نقاشی شنی | هنر نقاشی با شن
نقاشی شنی
نقاشی شنی در نگاه نخست، شبیه جادو با شنریزهها به نظر میرسد.
شکلهایی که با سرعت دگرگون میشوند، این پرسش را به وجود میآورند که هنرمند با چه میزان تمرین خود را
برای این نوع بازی با تصاویر آماده کرده است.
این هنر، طراحی و ” نقاشی با شن” نام دارد که در شکل رایج بیشتر روی سطحی شیشهای انجام میشود
و برخلاف نقاشی به مفهوم معمول آن، گاهی حالت اجرای زنده همراه با تماس مستقیم هنرمند با بینندگان را به
خود میگیرد.
دستان هنرمند بر ماسهها ، بازیگر و کارگردان هستند و آفریننده تصویر، خود اوست.
هنرمند در برابر بییندگان شکلها و خطهایی روی لایهای شنی که معمولاً بر سطحی شیشهای پاشیده شده، میکشد و تصویرهای
گذرای خود را در برابر تماشاگران به دست میآورد.
روی سطحی شیشهای لایهای از شن قرار دارد که هنرمند با کنار زدن بخشهای گوناگون آن و شکل دادن همزمان
به آن و پاشیدن آن به قسمتهای دیگر و حرکتهای گاه متقارن، تصویرها و طرحهای دلخواه خود را روی آن
میکشد.
حضور ذهن و تمرکز برای تغییر شکلها و تبدیل آنها به یکدیگر از ویژگیهای انکارناپذیر و ضروری چنین نوعی از
نقاشی و تبدیلپذیری صورتها به یکدیگر سویه منحصر به فرد این گونه هنری است.
ابر و نسیم: شنها و دستها
در نقاشی روی شن ها حرکت صور خیال با دستها بسیار دیدنی است.
بیننده گاهی حس میکند که در مسیر فوران صورتهای ذهنی هنرمند قرار گرفته است.
در چنین کنش هنریای دستان هنرمند تبدیل به رسانهای برای انتقال مستقیم تخیل و سیر آن بر صفحه شیشهای دربردارنده
شن و ماسه میشود.
شکلها خط سیر موضوعی ذهن او را نمایش میدهند.
صحنهها برخلاف شیوه رایج در هنر نقاشی در مفهوم معمول آن، که شکلها و تصویرها در پایان کار صورتی ثابت
به خود میگیرند، بسیار روان و سیال هستند.
درست مانند نسیمی که ابرها را به شکلهای گوناگون درمیآورد و سرانجام همه آنها را با خود میبرد، شکلهای این
نوع نقاشی بر شن نیز پس از پایان کار هنرمند محو میشوند.
همین ناپایداری صحنههای شگرفی که هنرمند در حین طراحی میآفریند، باعث میشود که تماشاگران با دقت بیشتری کار او را
دنبال کنند؛ زیرا در پایان این نوع نقشآفرینی نه اثری از نقشها بر شنها خواهد ماند و نه تابلویی هست
که تخیل هنرمند را در خود اسیر کرده باشد.
در اینجا سرعت کار نیز با نقاشی عادی با رنگ و بوم بسیار تفاوت دارد؛ چون طرح و رنگ ثابتی
وجود ندارد که بخواهد ثباتی در شکل پایانی کار هنری ایجاد کند و هنرمند طرحهای شناور تخیل خویش را با
شتاب بیشتری پیاده میکند و آنها را سریعتر به نقشهای دیگر تبدیل میکند.
او هر بار بازی را از نو آغاز میکند.
پالایش درونی با اثر هنری
همانگونه که هنر نقاشی و طراحی با شن تواناییها و جنبههای فردی ویژهای نیاز دارد و آنها را به
نمایش میگذارد، با اجرای چندرسانهای یا کار جمعی برای شکل دادن به ماسهها، ظرفیت ایجاد پیوندهای جمعی، ایجاد احساسات هنری
مشترک میان هنرمند و هنردوستان و پیدایش فرایندهای پالایش درونی (Katharsis) را از راه ارتباط با اثر هنری نیز دارد.
فرایندهای جمعی روانی و تأثیرهای آنی آن بر بینندگان از سویههای قابل پژوهش این زمینه هنری هستند.
برای فرایند پالایش جمعی از راه این گونه هنری میتوان به نمونه جدید دیگری نیز اشاره کرد: آخرین و جدیدترین
اجرای نقاشی شنی خانم کسنیا سیمونووا، استعداد درخشان این هنر از کشور اوکراین بسیار دیدنی است.
در اوکراین به درستی او را «خداوندگار نقاشی شنی» نامیدهاند.
این هنرمند جوان با جادوی دستان خود و تبدیل بیدرنگ تصاویر به یکدیگر، گاهی این گمان را ایجاد میکند که
در حال جادوگری با شنهاست.
همشهری