سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

سمانه پاکدل و راز دوستی عمیقش با سحر قریشی / سبک زندگی ، بیوگرافی و نوع پوشش افراد مشهور(۵۳)

اشتراک:
سمانه پاکدل و راز دوستی عمیقش با سحر قریشی / سبک زندگی ، بیوگرافی و نوع پوشش افراد مشهور(۵۳) چهره ها
بیوگرافی سمانه پاکدل سمانه پاکدل از بازیگران زن سینما و تلویزیون متولد ۲۶ مهر ماه ۱۳۶۶ می باشد. او عضو یک خانواده ۵ نفری می باشد(dot) سمانه پاکدل و مادرش یک خواهر و یک برادر دارد.خواهر او سی ساله و برادرش بیست و هفت سال دارد. سمانه پاکدل به همراه مادر و خواهرش خواهرزاده های […]

بیوگرافی سمانه پاکدل

سمانه پاکدل از بازیگران زن سینما و تلویزیون متولد ۲۶ مهر ماه ۱۳۶۶ می باشد.

 بیوگرافی سمانه پاکدل

او عضو یک خانواده ۵ نفری می باشد(dot)

بیوگرافی سمانه پاکدل

سمانه پاکدل و مادرش

یک خواهر و یک
برادر دارد.
خواهر او سی ساله و برادرش بیست و هفت سال دارد.

بیوگرافی سمانه پاکدل

سمانه پاکدل به همراه مادر و خواهرش

 بیوگرافی سمانه پاکدل

خواهرزاده های سمانه پاکدل

او تنها عضو مجرد خانواده شان
است و فعلا هم ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

بیوگرافی سمانه پاکدل

سمانه پاکدل و همسر برادرش

سمانه پاکدل در سال ۸۸ با حضور در مجموعه دلنوازان به کارگردانی
حسین سهیلی زاده توانست به خوبی دیده شود.البته او قبل از آن نقش های کوتاهی در برخی مجموعه ها نیز
داشته است.

بیوگرافی سمانه پاکدل

به گفته ی خودش نیز او جایگاه فعلی اش را مدیون مسعود رسام( تهیه کننده ) است که وی
را به حسین سهیلی زاده برای حضور در سریالش معرفی کرده است.

بیوگرافی سمانه پاکدل

سمانه پاکدل در سریالهای روز حسرت , دلنوازان , دست بالای دست , دیگری و به تازگی در
نقش رها (آیه) در سریال معراجی ها به ایفای نقش پرداخته است.

بیوگرافی سمانه پاکدل

آخرین مصاحبه با سمانه پاکدل و دوست صمیمی اش سحر قریشی

از دلنوازان تا امروز با دلخوری!

پاکدل : روزی که برای سریال «دلنوازان» رفته
بودیم، هم من و هم سحر، قبلا کارهای کوتاهی بازی کرده بودیم.
سحر فیلم «لج و لجبازی» را داشت و من هم یک نقش در یکی از کارهای آقای سیروس مقدم داشتم
ولی نقطه عطف بازیگری هر دو نفرمان «دلنوازان» بود.

رابطه من و سحر حین ساخت سریال « دلنوازان» شکل گرفت، نه بعد از سریال هر روز با هم درد
و دل می کردیم.
سرویس هایمان یکی بود و …
اگر من و سحر فکر و درکی که امروز داریم را آن زمان داشتیم، شرایط به کلی تغییر می کرد.
روزی که ما برای این سریال انتخاب شده بودیم فقط ۲۰ سال مان بود و هیچ درکی از شهرت و
بازیگری نداشتیم.
با این حال شرایط آن طور که باید پیش می رفت، پیش نرفت و اتفاقی که باید بعد از آن
سریال برای مان می افتاد، نیفتاد.

در کل اگر بخواهم جمع بندی کنم من از شرایط امروز اصلا راضی نیستم.
این که می گویند در سینما و تلویزیون باندبازی و مافیا وجود ندارد را من قبول ندارم چرا که هستند
افرادی که پشت سر هم فیلم بازی می کنند و حمایت می شوند و حتی در نقش هایی ظاهر می
شوند که حتی به سن و سال آنها نمی خورد ولی در همین بین بازیگرانی که چه به لحاظ سنی
چه به لحاظ حرفه ای، مناسب آن نقش ها هستند، چون حمایتی برای آنها وجود ندارد، بیکار می مانند.
در کل از ما هیچ حمایتی صورت نگرفت و حتی ما را از بازی در نقش های مشابه «دلنوازان» منع
می کردند و می گفتند به تکرار نیفتید! بعد از آن هم که دیگر حمایتی در کار نبود.

