سوره طه ؛ ترجمه فارسی و قرائت سوره طه
اسحاق بن عمار از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: قرائت سوره طه را ترک نکنید، زیرا خداوند دوستدار این سوره و دوستدار کسى است که همواره این سوره را تلاوت می کند. در روز قیامت نامه عملش را بدست راستش خواهد داد و خطاهایى که در دوره مسلمانى از او سر زده، بحساب او نخواهد آورد و پاداش او را چنان می دهد که خشنود گردد.
سوره طه ؛ ترجمه فارسی و قرائت سوره طه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طه ﴿۱﴾
طه (۱)
مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى ﴿۲﴾
قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتى (۲)
إِلَّا تَذْکِرَهً لِمَنْ یَخْشَى ﴿۳﴾
جز اینکه براى هر که مى ترسد پندى باشد (۳)
تَنْزِیلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى ﴿۴﴾
[کتابى است] نازل شده از جانب کسى که زمین و آسمانهاى بلند را آفریده است (۴)
الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ﴿۵﴾
خداى رحمان که بر عرش استیلا یافته است (۵)
لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ﴿۶﴾
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه میان آن دو و آنچه زیر خاک است از آن اوست (۶)
وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى ﴿۷﴾
و اگر سخن به آواز گویى او نهان و نهانتر را مى داند (۷)
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى ﴿۸﴾
خدایى که جز او معبودى نیست [و] نامهاى نیکو به او اختصاص دارد (۸)
وَهَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى ﴿۹﴾
و آیا خبر موسى به تو رسید (۹)
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ﴿۱۰﴾
هنگامى که آتشى دید پس به خانواده خود گفت درنگ کنید زیرا من آتشى دیدم امید که پاره اى از آن براى شما بیاورم یا در پرتو آتش راه [خود را باز] یابم (۱۰)
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ یَا مُوسَى ﴿۱۱﴾
پس چون بدان رسید ندا داده شد که اى موسى (۱۱)
إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿۱۲﴾
این منم پروردگار تو پاىپوش خویش بیرون آور که تو در وادى مقدس طوى هستى (۱۲)
وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى ﴿۱۳﴾
و من تو را برگزیده ام پس بدانچه وحى مى شود گوش فرا ده (۱۳)
إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی ﴿۱۴﴾
منم من خدایى که جز من خدایى نیست پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار (۱۴)
إِنَّ السَّاعَهَ آتِیَهٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ﴿۱۵﴾
در حقیقت قیامت فرارسنده است مى خواهم آن را پوشیده دارم تا هر کسى به [موجب] آنچه مى کوشد جزا یابد (۱۵)
فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَنْ لَا یُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ﴿۱۶﴾
پس هرگز نباید کسى که به آن ایمان ندارد و از هوس خویش پیروى کرده است تو را از [ایمان به] آن باز دارد که هلاک خواهى شد (۱۶)
وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَى ﴿۱۷﴾
و اى موسى در دست راست تو چیست (۱۷)
قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَى ﴿۱۸﴾
گفت این عصاى من است بر آن تکیه مى دهم و با آن براى گوسفندانم برگ مى تکانم و کارهاى دیگرى هم براى من از آن برمى آید (۱۸)
قَالَ أَلْقِهَا یَا مُوسَى ﴿۱۹﴾
فرمود اى موسى آن را بینداز (۱۹)
فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّهٌ تَسْعَى ﴿۲۰﴾
پس آن را انداخت و ناگاه مارى شد که به سرعت مى خزید (۲۰)
قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَى ﴿۲۱﴾
فرمود آن را بگیر و مترس به زودى آن را به حال نخستینش بازخواهیم گردانید (۲۱)
وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَى جَنَاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَهً أُخْرَى ﴿۲۲﴾
