گفتگو با بهمن پسری که با رومینا در ارتباط بود به صورت تصویری
ماجرای قتل رویمنا چند روزی سرخط خبرها شده است. خبری که با واکنش های بسیاری روبرو شد. امروز در پرشین وی می خواهیم صحبت های پدر و مادر رومینا و بهمن پسری که رومینا او را دوست داشت را ببینیم. با ما همراه باشید با ویدئوی گفتگو با بهمن که برای شما قرار می دهیم.
گفتگو با بهمن ۲۹ساله
در این مطلب می خواهیم ارتباط تصویری با بهمن پسری که با رومینا درارتباط بود را ببینیم
ویدئو گفتگو با بهمن
بخشی از صحبت های بهمن درباره قتل رومینا
بهمن، همان جوان عاشقپیشه، ناراحت است و این روزها دل پری دارد؛ میگوید: «وقتی یه پیرمرد ۷۰ سالهی پولدار میاد یه دختر ۲۰ ساله رو عقد میکنه، چون پول داره جرم نیست. اما منی که این دخترو دوست داشتم و میخواستم نجاتش بدم جرمه؟ وقتی رومینا رو فراری دادم بردمش خونه خواهر بزرگم. حداقل پنج شش روزی پیش ما بود. پدرش هم به هزار در زد و رفت شکایت کرد. رومینا میگفت باباش کتکش میزده و موهاشو میکشیده. حتی به من گفته بود که پدرش معتاده و شیشه میکشه.
پدرش از دست من شکایت کرده بود که آدمربایی کردم. از پاسگاه به من زنگ زدن، گوشی رو دادم به رومینا، خودش به مامورا گفت که چون بهمن رو دوست داشتم باهاش فرار کردم. بعد پدرش رفت آگاهی آستارا شکایت کرد. اونا سه روز دنبال من بودن. منم ترسیده بودم. بعد باباش قرار گذاشت بیاد من و رومینا رو عقد کنه. اما همهش نقشه بود و پلیس خبر کرده بود. همهچیزم زیر سر شوهرخاله رومینا بود. به پدرش گفته بود دخترتو بگیر بکش ولی به یه سنی نده».
آنطور که بهمن ادعا میکند حتی عموی رومینا هم پیشنهاد قتل او را با پدرش مطرح کرده بود؛
«تو فامیلشون پدرشو تحریک کرده بودن که دخترش رو بکشه». اما ماجرا وقتی
دلخراش میشود که در بین مردان خانواده رومینا، سن او و ماجرای ازدواج او
در کودکی محلی از اعراب ندارد.
در ادامه صحبت های پدر رومینا را نیز ببینید
ویدئو گفتگو با پدر بهمن خاوری و ماجرای قتل رومینا اشرفی
بد نیست صحبت های خواهر بهمن را نیز بشنوید
خواهر بزرگ بهمن، همان کسی که رومینا به خانهاش پناه برده بود به «سازندگی» میگوید:
«رومینا یه دختر پاک و معصوم بود. فکر نکردم با داداشم فرار کرده، برام مثل این بود که
یه دختر بیکس رو پناه دادم. منم مثل دسته گل نگهش داشتم. حتی پسرم رو چند
روز فرستادمش جای دیگه، گفتم این دختر امانته اینجا. به داداشمم گفتم هر وقت
رسمی زنت شد بیا، غیرتم قبول نمیکرد باهم باشن».
خواهر بهمن اما پرده از رازهایی برمیدارد، رازهایی مگو که متأسفانه قابل انتشار نیست
و اثبات آنها سخت. موضوعی که موجب میشود وقتی پدر رومینا به دنبالش میآید،
خواهر بهمن سیلی محکمی به گوش پدر رومینا میزند. او از روزهایی که رومینا
پیش او بوده میگوید: «میگفتم با مادرت تماس بگیر، قبول نمیکرد. میگفت
نمیخوام هیچکدومشون رو ببینم. به پدری که ده بار داس گذاشته پای گلوی من چی باید بگم آبجی».
او به سن و سال رومینا هم اشاره میکند: «من به رومینا گفته بودم که سنت کمه، ۱۳ سالته، ببرم تحویل بابات بدم، یکی دو سال بمون بعد ما میایم خواستگاری. اما میگفت من راضیم خودمو بکشم اما برنگردم خونه. هرکاری کردم قبول نکرد. اگه یه درصدی میدونستم باباش این کارو میکنه، به خدا قسم خودمو میکشتم اما به باباش تحویلش نمیدادم».
در ادامه می خواهیم صحبت های مادر رومینا را برای شما قرار دهیم
ویدئو گفتگو با مادر رومینا : قصاص میخواهم
رکنا و خبرآنلاین