بیوگرافی کامل احمد شاملو (شاعر ایرانی)
احمد شاملو
احمد شاملو (۲۱ آذر ۱۳۰۴–۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد یا الف. صبح، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار،
پژوهشگر، مترجم، فرهنگنویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود.
شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از این شهر به آن شهر اعزام میشد و از همین روی،
خانواده اش هرگز نتوانستند برای مدتی طولانی جایی ماندگار شوند.
شهرت اصلی شاملو به خاطر نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونهای شعر است که با نام شعر سپید یا شعر شاملویی ,
که هم اکنون یکی از مهمترین قالبهای شعری مورد استفاده ایران بهشمار میرود و تقلیدی است,
از شعر سپید فرانسوی یا شعر منثور شناخته میشود.
شاملو که هر شاعر آرمانگرا را در نهایت امر یک آنارشیست تام و تمام میانگاشت،در سال ۱۳۲۵ با نیما یوشیج ملاقات کرد,
و تحت تأثیر او به شعر نیمایی روی آورد؛
اما نخستین بار در شعر «تا شکوفهٔ سرخ یک پیراهن» که در سال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد,
وزن را رها کرد و به صورت پیشرو سبک نویی را در شعر معاصر فارسی شکل داد.
شاملو علاوه بر شعر، فعالیتهایی مطبوعاتی، پژوهشی و ترجمههایی شناختهشده دارد.
مجموعهٔ کتاب کوچه او بزرگترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامه مردم ایران میباشد.
آثار وی به زبانهای: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی،
فنلاندی، کردی و ترکی∗ ترجمه شدهاند. شاملو از سال ۱۳۳۱ به مدت دو سال،
مشاور فرهنگی سفارت مجارستان بود.
«نخستین شب شعر بزرگ ایران» در سال ۱۳۴۷، از سوی وابسته فرهنگی سفارت آلمان در تهران ,
برای احمد شاملو ترتیب داده شد.
بیوگرافی احمد شاملو
احمد شاملو پس از تحمل سالها رنج و بیماری، در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۷۹ درگذشت و پیکرش در امامزاده طاهر کرج ,
به خاک سپرده شدهاست. عشق، آزادی و انسانگرایی،
از ویژگیهای آشکار سرودههای شاملو هستند. سنگ مزار شاملو را چندین بار افراد ناشناسی شکستهاند.
تولد و سالهای پیش از جوانی
احمد شاملو در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در خانه شماره ۱۳۴ خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد.
پدرش حیدر نام داشت، و به گفته شاملو در شعر «من بامدادم سرانجام…» از مجموعه مدایح بیصله مادرش کوکب عراقی شاملو،
از مهاجران قفقازی بود که طی انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ روسیه، به همراه خانوادهاش به ایران کوچانده شده بود.
دورهٔ کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش رضا شاه بود و هر چند وقت را در جایی به مأموریت میرفت،
در شهرهایی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و شیراز گذراند.
دوران دبستان را در شهرهای خاش، زاهدان و مشهد و بیرجند گذراند و از دوازده سیزده سالگی ,
شروع به ضبط لغات متداول عوام (که در فرهنگهای رسمی ثبت نمیشود) کرد.
دوره دبیرستان را در بیرجند، مشهد، گرگان و تهران گذراند و سال سوم دبیرستان را مدتی در دبیرستان ایرانشهر ,
و مدتی در دبیرستان فیروز بهرام تهران خواند و به شوق آموختن زبان آلمانی,
در مقطع اول هنرستان صنعتی ایران و آلمان ثبتنام کرد.
آشنایی با فریدون رهنما
آشنایی با فریدون رهنما که از اروپا برگشته بود و با شعر روز جهان آشنا بود، تأثیر زیادی بر شاملو میگذارد.
او در سال ۱۳۳۰، دفتری با نام «قطعنامه» که فریدون رهنما نیز پیشگفتاری نقادانه بر آن نوشته بود را چاپ و منتشر میکند.
انتشار این مجموعه که دربرگیرنده سرودههای بی وزن الف. بامداد بود و با معیارهای شعر نیمایی ناسازگار مینمود،
باعث تیره شدن روابط نیمای زودرنج و شاملو میگردد. رهنما در آن پیشگفتار در توصیف شعر شاملو مینویسد:
رندگینامه احمد شاملو
«ریتم اشعار صبح (شاملو) را با ریتم اشعار اسپانیولی و اشعار آمریکای لاتینی بعد از لورکا میشود مقایسه کرد.
دنیای پر از اشکال و تصاویر نابرابر نیما یوشیج که نتیجه خشکی (در بهترین آثارش) به دهانمان میبرد،
با احساسات از بند رسته صبح (شاملو) به راه افتادهاند و ما را به نقاط عمیقِ درد پاشیده شده هدایت میکنند…»
زندگی خانوادگی
شاملو در سال ۱۳۲۶ در سن بیست و دو سالگی با اشرفالملوک اسلامیه ازدواج کرد. هر چهار فرزند او،
سیاوش، سامان، سیروس و ساقی حاصل این ازدواج هستند.
این ازدواج به جدایی میانجامد و شاملو پس از یک دهه در سال ۱۳۳۶ با طوسی حائری ازدواج میکند.
