ماجرای عجیب زنده شدن مردی لحظاتی پیش از کالبدشکافی!!
مرد جوانی که در یک سانحه تصادف جانش را از دست داده بود و آماده کالبدشکافی می شد
ناگهان در بیمارستان زنده شد. ماجرای زنده شدن پیش از کالبدشکافی را در ادامه مشاهده میکنید.
زنده شدن پیش از کالبدشکافی
جسد “همینشو بهارادواج ” که یک شب در سردخانه نگهداری شده بود
به اتاق کالبدشکافی منتقل گردید اما دقیقا لحظاتی پیش از کالبدشکافی پزشکان متوجه شدند او هنوز زنده است.
بهارادواج روز دوشنبه در یک سانحه تصادف به شدت آسیب دیده بود و بلافاصله به بیمارستان انتقال یافت
اما بعد اعلام شد که او در بیمارستان جانش را از دست داده است. او پس از تصادف به بیمارستانی در منطقه “ناگپور” هندوستان منتقل شده بود.
خانواده او از این اتفاق و زنده شدن مرد جوان لحظاتی پیش از شکافتن بدنش را یک معجزه دانستند.
گفتنی است؛ این مرد جوان که هنوز دچار مرگ مغزی است بنا به تشخیص پزشکان در بیمارستان نگهداری می شود.
این مرد که مرگ وی از جانب پزشکان تایید شده بود، یک شب را در سردخانه گذراند
. تنها چند لحظه پیش از آغاز روند کالبدشکافی وی، یک پاتولوژیست نبض وی را گرفت و دریافت که او هنوز زنده است.
گفته میشود این فرد در سانحه رانندگی به شدت مجروح شده بود. پس از آنکه وضع سلامتی
وی در بیمارستان تشدید شد، پزشکان اعلام کردند او دچار مرگ مغزی شده است
و پس از آن، اعلام کردند وی به طور کامل جان خود را از دست داده است.
پیش از انجام روند کالبدشکافی، این مرد یک شب را در سردخانه گذرانده است.
یک پزشک در این بیمارستان اعلام کرد این فرد همچنان دچار مرگ مغزی و نیازمند کمکهای پزشکی است.
ماجرای زنده شدن پیش از کالبدشکافی
این پزشک گفت: «مرگ مغزی این مرد تایید شده بود و پس از آنکه به بیمارستان رسید،
تنفس و نبض وی دچار اختلال بود. با این حال، دستگاه تنفسی او صبح امروز بار دیگر فعال شد.»
وی افزود: «گاهی اوقات در بیماران دچار مرگ مغزی، فعالیت قلب و دستگاه تنفسی
به صورت موقت متوقف میشود که به نظر میرسد این مرد نیز دچار چنین شرایطی شده است.
او همچنان دچار مرگ مغزی است. به دلیل کمبود امکانات، وی را به بیمارستان دیگری انتقال داده ایم.»
گزارشها حاکی است جمعیت گستردهای در مقابل این بیمارستان دست به اعتراض زده اند
و مسئولان این بیمارستان را به اهمال در انجام وظایف خود متهم کرده اند.
زنده شدن پس از مرگ:این ۵ نفر مردند و زنده شدند، آنها چه دیدند؟
“هیچ کس نمیخواهد بمیرد. حتی آدمهایی که میخواهند به بهشت بروند نمیخواهند بمیرند
تا به آنجا برسند. و به هر حال مرگ مقصد مشترک همهی ما است.
هیچکس تا به حال از آن نگریخته است. و باید همینطور باشد، چون به احتمال خیلی زیاد مرگ بهترین
ابداع زندگی است. مرگ نمایندهی تحول زندگی است. مرگ قدیمی را پاک میکند تا راه را برای جدید باز کند
گزارشها و موارد پژوهششدهی پرشماری دربارهی تجربیات زندگی قبلی وجود دارد
که حاکی از امکانپذیری زندگی پس از مرگ است. تقریبا در تمام موارد ثبت شدهی
حلول مجدد روح، کشف شدهاست که یک دورهی زمانی متغیر بین مرگ فرد
و حلول مجدد روحاش وجود داشتهاست. بنابراین وقتی ما میمیریم چه اتفاقی میافتد؟
آیا این “برزخ” احتمالی دارای صفحات وجودی مختلف است؟
ماجرای زنده شدن پیش از کالبدشکافی جسد
بسیار خوب، وقتی ما میمیریم، جسم فیزیکی ما اینجا در زمین باقی میماند،
در حالی نیروی حیاتمان (پرانا–شاکتی) در کیهان رها میشود.