و دست خود را به پهلویت ببر سپید بى گزند برمى آید [این] معجزه اى دیگر است (۲۲)
لِنُرِیَکَ مِنْ آیَاتِنَا الْکُبْرَى ﴿۲۳﴾
تا به تو معجزات بزرگ خود را بنمایانیم (۲۳)
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۲۴﴾
به سوى فرعون برو که او به سرکشى برخاسته است (۲۴)
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ﴿۲۵﴾
گفت پروردگارا سینه ام را گشاده گردان (۲۵)
وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ﴿۲۶﴾
و کارم را براى من آسان ساز (۲۶)
وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی ﴿۲۷﴾
و از زبانم گره بگشاى (۲۷)
یَفْقَهُوا قَوْلِی ﴿۲۸﴾
[تا] سخنم را بفهمند (۲۸)
وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی ﴿۲۹﴾
و براى من دستیارى از کسانم قرار ده (۲۹)
هَارُونَ أَخِی ﴿۳۰﴾
هارون برادرم را (۳۰)
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی ﴿۳۱﴾
پشتم را به او استوار کن (۳۱)
وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی ﴿۳۲﴾
و او را شریک کارم گردان (۳۲)
کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا ﴿۳۳﴾
تا تو را فراوان تسبیح گوییم (۳۳)
وَنَذْکُرَکَ کَثِیرًا ﴿۳۴﴾
و بسیار به یاد تو باشیم (۳۴)
إِنَّکَ کُنْتَ بِنَا بَصِیرًا ﴿۳۵﴾
زیرا تو همواره به [حال] ما بینایى (۳۵)
قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَى ﴿۳۶﴾
فرمود اى موسى خواسته ات به تو داده شد (۳۶)
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّهً أُخْرَى ﴿۳۷﴾
و به راستى بار دیگر [هم] بر تو منت نهادیم (۳۷)
إِذْ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّکَ مَا یُوحَى ﴿۳۸﴾
هنگامى که به مادرت آنچه را که [باید] وحى مى شد وحى کردیم (۳۸)
أَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِی وَعَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّهً مِنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَیْنِی ﴿۳۹﴾
که او را در صندوقچه اى بگذار سپس در دریایش افکن تا دریا [=رود نیل] او را به کرانه اندازد [و] دشمن من و دشمن وى او را برگیرد و مهرى از خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابى (۳۹)
إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى مَنْ یَکْفُلُهُ فَرَجَعْنَاکَ إِلَى أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاکَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ یَا مُوسَى ﴿۴۰﴾
آنگاه که خواهر تو مى رفت و مى گفت آیا شما را بر کسى که عهده دار او گردد دلالت کنم پس تو را به سوى مادرت بازگردانیدیم تا دیده اش روشن شود و غم نخورد و [سپس] شخصى را کشتى و [ما] تو را از اندوه رهانیدیم و تو را بارها آزمودیم و سالى چند در میان اهل مدین ماندى سپس اى موسى در زمان مقدر [و مقتضى] آمدى (۴۰)
وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی ﴿۴۱﴾
و تو را براى خود پروردم (۴۱)
اذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوکَ بِآیَاتِی وَلَا تَنِیَا فِی ذِکْرِی ﴿۴۲﴾
تو و برادرت معجزه هاى مرا [براى مردم] ببرید و در یادکردن من سستى مکنید (۴۲)
اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿۴۳﴾
به سوى فرعون بروید که او به سرکشى برخاسته (۴۳)
فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى ﴿۴۴﴾
و با او سخنى نرم گویید شاید که پند پذیرد یا بترسد (۴۴)
قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَنْ یَطْغَى ﴿۴۵﴾
آن دو گفتند پروردگارا ما مى ترسیم که [او] آسیبى به ما برساند یا آنکه سرکشى کند (۴۵)
قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى ﴿۴۶﴾
فرمود مترسید من همراه شمایم مى شنوم و مى بینم (۴۶)
فَأْتِیَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاکَ بِآیَهٍ مِنْ رَبِّکَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى ﴿۴۷﴾
پس به سوى او بروید و بگویید ما دو فرستاده پروردگار توایم پس فرزندان اسرائیل را با ما بفرست و عذابشان مکن به راستى ما براى تو از جانب پروردگارت معجزه اى آورده ایم و بر هر کس که از هدایت پیروى کند درود باد (۴۷)
إِنَّا قَدْ أُوحِیَ إِلَیْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۴۸﴾
در حقیقت به سوى ما وحى آمده که عذاب بر کسى است که تکذیب کند و روى گرداند (۴۸)
قَالَ فَمَنْ رَبُّکُمَا یَا مُوسَى ﴿۴۹﴾
[فرعون] گفت اى موسى پروردگار شما دو تن کیست (۴۹)
قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى ﴿۵۰﴾
گفت پروردگار ما کسى است که هر چیزى را خلقتى که درخور اوست داده سپس آن را هدایت فرموده است (۵۰)
قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى ﴿۵۱﴾
گفت حال نسلهاى گذشته چون است (۵۱)
قَالَ عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی فِی کِتَابٍ لَا یَضِلُّ رَبِّی وَلَا یَنْسَى ﴿۵۲﴾
گفت علم آن در کتابى نزد پروردگار من است پروردگارم نه خطا مى کند و نه فراموش مى نماید (۵۲)
الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَکَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلًا وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى ﴿۵۳﴾
همان کسى که زمین را برایتان گهواره اى ساخت و براى شما در آن راهها ترسیم کرد و از آسمان آبى فرود آورد پس به وسیله آن رستنیهاى گوناگون جفت جفت بیرون آوردیم (۵۳)
کُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِأُولِی النُّهَى ﴿۵۴﴾
بخورید و دامهایتان را بچرانید که قطعا در اینها براى خردمندان نشانه هایى است (۵۴)
مِنْهَا خَلَقْنَاکُمْ وَفِیهَا نُعِیدُکُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُکُمْ تَارَهً أُخْرَى ﴿۵۵﴾
از این [زمین] شما را آفریده ایم در آن شما را بازمى گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون مى آوریم (۵۵)
وَلَقَدْ أَرَیْنَاهُ آیَاتِنَا کُلَّهَا فَکَذَّبَ وَأَبَى ﴿۵۶﴾
در حقیقت [ما] همه آیات خود را به [فرعون] نشان دادیم ولى [او آنها را] دروغ پنداشت و نپذیرفت (۵۶)
قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِکَ یَا مُوسَى ﴿۵۷﴾
گفت اى موسى آمده اى تا با سحر خود ما را از سرزمینمان بیرون کنى (۵۷)
فَلَنَأْتِیَنَّکَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَیْنَنَا وَبَیْنَکَ مَوْعِدًا لَا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنْتَ مَکَانًا سُوًى ﴿۵۸﴾
ما [هم] قطعا براى تو سحرى مثل آن خواهیم آورد پس میان ما و خودت موعدى بگذار که نه ما آن را خلاف کنیم و نه تو [آن هم] در جایى هموار (۵۸)
قَالَ مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَهِ وَأَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى ﴿۵۹﴾
[موسى] گفت موعد شما روز جشن باشد که مردم پیش از ظهر گرد مى آیند (۵۹)
فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ کَیْدَهُ ثُمَّ أَتَى ﴿۶۰﴾
پس فرعون رفت و [همه] نیرنگ خود را گرد آورد و بازآمد (۶۰)
قَالَ لَهُمْ مُوسَى وَیْلَکُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ کَذِبًا فَیُسْحِتَکُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى ﴿۶۱﴾
موسى به [ساحران] گفت واى بر شما به خدا دروغ مبندید که شما را به عذابى [سخت] هلاک مى کند و هر که دروغ بندد نومید مى گردد (۶۱)
فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى ﴿۶۲﴾
[ساحران] میان خود در باره کارشان به نزاع برخاستند و به نجوا پرداختند (۶۲)
قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ یُرِیدَانِ أَنْ یُخْرِجَاکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِمَا وَیَذْهَبَا بِطَرِیقَتِکُمُ الْمُثْلَى ﴿۶۳﴾
[فرعونیان] گفتند قطعا این دو تن ساحرند [و] مى خواهند شما را با سحر خود از سرزمینتان بیرون کنند و آیین والاى شما را براندازند (۶۳)
فَأَجْمِعُوا کَیْدَکُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى ﴿۶۴﴾
