقم میزدیم،
احساس کردم مردم حق دارن بدونن این پایان، سلیقه تیم دلدادگان و حتى سازمان صدا و سیما نبود.
شایعه جدایی شاهرخ استخری و همسرش
فضای مجازی بازهم دردسرساز شد. طی چند روز گذشته شاهرخ استخری
بازیگر کشورمان که سریال پاهای بیقرار را آماده پخش از شبکه سه سیما
دارد با انتشار استوری های پی در پی حس دلتنگی برای دخترش
را با هوادارانش به اشتراک میگذاشت و هرگز گمان نمیکرد این پست ها
به ماجرایی دیگر ختم شود.
این پست های شاهرخ استخری شایعه جدایی شاهرخ استخری و
همسرش را در فضای مجازی شکل داد و با واکنش همسر آقای بازیگر مواجه شد.
استوری ها شاهرخ استخری و اظهار دلتنگی برای دخترش پناه دردسرساز شد و همسرش را به واکنش وا داشت.
سپیده بزمی پور همسر شاهرخ استخری که ادمین صفحه پناه دخترشان است
بعد از شایعه ماجرای جدایی از همسرش در فضای مجازی با انتشار
پستی به شفاف سازی این موضوع پرداخت.
زندگیی شاهرخ استخری
علت جدایی شاهرخ استخری و همسرش چیست؟
همسر شاهرخ استخری با انتشار این عکس در اینستاگرام نوشت :
سلااام دوستهای گل و عزیزم ، امیدوارم خوب و سلامت باشید.
من یه توضیحی راجع به استوری همسر جانم بدم که برای خیلی ها
سوال شده بود که چرا ما از هم دوریم همگی و این همه دلتنگی از کجا اومده … .
عزیزای دلم خدارو شکر همه چی خوبه ، همه صحیح و سالمن ،
فقط من و پناه اومدیم زودتر پیش پدر و مادرم که ایران زندگی نمیکنن چون
هم من یه سری کار اداری داشتم اینجا که حتما باید انجام میدادم
تو زمان مشخص شده ای هم اینکه همسرم مشغول کارن حسابی
و نتونستن مارو تو این زمان مشخص همراهی کنن … نه ما جدا شدیم
( زبونم لال ) نه قرار پناه اینجا بمونه درس بخونه یا زندگی کنیم.
حالا چرا من اینجا کار اداری دارم نه ؟ اینم سوال بعدیه دیگه حتما نه ؟؟؟
چون من هم قبل از ازدواجم ایران زندگی نمیکردم و هنوز اینجا کارای اداری برام
پیش میاد مثل رسیدگی به کارای بیمم و کارای شهردای و کارتهای شناسایی و و و …
خوب و کامل توضیح دادم ؟؟؟
شاهرخ استخری در دورهمی
استخری در ابتدای گفتگو، با اشاره به نقشهایی که تا امروز بازی کرده، گفت: نقش هایی که تا امروز بازی کردم همه شخصیت مغروری داشتند. شاید به همین دلیل باشد که مردم هم چنین نظری درباره من دارند.
وی افزود: من با سریالهای دلنوازان و فاصله ها دیده شدم. اما پس از آن مدت ۵ سال در تلویزیون کار نکردم. این کار نکردن کاملاً خودخواسته بود. دوست داشتم یک فضای جدید، کار با آدم های جدید و … را تجربه کنم و برای همین از جایی به بعد وارد سینما شدم.
استخری با اشاره به اینکه همه در خانوادهاش تحصیلکرده هستند، درباره ورودش به دنیای هنر گفت: به خاطر اینکه شغل آیندهام تامین باشد، خواستم راه پدر را ادامه بدهم و مهندسی شیمی بخوانم اما نشد و در رشته مهندسی صنایع قبول شدم. البته همیشه دید خوبی نسبت به هنر داشتم. نهایتاً در دوران دانشگاه کلاس های بازیگری را شرکت کردم و در سال سوم دانشگاه، اولین کارم را با نقش اسب در تئاتر محمد رحمانیان شروع کردم (خنده).
مدیری هم در ادامه این صحبت گفت: پس با یک نقش نجیب کارت را شروع کردی. البته این را بگویم که شروع کار تو خیلی بهتر از من بود. چون اولین کاری که من در تئاتر بازی کردم. نقش لاک پشت بود. قصه جنگلی بود که یکسری حیوان در آن بازی می کردند. یک ساعت و ربع زمان نمایش بود و من باید از یک سمت صحنه می آمدم و در پایان نمایش از بخش دیگر صحنه بیرون می رفتم، همین. نه دیالوگی داشتم و نه سر و صدایی. باز خوب است تو در نقش اسب یک شیهه ای می کشیدی (خنده). مدیری در حالی این خاطره را با هنرمندی تعریف می کرد که صدای خنده جمعیت لحظه ای قطع نمی شد.
