داستان آموزنده | کدام هستید؟ شیشه یا آئینه
داستان کدام هستید؟ شیشه یا آئینه
داستان کدام هستید؟ شیشه یا آئینه ,جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست.
عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: «چه میبینی؟» گفت: «آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری
که در خیابان صدقه میگیرد.» بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: «در آینه نگاه کن
و بعد بگو چه میبینی؟» گفت: «خودم را میبینم!»
داستان کدام هستید؟ شیشه یا آئینه
عارف گفت: «دیگر دیگران
را نمیبینی، در حالی که آینه و پنجره هر دو از یک ماده اولیه ساخته شدهاند.
اما در آینه لایه نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را
نمیبینی.
داستان آموزنده این دو شی شیشهای را با هم مقایسه کن؛ وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به
آنها احساس محبت میکند.
اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت ، کبر، غرور ، پلیدی یا…
) پوشیده میشود، تنها خودش را میبیند.
تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوهای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی
دیگران را ببینی و دوستشان بداری.
یکی بود