سحر دولتشاهی تازه عروس سینما به همراه پدر , مادر و خواهرش
انتخاب نقش های دشوار و درخشش در هر یک از آنها از ویژگی های سحر دولتشاهی است. بازیگری که این روزها همسر خواننده مXرح همایون شجریان شده است و رابطه ای توام با احترام و علاقه را بین آنها می توان مشاهده کرد. سحر دولتشاهی عروس تازه سینما به همراه پدر , مادر و خواهرش را در پرشین وی ببینید.
عروس تازه سینما
سحر دولتشاهی عروس تازه سینما به همراه پدر , مادر و خواهرش
نقد بازی سحر دولتشاهی در می خواهم زنده بمانم
سحر دولتشاهی با جان بخشیدن به کاراکتر هما حقی در سریال می خواهم زنده بمانم و آنچه پیچیدگیهای فیلمنامه برای او ترسیم کرده بود، در این قاب به قلهای که مسیرش را حدود دو دهه قبل آغاز کرده بود، نزدیک شد. در ادامه مروری داریم بر چالشهای پیش روی او و ظرافتهایی که در نقش هما حقی به تصویر کشیده است.
جناب سرهنگ ناهید کیهانی با آن گروه فضایی بانمک ساکن طبقه بالای فرخ و فرید، حین تحقیق روی انسانها و پی بردن به وجوه پیچیده این موجود دوپا، با اولین اتفاقی که منجر به عصبانیتش میشد دستور به تبخیر کردن کسی میداد که عصبانیاش کرده بود.
سرهنگ فضایی سریال مسافران با آن خندههای شیطنتآمیز و خاصش سالها بعد در همان قاب تلویزیون و بهعنوان یکی از ستارههای اصلی سریال می خواهم زنده بمانم، کلوزاپهای بیشتری را مال خود میکند. اشک از سر استیصال و درماندگی، شور دلدادگی و غلیان احساس عاشقپیشگی، ترس و تردید حین و پس از یک انتخاب دشوار، تبدیل ترس و نفرت به عشق و دلباختگی و در نهایت جلوهگر شدن وجوه مادرانگی، مسیری بود که هما حقی با بازی سحر دولتشاهی در سریال می خواهم زنده بمانم طی کرد.
نقد بازی بازیگر نقش هما در می خواهم زنده بمانم
هما در آستانه انتخاب بزرگی قرار گرفت اما هیچکس جای او نبود که بداند بهترین تصمیم در آن موقعیت چیست و چقدر کمتر به همه آسیب میرساند؟
پیچیدگی داستان سریال و آنچه پیش روی هما قرار گرفت، آنقدر غریب و ترسناک بود که مخاطب سریال حتی با لحظهلحظه همذاتپنداریاش نیز نمیتوانست دقیقهای جای هما باشد و ضمن فراموش کردن ظلمی که در حقش شده، منطقیترین و درستترین تصمیم را بگیرد.
فقط همین شروع ترسناک و پیچ خوردن داستان به ضرر کاراکتر هما کافی بود تا او در آستانه یک نقشآفرینی دشوار و پیچیده قرار بگیرد و احتمالا برای درآوردن این موقعیتهای غریب، مدام اتود بزند و دنبال میمیکهای مناسب و اکت صحیح بگردد.
کاراکتر پیچیده هما حقی
هما عاشق همان خانواده نیمبند خودش بود و میخواست سر پدر بیگناهش بالای دار نرود، اما در جدال مردان خودخواهی که سر تصاحب او به جان هم افتادند، طرف کسی غش کرد که خسارت کمتری برایش داشت.
بعدتر به عشق اولش گفت میخواهد زنده بماند چون آینده برای او یک آدم است؛ آدمی که باید یاد بگیرد جنایت اسمش ایثار نیست و البته جنون هم با عشق تفاوت دارد. او دوست نداشت نفرت، زندگیاش را سیاه کند و برای این هدف، خودش را سپر هر بلایی کرد اما هیچکس ایثار او را به چشم ندید و در نگاه اول حتی به خیانت متهم شد و طرف سیاه قصه قرار گرفت.
هما حقی دروغهای زیادی شنید و ازهر آنکس که فکر میکرد دوستش دارد رکب خورد. از پدرش که برایش ایثار کرد و آیندهاش را بهدست طوفان سپرد، از عشق اولش که دنبال نجات زندگیاش بود و خودش را سپر کرد تا بعد از ضربه عمیق روحی که به نادر وارد شد ضربه جسمی جوانمرگش نکند.
حتی از امیر شایگان هم رکب خورد چون فکر میکرد نه با اسلحه بلکه با محبت و تن دادن به عشق او میتواند تغییرش دهد و گنگستر بزرگ شهر را تبدیل به مردی عاشق خانواده و بیخطر کند که سقف رویاهایش از ترانسفر مدام محبت به زن و فرزند فراتر نخواهد رفت.
سحر دولتشاهی در نقش هما حقی می خواهم زنده بمانم ، ترس ناشی از استیصال در آستانه آن تصمیم تاریخی، ترس پیریزی زندگی عاشقانه با مردی که عشق اولش را از او گرفته و ترس مواجهه با فرجام مردهای زندگیاش را بهدرستی و با اکت اندازه و درست تصویر کرد.
او ابعاد عشق ورزیدن و محبت کردن را خیلی خوب میدانست و از دلبریهای سرخوشانه قسمتهای نخست تا قرار گرفتن در مسیر دلدادگی دوباره را خوب جلو رفت. در زمان نفرت و اندوه نیز همان چیزی بود که باید باشد؛ زنی شکستخورده و هراسناک که در مسیر رسیدن به رویاهای کودکانه تا پایان ماجرا نگران آیندهای بود که مردان پیرامونش برایش رقمزدهاند.
فیلیمو