استخری همچنین درباره انزوای خود در سالهای قبل، اظهار کرد: قبل از بازیگری خیلی از خانه بیرون نمی آمدم و مدت زیادی را تنها زندگی کردم. دوستانم همیشه به شوخی می گفتند «یک روز فسیلت را از روی مبل جمع می کنیم»، اما از برهه ای به بعد وارد بازار کسب و کار شدم. از خانه بیرون آمدم و با مردم روبرو شدم. الان هم دیگر آن حالت ها از بین رفته و مشکلی ندارم.
بازیگر مجموعه تلویزیونی «فاصله ها» درباره عاشق شدنش بیان کرد: ۶ سال پیش عاشق شدم. همسرم ۱۶ سال قبل از آشنایی مان مقیم کشوری دیگر بود و ما از طریق دوستان مشترکی که داشتیم با هم آشنا شدیم. وقتی ایشان به تهران آمدند با هم ملاقات کردیم و نهایتاً این آشنایی منجر به ازدواج شد. الان یک دختر به اسم پناه داریم.
وی همچنین درباره کسب و کار طلاسازیاش گفت: خدا را شکر از جایگاهی که الان داریم، راضی هستیم. خیلی جلوتر از چیزی هستیم که پیشبینی میکردیم. کار ما به نوعی تولید ملی محسوب می شود. تعداد زیادی استاد کار و طراح ایرانی داریم که مشغول کار هستند. من در تمام این مدت در حال سرمایه گذاری بودم و فکر برداشت و سود نبودم. می خواستم در کنار بازیگری شغلی برای گذران زندگی داشته باشم. الان خدا را شکر ۶۰ نفر به شکل مستقیم و غیر مستقیم با ما کار میکنند و این اتفاق بزرگ و ارزشمندی است.
شاهرخ استخری و دخترش
شاهرخ استخری در دورهمی چه گفت؟
استخری ضمن اهدای یک ساعت به موزه دورهمی در پایان این گفتگو بیان کرد: این روزها با پدیده زود قضاوت کردن مواجهیم. از مردم عزیزم خواهش میکنم همه حرف ها را گوش و بعد قضاوت کنند. برای مثال، من پیش از این در مصاحبهای گفتم همسرم از ۱۶ سالگی کار می کرد. این امری طبیعی در خارج از کشور است اما برخی از حرف من برداشت دیگری کردند و با واکنش های تندی مواجه شدم.
اما یکی از حاشیههای جالب برنامه دیشب، سوت بلبلی مداوم یکی از تماشاگران در میان خنده و شادمانی دیگران بود. سوت بلبلی که بارها با واکنش جالب مدیری مواجه شد و او در جایی گفت: «انرژیها خیلی خوبه، خدا رو شکر. یه آقایی هم هستن که اصلاً این سوتی که می زنن، درجه یک؛ ولی بیشترش اذیت میکنه بعداً» (خنده جمعیت).
مصاحبه با شاهرخ استخری درباره زندگی خصوصی اش
*ازدواجتان چطور اتفاق افتاد؟
ازدواج برای من در حدود ۳۱ سالگی اتفاق افتاد و
به نظرم اتفاقی است که نمیشود دقیقا آن را پیش بینی کرد.
تقدیر و سرنوشت در این موضوع خیلی دخیل است.
همه چیز در ازدواجم خیلی سریع اتفاق افتاد و هم خانواده من و هم خانواده همسرم هیچ مشکلی ایجاد نکردند.
مقولههایی مثل مهریه، جهاز و مراسم عروسی آن قدر ساده بود که شاید باور نکنید.
این روزها میبینم که چقدر از ازدواجها و روابط به دلیل همین صحبتها و سخت گیریهای خانوادهها به هم میخورد.
این فاجعه است که یک سری سنتها تبدیل به حفرههای فرهنگی شده و مسائلی به غلط جا افتاده و روز
به روز هم بدتر میشود.
*جالب است که در این مدتی که ازدواج کردهاید کسی همسرتان را ندیده است؟
در برههای که هر چند وقت
یک بار عکسی منتشر میشد که میگفتند این همسر شاهرخ استخری است که همه دروغ بود.
عمده دلیل موضوع این است که دوست ندارم همسرم هم وارد حواشی این حرفه شود و خودمان به اندازه کافی
درگیر این مساله هستیم.
*با توجه به صحبتهایی که داشتید، درباره شکل درآمد از شغل
بازیگری و این که گاهی هست و گاهی نیست، نمیترسیدید که همسرتان با این شرایط کنار نیاید و این موضوع
در زندگیتان مشکل ساز شود؟
همسرم مثل خودم از خانواده متوسطی است و به قول معروف به لحاظ اجتماعی هم
طبقه بودیم.
آن چه قرار بود در زندگی اتفاق بیافتد چیز خیلی متفاوتی از زندگی قبلیامان نبود.
همسرم از کودکی در ایران زندگی نمیکرد و از ۱۶ سالگی کار کرده و این را با افتخار میگویم، چون
فاکتور مهمی برای من بوده است.
برایمان اتفاق عجیب و غریبی نبود اگر من در بازیگری بیکار بودم؛ چون هر دو نفرمان میتوانستیم و برویم کار
کنیم و در آمد داشته باشیم.
همسرم اصلا آدم متوقعی نبوده و نیست.
*شما یک پدر جوان محسوب میشوید.
البته وقتی پناه به دنیا آمد، من خیلی هم جوان نبودم.
زندگی خصوصی شاهرخ استخری
*منظورم در شرایط فعلی جامعه ما است که سن والدین اختلاف زیادی با
سن بچهها دارد و شما در این شرایط نسبتا جوان هستید…
من حدودا ۳۲ سالگی پدر شدم.
آدمها فکر میکنند هرچه از سنشان بگذرد آمادگیشان برای بچهدار شدن بیشتر میشود.
ولی دقیقا این برعکس است و به نظرم نه تنها آمادگیشان بیشتر نمیشود بلکه هم حوصله و اعصابشان هم کشش
بچهدار شدن را نخواهد داشت.
به نظرم لازم است اول آدمها از پس خودشان بربیایند و بعد به فکر بچهدار شدن باشند، چرا که پدر
و مادر در قبال فرزندشان مسئول هستند.
این را به زوجهایی میگویم که تکلیفشان مشخص است و به نظرم زوجهایی که با هم مشکل دارند، نباید اصلا
به بچهدار شدن فکر کنند و این فکر را نداشته باشند که مثلا بچهدار شویم، مشکلاتمان حل میشود.
این موضوع برای زمان مادربزرگهای ما بود که به خاطر بچه در بدترین شرایط هم میسوختند و میساختند.
*حس پدر شدن خوب بود؟
خیلی بابت آن
جوگیر نشده بودم.
ضمن اینکه سعی کردیم در مدل زندگیمان تغییر زیادی ایجاد نشود و هم این که روابط و افرادی که کنارمان
بودند، حفظ کنیم.
بیخوابی هم جز لاینفک شغل ما است که قبل از تولد پناه به آن عادت داشتم.
*تا حالا شده پناه را طوری دعوا کنید که خودتان پشیمان شوید؟
خیلی کم این اتفاق افتاده و شاید در
این سالها فقط یکی دو بار بوده صدایم کمی بالا رفته و بعد از آن پناه یک جوری بغض کرد
که احساس کردم من اصلا برای این کار ساخته نشدهام.
*تفریحات دو نفره شما با پناه چیست؟ چقدر خودتان با پناه بچه میشوید؟
چقدر با پناه بچه میشود؟! چی نمیشوم!
هر چیزی که فکر میکنید شدهام.
واقعا هر نقشی را بازی کردهام.
از شنگول و منگول تا باب اسفنجی همه را بازی کردهام.
*دیگر چه تفریحاتی دارید؟
یک وقت هاتیی پارک میرویم.
در یکی دوسال اخیر خیلی مشغول بودم و چندی پیش قسمت شد که یک مسافرت خوب با هم برویم و
روزهای طلایی خوبی را به جبران دو سال اخیر تمام قد و تمام وقت در خدمت پناه و همسرم بودم.
*چرا اسم پناه را انتخاب کردید؟
در واقع خرد جمعی بود.
اسمی بود که مطرح شد و همه دوست داشتند.
*اسم منحصر به فردی است که زیاد هم تکرار نشده است.
بله.
این اسم را واقعا دوست داشتم و یک هو به دلم نشست.
این طور نبود که این اسم را در اطرافیان شنیده باشم یا کسی به من پیشنهاد داده باشد.
*دوست دارید که بازیگر شود؟
به نظرم اگر بخواهد بازیگر شود خیلی قابلیت جلوگیری از این مساله را ندارم.
البته خیلی هم تشویقش نمیکنم.
اگر قرار باشد .
وارد کار هنری شود ترجیح میدهم که در موسیقی فعالیت داشته باشد یا به سمت فیلمنامه نویسی و کارگردانی برود.