بیوگرافی سمانه پاکدل

قریشی : چند وقت پیش مصاحبه ای انجام داده بودم که فیدبک های مثبت و منفی زیادی دریافت کردم.
من در آن مصاحبه گفتم چرا باب شده که امروزه همه در حال تماشای سریال های ترکیه ای هستند.
آنقدری که بالی خان را می شناسند، ستاره های وطنی را نمی شناسند! آقای سهیلی زاده که آن زمان به
ستاره سازی معروف بود دیگر نمی تواند این کار را بکند! آنقدر که بازیگران سریال های ترکیه ای بین مردم
شناخته شده اند، بازیگران خودمان طرفدار ندارند و آن هم دو علت دارد؛ اول اینکه فیلمنامه های ما مدام تکرار
و تکرار است و مسئله دوم و مهمترین مسئله، ممیزی های بیش از حدی است که روز به روز بیشتر
می شوند.

امروز عصر اینترنت و ارتباطات است و جوان دهه ۷۰ و نوجوان ۸۰ با دهه ۶۰ تفکرات کاملا متفاوتی دارند.
من در این جامعه زندگی می کنم و بازیگر همین کشور هستم ولی چرا باید آنقدر به من فشار بیکاری
و بی پولی بیاید؟ مگر من از همین تلویزیون مطرح نشده ام؟ پس چرا باید این همه سال در سریال
ها بازی نکنم بدون این که حتی دلیلش را هم بدانم!

من تا عمر دارم خودم را مدیون تلویزیون می
دانم چون مرا با نقش «یلدا» در سریال «دلنوازان» می شناسند.
هر چند که امروز دیگر کاری در تلویزیون برای من نیست! ما برای حضورمان در این عرصه زحمت کشیدیم.
یادم می آید که به من تلفن شد که فلان جا تست بازیگری می گیرند، من هم رفتم و قبول
شدم، بدون هیچ پیش زمینه ای…
آموخته هایم را در این سال ها کسب کردم.
ما از سینما و تلویزیون پول در می آوریم و بیرون خرج می کنیم نه مثل دوستان دیگر که پولی
که بیرون از سینما به دست آورده اند را در سینما خرج می کنند تا نقشی داشته باشند.
اگر قرار است محدودیتی وجود داشته باشد از هر نظر، این محدودیت باید برای همه وجود داشته باشد.

در کل باید بگویم که بچه های «دلنوازان» حق شان را نگرفتند.
اگر دقت کنید بچه های این سریال نسبت به بازیگران تازه کار سریال های دیگر خیلی پیشرفت داشتند ولی چرا
نباید دیگر در تلویزیون کار داشته باشیم؟ چرا من نباید در یک سریال نود شبی بازی داشته باشم؟ بارها و
بارها از طرف خود سازمان به خاطر بازی در سریال «دلنوازان» از من تقدیر شد، نه تنها من، از همه
بچه های سریال ولی سرنوشت ما در تلویزیون چه شد؟!

 بیوگرافی سمانه پاکدل

وقتی محدودیت ها یکسان نیست!

قریشی : متاسفانه باید این را اعتراف کنیم که محدودیت
های در این وادی اصلا یکسان نیست و برای هر کسی یکجور اعمال می شود! من این را قبول دارم
که باید به تمام قوانین کشورم و صدا و سیما و سینما احترام بگذارم و هرگز هم از این قوانین
تخطی نکردم.
آنقدر برای مان محدودیت ایجاد شده است که از ترس این که مبادا کسی از ما عکسی بگیرد، حتی در
میهمانی های خانوادگی هم شرکت نمی کنیم ولی با این حال سازمان یا ارشاد هیچ حمایتی از ما ندارند اما
در عین حال می بینم کسانی را که هر کاری می خواهند می کنند، عکس های آنها دائم در اینترنت
پخش می شود ولی کسی محدودیتی برای آنها ایجاد نمی کند و مدام در حال کار کردن هستند!

برای من
اتفاق افتاده که چند ماه بیکار بودم و هیچ کس در طول این مدت بیکاری سراغی از من نمی گرفت
ولی به محض اینکه یک حاشیه ایجاد می شود، همه برای تذکر و محدود کردن حمله ور می شوند!