دومین ازدواج شاملو، همچون نخستین ازدواج،
مدت زیادی دوام نمیآورد و چهار سال بعد در ۱۳۴۰ از همسر دوم خود نیز جدا میشود.
اما سومین و آخرین پیوند زناشویی شاملو با آیدا، در سال ۱۳۴۳ بود که تا پایان عمر خود، عاشقانه با او زیست.
نقش آیدا در زندگی شاملو
شاملو در ۱۴ فروردین ۱۳۴۱ با آیدا سرکیسیان ( ریتا آتانث سرکیسیان) آشنا میشود. این آشنایی تأثیر بسیاری بر زندگی او دارد
و نقطهٔ عطفی در زندگی او محسوب میشود. در این سالها شاملو در توقف کامل آفرینش هنری به سر میبرد
و تحت تأثیر این آشنایی شعرهای مجموعهٔ آیدا: درخت و خنجر و خاطره! و آیدا در آینه را میسراید.
او دربارهٔ اثر آیدا در زندگی خود به مجله فردوسی گفت: «هر چه مینویسم برای اوست و به خاطر او…
من با آیدا آن انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکردهبودم پیدا کردم».
آیدا و شاملو در فروردین ۱۳۴۳ ازدواج میکنند و شش ماه در ده شیرگاه (مازندران) اقامت میگزینند
و از آن پس شاملو تا آخر عمر در کنار او زندگی میکند.
آشنایی با احمد شاملو
شاملو در همین سال دو مجموعه شعر به نامهای آیدا در آینه و لحظهها و همیشه را منتشر میکند
و سال بعد نیز مجموعهای به نام آیدا: درخت و خنجر و خاطره! منتشر میشود
و در سال ۱۳۴۵ برای سومین بار تحقیق و گردآوری کتاب کوچه را آغاز میکند
و برنامهٔ قصههای مادربزرگ را برای بخش برنامههای کودک تلویزیون ملی ایران تهیه میکند.
آیدا شاملو در برخی کارهای احمد شاملو مانند دفتر کتاب کوچه با او همکاری داشت و سرپرست این مجموعه بعد از اوست.
سالهای پایانی
سالهای آخر عمر شاملو کم و بیش در انزواء گذشت. از سویی تمایل به خروج از کشور نداشت,
و خود در اینباره میگوید: «راستش بار غربت سنگینتر از توان و تحمل من است…
چراغم در این خانه میسوزد، آبم در این کوزه ایاز میخورد و نانم در این سفرهاست.»
از سوی دیگر اجازهٔ هیچگونه فعالیت ادبی و هنری به شاملو داده نمیشد
و اکثر آثار او از جمله کتاب کوچه سالها در توقیف مانده بود.
بیماری آزارش میداد و با شدت گرفتن بیماری دیابت، و پس از آن که در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۷۶، در بیمارستان ایرانمهر,
پای راست او را از زانو قطع کردند، روزها و شبهای دردناکی را پشت سر گذاشت.
سبک فعالیت احمد شاملو
البته در تمام این سالها کار ترجمه و بهخصوص تدوین کتاب کوچه را ادامه داد و گهگاه از او شعر یا مقالهای ,
در یکی از مجلات ادبی منتشر میشد. او در دهه هفتاد با شرکت در شورای بازنگری ,
در شیوهٔ نگارش و خط فارسی در جهت اصلاح شیوه نگارش خط فارسی فعالیت کرد
و تمام آثار جدید یا تجدید چاپ شدهاش با این شیوه منتشر شد. پس از توقفی طولانی در انتشار کتابهای شعرش،
دفتر شعر ترانههای کوچک غربت (۱۳۵۹)، مدایح بیصله در ۱۳۷۱(در استکهلم)، در آستانه در ۱۳۷۶،
و آخرین مجموعه شعر احمد شاملو، حدیث بیقراری ماهان در ۱۳۷۹ منتشر شد.
سرانجام احمد شاملو در ساعت ۹ یکشنبه شب دوم مرداد ۱۳۷۹ در خانه خود در دهکده فردیس درگذشت.
پیکر او در روز پنجشنبه ۶ مرداد از مقابل بیمارستان ایرانمهر و با حضور دهها هزار نفر از علاقهمندان وی,
تشییع و در امامزاده طاهر کرج در نزدیکی مزار گلشیری، محمد مختاری و پوینده به خاک سپرده شد.
کانون نویسندگان ایران، انجمنهای قلم آمریکا، سوئد، آلمان و چندین انجمن داخلی و برخی محافل سیاسی ,
پیامهای تسلیتی به مناسبت درگذشت وی در این مراسم ارسال کردند.
پس از مرگ احمد شاملو مراسم سالگرد و یادبودش بارها با حضور نیروهای امنیتی همراه بوده که در مواردی هم ,
به تندی گراییده یا به دلایل امنیتی برگزار نشدهاست.
همچنین سنگ مزار او به دست افراد ناشناس چندین بار مورد تخریب قرار گرفته.
در فروردین سال ۱۳۸۵ کانون نویسندگان ایران علیرغم این که این حرکات را اعمال بدکردارانه شب پرستان کور دل نامید,
ولی ضمن اعتراض شدید، حتی در خور محکوم کردن هم ندانست. کانون نویسندگان ایران ,
به خانواده احمد شاملو توصیه کرد که هیچ اقدامی برای بازسازی سنگ گور نکنند.
ویکی پدیا