اساسا هرچند ما دیگر وجود نداریم، اما ضمیر آگاهمان ادامه دارد.
این ۵ فرد مرگ و زنده شدن پس از مرگ را تجربه کردهاند. آنها دربارهی
چیزهایی که در میان این واقعیت و واقعیت بعدی دیدهاند، حس کردهاند، و شنیدهاند صحبت میکنند.
۱. جف در ۱۵ سالگی شیمیدرمانی میشد. او به گَندخونی یا سپتیسمی مبتلا بود
و رودهاش عفونی شد. خونریزی او آغاز شد. فورا او را به بیمارستان رساندند،
در آنجا چند بار به بیرون از این دنیا لیز خورد و برگشت. او تجربهی زندگی
پس از مرگاش را مانند “زدن دکمه چرت (اسنوز) در آلارام” توصیف میکند.
“اگر میخواهید بدانید تا این حد نزدیکی به مرگ چه حسی دارد، باید بگویم وسوسهانگیز است.
مانند این است که ۷ صبح بخواهید کلید چرت (اسنوز) را بزنید. و شاید واقعا یک یا دو بار آن را بزنید
اما بعد به یاد میآورید که باید به محل کار یا مدرسه بروید و خواب میتواند صبر کند، چون هنوز کارهای مزخرفی دارید که باید انجام دهید.”
۲. برین موقتا در اثر تصادف با موتورسیکلت مرد. بعد از برخورد با تیر برق با سرعت ۵۰ مایل در ساعت،
به قلمروی تاریکی وارد شد. او میگوید از خواب بیدار شد چون فردی داشت سر او فریاد میکشید.
زنده شدن پیش از کالبدشکافی جسد در بیمارستان هند
“وقتی چشمهایم را باز کردم دیدم برادرم کنار من روی سنگفرش چمباتمه زدهاست.
این عجیب بود چون برادرم سالها بود که در اثر اوردوز مواد مخدر از دنیا رفتهبود.
من واقعا نمیتوانستم ذهنام را متمرکز کنم تا صحبت کنم، برای همین فقط او را نگاه کردم.“
۳. استیو در سن ۵ سالگی، هنگامی که مادرش فکر میکرد مشغول بازی است،
در استخر شنا تقریبا مرد. او اکنون در اثر این تجربه تصویرهای درخشانی میبیند.
“بین آن لحظه و لحظهای که آب بالا آوردم، بعد از اینکه او من را از استخر بیرون کشید،
هیچچیز نبود. اما با وضوح کامل به یاد میآورم که وقتی نگاه میکردم
آب همهچیز را به درخشش وامیداشت، و گاهی هنگامی که در بیرون قدم میزنم،
یا وقتی نور خیلی روشن باشد، آن درخشش غوطهور در آب را میبینم.“
۴. کیتی در سن ۷ سالگی به جراحی چشم نیاز داشت. به علت دشواریهای ناشی
از بیماری آسم او، بیهوشی برای جراحی سبب ایست قلبیاش شد و مرد. ا
ین تجربه دیدگاهی غمافزا نسبت به مرگ برای او باقی گذاشت.
“این یک تجربهی جادویی نیست… شما فقط خوابیدهاید، تنها گاهی میتوانید
از این خواب بیدار شوید، همانطور که من بیدار شدم، و گاهی نمیتوانید.
اما به هر حال ناراحتکننده است چون هیچچیز نیست… زندگی پر از بو و صدا و مشغله
و سرگرمی و تفریح و چیزهای رنگی است و مرگ، مرگ هیچ محض است.”
۵. راون ۱۰ دقیقهی کامل ضربان نداشت، و در اثر نارسایی قلبی مردهبود.
“نهایتا اتاق سیاه شد و یک حس آرامش وجود من را فرا گرفت، انگار داشتم به خواب میرفتم. هیچ چیز خوب یا بدی ندیدم، فقط پوچی.”
باشگاه خبرنگاران جوان و العالم و مجله کسب و کار بازده