جمعه, ۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

دردل‌های ننه لیلا از ناملایمات زندگی +تصاویر

تاریخ نشر :یکشنبه 15 ژانویه 2012 اشتراک:
دردل‌های ننه لیلا از ناملایمات زندگی +تصاویر اخبار گوناگون
در چند کیلومتری شهر آبپخش روستای متروکه‌ای به نام بنک محمد عبداله وجود دارد که به دلیل عدم امکانات، سال گذشته تمامی ساکنین آن کوچ کرده و تنها یک خانواده در این روستا زندگی می‌کند. به گزارش «بوشهرنیوز»، در حالی که تنها در چند صد متری این روستا آسفالت و در ۴ کیلومتری آن نیز […]

در چند کیلومتری شهر آبپخش روستای متروکه‌ای به نام بنک محمد عبداله وجود دارد که به دلیل عدم امکانات، سال گذشته تمامی ساکنین آن کوچ کرده و تنها یک خانواده در این روستا زندگی می‌کند.

به گزارش «بوشهرنیوز»، در حالی که تنها در چند صد متری این روستا آسفالت و در ۴ کیلومتری آن نیز خط آبرسانی وجود دارد اما این روستا از داشتن امکانات اولیه‌ای همچون آب، برق، تلفن و گاز محروم است.

ننه لیلا، نام زن سالخورده‌ای است که علی رغم گرفتاری‌ها و مشکلات فراوانش با آغوشی باز از خبرنگاران «بوشهرنیوز» استقبال کرده و مشکلاتش را با حوصله فراوان بازگو کرد.

وی که از ناملایمات و گرفتاری‌های روزگار بسیار گلایه مند بود، از مسئولین استان خواست در مقابل فشارها و سختی‌های زندگی به آنها کمک کنند.

مصاحبه خبرنگار «بوشهرنیوز» با این زن سالخورده را در ذیل می‌خوانید:

ننه، از زندگیتان بگویید؟

زندگی در اینجا هر چه بگویید سخت است. نه آب داریم، نه برق، نه تلفن و نه گاز. هیچ چیز نداریم.

پس در گرمای تابستان و سرمای زمستان چگونه زندگی می‌کنید؟

برای مقابله با گرمای تابستان یک موتور برق بنزینی داریم چون کولر ما با این موتور برق کار می‌کند.

موتور برق را خودتان خریداری کردید؟

بله. خودمان آن را خریدیم ولی هزینه آن بسیار بالاست. الان ماهی ۴۰۰ هزار تومان پول بنزین برای آن می‌دهیم. مجبوریم تمام درآمدمان را برای پول بنزین آن هزینه کنیم.

مگر درآمد شما از چه راهی است؟

درآمدمان از گله داری است. البته چند سال اخیر که خشکسالی و قحطی بود متأسفانه هیچ ارگانی هیچ کمکی به ما نکرد.

 

مگر تحت پوشش کمیته امداد و یا بهزیستی نیستید؟

خیر. هیچ کس هیچ کمکی به ما نمی‌کند.

چند خانوار در این روستا زندگی می‌کنند؟

فقط خانواده ما.
 
چرا؟

همه به شهر کوچ کردند. اگر آب و برق می‌آمد هیچ کس اینجا را ترک نمی‌کرد. در گذشته تمام اهالی منطقه در همینجا زندگی می‌کردند ولی به دلیل نبود امکانات کم کم از اینجا رفتند.
 
ما یک موتور برقی داشتیم به قدری که بچمون گرمش نشه، بقیه هیچ چیز نداشتند،  فرار کردند و رفتند.
 
ماهی ۴۰۰ هزارتومان پول بنزین می‌دهیم. مجبوریم همه درآمد را پول بنزین بدهیم. الان کارت سوخت داریم، در دو هفته تمام می‌شود و بنزین آزاد می‌زنیم. از کارت سوخت موتورها استفاده می‌کنیم. گازوییل می‌زدیم ارزان تر بود.

 

زمستان چکار می‌کنید؟

در سرمای زمستان نفت داریم. نفت هم کوپنی شده و ماهی ۶۰ لیتر به ما می‌دهند. امروز هم همسرم رفته برای ما نفت بیاورد. آب شیرین که نداریم و از آب چاه استفاده می‌کنیم، آب انبار. برای گوسفندها نیز از آب چاه استفاده می‌کنیم. تابستان مشکل داریم، الان آب باران است ولی در تابستان آب خریداری می‌کنیم.

زندگی چگونه است؟

زندگی سخت است، هر چه بگویید سخت است.
 
چند فرزند دارید؟

۴ پسر و ۳ دختر دارم. دو تا از پسرها زن گرفتند و در آبپخش هستند. دخترهایم هم ازدواج کردند و رفتند.
 