پس نیرنگ خود را گرد آورید و به صف پیش آیید در حقیقت امروز هر که فایق آید خوشبخت مى شود (۶۴)
قَالُوا یَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِیَ وَإِمَّا أَنْ نَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى ﴿۶۵﴾
[ساحران] گفتند اى موسى یا تو مى افکنى یا [ما] نخستین کس باشیم که مى اندازیم (۶۵)
قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى ﴿۶۶﴾
گفت [نه] بلکه شما بیندازید پس ناگهان ریسمانها و چوبدستى هایشان بر اثر سحرشان در خیال او [چنین] مى نمود که آنها به شتاب مى خزند (۶۶)
فَأَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ خِیفَهً مُوسَى ﴿۶۷﴾
و موسى در خود بیمى احساس کرد (۶۷)
قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّکَ أَنْتَ الْأَعْلَى ﴿۶۸﴾
گفتیم مترس که تو خود برترى (۶۸)
وَأَلْقِ مَا فِی یَمِینِکَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا کَیْدُ سَاحِرٍ وَلَا یُفْلِحُ السَّاحِرُ حَیْثُ أَتَى ﴿۶۹﴾
و آنچه در دست راست دارى بینداز تا هر چه را ساخته اند ببلعد در حقیقت آنچه سرهمبندى کرده اند افسون افسونگر است و افسونگر هر جا برود رستگار نمى شود (۶۹)
فَأُلْقِیَ السَّحَرَهُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى ﴿۷۰﴾
پس ساحران به سجده درافتادند گفتند به پروردگار موسى و هارون ایمان آوردیم (۷۰)
قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّکُمْ فِی جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَیُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى ﴿۷۱﴾
[فرعون] گفت آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید قطعا او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است پس بیشک دستهاى شما و پاهایتان را یکى از راست و یکى از چپ قطع مى کنم و شما را بر تنه هاى درخت خرما به دار مى آویزم تا خوب بدانید عذاب کدام یک از ما سخت تر و پایدارتر است (۷۱)
قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَکَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالَّذِی فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِی هَذِهِ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا ﴿۷۲﴾
گفتند ما هرگز تو را بر معجزاتى که به سوى ما آمده و [بر] آن کس که ما را پدید آورده است ترجیح نخواهیم داد پس هر حکمى مى خواهى بکن که تنها در این زندگى دنیاست که [تو] حکم مى رانى (۷۲)
إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِیَغْفِرَ لَنَا خَطَایَانَا وَمَا أَکْرَهْتَنَا عَلَیْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَیْرٌ وَأَبْقَى ﴿۷۳﴾
ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهان ما و آن سحرى که ما را بدان واداشتى بر ما ببخشاید و خدا بهتر و پایدارتر است (۷۳)
إِنَّهُ مَنْ یَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا یَمُوتُ فِیهَا وَلَا یَحْیَى ﴿۷۴﴾
در حقیقت هر که به نزد پروردگارش گنهکار رود جهنم براى اوست در آن نه مى میرد و نه زندگى مى یابد (۷۴)
وَمَنْ یَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِکَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى ﴿۷۵﴾
و هر که مؤمن به نزد او رود در حالى که کارهاى شایسته انجام داده باشد براى آنان درجات والا خواهد بود (۷۵)
جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ جَزَاءُ مَنْ تَزَکَّى ﴿۷۶﴾
بهشتهاى عدن که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است جاودانه در آن مى مانند و این است پاداش کسى که به پاکى گراید (۷۶)
وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَکًا وَلَا تَخْشَى ﴿۷۷﴾
و در حقیقت به موسى وحى کردیم که بندگانم را شبانه ببر و راهى خشک در دریا براى آنان باز کن که نه از فرارسیدن [دشمن] بترسى و نه [از غرق شدن] بیمناک باشى (۷۷)
فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیَهُمْ مِنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ ﴿۷۸﴾
پس فرعون با لشکریانش آنها را دنبال کرد و[لى] از دریا آنچه آنان را فرو پوشانید فرو پوشانید (۷۸)
وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى ﴿۷۹﴾
و فرعون قوم خود را گمراه کرد و هدایت ننمود (۷۹)
یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ قَدْ أَنْجَیْنَاکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ وَوَاعَدْنَاکُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَیْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى ﴿۸۰﴾
اى فرزندان اسرائیل در حقیقت [ما] شما را از [دست] دشمنتان رهانیدیم و در جانب راست طور با شما وعده نهادیم و بر شما ترنجبین و بلدرچین فرو فرستادیم (۸۰)
کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبِی وَمَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوَى ﴿۸۱﴾
از خوراکیهاى پاکیزه اى که روزى شما کردیم بخورید و[لى] در آن زیاده روى مکنید که خشم من بر شما فرود آید و هر کس خشم من بر او فرود آید قطعا در [ورطه] هلاکت افتاده است (۸۱)
وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى ﴿۸۲﴾
و به یقین من آمرزنده کسى هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته نماید و به راه راست راهسپر شود (۸۲)
وَمَا أَعْجَلَکَ عَنْ قَوْمِکَ یَا مُوسَى ﴿۸۳﴾
و اى موسى چه چیز تو را [دور] از قوم خودت به شتاب واداشته است (۸۳)
قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِی وَعَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَى ﴿۸۴﴾
گفت اینان در پى منند و من اى پروردگارم به سویت شتافتم تا خشنود شوى (۸۴)
قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُّ ﴿۸۵﴾
فرمود در حقیقت ما قوم تو را پس از [عزیمت] تو آزمودیم و سامرى آنها را گمراه ساخت (۸۵)
فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ یَا قَوْمِ أَلَمْ یَعِدْکُمْ رَبُّکُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَیْکُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ یَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِی ﴿۸۶﴾
پس موسى خشمگین و اندوهناک به سوى قوم خود برگشت [و] گفت اى قوم من آیا پروردگارتان به شما وعده نیکو نداد آیا این مدت بر شما طولانى مى نمود یا خواستید خشمى از پروردگارتان بر شما فرود آید که با وعده من مخالفت کردید (۸۶)
قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَکَ بِمَلْکِنَا وَلَکِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِنْ زِینَهِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَکَذَلِکَ أَلْقَى السَّامِرِیُّ ﴿۸۷﴾
گفتند ما به اختیار خود با تو خلاف وعده نکردیم ولى از زینت آلات قوم بارهایى سنگین بر دوش داشتیم و آنها را افکندیم و [خود] سامرى [هم زینت آلاتش را] همین گونه بینداخت (۸۷)
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُکُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِیَ ﴿۸۸﴾
پس براى آنان پیکر گوساله اى که صدایى داشت بیرون آورد و [او و پیروانش] گفتند این خداى شما و خداى موسى است و [پیمان خدا را] فراموش کرد (۸۸)
أَفَلَا یَرَوْنَ أَلَّا یَرْجِعُ إِلَیْهِمْ قَوْلًا وَلَا یَمْلِکُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ﴿۸۹﴾
مگر نمى بینند که [گوساله] پاسخ سخن آنان را نمى دهد و به حالشان سود و زیانى ندارد (۸۹)
وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ یَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِی وَأَطِیعُوا أَمْرِی ﴿۹۰﴾
و در حقیقت هارون قبلا به آنان گفته بود اى قوم من شما به وسیله این [گوساله] مورد آزمایش قرار گرفته اید و پروردگار شما [خداى] رحمان است پس مرا پیروى کنید و فرمان مرا پذیرا باشید (۹۰)
قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عَاکِفِینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَى ﴿۹۱﴾
گفتند ما هرگز از پرستش آن دست بر نخواهیم داشت تا موسى به سوى ما بازگردد (۹۱)
قَالَ یَا هَارُونُ مَا مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا ﴿۹۲﴾
[موسى] گفت اى هارون وقتى دیدى آنها گمراه شدند چه چیز مانع تو شد (۹۲)
أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَیْتَ أَمْرِی ﴿۹۳﴾
که از من پیروى کنى آیا از فرمانم سر باز زدى (۹۳)
قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلَا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی ﴿۹۴﴾
گفت اى پسر مادرم نه ریش مرا بگیر و نه [موى] سرم را من ترسیدم بگویى میان بنى اسرائیل تفرقه انداختى و سخنم را مراعات نکردى (۹۴)
قَالَ فَمَا خَطْبُکَ یَا سَامِرِیُّ ﴿۹۵﴾
[موسى] گفت اى سامرى منظور تو چه بود (۹۵)
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَهً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَکَذَلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی ﴿۹۶﴾
گفت به چیزى که [دیگران] به آن پى نبردند پى بردم و به قدر مشتى از رد پاى فرستاده [خدا جبرئیل] برداشتم و آن را در پیکر [گوساله] انداختم و نفس من برایم چنین فریبکارى کرد (۹۶)
قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیَاهِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَکَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عَاکِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفًا ﴿۹۷﴾
گفت پس برو که بهره تو در زندگى این باشد که [به هر که نزدیک تو آمد] بگویى [به من] دست مزنید و تو را موعدى خواهد بود که هرگز از آن تخلف نخواهى کرد و [اینک] به آن خدایى که پیوسته ملازمش بودى بنگر آن را قطعا مى سوزانیم و خاکسترش مى کنیم [و] در دریا فرو مى پاشیم (۹۷)
إِنَّمَا إِلَهُکُمُ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ عِلْمًا ﴿۹۸﴾
معبود شما تنها آن خدایى است که جز او معبودى نیست و دانش او همه چیز را در بر گرفته است (۹۸)
کَذَلِکَ نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَیْنَاکَ مِنْ لَدُنَّا ذِکْرًا ﴿۹۹﴾
این گونه از اخبار پیشین بر تو حکایت مى رانیم و مسلما به تو از جانب خود قرآنى داده ایم (۹۹)
مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ یَحْمِلُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وِزْرًا ﴿۱۰۰﴾
هر کس از [پیروى] آن روى برتابد روز قیامت بار گناهى بر دوش مى گیرد (۱۰۰)
خَالِدِینَ فِیهِ وَسَاءَ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ حِمْلًا ﴿۱۰۱﴾
پیوسته در آن [حال] مى ماند و چه بد بارى روز قیامت خواهند داشت (۱۰۱)
یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ زُرْقًا ﴿۱۰۲﴾
[همان] روزى که در صور دمیده مى شود و در آن روز مجرمان را کبودچشم برمى انگیزیم (۱۰۲)
یَتَخَافَتُونَ بَیْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا ﴿۱۰۳﴾
میان خود به طور پنهانى با یکدیگر مى گویند شما [در دنیا] جز ده [روز بیش] نمانده اید (۱۰۳)
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَقُولُونَ إِذْ یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَهً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا یَوْمًا ﴿۱۰۴﴾
ما داناتریم به آنچه مى گویند آنگاه که نیکآیینترین آنان مى گوید جز یک روز بیش نمانده اید (۱۰۴)
وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ یَنْسِفُهَا رَبِّی نَسْفًا ﴿۱۰۵﴾
و از تو در باره کوهها مى پرسند بگو پروردگارم آنها را [در قیامت] ریز ریز خواهد ساخت (۱۰۵)
فَیَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا ﴿۱۰۶﴾
پس آنها را پهن و هموار خواهد کرد (۱۰۶)
لَا تَرَى فِیهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا ﴿۱۰۷﴾
نه در آن کژى مى بینى و نه ناهموارى (۱۰۷)
یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا ﴿۱۰۸﴾
در آن روز [همه مردم] داعى [حق] را که هیچ انحرافى در او نیست پیروى مى کنند و صداها در مقابل [خداى] رحمان خاشع مى گردد و جز صدایى آهسته نمى شنوى (۱۰۸)
یَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَهُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلًا ﴿۱۰۹﴾
در آن روز شفاعت [به کسى] سود نبخشد مگر کسى را که [خداى] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید (۱۰۹)
یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْمًا ﴿۱۱۰﴾
آنچه را که آنان در پیش دارند و آنچه را که پشت سر گذاشته اند مى داند و حال آنکه ایشان بدان دانشى ندارند (۱۱۰)
وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا ﴿۱۱۱﴾
و چهره ها براى آن [خداى] زنده پاینده خضوع مى کنند و آن کس که ظلمى بر دوش دارد نومید مى ماند (۱۱۱)
وَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا یَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا ﴿۱۱۲﴾
و هر کس کارهاى شایسته کند در حالى که مؤمن باشد نه از ستمى مى هراسد و نه از کاسته شدن [حقش] (۱۱۲)
وَکَذَلِکَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا وَصَرَّفْنَا فِیهِ مِنَ الْوَعِیدِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْرًا ﴿۱۱۳﴾
و این گونه آن را [به صورت] قرآنى عربى نازل کردیم و در آن از انواع هشدارها سخن آوردیم شاید آنان راه تقوا در پیش گیرند یا [این کتاب] پندى تازه براى آنان بیاورد (۱۱۳)
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا ﴿۱۱۴﴾
پس بلندمرتبه است خدا فرمانرواى بر حق و در [خواندن] قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى (۱۱۴)
وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا ﴿۱۱۵﴾
و به یقین پیش از این با آدم پیمان بستیم و[لى آن را] فراموش کرد و براى او عزمى [استوار] نیافتیم (۱۱۵)
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى ﴿۱۱۶﴾
و [یاد کن] هنگامى را که به فرشتگان گفتیم براى آدم سجده کنید پس جز ابلیس که سر باز زد [همه] سجده کردند (۱۱۶)
فَقُلْنَا یَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَکَ وَلِزَوْجِکَ فَلَا یُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّهِ فَتَشْقَى ﴿۱۱۷﴾
پس گفتیم اى آدم در حقیقت این [ابلیس] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناک] است زنهار تا شما را از بهشت به در نکند تا تیره بخت گردى (۱۱۷)
إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیهَا وَلَا تَعْرَى ﴿۱۱۸﴾
در حقیقت براى تو در آنجا این [امتیاز] است که نه گرسنه مى شوى و نه برهنه مى مانى (۱۱۸)
وَأَنَّکَ لَا تَظْمَأُ فِیهَا وَلَا تَضْحَى ﴿۱۱۹﴾
و [هم] اینکه در آنجا نه تشنه مى گردى و نه آفتابزده (۱۱۹)
فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَى شَجَرَهِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لَا یَبْلَى ﴿۱۲۰﴾
پس شیطان او را وسوسه کرد گفت اى آدم آیا تو را به درخت جاودانگى و ملکى که زایل نمى شود راه نمایم (۱۲۰)
فَأَکَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴿۱۲۱﴾
آنگاه از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برایشان نمایان شد و شروع کردند به چسبانیدن برگهاى بهشت بر خود و [این گونه] آدم به پروردگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت (۱۲۱)
ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَیْهِ وَهَدَى ﴿۱۲۲﴾
سپس پروردگارش او را برگزید و بر او ببخشود و [وى را] هدایت کرد (۱۲۲)
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَى ﴿۱۲۳﴾
فرمود همگى از آن [مقام] فرود آیید در حالى که بعضى از شما دشمن بعضى دیگر است پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد هر کس از هدایتم پیروى کند نه گمراه مى شود و نه تیره بخت (۱۲۳)
وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى ﴿۱۲۴﴾
و هر کس از یاد من دل بگرداند در حقیقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى کنیم (۱۲۴)
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا ﴿۱۲۵﴾
مى گوید پروردگارا چرا مرا نابینا محشور کردى با آنکه بینا بودم (۱۲۵)
قَالَ کَذَلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَلِکَ الْیَوْمَ تُنْسَى ﴿۱۲۶﴾
مى فرماید همان طور که نشانه هاى ما بر تو آمد و آن را به فراموشى سپردى امروز همان گونه فراموش مى شوى (۱۲۶)
وَکَذَلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِنْ بِآیَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَهِ أَشَدُّ وَأَبْقَى ﴿۱۲۷﴾
و این گونه هر که را به افراط گراییده و به نشانه هاى پروردگارش نگرویده است سزا مى دهیم و قطعا شکنجه آخرت سخت تر و پایدارتر است (۱۲۷)
أَفَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَسَاکِنِهِمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِأُولِی النُّهَى ﴿۱۲۸﴾
آیا براى هدایتشان کافى نبود که [ببینند] چه نسلها را پیش از آنان نابود کردیم که [اینک آنها] در سراهاى ایشان راه مى روند به راستى براى خردمندان در این [امر] نشانه هایى [عبرتانگیز] است (۱۲۸)
وَلَوْلَا کَلِمَهٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَکَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى ﴿۱۲۹﴾
و اگر سخنى از پروردگارت پیشى نگرفته و موعدى معین مقرر نشده بود قطعا [عذاب آنها] لازم مى آمد (۱۲۹)
فَاصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّکَ تَرْضَى ﴿۱۳۰﴾
پس بر آنچه مى گویند شکیبا باش و پیش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن با ستایش پروردگارت [او را] تسبیح گوى و برخى از ساعات شب و حوالى روز را به نیایش پرداز باشد که خشنود گردى (۱۳۰)
وَلَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَرِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَأَبْقَى ﴿۱۳۱﴾
و زنهار به سوى آنچه اصنافى از ایشان را از آن برخوردار کردیم [و فقط] زیور زندگى دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم دیدگان خود مدوز و [بدان که] روزى پروردگار تو بهتر و پایدارتر است (۱۳۱)
وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَهُ لِلتَّقْوَى ﴿۱۳۲﴾
و کسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شکیبا باش ما از تو جویاى روزى نیستیم ما به تو روزى مى دهیم و فرجام [نیک] براى پرهیزگارى است (۱۳۲)
وَقَالُوا لَوْلَا یَأْتِینَا بِآیَهٍ مِنْ رَبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِمْ بَیِّنَهُ مَا فِی الصُّحُفِ الْأُولَى ﴿۱۳۳﴾
و گفتند چرا از جانب پروردگارش معجزه اى براى ما نمى آورد آیا دلیل روشن آنچه در صحیفه هاى پیشین است براى آنان نیامده است (۱۳۳)
وَلَوْ أَنَّا أَهْلَکْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى ﴿۱۳۴﴾
و اگر ما آنان را قبل از [آمدن قرآن] به عذابى هلاک میکردیم قطعا مى گفتند پروردگارا چرا پیامبرى به سوى ما نفرستادى تا پیش از آنکه خوار و رسوا شویم از آیات تو پیروى کنیم (۱۳۴)
قُلْ کُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِیِّ وَمَنِ اهْتَدَى ﴿۱۳۵﴾
بگو همه در انتظارند پس در انتظار باشید زودا که بدانید یاران راه راست کیانند و چه کسى راهیافته است (۱۳۵)
قرائت سوره
فضیلت و برکات سوره طه
پاداش در آن دنیا ثواب مهاجرین وانصار را یافتن –شنیدن پاسخ مثبت در خواستگاری-ایجاد صلح –حفاظت در مقابل زورمداران –اجابت خاسته ها-خواستگار یافتن دختر –آسان شدن ازدواج
ابى بن کعب از پیامبر گرامى اسلام نقل کرده است که: هر کس این سوره را قرائت کند، در روز قیامت ثواب مهاجرین و انصار به او داده خواهد شد.
حسن بصری نیز می گوید: پیامبر خدا فرمود: بهشتیان جز سورههاى یس و طه سوره دیگرى از قرآن تلاوت نمی کنند.