بالا رفتن قیمت دلار در این سال ها با ما چه کرد؟
دلار در چند روز گذشته افزایش قیمت زیادی داشته است یا بهتر است بگوییم ارزش ریال روز به روز در حال کم شدن است. هرچند که مردم ایران به این تغییرات قیمت دلار ناگهانی عادت کرده اند و طبق سال های گذشته با این افزایش ناگهانی کنار می آیند ولی مطمئنا از این شرایط پیش آمده همه خسته شده اند.
قیمت دلار
مسؤولان باید توجه کنند مردم به بالا رفتن قیمت دلار عادت کردهاند اما این عادت با خستگی همراه است. آنها از شرایط بودجود آمده خسته شدهاند و دیگر تحمل این همه سختی در زندگی را ندارند. آنها نمیتوانند ببیند با بالا رفتن قیمت دلار اقلیتی به ثروتهای قارونی برسند و اکثریت مردم با بحران روبرو شوند.
دیروز در حالی که دلار در حال صعود به بالاترین قلههای خود بود، عکسی از نشریه جبهه به مدیریت مسعود دهنمکی منتشر شد که در تیتر اصلی آن به رسیدن دلار آمریکا به هزار تومان واکنش نشان داده شده بود.
در سال ۷۸ خورشیدی، دلار به هزارتومان رسیده بود. در آن روزها مردم دقیقا همین استرس و نگرانی که این روزها ما با آن مواجه شدیم، دست و پنجه نرم میکردند.
این دست و پنجه نرم کردن با دلار برای ما عادی شده است. در اواخر دهه ۸۰ دلار ناگهان دو برابر شد. همه چیز گران و تقریبا زندگی مردم در ایران دگرگون شد.
حالا هم در سال ۹۶ دلار ناگهان بدون هماهنگی سر به آسمان سایید.
تقریبا هر دولتی در ایران بعد از انقلاب بر سرکار آمد، مردم با افزایش قیمت دلار روبرو بودند. افزایش دلاری که به صورت مستقیم در زندگی مردم تاثیر گذاشت. مردم روز به روز ضعیف تر شدند و ارزش پول ایران به پایین ترین حد خود رسید.
عادت به بالا رفتن قیمت دلار
مردم ضعیف شدند اما به زندگی ادامه دادند. آنها یادگرفتند که دلار بالا میرود و زندگی ادامه دارد. آنها هم مانند مردم ژاپن که به زلزله عادت کردهاند، به بالا رفتن قیمت دلار عادت کردهاند.
مردم عادت کردهاند اما نمیدانم چرا مسؤولان کشور هم به این بالا رفتن قیمت دلار عادت کردهاند. گویی آنها هم به این باور رسیدهاند که در برههای از زمان و با توجه به سیاستهای داخلی و خارجی قیمت دلار بالا میرود.
سوالی جدی که در این میان مطرح میشود این است که چرا دولت، مجلس و نهادهای موازی این دو، فکری به حال دلار و افزایش آن نکردهاند؟
یکی از راهکارها که در دنیا تجربه شده است کاهش هزینههای دولت است. وقتی باید دولت بودجه دستگاههای کم بازده اقتصادی را تامین کند و بعضا از دریافت مالیات از آنها نیز منع شده است، برای تامین ریال مورد نظر آنها یا باید اسکناس بدون پشتوانه چاپ کند یا از دلار تامین کند. به عبارت دیگر بودجه بخشی از این سازمانهایی که مدیران آن را در برنامههای مختلف تلویزیونی یا مراسم رسمی مشاهده میکنیم که در حال شعار دادن، افتخار کردن و ادعاهای مختلف هستند از محل همین افزایش تورم تامین میشود.
انتظار این بود که در تمام این سالها مسؤولان مملکت برای دلار و ریال فکری میکردند و اجازه نمیدادند اینگونه با بالا و یا پایین رفتن یک ارز خارجی، زندگی ایرانیها اینچنین دچار تغییرات ریز و درشت شود.
تاثیر بالارفتن دلار بر زندگی مردم
قطعا یکی از وظایف حاکمان در هر سرزمینی، سامان دادن به زندگی مردم است و متاسفانه مسؤولان ایرانی نتوانستند در این زمینه موفق باشند. بالارفتن دلار در سالهای مختلف و تاثیر آن بر زندگی مردم دقیقا نشان از این معنا دارد.
مسؤولان باید توجه کنند مردم به بالا رفتن قیمت دلار عادت کردهاند اما این عادت با خستگی
همراه است. آنها از شرایط بودجود آمده خسته شدهاند و دیگر تحمل این همه سختی در زندگی را ندارند.
آنها نمیتوانند ببیند با بالا رفتن قیمت دلار اقلیتی به ثروتهای قارونی برسند و اکثریت مردم با بحران روبرو شوند.
بد نیست بدانید دلیل واقعی گرانی ارز چیست؟
سوای سهولت مشارکت ایرانیان در بازار ارز، بُعد مهم دیگری در این رفتار سرمایهگذاری
وجود دارد. بسیاری از افراد که کاهش ارزش ریال از ماه سپتامبر را میبینند، میگویند تیترها
درباره چالشهای بانکی ایران، اعتراضات مداوم و البته سرسختی آمریکا در قبال ایران
هم نقشی در این مسئله ایفا میکنند. انتشار این تیترها از طریق تلگرام، به اندازه کافی
به سرمایهگذاران اطمینان میدهد که ارزی که امروز میخرند، بدون توجه به شرایط واقعی
اقتصاد، فردا ارزشمندتر خواهد شد.
کاهش ارزش ریال در برابر دلار بیانگر ضعف اقتصاد ایران نیست بلکه نتیجه رفتار سرمایهگذاران است.
در سال گذشته ریال تقریبا یک سوم ارزش خود را از دست داد. کاهش ارزش ریال نگرانکننده است،
اما بیانگر ضعف اقتصادی واقعی نیست. در همین رابطه، وبگاه المانیتور طی یادداشتی به قلم
اسفندیار باتمنقلیج به بررسی دلایل سقوط ارزش ریال پرداخت و این سقوط را به حبابی تشبیه کرد
که ایرانیان با هیجان در آن سرمایهگذاری میکنند.
افزایش نرخ رسمی تبادل دلار
پیشتر همین وبگاه شش عامل کاهش ارزش ریال را برشمرد که در رأس آنها عواملی مانند
تفاوت نرخ رسمی و آزاد تبادل دلار، خروج ارز از کشور و مداخلات پر دردسر بانک مرکزی در بازار ارز
به منظور جلوگیری از کاهش ارزش ریال قرار داشت. باتمنقلیج با اشاره به این عوامل نوشت:
“اینها را میتوان عوامل ‘جانب عرضه’ کاهش ارزش ریال دانست، زیرا با موجودیت ارز در بازار
مرتبط هستند. در آنچه ما آن را ‘جانب تقاضا’ مینامیم، فشار فزاینده، تقاضای بازده سرمایهگذاری
و حالت روانی بازار وجود دارد.”
برای فهم بهتر این عوامل میتوان به دادههای بانک مرکزی درباره تورم، نوسانات بازار مسکن،
قیمت ریالی طلای عیار ۱۸ و مقایسه نرخی رسمی دلار با نرخ آزاد بازار ارز توجه کرد.
جدولبندی و نمایهسازی این دادهها در دوره ۱۲ ماهه نشان میدهد که ارزش ریال آشکارا
کمتر شده است. قیمت طلا به مقدار ۳۰.۱۵ افزایش یافت. این در حالی است که قیمت دلار
در بازار آزاد به میزان ۳۰.۷۵ افزایش یافت. این افزایش تقریبا دو برابر افزایش نرخ رسمی
تبادل دلار در این دوره بوده است.
نرخ واقعی تورم
طبق آمار بانک مرکزی، نرخ تورم فقط یک درجه بالا رفت و به ۹.۶ درصد رسید. حتی اگر ارقام بانک مرکزی را تقلیلدهنده نرخ واقعی تورم بدانیم، روش آن، به طور معقول میتواند پایدار فرض شود. به طور مشابهی، قیمت مسکن هم نسبتا، ثابت باقی ماند. در سال گذشته، میانگین قیمت هر متر مربع در تهران فقط به مقدار ۱۲ درجه افزایش یافت. این معادل یک وضعیت بینظیر در بازار است که در آن افزایش قیمت اخیر ناشی از تقاضای بیشتر نبود، بلکه ناشی از شکوتردید فروشندگان از نقدی کردن داراییها و متضرر شدن از کاهش ارزش پول میشد.
با در نظر گرفتن این عوامل میتوان گفت که ثبات نسبی نرخ تورم و میانگین قیمت مسکن، نشان میدهد که قدرت خرید ریال برای مصرف روزانه، نسبتا ثابت باقیمانده است. بدین ترتیب، کاهش ارزش اخیر ریال، با توضیح عموما پذیرفتهشده درباره کاهش ارزش کوتاه مدت ناسازگار است. پژوهش عباس ولدخانی، اقتصاددان، به دنبال این است که با استفاده از دادههای زمانی سالانه از ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۲، عوامل اصلی نرخ تبادل بازار آزاد را معین کند. در این برهه، ریال در برابر دلار سالانه به طور میانگین ۱۳ درصد ارزش خودش را از دست داده است. ولدخانی دریافت که “عوامل کوتاهمدت کاهش ارزش پیوسته ریال، افزایش گسترده قیمتها در ایران (در مقایسه با نرخهای پایین تورم آمریکا) و رشد واقعی ناچیز تولید ناخالص داخلی هستند.”
عصر ایران و فرارو