همسرتان چطور؟ در قید حیات هستند؟

شوهرم در قید حیات است. یکی از بچه‌ها هم دانشگاه است.
 
درآمدتان به جز گله داری از چیست؟

منبع درآمدمان فقط از گله داری است. مردم از ما می‌خرند.

 

چرا از کمیته امداد یا بهزیستی کمک نمی‌گیرید؟

تا حالا کمیته امداد و بهزیستی طرف ما نیامدند. ما هم نرفتیم از ارگان‌ها کمک بگیریم. شوهرم نرفته.
 
رونق اینجا در گذشته چطور بوده؟

قدیم خیلی خانوار بودند اما سال گذشته ۸ خانوار بودند که رفتند. الان ما تنها هستیم. اگر شب کسی مریض شود زنگ می‌زنیم تا ماشین بیاید و ما را به درمانگاه برساند.

مسئولین تا به حال به سراغ شما آمدند؟

تا حالا مسئولین هیچ کمکی به ما نکردند. سال قحطی داشتیم، بی آبی داشتیم،  بی علفی بود، هیچ کمکی نکردند. ما چقدر نامه نوشتیم برای آب و برق و هیچ کمکی نکردند. فرمانداری و همه جا رفتیم. حتی نامه برای رییس جمهور هم فرستادیم. برگشت نامه هم آمد ولی هیچ اقدامی برای ما نکردند. برای آب و برق هم نامه دادیم.

اینقدر دویدیم برای آب که تا حالا به ما ندادند. از لوله اصلی آب تا اینجا ۴ کیلومتر است. برای ما نکشیدند، برای دشتی و بناری کشیدند ولی برای ما نکشیدند.

همه آب دارند ولی ما نداریم. تابستان آمدند، متراژ کردند، خودشان گفتند ۴ کیلومتر است و برای ما هیچ کاری نکردند. قول دادند و نیاوردند. هم برای آب و هم برق. تا این اندازه گفتند پیمانکار هم گرفتیم ولی هیچ کاری نکردند.

 

ننه، نان هم درست می‌کنید؟

بله. آرد را کیسه‌ای ۲۰ تا ۲۵ هزار تومان می‌خریم و نان درست می‌کنیم.
 
برای خودتان یا برای فروش؟

برای خودمان درست می‌کنیم.

لوازم و مایحتاج زندگی را از کجا تهیه می‌کنید؟

مابقی غذاها را از آبپخش می‌خریم و می‌آوریم و اینجا درست می‌کنیم. برنج، نفت، بنزین همه چیز را بابای بچه‌ها از آنجا می‌آورد.

بچه‌ها به شما سر نمی‌زنند؟

چرا، سر می‌زنند.
 
دلت می‌خواست الان داخل شهر خانه داشتی؟

دلم می‌خواهد ولی چه کار کنم. اگر جور شود دلم می‌خواهد ولی نمی‌توانیم خانه بخریم. حیوان‌ها را بفروشیم یک حیاط کوچک هم برایمان نمی‌شود، دیگر چه چیزی باید بخوریم. خانه نداریم. ۶۰ رأس حیوان داریم. قبلا خیلی داشتیم ولی چون نمی‌توانستیم نگهداری کنیم کمش کردیم. چند روز پیش چهار تاش مردند. از باران اولی سرپناه نداشتند، باران بود و آن‌ها هم لاغر بودند و مردند. بارانی که زد نتوانستیم از پس آنها برآییم و مردند.

 

در منطقه گرگ هم وجود دارد؟

گرگ هم هست ولی برخورد نکردیم. همیشه می‌آید.
 
چه انتظاری از مسئولین دارید؟

از مسئولین می‌خواهم کمک کنند، کمک نمی‌کنند، اگر بکنند که ما همه چیز می‌خواهیم.

اگر مسئولین مشکل شما را حل کنند، همینجا می‌مانید و یا بازهم دوست دارید به شهر بروید؟

اگر آب و برق گیرمان بیاید که بتوانیم حیوانات را به بیرون ببریم همینجا می‌مانیم. کمکمان کنند. با موتور می‌رویم به شهر و برمی گردیم.

گفتنی است زمانی که عکاس «بوشهرنیوز» از بالای پشت بام منزل ننه لیلا در حال گرفتن عکس از روستا بود، به دلیل سست بودن پشت بام، سقف منزل آنان سوراخ شده و عکاس به درون یکی از اتاق‌ها سقوط کرد.

البته پس از اطمینان از احوال عکاس، خبرنگار «بوشهرنیوز» از همان نقطه عکس گرفته که دیدن آن خالی از لطف نیست! البته برای مسئولین!

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
تصاویر خبری
بیشتر >
آرون گروپس