بیوگرافی سمانه پاکدل

پاکدل
: دقیقا همینطور است.
زمانی که ما با «دلنوازان» شروع کردیم اصلا تجربه نداشتیم و نمی دانستیم مثلا برای مصاحبه با یک مجله چطور
باید عکس بگیریم و چه بکنیم! در همان سریعا برای یک عکس به ما تذکر دادند و ما را احضار
کردند و حالا هم این موضوع ادامه دارد و برای یک عکس در اینستاگرام سریعا به ما زنگ می زنند
که عکس را بردارید و ما برای جوابگویی احضار می شویم! پس چرا وقتی که بیکار هستیم کسی به ما
زنگ نمی زند؟ حرف من این است که چرا تلویزیونی که مثل خانه ما می ماند.
ما را بلاتکلیف نگه داشته است؟ اگر ما را نمی خواهد یا الان دیگر ما را قبول ندارد بگوید تا
ما برای زندگی مان برنامه ریزی داشته باشیم.

بیوگرافی سمانه پاکدل

 آقای قریشی و سمانه عروس!

پاکدل : اگر بخواهم سحر را تعریف کنم باید بگویم که او خیلی مهربان است ولی مهربانی هایش مادرانه
است.
مثلا گاهی پیش آمده که با او درد و دل می کنم و جاهایی پیش آمده که منتظرم الان سحر
هم با من همدردی کند ولی در نهایت مثل یک مامان، من را توبیخ می کند و می گوید که
کجای کارم اشتباه بوده است.

به نظرم مادر خیلی خوبی می شود.
از نظر من، همه آدم ها خرده شیشه دارند، فقط مقدارش متفاوت است.
خود من هم خرده شیشه دارم ولی خرده شیشه سحر آنقدر کم است که اصلا دیده نمی شود.
خیلی مدیر خوبی است و مدیر بودن را دوست دارد.
از آنجا که مستقل و روی پای خودمان بزرگ شده ایم، وجهه مرد بودن را در خودمان داریم ولی گاهی
وجهه مردن بودن سحر خیلی به چشم می آید و گاهی او را «آقای قریشی» صدا می زنم!

سحر در
عین این که خودش فکر می کند، نیم نگاهی هم به بقیه دارد.
وقتی بتواند برای کسی کاری انجام بدهد، حتما انجام می دهد و هیچ بهانه ای نمی آورد.
او حس ششم قوی دارد.

 بیوگرافی سمانه پاکدل

قریشی : اگر بخواهم سمانه را تعریف کنم، خیلی حرف ها دارم که دوست دارم بگویم…
خالصانه ترین حرفی که می خواهم بگویم این است که اگر پدر یک خانواده بودم که پسری داشتم، حتما سمانه
را به زور برای پسرم می گرفتم چون که سمانه به شدت زن خانه است، بارها پیش آمده که من
خیلی ناراحت بودم و شده که ساعت ۴ صبح به سمانه زنگ زدم.
سمانه زود آمده دنبال من و رفتیم امامزاده صالح (ع) در میدان تجریش و آنجا تا توانستیم با هم درد
دل و گریه کردیم و برگشتیم خانه.

من و سمانه هم خون نیسیتم ولی همدل هستیم.
سمانه تنها همکاری است که توانستم در این مدت فعالیت، به او آنقدر اطمینان کنم که رازهای نگفته زندگی ام
را به او بگویم و مطمئن هستم که این راز را فقط من و سمانه می دانیم.
رازی که به سمانه می گویم مطمئن هستم حتی اگر با هم قطع رابطه هم بکنیم، از زبان دیگری نمی
شنوم.

همیشه سعی کردم آدم خوشدلی باشم و آدم های خوشدل هم دور خودم جمع کنم و سمانه یکی از بهترین
خوشدل هاست.
به خاطر ضرباتی که در زندگی خوردم تصمیم گرفتم که زیاد مسائل را جدی نگیرم و آدم ها را به
شکل فانتزی ببینم و سمانه از دید فانتزی من یک عروس زیبا است.
خیلی سمانه را سفید می بینم، حتی خاکستر هم نه، فقط سفید.
گاهی احساس می کنم که مثل یک برادر بزرگتر برای او می شوم.
به نوعی روی سمانه غیرت خاصی دارم.
(با خنده)

بیوگرافی سمانه پاکدل

سمانه پاکدل و رزیتا غفاری

وقتی ما مدرسه می رفتیم!

پاکدل : من به شدت درسخوان بودم و انضباطم بسیار خوب بود.
همیشه معلم ها از من راضی بودند.
فقط موردی وجود داشت و آن هم این بود که من همیشه تاخیر داشتم، یعنی روزی نمی شد که من
زودتر از زنگ مدرسه رسیده باشم و همیشه دیر می رسیدم.

البته آنقدر از لحاظ رفتاری و اخلاقی و درسی خوب بودم که این موضوع را پوشش می داد.
مدام در فعالیت های مدرسه شرکت می کردم، گروه سرود، تئاتر و …
ولی بعضی مواقع پیش آمده بود که این فعالیت ها به دادم نرسید و یکی دو نمره از انضباطم کم
شده بود.

در کل بچه خوبی بودم و یادم می آید زمان مدرسه، مادرم به غیر از روزهای کارنامه، دیگر به مدرسه
نمی آمد، یعنی هیچ وقت مادرم را به مدرسه نخواسته بودند!

بیوگرافی سمانه پاکدل

قریشی : یکی از درس نخوان ترین بچه های
مدرسه من بودم.
همیشه میز آخر کلاس می نشستم و مرا به زور به میز اول می آوردند.
نمره انضباط بالای ۱۰ نداشتم! خانم راهپیما، ناظم دوران راهنمایی من بودند و یادم می آید که ایشان یک سال
نمره انضباط به من ۹ دادند و من آن سال از انضباط هم تجدید شدم!

یادم می آید آن زمان
همیشه معلم ها را به اسم کوچک شان صدا می کردم و مدام به خاطر این موضوع تذکر می گرفتم.
همیشه وقتی سر کلاس درس بودیم، اگر کسی در کلاس را می زد، به بچه ها می گفتم: «قریشی بیاد
دفتر» و وقتی طرف می آمد داخل می گفت «قریشی دارید؟ دفتر خواستنش».

همیشه کتاب های برنامه روز شنبه در کیفم بود چون واقعا عاشق معلم های روانشناسی و عربی بودم.
البته این را هم بگویم واقعا عاشق مدرسه بودم ولی از طرفی آنقدر بین معلم ها شناخته شده بودم که
بنده های خدا دیگر با من کاری نداشتند.

در دوران راهنمایی و دبیرستان دعوای بین دخترها در مدرسه خیلی زیاد است و من هم به نوعی رابین هود
مدرسه بودم.
مثلا یک سال پایینی می آمد و می گفت: «قریشی…
فلانی ساندویچ منو به زور گرفت.» یا «قریشی…
فلانی منو کتک زد.» و من هم رابین هود می شدم و می رفتم.

جایی که من درس خواندم حالت یاکوزایی داشت و مثل سمانه جای باکلاس درس نخواندم! (می خندد)

هر چند
معلم های مدرسه هم مرا دوست داشتند و من همیشه برای شان شیرین زبانی می کردم ولی همیشه به من
می گفتند «قریشی لااقل دوتا سوال را جواب بده که بتوانیم نمره ۱۰ را بدهیم و قبول شوی…
» خلاصه دوران جالبی بود.

بیوگرافی سمانه پاکدل

قدر هنرمندان را بدانیم…

قریشی : متاسفانه زمانه ای شده است که تا وقتی هنرمند زنده است قدر او را نمی دانیم ولی به
محض اینکه از دنیا می رود، هر روز هزاران هزار نفر صفحه هایش را فالو و لایک می کنند و
تا مدت ها سرتیتر خبرهاست.
در کشورهای دیگر بازیگران و هنرمندان ارج و قرب دیگری دارند و مدام از سوی مردم حمایت می شوند ولی
در کشور ما خیلی از مردم فقط دنبال این هستند که سوژه یا حاشیه ای از یک هنرمند به دست
بیاورند تا خبر دست اول برای صفحه های مجازی شان داشته باشند و هیچ حمایتی وجود ندارد.
من از هیچ کدام از این آدم ها که به راحتی پشت سر من شایعه درست می کنند، نمی گذرم.

بیوگرافی سمانه پاکدل

پاکدل : کسی نیست بیاید بگوید که خرج زندگی ام را باید چگونه تامین کنم؟ واقعا آدم ولخرجی نیستم، نه
سفر خارج از کشور دارم و نه سفر آنچنانی داخل کشور و نه خیلی خرج های دیگر.
زمانی هست که شما در خانه نشستید و پدر و مادرتان خرج شما را می دهند یا شوهرتان خرج شما
را می دهد یا آقایی هست که می گوید اگر بیکار شوم، همسرم شاغل است، خرج مان را تامین می
کند و برعکس.
ولی من بالشخصه واقعا روی این را ندارم که دوباره به خانواده ام رجوع کنم و بگویم هوای من را
داشته باشید.

