جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

عکسهای دیدنی و خاطرات بدل صدام؛ “میخائیل رمضان” (۵)

اشتراک:
عکسهای دیدنی و خاطرات بدل صدام؛ “میخائیل رمضان” (۵) فال و طالع بینی
فیلم چهارم ریختن بنزین بر روی تعدادی کودک و سوزاندن آنها.زنی بیست و چند ساله در صحنه است.جلادهای صدام ایستاده‏اند.در دستشان تیغ‏های بسیار تیزی است.آنها به آن زن حمله کرده و وی را تکه‎تکه می‏کنند.آن زن فریاد می‏زند و کمک می‏خواهد؛ اما آنها به جنایت خود ادامه می‏دهند تا اینکه آن زن بیهوش نقش بر […]

فیلم چهارم ریختن بنزین بر روی تعدادی کودک و سوزاندن آنها.زنی بیست و چند ساله در صحنه است.جلادهای صدام ایستاده‏اند.در
دستشان تیغ‏های بسیار تیزی است.آنها به آن زن حمله کرده و وی را تکه‎تکه می‏کنند.آن زن فریاد می‏زند و کمک
می‏خواهد؛ اما آنها به جنایت خود ادامه می‏دهند تا اینکه آن زن بیهوش نقش بر زمین می‎شود.جلادی لبخند می‎زند و
فیلم تمام می‎شود.]فیلم پنجم استخوان گونه و سینهء جوانی در حدود ۲۰ ساله شکسته می‎شود.جرم او این است که برادرش
عضو حزب‏الدعوه است.فیلم ششم مردی اعتراف نمی‏کند.کودک ۲ سالهء او را می‏آورند و جلوی سگهای هار و گرسنه می‏اندازند.سگها در
مقابل چشمان پدر، کودک را تکه‏تکه می‏کنند و خورند.فیلم هفتم – بریدن زبان با تیغ.- کشیدن ناخنها و دندانها بدون
استفاده از مواد بی‏حس کننده – بیرون آوردن چشم با دستگاه مخصوص.- ریختن مواد اسیدی بر روی بدن.- ریختن آب
جوش بر بدن.- تجاوز به زنان در مقابل خانواده.اشغال کویت صدام واقعن دیوانه بود اما چه کسی در مقابل می‏توانست
نه بگوید.صدام کویت را متهم می‏کند که نفتهای منطقهء «الرمیله» را دزدیده‏اند.صدام اظهار می‎دارد که کویت از نفت منطقهء یاد
شده، معادل ۲۸ میلیارد دلار بهره‎برداری کرده است و خواستار کل منطقهء الرمیله و الحاق آن به عراق می‎شود.صدام در
نطق تلویزیونی، کویت را به خیانت متهم می‏سازد و کمکهای میلیارد دلاری اهدایی کویت در جنگ با ایران را فراموش
می‏کند.صدام مرخصی نیروهای ارتش و سربازان را لغو می‏کند و خواستار اعزام متولدین سالهای بعد به سربازی می‎شود.واحدهای جدیدی به
سرعت تشکیل می‎شوند.از نظر نظامی، ارتش او آمادهء یک ریسک جدید است؛ اما باید اوضاع داخلی کویت را هم آماده
کند تا دست کم عذرش نزد برخی از محافل پذیرفته شود.دستگاه اطلاعات و امنیت عراق تلاش زیادی می‏کند تا سیاستمداران
مخالف کویتی و همچنین فلسطینیان ساکن کویت را که اغلبشان طرفدار صدام بودند، تحریک نماید.صدام می‏گوید: «با احمد سعدون و
محمد القادری از جبههء دموکراتیک صحبت کرده‏ایم.» صدام مدعی است که آنها با اصرار خواستار این هستند که عراق کویت
را تصرف کند تا این سرزمین را از دست حکام آن نجات دهد و تأکید می‏کند که عراق این کار
را خواهد کرد.«ما به برادرانمان کمک خواهیم کرد و این دولت فاسد را طرد خواهیم نمود.نیروهای ما تا کنج خانه‏هایشان
پیش خواهند رفت.ما آنها را وادار می‏کنیم که تحت امر ما باشند.» سرانجام به تاریخ ژوئن ۱۹۹۰، نیروهای عراقی به
سمت مرز کویت اعزام می‎‏شوند.۳۰ هزار نفر با تجهیزات کامل به منطقه اعزام شدند تا هستهء اولیهء اشغال کویت را
تشکیل دهند.کسانی که از جنوب عراق می‏آمدند می‏گفتند که تانکها و ستونهای نظامی به سمت مرز کویت در حرکتند.در این
باره از صدام سؤال کردم.وی این مسئله را تأیید کرد و گفت: «ما فقط چند لشگر را برای احتیاط به
جنوب فرستاده‏ایم.ممکن است برادران ما در کویت در مبارزه علیه آل‏صباح به کمک ما احتیاج پیدا کنند.» وی با این
سخنان، اشغال کویت را مورد تأیید قرار داد.شمارش معکوس برای جنگ آغاز شده بود.مذاکراتی که در جده با میانجیگری عربستان
سعودی میان هیأت عراقی به ریاست «عزت ابراهیم الدوری» و هیأت کویتی به ریاست نخست وزیر و ولیعهد کویت (سعد
عبدالله سالم الصباح) در جریان بود، با شکست مواجه می‎شود.در جریان این مذاکرات، کویت پیشنهاد عراق در رابطه با میدان
نفتی الرمیله و همچنین جبران خسارتهای ادعایی عراق را نپذیرفت.عراق ادعا می‏کرد کویت نفت الرمیله را سرقت کرده است.هیأت عراقی
به بغداد بازگشت و مرز میان دو کشور بسته شد.در ساعت ۲ بامداد دوّم آگوست ۱۹۹۰، صدها تانک T-72 عراقی
از مرز دو کشور در العبدلی گذر می‏کنند.تقریبن ۳۵۰ دستگاه تانک، پایتخت کویت را مورد حمله قرار می‎دهند اما با
مقاومت قابل توجهی روبه‎رو نمی‎‏شوند.تنها تعداد اندکی از نیروهای کویتی، در مدخلهای ورودی، مقاومت اندکی از خود نشان می‏دهند.نیروی هوایی
کویت به عربستان گریخته و تعداد ۳۶ فروند جنگندهء میراژ اف-۱ را به آن کشور می‏برد.ارتش صدام موفق شد مراکز
مهم از جمله قصر امیر کویت و ایستگاه رادیو تلویزیون را به سرعت تحت کنترل خود درآورد.هنگام تصرف قصر، نیروهای
عراق با مقاومتی از جانب نیروهای کویتی به فرماندهی امیر فهد (برادر امیر جابرالصباح) روبه‏رو شدند.امیرفهد به همراه نیروهای محافظ
امیر جابرالصباح، علیرغم سنگین بودن حملهء تانکهای عراقی، از قصر شجاعانه دفاع می‎کند.امیرفهد تا آخرین لحظه همچنان جنگید تا با
گلولهء سربازان صدام از پای درآمد و بعد از آن دیگر آتش مقاومت خاموش شد.امیر حابرالصباح و دیگر امیران کویت
با فرار به عربستان سعودی نجات یافتند.معارضین عراقی که رژیم صدام از آنها دم می‎زد و دستاویز رژیم عراق برای
اشغال کویت بودند و صدام ادعا می‎‏کرد که قصد کمک به آنها برای خلاصی از خاندان آل‏صباح را دارد، هیچکدام
حاضر با همکاری با اشغالگران نشدند.ژنرال راننده: حسین کامل حسن به تاریخ چهارم آگوست ۱۹۹۰، صدام ابتدا حکومت پادشاهی کویت
را به جمهوری تبدیل کرد، سپس دولتی جدید به ریاست سرهنگ «علاء حسین علی» را در کویت تشکیل داد.علاء حسین
علی در سال ۱۳۷۹ در کویت محاکمه و جرم خیانت و همکاری با رژیم عراق، به اعدام محکوم شد.صدام ادعا
می‏کرد که علاء حسین علی یکی از افسران ارتش کویت است که انقلاب را علیه رژیم پادشاهی رهبری کرده است.اما
این ادعا دروغ بود.حاکم واقعی کویت، همسر دختر بزرگ صدام، «حسین کامل حسن» بود.او سگ هار اما وفادار صدام بود
که دوران شغلی خود را به عنوان یک پلیس معمولی آغاز کرد.سپس به فضل و کرم صدام، ارتقاء مقام یافت
و رانندهء ویژهء رئیس جمهور سابق عراق (احمد حسن البکر) شد.حسین کامل تا زمانی که البکر از دنیا رفت و
رژیم به دروغ شایع کرد که او به علت سکتهء قلبی مرده است، رانندهء مخصوص البکر بود.البته البکر با سم
کشنده‏ای مسموم شد و این کار نیز توسط همان سگ هار صدام، یعنی رانندهء البکر به وقوع پیوست.حسین کامل در
غذای البکر سم ریخت.پاداش این کار وی نیز، پله‏های ترقی بود که توسط صدام برایش محیا گشت.حسین کامل حسن (جنایتکار
جنگی معدوم) صدام در ابتدا، حسین کامل را جزء محافظان شخصی خودش کرد؛ سپس او را با اینکه ابتدایی‏ترین دروس
نظامی را هم طی نکرده بود وتقریبن فردی بی‏سواد محسوب می‎شد، به درجهء ستوان یکمی ارتقاء داد.البته برای صدام و
رژیم بعث، دانش و تجربه اهمیتی نداشت؛ مهم آن بود که این سگ هار، وفادار به صدام باشد.صدام بعدن دختر
بزرگش (رغد) را به عقد و ازدواج حسین کامل درآورد؛ که این پاداش بسیار بزرگی برای این سگ هار محسوب
می‎شد؛ زیرا تنها کسی چنین افتخاری پیدا می‏کرد که صدام به او اطمینان کامل داشته و وفاداری کامل خویش را
به اثبات رسانده باشد.بعد هم دو برادر دیگر حسین کامل، با دو تن دیگر از دختران صدام ازدواج کردند.صدام کامل
با دختر وسطی (رنا) و حکیم کامل با دختر کوچک صدام (حلا) ازدواج کردند؛ سه برادر با سه خواهر.بدین ترتیب،
حلقه‏های پیوند و ارتباط میان آنها محکم‎تر شد و برادر بزرگتر حسین کامل، به وزارت صنایع و صنایع نظامی منصوب
شد.رانندهء بی‎سواد سابق، وزیر مهمترین وزارتخانه شد.این وزارتخانه، ادغامی از وزارت صنایع سابق و وزارت صنایع نظامی جدید بود.رانندهء بی‎‏سواد
به این وزارتخانه نیز اکتفا نکرد.وزارت نفت هم توجه او را به خود جلب کرد.از این رو نزد صدام علیه
وزیر نفت بدگویی کرد.او این شخص بینوا را مجبور ساخت که به طور آشکار و از طریق رادیو تلویزیون اعتراف
کند که به وطنش خیانت کرده است.بلافاصله پایان کارش فرا رسید.روز بعد اعتراف، وزیر نفت به دستور صدام اعدام شد
اما اعلام کردند که به مرض سکتهء قلبی از دنیا رفته است! رانندهء بی‏سواد سابق، وزارتخانهء سوّم را هم تحویل
گرفت.او همچنان پله‏های قدرت را طی می‏کرد؛ تا جایی که پس از کشته شدن «عدنان خیرالله» در یک سانحهء عمدی
هوایی، وزیر دفاع نیز شد.خوشحالی نافرجام چند روز پس از اشغال کویت، پایتخت این کشور به شهر اشباح تبدیل شد.به
جز تعداد اندکی که فرصت فرار پیدا نکردند، همهء مردم شهر را ترک کرده بودند.خیابانها خلوت شده بود و تنها
سربازان عراقی جولان می‏دادند.در بغداد، خبری فوری را پخش کردند مبنی بر اینکه علاء حسین علی (حاکم دست نشاندهء صدام
در کویت) آمادگی خود را برای انجام مذاکرات با عراق دربارهء مسائل مرزی اعلام کرده است.صدام، عزت ابراهیم الدوری را
برای انجام مذاکراتی که هیچگاه انجام نشد، تعیین کرد و بدین ترتیب، نمایشی بعد از نمایش دیگر به اجرا درآمد.اما
آنچه به بازی‏های مسخرهء صدام مهر پایان زد، اعزام نیرو به خلیج فارس از سوی ایالات متحده و به دستور
جرج بوش (پدر) بود.ابتدا تفنگداران دریایی ایالات متحده به همراه هفتاد فروند کشتی اعزام شدند.سپس هواپیماهای پیشرفته از پایگاهایشان در
انگلستان به سمت پایگاههای ترکیه و عربستان سعودی به پرواز درآمدند.بمب‏‎افکن‎های سنگین B-52 نیز از پایگاه دیگوگارسیا در اقیانوس هند،
عازم ماموریت بر فراز عراق شدند.وقتی اخبار ورود نیروهای آمریکایی و متحدین به خلیج فارس پخش شد، همه حتا صدام
نیز دچار یأس و ناامید شدند؛ اما همچنان به اشغال کویت ادامه دادند.از آنجایی که سردمداران رژیم بعث می‏دانستند مدت
زیادی در کویت باقی نخواهند ماند، با خود می‏گفتند باید تا آنجا که می‏توانیم، سرقت کنیم.صدام به عدی دستور داد
گروههایی برای سرقت و غارت کویت و مصادرهء اشیاء گران‏قیمت این کشور تشکیل دهد.آنها طلا، جواهرات، اشیاء قدیمی و ارزهای
مختلف خارجی را به سرقت برده و منازل مردم را غارت کردند.تمام سردمداران رژیم بعث در غارت اموال کویت دست
داشتند.عدی، اتومبیلهای آلمانی از نوع مرسدس بنز و ب.ام.و و اساب و وسائل ویلاها، خانه‏ها و دستگاههای تهویه را سرقت
می‏کرد.تمام وسائل باارزشی که حتا در هتلها، بیمارستانها و سوپرمارکتها موجود بودند، توسط عدی غارت شده و به سرقت رفتند.بقیهء
مکانها و مؤسسات، سهم سارق دیگر، یعنی حسین کامل حسن بود.بهرهء او، اتومبیلهای غیرآلمانی، مواد غذایی، ساعتهای گران‏قیمت و وسائل
الکترونیکی بود.یکی از افسران عراقی در خاطرات خود گفته است که عدی و حسین کامل بر سر سرقت اموال مردم
از کویت اختلاف شدید پیدا کردند و همین اختلاف در آینده تشدید شد و منجر به فرار حسین کامل و
برادرانش از عراق و سرانجام اعدامشان توسط صدام گردید.به زودی بازارهای عراق، مملو از کالاهای مسروقه از کویت گردید؛ به
گونه‏ای که همهء مراکز فروش، کالاهای مورد نیاز خود از طریق حسین کامل تهیه می‎کردند.او گروههایی را برای غارت و
گروههایی دیگر را برای فروش اموال به غارت رفته تشکیل داد و میلیونها دلار از راه فروش اموال مسروقهء مردم
کویت، به حساب این جنایتکار واریز شد.علی حسن المجید: یک سگ هار دیگر صدام، «علی حسن المجید»، همان جنایتکاری را
که به خاطر کشتن هزاران تن از مردم بی‏گناه کردستان عراق، و به ویژه اهالی شهر حلبچه با گازهای شیمیایی
به «علی شیمیایی» معروف است، به عنوان استاندار استان نوزدهم عراق (کویت) منصوب کرد.این جنایتکار، به مرد و زن و
کودک و پیر و جوان رحم نمی‏کرد.مزدوران علی شیمیایی، تعدادی از جوانان کویتی را پیش او آوردند؛ آنها متهم به
عضویت در یک گروه مبارز کویتی بودند.علی شیمیایی، همهء آنها را به صف کرد و به افرادش دستور داد به
نحوی سر آنها را با سرنیزه آرام آرام از بدنشان جدا کنند که حداکثر درد و عذاب ممکن را متحمل
شوند.او تعداد دیگری را مجبور به نوشیدن سم و تعدادی را نیز وادار به نوشیدن بنزین کرد.این جنایتکار سنگدل، کویت
را ویران کرد.او از خونریزی و آه و نالهء زنان لذت می‏‎برد.حکایت جواهرفروش کویتی علی شیمیایی گروههایی را برای سرقت
اتومبیلها و کالاهای دیگر تشکیل داد.یک روز به او اطلاع می‏دهند که جواهرفروشی ساکن در ویلایی در اطراف کویت، بیش
از صد کیلو طلا و جواهرات و ساعتهای بسیار گران‏قیمت دارد.علی شیمیایی بلافاصله مزدورانش را به این ویلا اعزام می‎کند.آنها
جواهرفروش نگون‏بخت را بلافاصله می‏‎کشند و طلا و جواهرات و اشیاء گران‏قیمت او را غارت می‏کنند و آنها در تابوتی
قرار می‏دهند و پرچم عراق را بر آن می‏پیچند و اعلام می‏کنند که جنازهء یکی از نیروهای عراقی است که
در صحنهء نبرد شهید شده است.تابوت را به بغداد انتقال داده و از آنجا به مزرعهء شخصی علی شیمیایی در
اطراف بغداد منتقل می‏کنند.علی شیمیایی به جای اینکه به افرادش که یک افسر و سه سرباز بودند، پاداش دهد، آنها
را فورن اعدام می‏کند و جنازه‎شان را در ملأ عام در معرض دید مردم قرار می‎دهد و اعلام می‏کند که
این افراد اقدام به سرقت طلا از کویت کرده‏‎اند.تلویزیون عراق هم تصاویر آنها را پخش کرده و تهدید می‏کند که
هرکس دست به سرقت بزند، مجازاتش اعدام بدون محاکمه خواهد بود.آغاز پایان روز ۱۵ ژانویه ۱۹۹۱، سازمان ملل متحد، آخرین
مهلت برای عقب‏نشینی عراق از کویت را تعیین کرد.متحدین تهدید کردند که اگر ارتش عراق عقب‏نشینی نکند، کویت را با
زور آزاد می‏کنند.دستگاههای تبلیغاتی صدام و حزب بعث، در مقابل این تهدیدات، تهدیدات دیگری را مطرح کردند: «ما آخرین سرباز
آمریکایی در کویت را آتش می‎زنیم؛ به بوش درس فراموش نشدنی خواهیم داد؛ عراق را به ویتنامی دیگر تبدیل می‏کنیم؛
آمریکایی‏ها باید تعداد زیادی کیسهء جسد سفارش دهند؛ بوش خواهد فهمید که ما قادر به پیروزی در نبرد هستیم؛ کویت،
کور آمریکایی‏ها و متحدانش خواهد شد …
و دیگر شعارهای پوچ و بی‏اساس و بدون پایه.» مردم عراق گمان می‏کردند صدام در آخرین لحظات از کویت عقب‏نشینی
می

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس