غزل شماره ۴۲۸ حافظ : سحرگاهان که مخمور شبانه
غزل شماره ۴۲۸ حافظ به همراه تعبیر و تفسیر آن را در پرشین وی بخوانید
فال حافظ اصلی از دیوان حافظ شیرازی با معنی و تفسیر کامل
غزل شماره ۴۲۸ حافظ شیرازی : مخمور شبانه
سحرگاهان که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را ره توشه از می
ز شهر هستیش کردم روانه
نگار می فروشم عشوهای داد
که ایمن گشتم از مکر زمانه
ز ساقی کمان ابرو شنیدم
که ای تیر ملامت را نشانه
نبندی زان میان طرفی کمروار
اگر خود را ببینی در میانه
برو این دام بر مرغی دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
که بندد طرف وصل از حسن شاهی
که با خود عشق بازد جاودانه
ندیم و مطرب و ساقی همه اوست
خیال آب و گل در ره بهانه
بده کشتی می تا خوش برانیم
از این دریای ناپیداکرانه
وجود ما معماییست حافظ
که تحقیقش فسون است و فسانه
معنی و تعبیر غزل شماره ۴۲۸ حافظ شیرازی
ای صاحب فال ، خدای را تنها با عقل نمی توان درک کرد بلکه باید دلت را هم به کار گیری و برای شناخت خالق خود همین وجود انسانها با چنین خصوصیاتی استثنایی خود بهترین راه برای قرب و نزدیکی به او می باشد
غزل شماره ۴۲۸ حافظ با صدای سهیل قاسمی:
فایل صوتی غزل شماره ۴۲۸ حافظ
فاتحهای برای حافظ شیرازی بخوان و با خود جملات زیر را زیر لب زمزمه کن:
ای حافظ شیرازی!
تو محرم هر رازی!
تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم میدهم که هر آنچه صلاح و مصلحت من را در آن می بینی برایم آشکار سازی و آرزوی مرا برآورده سازی و من را به موفقیت برسانی .
برای گرفتن فال حافظ کلیک کنید
.
.
فال مجدد حافظ
.
.