زندگی پژمان جمشیدی بازیگر زیرخاکی ؛ از درخشش آقای ستاره در فوتبال تا شهرت در سینما (۳۷۲)
پژمان جمشیدی فوتبالیست سابق پرسپولیسی ها این روز ها نه در مستطیل سبز بلکه در جعبه جادو نگاه ها را به خود جالب کرده است و با طنازی های زیبای خود به یکی از بازیگران مطرح سینما تبدیل شده است. وی یک خواهر به نام مامک و برادری بزرگتر از خود به نام هومن دارد که در ایران ساکن نیستند و اقای بازیگر نیز هنوز ازدواج نکرده است. در ادامه به بهانه بازی زیبا و روان این بازیگر سرشناس در سریال زیرخاکی مروری داریم بر زندگی پژمان جمشیدی با پرشین وی همراه شوید.
زندگی پژمان جمشیدی
پژمان جمشیدی بازیگر و پیشکسوت فوتبال، متولد ۱۰ شهریور سال ۱۳۵۶ در تهران است. وی در تیم ملی بازی کرده و تک گل تیم ملی خود را به گرجستان زده و در تیم های پاس همدان، سایپا و پرسپولیس توپ زده است او دانشجوی لیسانس رشته عمران با ۱۱۰ واحد بود که انصراف داد، در کنار خود برادر بزرگتری به نام هومن متولد ۵۳ و خواهری کوچک تر به نام مامک متولد سال ۶۱ دارد.
ازدواج پژمان جمشیدی
پژمان جمشیدی هنوز ازدواج نکرده و مجرد است، چرا که برای ازدواج سختگیر است، او معتقد است با کسی که قرار است زیر یه سقف زندگی کنم باید با من شباهت داشته باشه و با هم تفاهم داشته باشیم.
شروع فعالیت هنری پژمان جمشیدی
پژمان جمشیدی در سال ۱۳۹۰ فوتبال را رها کرد، او در سال ۱۳۸۱ با خانم بهاره رهنما در مراسمی آشنا شد و علاقه زیادی به دیدن پیمان قاسم خانی همسر سابقش داشته است، یک شب خانم بهاره رهنما او را برای شام دعوت کرد، به این ترتیب پژمان و پیمان باهم دوست شدند و با هم به فوتبال می رفتند و فوتبال تماشا می کردند.
طبق گفته جمشیدی، او زمان بازی خود وقتی به سوپرمارکت میرفت فروشنده خودش ترتیب همه کارها رو می داد اما بعد از اتمام فوتبالش دیگه سوپرمارکت برایش اهمیتی نداشت. طبق این ماجراها پیمان قاسم خانی از او خواست چند خط نوشته راجب این چیزا بنویسد که نهایت موجب شکل گیری سریال پژمان شد.
زندگی پژمان جمشیدی و همه چیز درباره بازیگری آقای فوتبالیست
پژمان جمشیدی، «زیرخاکی» بازیگری؟
: «فاصله دانشگاه ما با ورزشگاه شریعتی کرج نزدیک یک کیلومتر بود. اوایل دهه ۸۰ سایپا تیم خوبی داشت. بهزاد غلامپور، عباس جمشیدیان، هادی عقیلی، فرهاد کوچک زاده، مهدی امیرآبادی، امیرحسین یوسفی، ابراهیم صادقی، حسین کاظمی، محمد مومنی … خیلی اوقات برای دیدن بازی هایشان می رفتیم و چند بار هم دانشگاه هماهنگ کرد و برای تمرین رفتیم زمین چمنی که پشت زمین اصلی بود.
یک روز چند دقیقه قبل از آن که بازیکنان برای تمرین بیایند، جووانی می، سرمربی ایتالیایی تیم آمد و کنار چمن ایستاد و بازی ما دانشجویانی که با لباسهای گلمنگی در حال ورجه وورجه بودیم را نگاه کرد. در کسری از دقیقه زمین به غوغاکده ای تبدیل شد. همه سوباسا و کاکرو شدیم تا شاید دل جووانی می را به دست بیاوریم!
از بخت خوش و لابد سر سوزن تکنیکی، من دو گل زدم و چند حرکت انجام دادم که دیگر تکرار نشد! زمین را که تحویل دادیم، مردی که کنار سرمربی ایتالیایی بود من و رضا که اهل میانه بود را صدا زد. فاصله سیمتر تا آقای سرمربی را روی ابرها قدم میزدیم. هر دو می خواستیم مثل پژمان جمشیدی و بهنام ابوالقاسم پور برویم پرسپولیس! آماده عقد قرارداد با سایپا بودیم که بعد هم با تلاش و کوشش برویم تیم ملی! جووانی می با قیافه کاملاً جدی و موهای آشفته به انگلیسی و ایتالیایی چیزهایی گفت که خلاصه اش می شد: «آفرین شما خوب بازی می کنید!»
پروژه قرارداد و پرسپولیس و تیم ملی کنسل شد! البته همین هم کم دستاوردی نبود. آن سال ها همه می گفتند که سایپا کارخانه تولید بازیکن است. کرج شهر مهاجرپذیر بزرگی بود که از همه جای ایران کسانی برای زندگی بهتر آنجا می آمدند و طبعاً جوان هایی هم پی ورزش می رفتند. گل سرسبد اما پژمان جمشیدی بود که زیر نظر علی پروین به پرسپولیس رفته بود و به عنوان یک بازیکن راست پا و سریع تحسین می شد.
بعدها سایپا لیگ برتر را با علی دایی برد و تیم فراز و فرود زیادی داشت اما مثل آن سالها جوانهایش خوب دیده نشدند. از آن نسل پژمان جمشیدی ولی هنوز ستاره است و چه بسا محبوب تر و مشهورتر.
او با بازی در سریال «پژمان» خودش را به عنوان یک استعداد در عرصه بازیگری نشان داد. به جز او در آن سریال حمید درخشان، محمد محمدی، بهروز رهبریفر، علی موسوی و … هم بازی کردند اما پژمان جمشیدی به دل نشست.
بعد درها باز شد. در «آتشبس ۲» برای تهمینه میلانی بازی کرد و در «خوب، بد، جلف» به عنوان یک بازیگر آن قدر خوب طنز درخشید که حالا سالی چند پیشنهاد داشت و به بازیگری تبدیل شد که فروش یک فیلم را تضمین می کرد. سال ۹۷ در شش فیلم سینمایی، یک مجموعه تلویزیونی و یک تئاتر ایفای نقش کرد و هر بار با تسلطی بیشتر از قبل به چشم آمد.
این تصور که او در همه نقش هایش با همان ابروهای پرپشت و طنز کلامی فقط با «تنها گل ملی» اش شوخی می کند، اشتباه است. جمشیدی در ۱۷ کار روی صحنه تئاتر رفت و گاهی نقش هایی دشوار و چنان دور از فضای طنز و فوتبال را ایفا کرد که نمی شد تحسین اش نکرد.
اما همه چیز به سادگی به دست نیامد. نقدها به «پژمان جمشیدی فوتبالیست» هم از راه رسید. کسانی میگفتند او نان شهرتش در فوتبال را میخورد. حتی برخی از کسانی که با افتخار از «خاموش بودن تلویزیون» در خانه شان به عنوان یک کنش اجتماعی – سیاسی حرف میزدند هم در مورد چند سریال تلویزیونی او که اصلاً ندیده بودند، نقد نوشتند!
جمشیدی بعد از این فشارها در گفتوگویی عنوان کرد: «من همیشه این را می دانستم که تئاتر جای محترمی است و آدم هایی که از تئاتر می آیند، بسیار آدمهای محترمی هستند اما این موضوع را نمی دانستم که عرصه تئاتر آن قدر محصور است. فحش هایی که برای بازی در این کار به من دادند، زمانی که در پرسپولیس بازی می کردم از علی پروین نخورده بودم!»
اما وقتی در سیوششمین جشنواره فیلم فجر به عنوان یکی از نامزدهای بهترین بازیگر مکمل مرد معرفی شد، باز هم با طعنه و نیشخند گفتند هنوز نان شهرتش در فوتبال را میخورد. فضا از «نقد» به سمت «نیش» رفت.
فارغ از این که طبعاً سابقه قبلی او و شهرتش به دیده شدن و متمایز بودنش کمک میکند و طبعاً تجربه بازیای به اندازه ستارههایی ندارد که گاه کنارشان بازی میکند، منصفانه نیست که همه چیز را به فوتبال ربط داد. چند نفر بازیهای او در زمین فوتبال را به خاطر میآورند؟ بچههایی که زمان اوج درخشش پژمان جمشیدی به دنیا آمدند، الان جوانهای ۱۸ ساله هستند و آیا همه آنها او را به عنوان فوتبالیست میشناسند یا بازیگر؟
در سریال «زیر خاکی» بازی جمشیدی در کنار بازیگران شناختهشده نهتنها در سطح پائین تری نیست بلکه گاهی حتی چشمنوازتر هم هست. نقد کردن پژمان جمشیدی اگر از روی انصاف و بدون نیش و زهر ریختن معمول باشد البته که کار ارزشمندی است و به ارتقای او کمک میکند و مانع از آن می شود که جای فرد شایسته تری را به ناحق بگیرد اما پنهان کردنی نیست که حضور چهره هایی چون او که جوهره بازیگری دارند و از حوزه دیگر با خود اعتباری همراه میآورند، به سود اقتصاد سینما و تئاتر است.»
زندگی پژمان جمشیدی در برنامه دورهمی
پژمان جمشیدی در ابتدای برنامه دورهمی درباره فیلم هایی که به تازگی بازی کرده صحبت کرد و گفت:
«اساسا این حرفه خیلی سنگین است. در این شش سالی که من وارد این عرصه شدم شاید تعداد
روزهای خالی که داشتم و سر ضبط سریال یا فیلم یا تمرین تئاتر نرفتم روی هم رفته کمتر
از سه ماه باشد. البته من در سال ۹۸ بسیار پرکار بودم و در این میان هم در سریال
«زیرخاکی» بازی کردم و هم در تئاتر «فرانکشتاین»»
در ادامه این صحبت، مدیری رو به حضار گفت: «پژمان جمشیدی آدم بسیار خسیسی است.
در دوران فوتبالش یک شلوارک ورزشی داشته که آنقدر آن را پوشیده تبدیل به شلوار شده.»
شوخی مدیری با خسیس بودن پژمان جمشیدی
پژمان جمشیدی هم در پی رد خسیس بودنش گفت: «اولین بار است که چنین چیزی را می شنوم
شاید پشت سرم این را میگویند. اما من به شدت این را تکذیب می کنم.
من از نوجوانی فوتبال بازی می کردم و سخت پول در می آوردم، به همین دلیل شاید بیشتر
قدرش را می دانم اما به هیچ عنوان خسیس نیستم.»
مجری برنامه هم در پاسخ خاطرهای را که از علی انصاریان درباره او شنیده بود اینطور تعریف کرد: «پژمان و علی انصاریان باشگاه انقلاب میرفتند و پژمان هر روز به بچهها میگفته به من یادآوری کنید تا به این بچهها (مامور خدمات باشگاه) انعام دهم، هر زمانی هم که دوستانش به او یادآوری میکردند میگفته الان فرصتش نیست باشد برای بعد. درنهایت بعد از یک مدت طولانی بالاخره یک هزارتومانی به آن فرد می دهد.»
پژمان جمشیدی که از این ماجرا به شدت حیرتزده شده بود گفت: «خداروشکر خیالم راحت
شد که این خاطره علی انصاریان تعریف کرده و درباره خسیس بودن من گفته.
فکر کردم از یک آدم معتبر نقل قول میکنید. وقتی یک موضوعی را از علی انصاریان نقل می کنید،
یعنی صددرصد کذب است. همین موضوع هم، خسیس بودن من را به کلی رد میکند.»
