پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

مهلت صیغه مادرم تموم شده بود ولی ناصر دست بردار نبود …

تاریخ نشر :دوشنبه 02 اکتبر 2017 اشتراک:
حوادث روز
مدتی قبل به عقد موقت ناصر درآمدم. پس‌از پایان زمان عقد، او پیشنهاد داد مدت عقد را تمدید کنیم اما من حاضر به این کار نبودم.

قتل خواستگار مادر

قتل خواستگار مادر , رسیدگی به این پرونده از چهاردهم مرداد سال گذشته و پس از کشف جسد مرد ۵۸ساله‌ای
به‌ نام «ناصر» در شهرستان رباط‌ کریم در دستور کار پلیس قرار گرفت.در گام نخست تحقیقات، زن جوانی که تا
چندی قبل همسر موقت مقتول بود به‌عنوان مظنون اصلی پرونده دستگیر شد.او در بازجویی‌ها در حالی که از قتل شوهر سابقش ابراز بی‌اطلاعی می‌کرد، به کارآگاهان گفت: «مدتی قبل به عقد موقت ناصر درآمدم.پس‌از پایان زمان عقد، او پیشنهاد داد مدت عقد
را تمدید کنیم اما من حاضر به این کار نبودم.با اینکه ناصر مخالفت مرا می‌دید اما دست بردار نبود و
با تماس‌های متعدد و پیامک‌های فراوان بر خواسته‌اش پافشاری می‌کرد.وقتی پسر ۱۷ ساله‌ام متوجه تماس‌های ناصر شد از او خواست
مرا راحت بگذارد ولی اودست بردارنبود تا اینکه با هم در کوچه درگیر شدند و میلاد با چاقو، ناصر را
کشت و فرار کرد.» متهم نوجوان پس از دستگیری با اعتراف به قتل ، از ارتکاب این جنایت اظهار
پشیمانی کرد و پرونده پس از بازسازی صحنه و تکمیل تحقیقات برای محاکمه به شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی بابایی ومستشاری قاضی تولیت ارسال شد.«میلاد» هفته گذشته به شعبه پنجم انتقال یافت و پای میز محاکمه
ایستاد.در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و سپس اولیای دم خواستار قصاص متهم شدند.سپس پسر جوان که
پس از گذشت یک سال از جنایت در آستانه ۱۸سالگی قرار داشت، برابر قضات ایستاد تا به سؤالات پاسخ دهد.

قتل خواستگار مادر

جزییات قتل خواستگار مادر از زبان قاتل

قاضی: اتهامت قتل عمد است آیا این اتهام را قبول داری؟

متهم: بله، قبول دارم.

چرا ناصر را کشتی؟

او مزاحم مادرم بود.

از قبل تصمیم به قتل داشتی؟

نه من آن روز خونم به جوش آمده بود و فقط می خواستم مزاحم مادرم را بترسانم که در درگیری
کشته شد…

چند ضربه به او زدی؟

یک ضربه چاقو…

چند کلاس درس خوانده ای؟

قبل از بازداشت سال آخر دوره دبیرستان بودم که این اتفاق افتاد.


ناصر را از کجا می‌شناختی؟
چند وقتی بود که متوجه مزاحمت‌های مرد ناشناسی برای مادرم شدم و برای همین تصمیم
گرفتم او را بترسانم تا دست از سر مادرم بردارد…


چرا همراهت چاقو بردی؟
باور کنـید فقط می‌خواستم بترسانمش…


مشکل ا وبا مادرت چه بود؟
ناصر می خواست با مادرم ازدواج کند که مادرم زیر بار نمی‌رفت، برای همین مزاحمش
شده بود…


بعد از قتل کجا رفتی؟
آنقدر ترسیده بودم که ازشدت دستپاچگی عقلم درست کار نمی‌کرد.فقط فرار کردم و چند روز
بعد مأموران اداره آگاهی دستگیرم کردند.حالاهم بشدت پشیمانم وامیدوارم خانواده مقتول به جوانی‌ام رحم کنند.پس از پایان اظهارات متهم، قضات
وارد شور شدند تا برای صدور حکم تصمیم‌گیری کنند.رکنا

گردآوری:
برچسب ها: ,
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس