شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

فوتبالیستی که از جنایات خفاش شب در تهران جان سالم به در برده است

تاریخ نشر :یکشنبه 22 دسامبر 2019 اشتراک:
جنایات خفاش شب در تهران اخبار گوناگون
چهره فوتبالی مطرحی که از جنایات خفاش شب در تهران جان سالم به در برده است صحبت های جالبی کرده است

اسماعیل حلالی چهره مطرح فوتبالی درباره جنایات خفاش شب در تهران توضیحات جالبی کرده است او که از این قتل های زنجیره ای که در دهه ۷۰ اتفاق افتاده بود جان سالم به در برده است خاطرات عجیبی را از آن زمان تعریف می کند و همین موضوع باعث شده است تا او از آن دهه به عنوان دهه ای تاریک و تلخ یاد کند . دهه ای که مردی شرور شب های تهران را به شب های خونین تبدیل کرده بود . جزئیات بیشتر درباره این خبر را در پرشین وی بخوانید

جان سالم به در بردن اسماعیل حلالی از جنایات خفاش شب در تهران

اسماعیل حلالی خاطره‌ای تعریف می‌کند که هم ترسناک است و هم شنیدنی. در دهه ۷۰ قتل‌
های زنجیره‌ای چند خانم رعب و وحشت زیادی بین اهالی تهران ایجاد کرد. در نهایت مشخص شد
غلامرضا خوش‌رو ملقب به خفاش شب، همان قاتل سریالی است که علاوه بر قتل سریالی خانم‌ها
دست به سرقت می‌زد. او دستیاری به نام حمید رسولی داشت که به ادعای خودش در
این قتل‌ها و سرقت‌ها کنار دستش بود، اما هیچ‌گاه این فرد پیدا نشد.

اسماعیل حلالی، اما خاطره‌ای برایمان تعریف و بار دیگر ماجرا‌های خفاش شب را برایمان زنده کرد.
او در این باره گفت: «اوایل دهه ۷۰ من تازه یک خانه خریده بودم در آن طرف دهکده المپیک. خانه
خواهرم در غرب تهران بود و من شب آنجا بودم، ولی تصمیم گرفتم به خانه خودم بروم. خواهرم
چند بار گفت بمان، ولی می‌خواستم بروم. آن وقت‌ها غرب تهران خانه‌های زیادی نداشت. یادم
هست وقتی از خانه خواهرم بیرون آمدم همه جا تاریک بود و خلاصه من لب خیابان رفتم تا تاکسی
سوار شوم. خیلی منتظر ماندم تا اینکه یک پیکان درب و داغان جلویم نگه داشت. تا سوار ماشین
شدم فهمیدم این ماشین داستان دارد.»

او اضافه می‌کند: «یادم هست قدیم یک بچه محل داشتیم شر بود. او دستگیره‌های در ماشین را
از داخل کنده بود. یعنی شما وقتی سوار می‌شدی، نمی‌توانستی پیاده شوی مگر اینکه خودش
پیاده می‌شد و در را از بیرون باز می‌کرد. آن پیکان هم دقیقاً همین‌طور بود. دو نفر جلو نشسته
بودند.

من سعی کردم خودم را نبازم. راننده از آیینه مدام به من نگاه می‌کرد. لباس پرسپولیس تنم بود،
ساکم هم همراهم. راننده به من گفت فوتبال بازی می‌کنی؟ بدون اینکه مکثی کنم گفتم من
بازیکن پرسپولیس هستم. حالا هیچ وقت این را نمی‌گفتم، ولی یک لحظه احساس کردم این
را بگویم به نفعم می‌شود.

جنایات خفاش شب در تهراناسماعیل حلالی و جنایات خفاش شب در تهران

ماجرای جنایات خفاش شب در تهران

به من گفت چی همراهت داری؟ من خودم را به کوچه علی چپ زدم، ولی دوباره ادامه داد.
جیبم را بیرون ریختم و گفتم فقط چند هزار تومان پول دارم، همین. زیاد پول تو جیب‌مان نمی‌
گذاشتیم. رفیقش گفت ساکت را باز کن. ساک را باز کردم دید لباس تمرینی‌ام است و بو
می‌دهد، گفت ببند. قشنگ چهره راننده در ذهنم هست. رفتیم تا به میدانی رسیدیم که
با خانه من حدوداً دو، سه کیلومتری فاصله داشت.

همدست راننده پیاده شد، در را باز کرد و من هم پیاده شدم. باورتان نمی‌شود، اینقدر
ترسیده بودم که یک نفس تا دم در خانه‌ام دویدم. گفتم خدایا عجب اشتباهی کردم. بنده
خدا خواهرم چند بار به من گفت بمان.».

اما حرف‌های پایانی حلالی خواندنی‌تر است: «فکر کنم حول و حوش یک ماه و خرده‌ای بعد از
این ماجرا بود که گفتند خفاش شب را گرفتند. من عکسش را که دیدم درجا شناختم. دقیقاً
همان کسی بود که من سوار ماشینش شدم. قشنگ چهره‌اش در یادم بود و هست. آن‌ها
دنبال خانم‌ها بودند، ولی آن شب فکر می‌کردند می‌توانند از من دزدی کنند. چندی بعد هم
او را اعدام کردند و یادم هست که چقدر ماجرا سر و صدا کرد. این خاطره را تا به حال جایی
تعریف نکرده بودم.»

منبع: خبرورزشی

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
تصاویر خبری
بیشتر >
آرون گروپس