در ادامه مهران مدیری گفت فکر می کنم نسبت به گذشته تلختر شدی. و جمشیدی در پاسخ گفت: «طبیعی است سنم یک مقدار بالاتر رفته. البته نمی خواهم کام بینندگان را تلخ کنم اما بعد از فوت مادرم من خیلی تلخ تر از گذشته شدم. البته این هم طبیعی است که بازیگران طنز برخلاف آن که جلوی دوربین شاد و خندان هستند، در واقعیت زیاد اینطور نیستند، درست مثل حضرتعالی که در جلوی دوربین بسیار خندان و بذلهگو هستید.»
زندگی پژمان جمشیدی بازیگر سریال زیرخاکی
پژمان جمشیدی از «زیرخاکی» و دلیل بازی در سریال تلویزیونی گفت
پژمان جمشیدی بازیگر سینما و تلویزیون که با چهرهای متفاوت در سریال جدید جلیل سامان
حضور پیدا کرده درباره حضور در «زیر خاکی» گفت: «این سریال را می توان یک مجموعه
مفرح متفاوت در تلویزیون دانست؛ چرا که اکثر کمدیهای سینمایی و تلویزیونی معمولا
بر دیالوگ استوارند اما در این جا موقعیت، فضای طنز را ایجاد می کند. یک مجموعه مفرح
با شخصیت های کمدی و البته فضاهایی که شاید قبل از این از تلویزیون ندیده باشیم.»
او افزود: «مثلا ما در تلویزیون فضای مفرح قبل از انقلابی نداشتهایم یا حداقل من به خاطر ندارم. اما در این مجموعه با طی یک پروسه ۵ دههای از دهه ۵۰ تا دهه ۹۰ در جریان اتفاقاتی قرار میگیریم که یکی از ویژگیها و جذابیتهای «زیر خاکی» است.»
بازیکن سابق فوتبال و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون درباره روند انتخاب خود برای حضور
در جدیدترین اثر جلیل سامان گفت: «با توجه به شناخت قبلی من از آقای سامان
و آشنایی با سبک آثارشان به موفقیت ایشان در عرصه تلویزیون آگاهی داشتم
و همچنین با تهیه کننده کار آقای رضا نصیرینیا رابطه دوستی و کاری تجربه کرده بودم
که برای این کار انتخاب شدم و به همین جهت و برای دور شدن از فضای پرترافیک اکران
فیلم های سینمایی که سال ۹۸ بر پرده داشتم، همکاری با مجموعه را پذیرفتم.»
جمشیدی در پاسخ به این سوال که بازی در قاب تلویزیون تا چه اندازه در اولویت بندی های
کاری او مهم است، گفت: «مخاطب تلویزیون نسبت به سینما و تئاتر، مخاطب گسترده تری است
و باید قبول کرد افرادی که در شهرستان ها زندگی می کنند خیلی امکانات رفتن به سینما
و دیدن هنرپیشه های مورد علاقه شان در قاب سینما یا صحنه تئاتر را ندارند،
در نتیجه موثرترین راه ارتباط ما با آن ها قاب تلویزیون است.»
او با تاکید بر محق بودن کلیه مخاطبان سیما، خاطرنشان کرد: «بازی در تلویزیون به مدیریت و اینکه مدیر شبکه چه کسی است، مرتبط نیست و صرفا به خاطر مردمی است که دوست دارند بازیگر مورد علاقهشان را ببینند و این حق مسلم آنها است که سریال ها و برنامههای خوب و خوش ساخت ببینند؛ به همین دلیل من تصمیم گرفتم در این سریال حضور داشته باشم و بازی کنم.»
این بازیگر با اشاره به گریم متفاوت خود در سریال «زیر خاکی» گفت: «من در این مجموعه گریمهای متفاوتی داشتم؛ ۴ گریم سخت در لوکیشنهای متعدد سریال که به احتمال زیاد در فصل بعدی این گریمها بیشتر بشوند.»
سریال «زیرخاکی» به کارگردانی جلیل سامان و تهیه کنندگی رضا نصیری نیا در ماه مبارک رمضان از شبکه یک سیما روی آنتن می رود.
بازیگران اصلی این سریال عبارتند از پژمان جمشیدی، ژاله صامتی، نادر فلاح، ایرج سنجری،
امید روحانی، اصغر نقی زاده، بازیگر خردسال رایان سرلک و با حضور هادی حجازی فر و گوهر خیراندیش.
دیالوگهای زیرخاکی در تلویزیون : شاه بره؟ شاه کجا بره؟ شاه بره ، منم میرم!
پژمان جمشیدی در یکی از متفاوت ترین کارهایش در سینما و تلویزیون با زیرخاکی به شبکه یک آمده و این ها بخشی از دیالوگهای او در سریال زیرخاکی شبکه اول است که در آن نقش یک جوینده غیرقانونی گنج را بازی می کند. کسی که
به اشتباه به جای یک انقلابی توسط ساواک دستگیر شده است!
زندگی پژمان جمشیدی و گفتگویی متفاوت با وی از فوتبال تا بازیگری
با پژمان جمشیدی، از مستطیل سبز تا جعبه جادو
جمشیدی خیلی خوش شانس بود که پیشنهادهایی در فیلم های پرفروش سال های ۹۳ و ۹۴ مثل خوب، بد، جلف و پنجاه کیلو آلبالو داشت. او که در جشنواره سال گذشته برای بازی در فیلم سوءتفاهم کاندیدای بهترین بازیگر مرد فجر شد، در بیش از ۱۵ تئاتر
به ایفای نقش پرداخت تا نشان دهد چقدر برای ماندن در این حرفه جدی است.
بازیکن سابق تیم های پرسپولیس، کشاورز، سایپا، پاس، فولاد، ابومسلم و استیل آذین
در این گفتگو از بازیگری اش در این روزها، از علاقه مندی ها، زندگی روزمره و از خاطرات
و دلمشغولی هایش گفت. گفتگو با این بازیکن سابق و بازیگر این روزها را از دست ندهید.
آقای جمشیدی چه شد که وقتی از دنیای ورزش فاصله گرفتید، سراغ عالم سینما و نمایش و تلویزیون رفتید؟
– خیلی اتفاقی پیش آمد. آقای پیمان قاسمخانی به من پیشنهاد سریال پژمان را دادند و من پذیرفتم. خب ایده اولیه سریال پژمان برای من بود اما وقتی پیشنهاد جدی شد، یک هفته ای با پیمان حرف زدم. برای همین خیلی هدفمند به این که بازیگر شوم فکر نکرده بودم
و بیشتر به عنوان یک تفریح یا تجربه به آن نگاه می کردم.
زندگی پژمان جمشیدی بازیگر سینما و تلویزیون
از کی جدی تر شد؟
– بعد از سریال پژمان و زمانی که بازی در تئاتر به من پیشنهاد شد، با بازخوردها و اعتراضاتی
که به من شد مجبور شدم کارم را هر روز بهتر کنم که این انتقادها کمتر شود.
ظاهرا قبل از پژمان بازیگر مهمان سریال ساختمان پزشکان بودید.
– در ساختمان پزشکان بازی نکردم، تنها یک سکانس در فیلم حاضر شدم. آن موقع چون سر صحنه
بودم و پیمان از قبل به من گفته بود در نقش خودم حاضر شوم پیش آمد و بازی کردم.
زمان پخش سریال پژمان شایعه شد که قرار است نام سریال بنام کامل خودتان باشد.
چرا اجازه ندادید اسم سریال پژمان جمشیدی باشد؟
– فکر می کنم تلویزیون اجازه نداد. یعنی نمی خواستند اسم و فامیل با هم باشد.
قبل از بازیگر شدن سر صحنه چه فیلم هایی رفته بودید؟
– با بچه های سینما مثل پژمان بازغی دوست بودم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم؛
هم به خاطر همنام بودن مان و هم پرسپولیسی بودن او، با پژمان از سال ۱۳۸۱ دوست شدم
و بعد پدر مادرهای مان با هم رفت و آمد پیدا کردند. آن زمان سر صحنه سربازهای جمعه
رفته بودم و آقای کیمیایی هم پرسپولیسی بود و خیلی از من استقبال کرد.
شما سال ۱۳۹۲ با نمایش بادی که تو را خشک کرد مرا برد ساخته علی نرگس نژاد بازی
در تئاتر را شروع کردید. اولین بار وقتی روی صحنه رفتید چه حس و حالی داشتید؟
– بازی در تئاتر خیلی کار سختی است ولی خدا آن لحظه اعتماد به نفسی به من داد که خیلی
به من فشار نیامد. اما به طور کلی بازی روی سن تئاتر کار پر استرسی است.
تا حالا برای شما اتفاق ناخواسته ای روی صحنه نیفتاده است؟
– در نمایش وقتی بر می گردیم دو پای آویزان مانده ساخته آقای پشت کوهی من از ۱۵ اجرای
دوم به گروه پیوستم ولی شب اولین اجرایی که وارد شدم یک چراغ پایه دار بزرک
در صحنه بود که به محض ورودم افتاد وسط تماشاچی ها. آقای پشت کوهی وارد
صحنه شد مرا در آغوش گرفت، چراغ را درست کردند و ادامه دادیم.
برای من این حادثه خیلی تجربه عجیب و آن نقش خیلی سخت و پرهیجان بود.
چرا به جای رشته های سینما و تربیت بدنی سراغ تحصیل در رشته عمران رفتید؟
– پدرم خیلی این رشته را دوست داشت. برادرم رتبه ۷۴۷ کنکور شد، پنجمین رشته را صنایع دانشگاه شریف انتخاب کردم و قبول شدم. من کشاورزی آبیاری قزوین در کنکور سراسری و همچنین دانشگاه آزاد هم رشته عمران کرج را قبول شدم.
از بچگی طرفدار پرسپولیس بودید؟
– بچه که هستی هر تیمی که می برد دوست داری طرفدار آن تیم شوی. من در کودکی،
مقطعی طرفدار شاهین بودم، مقطعی طرفدار اکباتان بودم اما از وقتی خودم را شناختم،
طرفدار پرسپولیس بودم.
دور و بری ها و در فامیل همه پرسپولیسی بودند؟
– در بین فامیل ها استقلالی بیشتر بود. پدرم هم بعد از این که من پرسپولیسی شد،
پرسپولیسی شد.
زمین خاکی بازی می کردید؟
– معلمی داشتم به نام حسین قربانی که از قروه سنندج آمده بود. او معلم ورزش اول راهنمایی ما بود. یک پوشه عکس و کپی شناسنامه و ۱۵۰ تا تک تومان پول از ما گرفتند و شروع کردند در زمین خاکی گوهردشت کرج به ما آموزش فوتبال دادند.
من از آنجا شروع کردم. ایشان بعد آمدند مربی کانون آموزش پرورش شدند بعد مربی شاهین کرج شدند.
بعد به خاطر فامیلی با آقای ذوالفقارنسب مربی نوجوانان و جوانان دارایی شدند.
مهندس سودآور مدیر باشگاه و آقای حاج نصرالله مربی دارایی بودند. یادم است حاج خلیل فرشاد صراف ها
در دارایی بازی می کردند. من هم در نوجوانان دارایی و هم بعد در تیم ملی نوجوانان بازی کردم.
با این که نوجوانان دسته سه تهران بودیم اما آقای ابوطالب جایی بازی ام را دیده بودند
و مرا برای تیم ملی نوجوانان دعوت کردند. بعد تیم های مختلف از جمله جوانان
پرسپولیس و کشاورز را تجربه کردم.
بازیگر مورد علاقه تان در سینما چه کسی است؟
– خیلی سخت است. خیلی بازیگر خوب داریم. نمی توانم اسم یک نفر را ببرم. اگر بخواهم اسم ببرم
الان فقط یک اسم در ذهنم است. متیو مک کاناهی، اما واقعا سخت است.
شما موفق ترین فوتبالیستی هستید که وارد سینما شدید، از بین فوتبالیست هایی
که بازیگر شدند بازی کدام یک را می پسندید؟
– خیلی نمی توانم در این مورد نظر دهم چون کارشناس این کار نیستم. اما هر کسی
تلاش و تجربه در این زمینه می کند به نظرم آدم قابل احترامی است.
شما دوره طولانی تجربه مربیگری علی پروین را دیده اید،
پروین چطور مربی و چه تیپ شخصیتی داشت.
– چیزیی که در مورد آقای پروین برای من قابل احترام است این است که با وجود دنیای مجازی خیلی
از ما نه تنها شخصیت واقعی مان را نشان نمی دهیم بلکه گاه یک تصویر
پاک و منزه از خودمان نشان می دهیم.
آقای پروین همیشه همین بوده و هیچ وقت نخواسته بگوید من یک چیز دیگرم. این برای من
خیلی قابل احترام است. به نظر من موفقیت خیلی به سواد ربطی ندارد. ایشان یک
شخصیت کاریزما و هوشی سرشار دارد که تمام موفقیت های پیش آمده برای ایشان
نتیجه هوش و قدرت ذاتی شخصیتی اوست. شاگردی ایشان افتخار بزرگی برای من است.
موفق ترین مربی ایران را چه کسی می دانید؟
– از روی افتخارات آقای پروین و قلعه نویی بالاترین هستند اما از مربی های خوب خودم به فرهاد کاظمی
اشاره می کنم که خیلی چیزها به من یاد داد. در تیم او که بازی می کنی همه
وظایف خودشان را دارند و به کسی فشاری نمی آید.
به موسیقی علاقه دارید؟
– خیلی دوست دارم و پیگیری می کنم و موسیقی جزء جدانشدنی زندگی ام است.
ساز مورد علاقه تان کدام ساز است؟
– نمی توانم یک ساز را انتخاب کنم. هر سازی زیبایی های خودش را دارد.
زندگی پژمان جمشیدی پیشکسوت سابق فوتبال
با خواننده ها با چه کسی بیشتر دوست هستید و کارشان را می پسندید؟
– همه بچه ها از دوستانم هستند. الان برای دیدن کنسرت خیلی زمان کاری ام فشرده شده
ولی گروه دارکوب، علیرضا عصار، همایون شجریان و پدرشان که هر دو شاهی در موسیقی اند را دوستدارم.
دوست دارید برای سینمای ایران چه اتفاق های خوشحال کننده ای بیفتد؟
– دوست دارم سینمای ایران مثل گذشته جوایز جهانی زیادی بگیرد و فرهنگ مان را از راه سینما به دنیا معرفی کنیم. فیلم های خوب اکران شود و مردم فیلم های خوب ببینند و اگر کمدی ساخته می شود، کمدی در شأن مخاطب باشد. من مثل بعضی ها از ساخت هر چه بیشتر کمدی احساس خطر نمی کنم چون وقتی کمدی های زیادی ساخته شود مردم می توانند بین کمدی ها بهترین را انتخاب کنند.
کمدی همیشه مخاطب زیادی دارد و اکثریت جامعه زمان های خالی و اوقات فراغت شان را به سینما
می روند و دوست دارند در آن لحظات یا فیلم خیلی خوب ببینند یا فیلم شاد ببینند که
در آن لحظات خوشی باشد. از بین ژانرها خب کمدی ریسک کمتری دارد و خدا را شکر مردم
در این سال های اخیر از تئاتر و سینما استقبال می کنند و این نشانه رشد فرهنگی جامعه است.
آریا پیکس , عصر ایران , برترین ها , خبر آنلاین , مهر , هفته نامه همشهری شش و هفت