من ۸ سال در این عرصه مشغول کار هستم، ضمن این که آن اوایل خانواده ام آنچنان تمایل به
حضور من در این عرصه را نداشتند.
می توانستم درسم را ادامه بدهم و دکتر شوم که دفتر و دستکی راه بیندازم.
چرا هنرمندان حتی نباید یک بیمه ساده داشته باشند تا یک روز به دردشان بخورد؟! هیچ حمایتی از هنرمندان انجام
نمی شود.

بیوگرافی سمانه پاکدل

دوستی های دور از رقابت…

قریشی : در دوستی واقعی رقابت وجود ندارد، یعنی این که من، سمانه را رقیب خودم نمی دانم و سمانه
هم مرا رقیب خودش نمی داند.
دوستی به طول یک رابطه نیست، دوستی به عمیق یک رابطه است.

من فکر می کنم آدم ها زمانی که با هم احساس رقابت کنند، دیگر با هم دوست نیستند.
این که خیلی از همکاران ما با هم دوست نیستند یا رفت و آمد نمی کنند، از ترس شان است.
مثلا همکاری به منزلش می رود ولی با آن چیزی که در ذهنش از زندگی همکارش تصور کرده بود، روبرو
نمی شود و این باعث تغییر در نظرش می شود.
خیلی از بازیگران برای این که تلاش بسیاری کردند که بیرون شان جلوه آنچنانی داشته باشد، می ترسند که کسی
با زندگی درونی شان روبرو شود و نظرشان عوض شود.

کسانی که با من دوست هستند وقتی خانه من می آیند از من توقع یک پذیرایی آنچنانی در یک زندگی
آنچنانی را ندارند چون من را می شناسند.
من هم مانند باقی مردم زندگی می کنم، من هم شده که دوستانم به منزلم آمده اند ولی وسایل پذیرایی
نداشتم و فقط املت خوردیم.

من و دوستانم به منزلم آمده اند، ولی وسایل پذیرایی نداشتم و فقط املت خوردیم.
من و دوستانم، با هم رفیق هستیم، نه رقیب.

بیوگرافی سمانه پاکدل

پاکدل : البته هستند دوستانی که با هم رقیب هستند ولی رفیق هم هستند که این را در هنرمندان کشورهای
دیگر به وفور می شود یافت ولی در ایران خیلی کم این اتفاق می افتد، ضمن این که متاسفانه عزیزانی
را هم دیده ام که خیلی راحت پشت سر هم صحبت می کنند.

من و سحر با هم دوست هستیم و شاید شب قبل شام با هم بیرون رفته باشیم ولی اگر
فردایش کسی از من، حال سحر را بپرسد اصلا بروز نمی دهم که دیشب با هم بیرون بودیم.

یکی از دوستان سینمایی عزیز از دوستی من و سحر مطلع نبود و تا می توانست پشت سحر صحبت کرد
و بعد متوجه شدم که همین کار را پشت سر من هم انجام می دهد.
منظورم فقط من و سحر نیستیم.
بازیگرها خیلی دوست و رفیق ندارند.
من شخصا به عنوان یک بازیگر، تنها یک دوست صمیمی خارج از این عرصه دارم چون نیاز به درک متقابل
وجود دارد.

بیوگرافی سمانه پاکدل

قریشی : من این را هم اضافه کنم که اگر دوستی از بیرون از عرصه هنر داشته باشیم چون او
در این عرصه نیست و شرایط این عرصه را درک نکرده است، ماجرای همان ماشین ۲۰۶ سمانه پاکدل پیش می
آید و این شرایط زمانی بدتر می شود که این دوست شرایط مالی خیلی بهتری هم داشته باشد.
یک بار توسط یکی از همکاران، یک سوءتفاهم بین من و سمانه ایجاد شده بود که سریعا حل شد ولی
بعد از آن اتفاق، یک قانون گذاشتیم؛ این که هر جایی، هر لحظه و هر مکانی سوءتفاهمی پیش آمد، سریع
به هم زنگ بزنیم و از هم بپرسیم و به حرف دیگران بسنده نکنیم.
دوستی من و سمانه چند وقت دیگر دو رقمی می شود و این صمیمیت بین ما آنقدر زیاد شده که
گاهی با نگاه کردن به یکدیگر، با هم صحبت می کنیم.
آرامش سمانه روی من خیلی تاثیر می گذارد.

بیوگرافی سمانه پاکدل

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس